پرسش :
نظر دين و بزرگان دين در رابطه با خواستگاري دختران از پسران چيست؟ آيا دختران از نظر شرعي و عرفي ميتوانند از پسران خواستگاري كنند؟
پاسخ :
ابتدا دررابطه با بخش نخست سوال نكاتي را يادآور ميشويم 1. خواستگاري توسط مرد يا خويشان و دوستان نزديك مرد انجام ميگيرد. خواستگاري مرد از زن بر طبق و ميزان ناموس خلقت ميباشد و عكس آن بر خلاف قانون آفرينش است؛ زيرا مرد به عنوان جنس مذكر هميشه خواهان است و زن خواسته، از مرد طلب و عشق مطلوب است راز زن حيا، عفت، ناز و كرشمه[1] به قول ويل دورانت «زن فقط زنده است كه معشوق باشد و توجه كردن به او ماية حيات او است؟»[2]
در داستان آدم و حوا ـ عليهما السّلام ـ نيز خواستگاري از طرف جنس مذكر يعني حضرت آدم ـ عليه السّلام ـ انجام شد[3] به همين دليل بسياري از دخترها دوست دارند، پسرها به خواستگاري آنان بيايند تا از ميان آنان يكي را برگزينند و به زندگي مشترك و همسري با هم رضايت دهند.
2. اقدام به خواستگاري از سوي دخترها در واقع اظهار علاقه و آمادگي براي ازدوج است نه بيشتر از آن به اين معنا كه دختران باكره نميتوانند بدون اجازه و اذن ولي خود (پدر و جدپدري) به ازدواج تن دهند و مستقلاً در اين زمينه تصميم بگيرند.[4]
3. تلاش غير مستقيم در امر خواستگاري مطلوب و پسنديده است به اين معنا كه اگر واقعاً به جواني پاك، متدين، اهل زندگي و برخوردار از ويژگيهاي مطلوب برخورد نموديد و در يك كلام او را شايسته همسري خود تشخيص داديد، ميتوانيد ازدوستان خود، افراد فاميل (كه مورد اطمينان باشند) و معلمي خيرخواه به عنوان پيك و رابط استفاده نماييد تا با طرح مساله به صورت غير مستقيم به شخصيت شما آسيبي نرسد.[5]
4. طرح پيشنهاد ازدواج از طرف زن به مرد در تاريخ اسلام بيسابقه نيست همان گونه كه حضرت خديجه (س) وقتي به خصوصيات ايماني و اخلاقي رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ واقف شدند، به آن بزرگوار پيشنهاد ازدواج دادند، امّا اين نكته بايد حتماً مورد توجه قرار گيرد كه طرف متقابل بايد فردي با شخصيت و برخوردار از اخلاق حسنه و منشي نيكو باشد در غير اين صورت ممكن است طرف مقابل: طرح پيشنهاد ازدواج از سوي زن را به حساب نقاط ضعفي در زن بگذارد و پس از ازدواج همواره آن را دستآويز خود قرار دهد و به زن سركوفت بزند و او را تحقير نمايد.
بخش دوّم سؤال اقدام به خواستگاري از سوي دختر هيچ منع شرعي ندارد. البته به شرطي كه با اذن پدر باشد و رضايت او جلب شده باشد، امّا چنين فردي بايد به تبعات منفي اين اقدام نيز توجه داشته باشد.
الف) درست است كه اقدام به خواستگاري از آشناييهاي پيشين حكايت ميكند امّا هر آشنايي منجر به دل بستگي و محبت به يكديگر نميشود و ممكن است به پيوندي خجسته و ميمون و تشكيل خانوادهاي موفق نيانجامد... به ديگر سخن
دختر جوان تشنة محبت عشق و در جستجوي تأمين نيازهاي عاطفي خويش است و گاه نميتواند تشخيص دهد كه همة جوانان در اظهار علاقه و ابراز محبت صادق نيستند.[6]
ب) امكان پاسخ منفي از سوي پسر يا خانواده و وابستگان او نبايد مورد غفلت و بيتوجهي واقع شود. بنابراين بايد همانند پسري كه اقدام به خواستگاري ميكند و جواب رد ميشنود، او نيز خود را براي شنيدن پاسخ منفي آماده نمايد. چه بسا اتفاق ميافتد كه عليرغم تمايل دختر و پسر به زندگي مشترك، وابستگان دو طرف از اين وصلت و پيوند جلوگيري ميكنند. از اين رو احتمال اين كه دختر از نظر رواني، روحي و عاطفي آسيبپذير شوند، وجود دارد، اين در صورتي است كه دختر اذن پدر را جلب كرده باشد، امّا در صورت اقدام خودسرانه و تصميم عجولانه، بر دشواري امر افزوده ميشود، زيرا اجازه ندادن پدر به اين كار، يعني بر هم زدن تمام مقدمات و بسترهاي فراهم شده توسط دختر و پسر كه سخت طاقت فرسا و دشوار است.
ج) بر فرض كه اين خواستگاري به سرانجام برسد و به ازدواج ختم شود، دختر جوان بايد خود را براي سركوفتها و منتگذاريهاي احتمالي، برچسبها وانگها از سوي پسر و خانواده او و حتي از سوي خانواده خود مهيا نمايد، چرا كه ممكن است با بروز هر مشكلي در خانواده سيل تحقيرها و تهمتها متوجه او شود.
از نظر عرفي، اقدام به اين كار به صورت مستقيم چندان مطلوب و پسنديده نيست و بهتر آن است كه وابستگان دختر در صورت وجود شرايط لازم، به صورت غير مستقيم در اين امر خدا پسندانه اقدام نمايند.
[1] . ابراهيم اميني، انتخاب همسر، تهران: شركت چاپ و نشر بين الملل سازمان تبليغات اسلامي، 1380، ص 169.
[2] . ابوالقاسم مقيمي حاجي، جوانان و روابط، چاپ اوّل، انتشارات مركز مطالعات حوزه 1380، ص 6 (به نقل از لذات فلسفه، ص 122).
[3] . صدوق: علل الشرايع، ج 1،ص 18، دارالكتب الاسلاميه.
[4] . ر.ك: الحر العاملي، وسايل الشيعه، ج 14. دارالكتب الاسلاميه.
[5] . ر.ك: غلام علي افروز، مباني روان شناختي ازدواج، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1380، ص 98.
[6] . ابراهيم اميني، پيشين، ص 183.
( اندیشه قم )
ابتدا دررابطه با بخش نخست سوال نكاتي را يادآور ميشويم 1. خواستگاري توسط مرد يا خويشان و دوستان نزديك مرد انجام ميگيرد. خواستگاري مرد از زن بر طبق و ميزان ناموس خلقت ميباشد و عكس آن بر خلاف قانون آفرينش است؛ زيرا مرد به عنوان جنس مذكر هميشه خواهان است و زن خواسته، از مرد طلب و عشق مطلوب است راز زن حيا، عفت، ناز و كرشمه[1] به قول ويل دورانت «زن فقط زنده است كه معشوق باشد و توجه كردن به او ماية حيات او است؟»[2]
در داستان آدم و حوا ـ عليهما السّلام ـ نيز خواستگاري از طرف جنس مذكر يعني حضرت آدم ـ عليه السّلام ـ انجام شد[3] به همين دليل بسياري از دخترها دوست دارند، پسرها به خواستگاري آنان بيايند تا از ميان آنان يكي را برگزينند و به زندگي مشترك و همسري با هم رضايت دهند.
2. اقدام به خواستگاري از سوي دخترها در واقع اظهار علاقه و آمادگي براي ازدوج است نه بيشتر از آن به اين معنا كه دختران باكره نميتوانند بدون اجازه و اذن ولي خود (پدر و جدپدري) به ازدواج تن دهند و مستقلاً در اين زمينه تصميم بگيرند.[4]
3. تلاش غير مستقيم در امر خواستگاري مطلوب و پسنديده است به اين معنا كه اگر واقعاً به جواني پاك، متدين، اهل زندگي و برخوردار از ويژگيهاي مطلوب برخورد نموديد و در يك كلام او را شايسته همسري خود تشخيص داديد، ميتوانيد ازدوستان خود، افراد فاميل (كه مورد اطمينان باشند) و معلمي خيرخواه به عنوان پيك و رابط استفاده نماييد تا با طرح مساله به صورت غير مستقيم به شخصيت شما آسيبي نرسد.[5]
4. طرح پيشنهاد ازدواج از طرف زن به مرد در تاريخ اسلام بيسابقه نيست همان گونه كه حضرت خديجه (س) وقتي به خصوصيات ايماني و اخلاقي رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ واقف شدند، به آن بزرگوار پيشنهاد ازدواج دادند، امّا اين نكته بايد حتماً مورد توجه قرار گيرد كه طرف متقابل بايد فردي با شخصيت و برخوردار از اخلاق حسنه و منشي نيكو باشد در غير اين صورت ممكن است طرف مقابل: طرح پيشنهاد ازدواج از سوي زن را به حساب نقاط ضعفي در زن بگذارد و پس از ازدواج همواره آن را دستآويز خود قرار دهد و به زن سركوفت بزند و او را تحقير نمايد.
بخش دوّم سؤال اقدام به خواستگاري از سوي دختر هيچ منع شرعي ندارد. البته به شرطي كه با اذن پدر باشد و رضايت او جلب شده باشد، امّا چنين فردي بايد به تبعات منفي اين اقدام نيز توجه داشته باشد.
الف) درست است كه اقدام به خواستگاري از آشناييهاي پيشين حكايت ميكند امّا هر آشنايي منجر به دل بستگي و محبت به يكديگر نميشود و ممكن است به پيوندي خجسته و ميمون و تشكيل خانوادهاي موفق نيانجامد... به ديگر سخن
دختر جوان تشنة محبت عشق و در جستجوي تأمين نيازهاي عاطفي خويش است و گاه نميتواند تشخيص دهد كه همة جوانان در اظهار علاقه و ابراز محبت صادق نيستند.[6]
ب) امكان پاسخ منفي از سوي پسر يا خانواده و وابستگان او نبايد مورد غفلت و بيتوجهي واقع شود. بنابراين بايد همانند پسري كه اقدام به خواستگاري ميكند و جواب رد ميشنود، او نيز خود را براي شنيدن پاسخ منفي آماده نمايد. چه بسا اتفاق ميافتد كه عليرغم تمايل دختر و پسر به زندگي مشترك، وابستگان دو طرف از اين وصلت و پيوند جلوگيري ميكنند. از اين رو احتمال اين كه دختر از نظر رواني، روحي و عاطفي آسيبپذير شوند، وجود دارد، اين در صورتي است كه دختر اذن پدر را جلب كرده باشد، امّا در صورت اقدام خودسرانه و تصميم عجولانه، بر دشواري امر افزوده ميشود، زيرا اجازه ندادن پدر به اين كار، يعني بر هم زدن تمام مقدمات و بسترهاي فراهم شده توسط دختر و پسر كه سخت طاقت فرسا و دشوار است.
ج) بر فرض كه اين خواستگاري به سرانجام برسد و به ازدواج ختم شود، دختر جوان بايد خود را براي سركوفتها و منتگذاريهاي احتمالي، برچسبها وانگها از سوي پسر و خانواده او و حتي از سوي خانواده خود مهيا نمايد، چرا كه ممكن است با بروز هر مشكلي در خانواده سيل تحقيرها و تهمتها متوجه او شود.
از نظر عرفي، اقدام به اين كار به صورت مستقيم چندان مطلوب و پسنديده نيست و بهتر آن است كه وابستگان دختر در صورت وجود شرايط لازم، به صورت غير مستقيم در اين امر خدا پسندانه اقدام نمايند.
[1] . ابراهيم اميني، انتخاب همسر، تهران: شركت چاپ و نشر بين الملل سازمان تبليغات اسلامي، 1380، ص 169.
[2] . ابوالقاسم مقيمي حاجي، جوانان و روابط، چاپ اوّل، انتشارات مركز مطالعات حوزه 1380، ص 6 (به نقل از لذات فلسفه، ص 122).
[3] . صدوق: علل الشرايع، ج 1،ص 18، دارالكتب الاسلاميه.
[4] . ر.ك: الحر العاملي، وسايل الشيعه، ج 14. دارالكتب الاسلاميه.
[5] . ر.ك: غلام علي افروز، مباني روان شناختي ازدواج، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1380، ص 98.
[6] . ابراهيم اميني، پيشين، ص 183.
( اندیشه قم )