پرسش :
شادي هاي مجاز در اسلام كدامند ؟ و راههاي زدودن غم چيست؟
پاسخ :
غم و شادي دو روي يك سكه هستندبشر هميشه در زندگي در جستجوي شادي بوده و شاد زيستن آرزوئي هميشگي براي انسان بوده است. شادماني، چيزي است كه همه ما براي دستيابي به آن تلاش ميكنيم، ولي همه ما به آن دست نمييابيم. علامت مشخصه شادماني احساس قدرداني، آرامش دروني، رضايت و علاقه به خودمان و ديگران است، طبيعي ترين حالت ذهني ما، حالت خرسندي و شادي است. موانعي كه ما را از تجربه اين احساسات مثبت باز ميدارند، فرايندهاي منفي اكتسابي هستند شادي چيست؟
در بين انسانها و ا نديشمندان برداشتهاي متفاوتي از موضوع شادي و شادزيستن وجود دارد. ارسطو شادي را از ديدگاه سه گروه از مردم چنين بيان ميكند؛
مردم عادي، لذت را شادي فرض ميكنند، افراد موفق شادي را معادل عملكرد خوب ميدانند و دانشمندان، زندگي متفكرانه را معادل شادي ميشمارند.
«زنوسيتيومي» شادي را معادل برآورده شدن آروزها تعريف ميكند.
جان لاك، شادي، بستگي به تعداد لذات زندگي دارد.
«برتراندراسل»: رغبت، همگانيترين نشانه انسان شاد است.
تعريف بهتر اين است كه شادي را معادل احساس خوشبختي و رضايت از روند كلي زندگي بدانيم. يعني انساني شاد است كه از روند كلي زندگي خود، احساس رضايت ميكند، اگر چه در مواقع خاصي، احساس نارضايتي داشته باشد. پس انسان هر چه بيشتر احساس رضايت و خوشبختي نمايد، همانقدر نيز از زندگي و روند آن لذت برده و انسان شادي خواهد بود. پس، شادماني يعني رضايت پايدار از زندگي، هر چه انسان راضيتر باشد، سطح شادي او بالاتر خواهد بود و از لحظه لحظه زندگي خود لذت خواهد بود.
شاديهاي منفي درنظر اسلام:
اسلام شاديهاي ساختگي و بيروح و منفي را مردود ميشمارد، و شاديهاي واقعي مثبت را تأييد و تبليغ ميكند. شاديهاي زودگذري كه حاصل غفلت گناه و غرور بوده، و يا نتيجه تحقير و استهزاء ديگران است، لهو و لعب بوده و شديداً نكوهش كرده است.
اسلام مسلمانان را به شاديهاي اصيل و پايدار، دعوت مينمايد.. پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ ميفرمايد: هر كس به گناهي مرتكب شود و در آن حال، خندان باشد، در حال گريان داخل جهنم خواهد شد». پس، شاديهايي كه حاصل غرور، تكبر، گردنكشي و يا تمسخر ديگران باشد از نظر اسلام مردود است و اين گونه شاديها، از نظر روانشناسي نيز شادي محسوب نميشود.
اسلام دين شادي و نشاط چه دستورات فردي و چه دستورات اجتماعي اسلام همگي براساس رضايت، شادي، نشاط و تحرك است. دقت در اين احكام، جدا از عنصر رضايت كه شادماني هميشگي را تضمين ميكند، نشاندهنده رفتارها و اعمال شادي بخش و نشاطآور است. اعياد اسلامي مانند عيد فطر، عيد قربان، عيد غدير، رفتارها و انديشههاي شادمانه زيستن را القاء ميكنند. با صحهگذاشتن اسلام بر عيد نوروز و تأييد و تكميل آن، نيز تاكيد بر رفتارها و لحظههاي شادي كردن براي انسانها است.
دستورات اجتماعي اسلام براي خدمت به جامعه و خلق خدا، جدا از فلسفه بندگي و اطاعت، خدا موجب گسترش دوستيها، محبتها، و همدليها بين انسانها ميشود. وقتي انسانها به همديگر خدمت ميكنند، جو محبت و رضايت و شادمانگي در جامعه حاكم ميشود و افراد آن جامعه از لحظه لحظه زندگي خود در آن جامعه، لذت ميبرند.
مؤمن، شادترين انسان از نظر اسلام و قرآن، مؤمن شادترين انسان است. چون هر گونه از سختي روزگار گلايه و شكوه و ناله نميكند. دنيا را محل ماندن نميداند، و يك توقفگاه موقت به حساب ميآورد. سختيها را تحمل ميكند. و در انتظار وصال پروردگار، لحظهها را با احساس رضايت و شادماني سيري ميكند. و خداوند تبارك و تعالي نيز به خاطر اين رضايت و شادمانگي مؤمن، عاشقانه او را دعوت به بهشت مخصوص خود ميكند. و لحظههاي شادمانگي را براي او رقم ميزند؛ يا ايتها النفس المطمئنه ارجعي الي ربك راضيه مرضيه فادخلي في عبادي و ادخلي جنتي[1]
راههاي دستيابي به شادي از نظر اسلام:
1 . توكل به خدا: توكل به خدا، زيربناي يك زندگي شادمانه و توأم با احساس سعادت و خوشبختي است. انساني كه به خدا توكل ميكند، با قدرت تمام در مقابل مشكلات مي ايستد و هرگز احساس شكست و نگراني نميكند. اگر در كارها و برنامههاي خود، توكل به خدا داشته باشيم، هم به موفقيت قابل توجهي دست مييابيم و هم طي كردن مسيرهاي طولاني و سخت موفقيت، براي ما آسان و عملي ميشود. يك ضربالمثل چيني ميگويد: « توكل كليد همه دردهاست» يعني با توكل به خدا همة درها باز ميشود و همة مشكلات برطرف ميگردد انسانهايي كه به خدا توكل ميكنند در انجام كارهاي سخت و بزرگ،كمترين فشارها را احساس ميكنند و در برابر تندباد حوادث مانند كوهي استوار و مقاوم هستند. توكل، كليد در توفيق الهي است. انساني كه به خدا توكل ميكند هر لحظه تحت عنايت و لطف بيكران خدا قرار ميگيرد.
2 . اعتقاد به ارزشها:
پايبندي به ارزشها و اعتقادات ثابت و تعريف شده به موفقيت انسان در زندگي كمك ميكند و همچنين شادمانگي را پايدار ميسازد. انسان بياعتقاد و هرهري مذهب، با زندگي احساس بيگانگي ميكند. و به طرف پوچيگرايش پيدا ميكند. احساس پوچي، يكي از علل اساسي افسردگيها و ناشادي انسان است. انسان بياعتقاد، در هستي و خلقت، بيريشه است.
و احساس شادي واقعي نخواهد كرد. همانگونه كه انسان بيبرنامه نميتواند در كارها، موفق عمل كند، انسان بياعتقاد و فاقد ارزشهاي متعالي نيز نميتواند به طور مداوم از زندگي لذت برده و احساس خوشبختي نمايد.
3 . راضي بودن از زندگي:
رضايت از زندگي، يكي از عوامل شادمانه زيستن است. افرادي هستند كه داراي موفقيت، ثروت و امكانات زيادي هستند ولي همواره از زندگي ناله ميكنند. اين افراد احساس شادمانگي نميكنند. ولي افرادي هم هستند كه جزء فقيرترين مردم هستند و مشكلات زيادي در زندگي دارند ولي شاد زندگي ميكنند. چون از زندگي راضي هستند. پس، شادمانگي انسان صد در صد، وابسته به داشتنها و يا نداشتنها ، نيست بلكه تنها وابسته به رضايت يا عدم رضايت از روند زندگي است. رضايت از زندگي و روند آن، شادمانگي را تضمين ميكند. انسان راضي همان انسان شادمان است. علت نارضايتي انسان از زندگي، انتظارات خودساخته، است هر كسي انتظاري از روند زندگي و سرنوشت خود دارد، ولي وقتي اتفاقات مطابق ميل انسان، پيش نميرود، احساس نارضايتي ميكند. خداوند انسان را آزاد آفريده است، به طوري كه ميتواند خود را به طرف سعادت يا بدبختي سوق دهد. و همچنين نيروي قدرتمند عقل را به انسان بخشيده است كه با آن ميتواند راه را از چاه تشخيص دهد. اگر فردي از عقل خود، خوب پيروي نكند و تسليم خواستههاي نازيباي دروني شود، و قوانين هستي را رعايت ننمايد، حتماً پشيمان خواهد شد و احساس شكست و ناكامي در نهايت احساس ناشادي خواهد كرد. چون انسان تمامي قوانين حاكم بر هستي را نميتواند تجزيه و تحليل و درك كند، بنابراين احساس نارضايتي ميكند. ولي در نهايت آن مشكلات و گرفتاريها به مصلحت او بوده و به نفع او تمام ميشود.
بنابراين، به جاي اين كه از اتفاقات زندگي شكايت كنيم، سعي كنيم با استفاده از قلب و عقل خود به زيبايي زندگي كنيم و قوانين هستي را رعايت نمائيم. اين را نيز بدانيم ناملايمات زندگي نمك يك زندگي مطلوب و شاد است و انسان عاقل از اين سختيها هم براي شيرين و شادمان كردن زندگي استفاده ميكند.
4 . داشتن اميد و تصويري زيبا از آينده:
اگر انسان بتواند تصويرهاي ذهني خود را مديريت كند و بجاي تصاوير در هم و برهم، آشفته و منفي، تصاويري زيبا از آينده بسازد، احساسي شادمانه خواهد داشت.
آنچه تاكنون در عرصه روانشناسي و تجارب زندگي، به اثبات رسيده است، اين است كه: «آينده را تصاوير ذهني انسان ميسازند. يعني انسان هر انتظار و تصويري از آينده داشته باشد، به نوعي همان انتظار و تصوير تحقق خواهد يافت.
اميد، زيباترين ويژگي يك خيال است. اگر ميخواهيم از زندگي لذت ببريم، بايستي با اميد زندگي كنيم. در دين مقدس اسلام، انسان نااميد كافر شمرده ميشود. يعني اميد، هم سنگ ايمان است. هر مشكلي كه پيش ميآيد و هر اتفاق ناگواري كه ميافتد، ما هم چنان بايد اميد خود را حفظ كنيم. اين اميد (تصوير مثبت از آينده) است كه انسان را زنده نگه ميدارد. بنابراين، بايد تصويري زيبا از آينده بسازيم و همواره اميدوار باشيم و آينده را آن گونه كه دوست داريم مجسم نماييم. و باور كنيم كه روز به روز، موفقتر، شادتر و خوشبختتر ميشويم.
5. هدفمندي در زندگي
هدفمندي نه تنها موفقيت انسان را تضمين ميكند، بلكه موجب شادكامي انسان نيز ميگردد. انسان بيهدف، مانند فردي سرگردان در كويري سوزان است. هيچ وقت احساس آرامش و شادماني نخواهد كرد.
بعضيها هدفمندي و هدفيابي را مساوي آرزوهاي بزرگ و بيشتر ميدانند. ولي اكثراً اينها در زندگي موفق نميشوند. بايستي آرزوها شفاف و مشخص و تعريف شده باشد. آرزوي بزرگ بسيار خوب است ولي بايستي در درجه اول، بر اساس بزرگي آرزو، انرژي و توان لازم را مهيا كنيم و در درجه دوم، آن آرزو براي ما مشخص و شفاف باشد، كه در اين صورت حتماً موفق خواهيم شد.
تصميم قطعي براي رسيدن به يك هدف بسيار زيبا و مقدس، نبايد شادكامي انسان را از بين ببرد، چون انسان وظيفهاي جز عمل كردن ندارد. ما بايد تلاش خود را براي رسيدن به بهترين اهداف انجام دهيم. اگر به آن اهداف برسيم، احساس شادماني خواهيم كرد و اگر نرسيم غير شاد خواهيم بود. بنابراين لازم است انسان در زندگي، اهداف مشخص و شفافي داشته باشد.
6. خوشبختي خود را باور كردن
بزرگترين مشكل انسانهاي ناشاد و افسرده و ناراضي اين است كه نه خودشان را باور كردهاند و نه خوشبختي و شاد زيستن خود را. انساني كه خود را باور كند، ميتواند شاد زندگي كند. ما بايد باور كنيم كه ميتوانيم خوشبخت بشويم و خوشبخت و شاد هستيم. چون ما خوشبخت و شاد آفريده شدهايم، باور كنيم كه زندگي زيبا و لذت بخش است. باور كنيم كه سرنوشت تابع انديشههاي زيباي ماست، باور كنيم كه خدا، عاشق ماست. و مهربانترين است.
7. برنامهريزي و نظم در زندگي
نظم و انضباط و داشتن برنامه در زندگي انسان، شادمانگي او را حفظ ميكند. انسانهاي منظم و داراي برنامه، بسيار موفقتر و شادتر هستند. اهميت نظم آن قدر زياد است كه امام علي ـ عليه السّلام ـ به فرزندان خود ميفرمايند: شما را به دو چيز توصيه ميكنم، اول تقواي الهي، دوم ، نظم در كارها. امروزه در دانش مديريت، به برنامهريزي تأكيد جدي ميشود و هيچ فعاليتي بدون برنامه ريزي و عمل به آن برنامه، نتيجهاي مثبت نخواهد داشت. انسانهايي كه با برنامه عمل كنند، هم موفقيت و پيروزي را در آغوش خواهند كشيد و هم زندگي شادمانه خواهند داشت.
8. راحت بودن در زندگي:
راحت بودن در زندگي، موجب شادمانگي است. انسانها هر چه خود را با آداب و رسوم و تشريفات زائد و غلط به زحمت و عذاب مياندازند، همانقدر از شادمانگي دور ميشوند. خيلي از افراد. زندگي ساده، زيبا و راحت را، بسيار مشكل، بغرنج و سخت ميكنند. سنتها و آداب اگر در مسير فطرت پاك الهي انسان باشند، بسيار نيز عزيز و قابل احترام هستند، ولي تشريفات زائد و غلط اصلاً قابل قبول نيستند. هر چه زندگي پيچيدهتر و تشريفات بيشتر ميشود. تنشها و فشارهاي روحي شدت مييابد. در زمانهاي نه چندان دور، كه زندگي به اين همه زرق و برق آلوده نشده بود، و انسانها خيلي زندگي ميكردند، از استرسها، بيماريها و سرطانها و سكتههاي قلبي خبري نبود. بنابراين، اگر زندگي شادمانهاي ميخواهيم، بايد تشريفات زايد را كنار گذاشته و خيلي راحت و خودماني زندگي كنيم.
9. صداقت و راستي
صداقت، مانند آب زلالي است كه چمنزار زندگي شادمانه را سيراب ميكند، و گلهاي خوشبختي و لذت را شكوفا ميسازد. انسانهاي صادق، لحظههاي شادمانهاي را تجربه ميكنند و از لحظه لحظه زندگي لذت ميبرند. انتخاب صداقت، به معني انتخاب «شادمانگي» است. يكي از زيباترين پيامهاي دين زيباي اسلام، صداقت است. انسان صادق، از همه گرفتاريها و مشكلات نجات پيدا خواهد كرد. ريا، نفاق، دوروئي و تظاهر شايستة مقام الهي انسان نيست. و مطمئناً انسان را رسوا ميسازد.
اگر انسان حتي در مقام دشمنان خود صادقانه رفتار نمايد، به نفعاش تمام خواهد شد، انسان صادق، قابل اعتماد است. بنابراين اگر در همه اعمال و زندگي خود، صداقت را پيشه كنيم همواره زندگي شادمانهاي خواهيم داشت و هم چنين مورد احترام همه انسانها خواهيم بود.
10. فعال و مشغول بودن
بيكاري، يكي از مشكلات عمده جوامع بشري است كه امنيت شهرها و كشورها را تهديد ميكند. بنابراين همه نهادها و سازمانهاي دولتي بايد مشكل بيكاري را حل كنند. فعال و مشغول بودن يكي از راههاي شاد زيستن است. و از نظر امام علي ـ عليه السّلام ـ بهترين تفريح، كار است. هم بايستي وقت خود را با فعاليت و مشغوليت معنيدار و مفيد پر كنيم و هم كمك كنيم ديگران از بيكاري، نجات پيدا كنند تا جامعهاي شاد و فعال داشته باشيم. بررسيها نشان ميدهد كه انسانهاي فعال و مشغول، بسيار سالمتر و شادتر هستند.
11. داوري مثبت:
داوري مثبت و زيبا، يكي از بهترين راههاي شادمانه زيستن است. اگر انسان ياد بگيرد كه مثبت داوري كند. و از داوريها و پيشداوريهاي منفي و بدبينانه و خودخواهانه پرهيز نمايد، عصباني نخواهد شد، حرص نخواهد خورد. بلكه در همه موقعيتها، احساس شادمانگي خواهد كرد و با همه انسانها شادمانه خواهد زيست.
قال امام حسن عسكري ـ عليه السّلام ـ :
هيچ چيز مثل خوشرويي، زندگي را شيرين نميكند.
---------------------------------
[1] . سورة فجر، آية 27 الي آخر.
( اندیشه قم )
غم و شادي دو روي يك سكه هستندبشر هميشه در زندگي در جستجوي شادي بوده و شاد زيستن آرزوئي هميشگي براي انسان بوده است. شادماني، چيزي است كه همه ما براي دستيابي به آن تلاش ميكنيم، ولي همه ما به آن دست نمييابيم. علامت مشخصه شادماني احساس قدرداني، آرامش دروني، رضايت و علاقه به خودمان و ديگران است، طبيعي ترين حالت ذهني ما، حالت خرسندي و شادي است. موانعي كه ما را از تجربه اين احساسات مثبت باز ميدارند، فرايندهاي منفي اكتسابي هستند شادي چيست؟
در بين انسانها و ا نديشمندان برداشتهاي متفاوتي از موضوع شادي و شادزيستن وجود دارد. ارسطو شادي را از ديدگاه سه گروه از مردم چنين بيان ميكند؛
مردم عادي، لذت را شادي فرض ميكنند، افراد موفق شادي را معادل عملكرد خوب ميدانند و دانشمندان، زندگي متفكرانه را معادل شادي ميشمارند.
«زنوسيتيومي» شادي را معادل برآورده شدن آروزها تعريف ميكند.
جان لاك، شادي، بستگي به تعداد لذات زندگي دارد.
«برتراندراسل»: رغبت، همگانيترين نشانه انسان شاد است.
تعريف بهتر اين است كه شادي را معادل احساس خوشبختي و رضايت از روند كلي زندگي بدانيم. يعني انساني شاد است كه از روند كلي زندگي خود، احساس رضايت ميكند، اگر چه در مواقع خاصي، احساس نارضايتي داشته باشد. پس انسان هر چه بيشتر احساس رضايت و خوشبختي نمايد، همانقدر نيز از زندگي و روند آن لذت برده و انسان شادي خواهد بود. پس، شادماني يعني رضايت پايدار از زندگي، هر چه انسان راضيتر باشد، سطح شادي او بالاتر خواهد بود و از لحظه لحظه زندگي خود لذت خواهد بود.
شاديهاي منفي درنظر اسلام:
اسلام شاديهاي ساختگي و بيروح و منفي را مردود ميشمارد، و شاديهاي واقعي مثبت را تأييد و تبليغ ميكند. شاديهاي زودگذري كه حاصل غفلت گناه و غرور بوده، و يا نتيجه تحقير و استهزاء ديگران است، لهو و لعب بوده و شديداً نكوهش كرده است.
اسلام مسلمانان را به شاديهاي اصيل و پايدار، دعوت مينمايد.. پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ ميفرمايد: هر كس به گناهي مرتكب شود و در آن حال، خندان باشد، در حال گريان داخل جهنم خواهد شد». پس، شاديهايي كه حاصل غرور، تكبر، گردنكشي و يا تمسخر ديگران باشد از نظر اسلام مردود است و اين گونه شاديها، از نظر روانشناسي نيز شادي محسوب نميشود.
اسلام دين شادي و نشاط چه دستورات فردي و چه دستورات اجتماعي اسلام همگي براساس رضايت، شادي، نشاط و تحرك است. دقت در اين احكام، جدا از عنصر رضايت كه شادماني هميشگي را تضمين ميكند، نشاندهنده رفتارها و اعمال شادي بخش و نشاطآور است. اعياد اسلامي مانند عيد فطر، عيد قربان، عيد غدير، رفتارها و انديشههاي شادمانه زيستن را القاء ميكنند. با صحهگذاشتن اسلام بر عيد نوروز و تأييد و تكميل آن، نيز تاكيد بر رفتارها و لحظههاي شادي كردن براي انسانها است.
دستورات اجتماعي اسلام براي خدمت به جامعه و خلق خدا، جدا از فلسفه بندگي و اطاعت، خدا موجب گسترش دوستيها، محبتها، و همدليها بين انسانها ميشود. وقتي انسانها به همديگر خدمت ميكنند، جو محبت و رضايت و شادمانگي در جامعه حاكم ميشود و افراد آن جامعه از لحظه لحظه زندگي خود در آن جامعه، لذت ميبرند.
مؤمن، شادترين انسان از نظر اسلام و قرآن، مؤمن شادترين انسان است. چون هر گونه از سختي روزگار گلايه و شكوه و ناله نميكند. دنيا را محل ماندن نميداند، و يك توقفگاه موقت به حساب ميآورد. سختيها را تحمل ميكند. و در انتظار وصال پروردگار، لحظهها را با احساس رضايت و شادماني سيري ميكند. و خداوند تبارك و تعالي نيز به خاطر اين رضايت و شادمانگي مؤمن، عاشقانه او را دعوت به بهشت مخصوص خود ميكند. و لحظههاي شادمانگي را براي او رقم ميزند؛ يا ايتها النفس المطمئنه ارجعي الي ربك راضيه مرضيه فادخلي في عبادي و ادخلي جنتي[1]
راههاي دستيابي به شادي از نظر اسلام:
1 . توكل به خدا: توكل به خدا، زيربناي يك زندگي شادمانه و توأم با احساس سعادت و خوشبختي است. انساني كه به خدا توكل ميكند، با قدرت تمام در مقابل مشكلات مي ايستد و هرگز احساس شكست و نگراني نميكند. اگر در كارها و برنامههاي خود، توكل به خدا داشته باشيم، هم به موفقيت قابل توجهي دست مييابيم و هم طي كردن مسيرهاي طولاني و سخت موفقيت، براي ما آسان و عملي ميشود. يك ضربالمثل چيني ميگويد: « توكل كليد همه دردهاست» يعني با توكل به خدا همة درها باز ميشود و همة مشكلات برطرف ميگردد انسانهايي كه به خدا توكل ميكنند در انجام كارهاي سخت و بزرگ،كمترين فشارها را احساس ميكنند و در برابر تندباد حوادث مانند كوهي استوار و مقاوم هستند. توكل، كليد در توفيق الهي است. انساني كه به خدا توكل ميكند هر لحظه تحت عنايت و لطف بيكران خدا قرار ميگيرد.
2 . اعتقاد به ارزشها:
پايبندي به ارزشها و اعتقادات ثابت و تعريف شده به موفقيت انسان در زندگي كمك ميكند و همچنين شادمانگي را پايدار ميسازد. انسان بياعتقاد و هرهري مذهب، با زندگي احساس بيگانگي ميكند. و به طرف پوچيگرايش پيدا ميكند. احساس پوچي، يكي از علل اساسي افسردگيها و ناشادي انسان است. انسان بياعتقاد، در هستي و خلقت، بيريشه است.
و احساس شادي واقعي نخواهد كرد. همانگونه كه انسان بيبرنامه نميتواند در كارها، موفق عمل كند، انسان بياعتقاد و فاقد ارزشهاي متعالي نيز نميتواند به طور مداوم از زندگي لذت برده و احساس خوشبختي نمايد.
3 . راضي بودن از زندگي:
رضايت از زندگي، يكي از عوامل شادمانه زيستن است. افرادي هستند كه داراي موفقيت، ثروت و امكانات زيادي هستند ولي همواره از زندگي ناله ميكنند. اين افراد احساس شادمانگي نميكنند. ولي افرادي هم هستند كه جزء فقيرترين مردم هستند و مشكلات زيادي در زندگي دارند ولي شاد زندگي ميكنند. چون از زندگي راضي هستند. پس، شادمانگي انسان صد در صد، وابسته به داشتنها و يا نداشتنها ، نيست بلكه تنها وابسته به رضايت يا عدم رضايت از روند زندگي است. رضايت از زندگي و روند آن، شادمانگي را تضمين ميكند. انسان راضي همان انسان شادمان است. علت نارضايتي انسان از زندگي، انتظارات خودساخته، است هر كسي انتظاري از روند زندگي و سرنوشت خود دارد، ولي وقتي اتفاقات مطابق ميل انسان، پيش نميرود، احساس نارضايتي ميكند. خداوند انسان را آزاد آفريده است، به طوري كه ميتواند خود را به طرف سعادت يا بدبختي سوق دهد. و همچنين نيروي قدرتمند عقل را به انسان بخشيده است كه با آن ميتواند راه را از چاه تشخيص دهد. اگر فردي از عقل خود، خوب پيروي نكند و تسليم خواستههاي نازيباي دروني شود، و قوانين هستي را رعايت ننمايد، حتماً پشيمان خواهد شد و احساس شكست و ناكامي در نهايت احساس ناشادي خواهد كرد. چون انسان تمامي قوانين حاكم بر هستي را نميتواند تجزيه و تحليل و درك كند، بنابراين احساس نارضايتي ميكند. ولي در نهايت آن مشكلات و گرفتاريها به مصلحت او بوده و به نفع او تمام ميشود.
بنابراين، به جاي اين كه از اتفاقات زندگي شكايت كنيم، سعي كنيم با استفاده از قلب و عقل خود به زيبايي زندگي كنيم و قوانين هستي را رعايت نمائيم. اين را نيز بدانيم ناملايمات زندگي نمك يك زندگي مطلوب و شاد است و انسان عاقل از اين سختيها هم براي شيرين و شادمان كردن زندگي استفاده ميكند.
4 . داشتن اميد و تصويري زيبا از آينده:
اگر انسان بتواند تصويرهاي ذهني خود را مديريت كند و بجاي تصاوير در هم و برهم، آشفته و منفي، تصاويري زيبا از آينده بسازد، احساسي شادمانه خواهد داشت.
آنچه تاكنون در عرصه روانشناسي و تجارب زندگي، به اثبات رسيده است، اين است كه: «آينده را تصاوير ذهني انسان ميسازند. يعني انسان هر انتظار و تصويري از آينده داشته باشد، به نوعي همان انتظار و تصوير تحقق خواهد يافت.
اميد، زيباترين ويژگي يك خيال است. اگر ميخواهيم از زندگي لذت ببريم، بايستي با اميد زندگي كنيم. در دين مقدس اسلام، انسان نااميد كافر شمرده ميشود. يعني اميد، هم سنگ ايمان است. هر مشكلي كه پيش ميآيد و هر اتفاق ناگواري كه ميافتد، ما هم چنان بايد اميد خود را حفظ كنيم. اين اميد (تصوير مثبت از آينده) است كه انسان را زنده نگه ميدارد. بنابراين، بايد تصويري زيبا از آينده بسازيم و همواره اميدوار باشيم و آينده را آن گونه كه دوست داريم مجسم نماييم. و باور كنيم كه روز به روز، موفقتر، شادتر و خوشبختتر ميشويم.
5. هدفمندي در زندگي
هدفمندي نه تنها موفقيت انسان را تضمين ميكند، بلكه موجب شادكامي انسان نيز ميگردد. انسان بيهدف، مانند فردي سرگردان در كويري سوزان است. هيچ وقت احساس آرامش و شادماني نخواهد كرد.
بعضيها هدفمندي و هدفيابي را مساوي آرزوهاي بزرگ و بيشتر ميدانند. ولي اكثراً اينها در زندگي موفق نميشوند. بايستي آرزوها شفاف و مشخص و تعريف شده باشد. آرزوي بزرگ بسيار خوب است ولي بايستي در درجه اول، بر اساس بزرگي آرزو، انرژي و توان لازم را مهيا كنيم و در درجه دوم، آن آرزو براي ما مشخص و شفاف باشد، كه در اين صورت حتماً موفق خواهيم شد.
تصميم قطعي براي رسيدن به يك هدف بسيار زيبا و مقدس، نبايد شادكامي انسان را از بين ببرد، چون انسان وظيفهاي جز عمل كردن ندارد. ما بايد تلاش خود را براي رسيدن به بهترين اهداف انجام دهيم. اگر به آن اهداف برسيم، احساس شادماني خواهيم كرد و اگر نرسيم غير شاد خواهيم بود. بنابراين لازم است انسان در زندگي، اهداف مشخص و شفافي داشته باشد.
6. خوشبختي خود را باور كردن
بزرگترين مشكل انسانهاي ناشاد و افسرده و ناراضي اين است كه نه خودشان را باور كردهاند و نه خوشبختي و شاد زيستن خود را. انساني كه خود را باور كند، ميتواند شاد زندگي كند. ما بايد باور كنيم كه ميتوانيم خوشبخت بشويم و خوشبخت و شاد هستيم. چون ما خوشبخت و شاد آفريده شدهايم، باور كنيم كه زندگي زيبا و لذت بخش است. باور كنيم كه سرنوشت تابع انديشههاي زيباي ماست، باور كنيم كه خدا، عاشق ماست. و مهربانترين است.
7. برنامهريزي و نظم در زندگي
نظم و انضباط و داشتن برنامه در زندگي انسان، شادمانگي او را حفظ ميكند. انسانهاي منظم و داراي برنامه، بسيار موفقتر و شادتر هستند. اهميت نظم آن قدر زياد است كه امام علي ـ عليه السّلام ـ به فرزندان خود ميفرمايند: شما را به دو چيز توصيه ميكنم، اول تقواي الهي، دوم ، نظم در كارها. امروزه در دانش مديريت، به برنامهريزي تأكيد جدي ميشود و هيچ فعاليتي بدون برنامه ريزي و عمل به آن برنامه، نتيجهاي مثبت نخواهد داشت. انسانهايي كه با برنامه عمل كنند، هم موفقيت و پيروزي را در آغوش خواهند كشيد و هم زندگي شادمانه خواهند داشت.
8. راحت بودن در زندگي:
راحت بودن در زندگي، موجب شادمانگي است. انسانها هر چه خود را با آداب و رسوم و تشريفات زائد و غلط به زحمت و عذاب مياندازند، همانقدر از شادمانگي دور ميشوند. خيلي از افراد. زندگي ساده، زيبا و راحت را، بسيار مشكل، بغرنج و سخت ميكنند. سنتها و آداب اگر در مسير فطرت پاك الهي انسان باشند، بسيار نيز عزيز و قابل احترام هستند، ولي تشريفات زائد و غلط اصلاً قابل قبول نيستند. هر چه زندگي پيچيدهتر و تشريفات بيشتر ميشود. تنشها و فشارهاي روحي شدت مييابد. در زمانهاي نه چندان دور، كه زندگي به اين همه زرق و برق آلوده نشده بود، و انسانها خيلي زندگي ميكردند، از استرسها، بيماريها و سرطانها و سكتههاي قلبي خبري نبود. بنابراين، اگر زندگي شادمانهاي ميخواهيم، بايد تشريفات زايد را كنار گذاشته و خيلي راحت و خودماني زندگي كنيم.
9. صداقت و راستي
صداقت، مانند آب زلالي است كه چمنزار زندگي شادمانه را سيراب ميكند، و گلهاي خوشبختي و لذت را شكوفا ميسازد. انسانهاي صادق، لحظههاي شادمانهاي را تجربه ميكنند و از لحظه لحظه زندگي لذت ميبرند. انتخاب صداقت، به معني انتخاب «شادمانگي» است. يكي از زيباترين پيامهاي دين زيباي اسلام، صداقت است. انسان صادق، از همه گرفتاريها و مشكلات نجات پيدا خواهد كرد. ريا، نفاق، دوروئي و تظاهر شايستة مقام الهي انسان نيست. و مطمئناً انسان را رسوا ميسازد.
اگر انسان حتي در مقام دشمنان خود صادقانه رفتار نمايد، به نفعاش تمام خواهد شد، انسان صادق، قابل اعتماد است. بنابراين اگر در همه اعمال و زندگي خود، صداقت را پيشه كنيم همواره زندگي شادمانهاي خواهيم داشت و هم چنين مورد احترام همه انسانها خواهيم بود.
10. فعال و مشغول بودن
بيكاري، يكي از مشكلات عمده جوامع بشري است كه امنيت شهرها و كشورها را تهديد ميكند. بنابراين همه نهادها و سازمانهاي دولتي بايد مشكل بيكاري را حل كنند. فعال و مشغول بودن يكي از راههاي شاد زيستن است. و از نظر امام علي ـ عليه السّلام ـ بهترين تفريح، كار است. هم بايستي وقت خود را با فعاليت و مشغوليت معنيدار و مفيد پر كنيم و هم كمك كنيم ديگران از بيكاري، نجات پيدا كنند تا جامعهاي شاد و فعال داشته باشيم. بررسيها نشان ميدهد كه انسانهاي فعال و مشغول، بسيار سالمتر و شادتر هستند.
11. داوري مثبت:
داوري مثبت و زيبا، يكي از بهترين راههاي شادمانه زيستن است. اگر انسان ياد بگيرد كه مثبت داوري كند. و از داوريها و پيشداوريهاي منفي و بدبينانه و خودخواهانه پرهيز نمايد، عصباني نخواهد شد، حرص نخواهد خورد. بلكه در همه موقعيتها، احساس شادمانگي خواهد كرد و با همه انسانها شادمانه خواهد زيست.
قال امام حسن عسكري ـ عليه السّلام ـ :
هيچ چيز مثل خوشرويي، زندگي را شيرين نميكند.
---------------------------------
[1] . سورة فجر، آية 27 الي آخر.
( اندیشه قم )