پرسش :
آيا حضرت عيسی كه زنده است همانند امام زمان به مسيحيان مددرسانی میكند؟
پاسخ :
شرح پرسش:
آيا حضرت عيسی (ع) كه زنده است همانند امام زمان (عج) به مسيحيان مددرسانی میكند؟ لطفاً تفاوت اين دو بزرگوار را با هم و با حضرت خضر (ع) كه زنده است، بيان فرماييد؟
پاسخ:
نخست: ذكر دو نكته به عنوان مقدمه لازم و ضروري است:
1. حضرت مسيح ـ عليه السّلام ـ پيامبر الهي بوده است و در دوران رسالتش به پيروانش كمک و ياري ميكرد و بيماران را شفا ميداد.[1] بعد از عروج او به آسمان،[2] مسيحيان درباره عيسي بن مريم ـ عليه السّلام ـ عقيده ديگري پيدا كردند كه قرآن كريم در آياتي عقيده آنان را مطرح كرده و به نقد آنها پرداخته است.[3]
2. تمام شرايع آسماني لباسهاي مختلف بر اندام دين واحد (توحيد) بوده و خدا جز يک دين، دين ديگري را تشريع نكرده است. البته مقصود اين نيست كه تمام اديان آسماني در هر زماني شايستگي پيروي دارند، بلكه با اعتراف به وحدت دين، يادآور ميشويم كه شرايع كاملاً مختلف بودند و شرايع سماوي متناسب با استعدادها و شايستگيهاي امتها در ادوار مختلف تاريخ تنظيم و تشريع شدهاند و در حقيقت هر يک از اين شرايع كلاسهايي بوده است كه ميبايست بشر، براي تكامل خود در آنها آموزش ببيند و آخرين كلاس براي آخرين امت همان شريعتي است كه به وسيله پيامبر گرامي عرضه شده است.
حال بايد گفت: پيروان حضرت مسيح كه قايل به رسالت پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ نيستند و حضرت مسيح را آخرين پيامبر خدا ميدانند، در حالي كه مسيح پيامبر بعد از خويش را معرفي كرده و نام او را بيان نموده است. قرآن ميفرمايد: «به يادآور زماني را كه عيسي فرزند مريم به بني اسراييل گفت: من فرستاده خدا به سوي شما هستم، تصديق كننده توراتي هستم كه پيش روي من قرار دارد و بشارت دهندهام به پيامبري كه پس از من ميآيد و نام او احمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ است».[4]
هر گاه يک چنين تنصيص بدون شک و ترديد بر فردي منطبق گردد، حجت بر همگان تمام است و بايد او را به عنوان پيامبر زمان خود بپذيرد كه متأسفانه مسيحيان نپذيرفته است.
با توجه به نكات كه بيان شد كه برخي از مسيحيان قابل به الوهيت مسيح هستند و برخي هم مسيح را آخرين پيامبر خدا ميدانند و قايل به رسالت پيامبر خاتم ـ صلّي الله عليه و آله ـ نيستند.
آيا حضرت مسيح، مسيحيان را در موقع گرفتاري كمك و ياري خواهد كرد يا خير؟
هر چند به دليل روشن در اين باره دست نيافتهايم، امّا از باب توسل به انبيای الهي براي رفع گرفتاريها و آمرزش گناهان و از باب اين كه خداوند فياض مطلق و حضرت مسيح واسطه فيض بوده است، ميگوييم كه مسيحيان اگر جاهل قاصر باشند كه روشن شدن حقايق برايش ممكن نيست، چنين اشخاصي را حضرت مسيح ياري خواهد كرد. امّا اگر جاهل مقصر باشند كه روشن شدن حقايق برايش از طريقي ممكن است ولي براي دست يافتن به آن كوتاهي ميكند، حضرت آنان را ياري نخواهد كرد.
البته اين نكته نيز قابل ذكر است كه فعلاً حجت خدا در زمين امام زمان (عج) است كه در ميان مردم به سر ميبرد و مشكلات و گرفتاري را برطرف ميسازد و مردم توانايي مشاهده آن حضرت را ندارند؛ او در توقيعي كه براي شيخ مفيد (ره) صادر فرموده به اين جهت اشاره كرده است:
«ما اگر چه جايگزين شدهايم در مكاني كه دور از مساكن ظالمين باشيم، بر حسب آن چه خداوند براي ما و شيعيان ما، صلاح در اين ديده تا مادامي كه دولت دنيا، براي فاسقين باشد. ليكن مع الوصف علم ما به احوال شما احاطه دارد و چيزي از اخبار شما از ما مخفي نيست.... ما اهمال نميكنيم در مراعات شما و نه فراموش ميكنيم ياد شما را و اگر نه اين بود، بلاها و شدايد بر شما نازل ميشد و دشمنان شما را درهم ميشكستند و نابود ميكردند، پس بپرهيزيد خداي جل جلاله را و ما را ياري و كمک كنيد بر دستگيري خودتان».[5]
اكنون كه روشن شد حضرت مسيح حيّ و زنده است پيروان خويش را اگر جاهل و قاصر باشد ياري ميكند، به جواب بخش دوم پرسش ميپردازيم و ميگویيم كه تفاوت عيسي بن مريم ـ عليه السّلام ـ با خضر نبي ـ عليه السّلام ـ و امام زمان ـ عليه السّلام ـ در اين است كه حضرت مسيح رسول و نبي ميباشد امّا حضرت خضر فقط نبي است نه رسول. امام زمان نه نبي است و نه رسول بلكه امام معصوم است.
فرق بين نبی و رسول اين است كه نبی از «نبأ» به معني خبر مشتق شده و به كسي گفته ميشود كه از جهان بالا خواه از طريق رؤيا و يا از طريق ديگر وحي دريافت كند. البته نبي هر انساني گزارشگر و خبرگيري نيست بلكه گزارشگر اخبار مهم سماوي است كه از جانب خدا به او ابلاغ ميگردد و خضر نبي نيز چنين است.
رسول از رسالت مشتق گرديده است (رسول كه ارتباط با وحي تشريعي دارد) انسان آگاه و مطلع از اخبار سماوي است كه مأمور است آن چه را دريافت كرده ابلاغ نمايد و جامه عمل بپوشاند. مانند حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ كه هم اخبار مهم سماوي را دريافت ميكرده و هم مأمور به تبليغ آن بوده است.[6]
بنابراين نبي كسي است كه اخبار مهم سماوي را دريافت ميكند و مأموري به تبليغ آن نيست. رسول با اين كه اخبار غيب را دريافت ميكند مأمور به تبليغ آن نيز ميباشد. امام زمان (عج) چنان كه بيان شد نه نبي است و نه رسول بلكه امام معصوم و از جانشينان رسول خاتم ـ صلّي الله عليه و آله ـ است.
تفاوت ديگر اين است كه حضرت عيسي بن مريم ـ عليه السّلام ـ را خداوند در آسمان برده است كه در هنگام ظهور امام زمان (عج) به زمين فرود ميآيد و پشت سر حضرت نماز ميخواند. حضرت خضر نبي ـ عليه السّلام ـ و امام زمان ـ عليه السّلام ـ فعلاً در زمين و در ميان مردم به سر ميبرند و در موقع گرفتاري ياري ميكنند ولي از ديدگان مردم غايب هستند.
منابع براي مطالعه بيشتر رجوع شود به:
1. اديان بزرگ جهان، تأليف حسين توفيقي، چ پنجم، 1381، ص 114 تا آخر كتاب.
2. منشور جاويد، تأليف آيت الله سبحاني، ج 12، از ص 353 به بعد.
پی نوشتها:
[1]. حسين توفيقي، اديان بزرگ جهان، سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها (سمت) و مؤسسه فرهنگي طه و مركز جهاني علوم اسلامي، چ پنجم، تابستان 81، ص 114.
[2]. بل رفعه الله إليه و كان اللهُ عزيزاً حكيما؛ نساء 158.
[3]. آل عمران، 59، 79 تا 80 و 64؛ نساء، 171؛ مائده، 17، 72 و 73 و 75؛ توبه: 30 ـ 31؛ مريم، 34 ـ 36، فرقان، 2.
[4]. صف، 6.
[5]. الهيئة العلميه في مؤسسه المعارف الاسلاميه، معجم احاديث الامام المهدي، نشر مؤسسه المعارف الاسلامية، المطبعة بهمن، الطبعة الاولي، 1411، ج 4، ص 460، چ 1420.
[6]. آيت الله سبحاني، منشور جاويد، (نشر مؤسسه امام صادق ـ عليه السّلام ـ، پاييز 1370، چ نمونه، قم)، ج 10، ص 266 ـ 267.
منبع: اندیشه قم
شرح پرسش:
آيا حضرت عيسی (ع) كه زنده است همانند امام زمان (عج) به مسيحيان مددرسانی میكند؟ لطفاً تفاوت اين دو بزرگوار را با هم و با حضرت خضر (ع) كه زنده است، بيان فرماييد؟
پاسخ:
نخست: ذكر دو نكته به عنوان مقدمه لازم و ضروري است:
1. حضرت مسيح ـ عليه السّلام ـ پيامبر الهي بوده است و در دوران رسالتش به پيروانش كمک و ياري ميكرد و بيماران را شفا ميداد.[1] بعد از عروج او به آسمان،[2] مسيحيان درباره عيسي بن مريم ـ عليه السّلام ـ عقيده ديگري پيدا كردند كه قرآن كريم در آياتي عقيده آنان را مطرح كرده و به نقد آنها پرداخته است.[3]
2. تمام شرايع آسماني لباسهاي مختلف بر اندام دين واحد (توحيد) بوده و خدا جز يک دين، دين ديگري را تشريع نكرده است. البته مقصود اين نيست كه تمام اديان آسماني در هر زماني شايستگي پيروي دارند، بلكه با اعتراف به وحدت دين، يادآور ميشويم كه شرايع كاملاً مختلف بودند و شرايع سماوي متناسب با استعدادها و شايستگيهاي امتها در ادوار مختلف تاريخ تنظيم و تشريع شدهاند و در حقيقت هر يک از اين شرايع كلاسهايي بوده است كه ميبايست بشر، براي تكامل خود در آنها آموزش ببيند و آخرين كلاس براي آخرين امت همان شريعتي است كه به وسيله پيامبر گرامي عرضه شده است.
حال بايد گفت: پيروان حضرت مسيح كه قايل به رسالت پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ نيستند و حضرت مسيح را آخرين پيامبر خدا ميدانند، در حالي كه مسيح پيامبر بعد از خويش را معرفي كرده و نام او را بيان نموده است. قرآن ميفرمايد: «به يادآور زماني را كه عيسي فرزند مريم به بني اسراييل گفت: من فرستاده خدا به سوي شما هستم، تصديق كننده توراتي هستم كه پيش روي من قرار دارد و بشارت دهندهام به پيامبري كه پس از من ميآيد و نام او احمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ است».[4]
هر گاه يک چنين تنصيص بدون شک و ترديد بر فردي منطبق گردد، حجت بر همگان تمام است و بايد او را به عنوان پيامبر زمان خود بپذيرد كه متأسفانه مسيحيان نپذيرفته است.
با توجه به نكات كه بيان شد كه برخي از مسيحيان قابل به الوهيت مسيح هستند و برخي هم مسيح را آخرين پيامبر خدا ميدانند و قايل به رسالت پيامبر خاتم ـ صلّي الله عليه و آله ـ نيستند.
آيا حضرت مسيح، مسيحيان را در موقع گرفتاري كمك و ياري خواهد كرد يا خير؟
هر چند به دليل روشن در اين باره دست نيافتهايم، امّا از باب توسل به انبيای الهي براي رفع گرفتاريها و آمرزش گناهان و از باب اين كه خداوند فياض مطلق و حضرت مسيح واسطه فيض بوده است، ميگوييم كه مسيحيان اگر جاهل قاصر باشند كه روشن شدن حقايق برايش ممكن نيست، چنين اشخاصي را حضرت مسيح ياري خواهد كرد. امّا اگر جاهل مقصر باشند كه روشن شدن حقايق برايش از طريقي ممكن است ولي براي دست يافتن به آن كوتاهي ميكند، حضرت آنان را ياري نخواهد كرد.
البته اين نكته نيز قابل ذكر است كه فعلاً حجت خدا در زمين امام زمان (عج) است كه در ميان مردم به سر ميبرد و مشكلات و گرفتاري را برطرف ميسازد و مردم توانايي مشاهده آن حضرت را ندارند؛ او در توقيعي كه براي شيخ مفيد (ره) صادر فرموده به اين جهت اشاره كرده است:
«ما اگر چه جايگزين شدهايم در مكاني كه دور از مساكن ظالمين باشيم، بر حسب آن چه خداوند براي ما و شيعيان ما، صلاح در اين ديده تا مادامي كه دولت دنيا، براي فاسقين باشد. ليكن مع الوصف علم ما به احوال شما احاطه دارد و چيزي از اخبار شما از ما مخفي نيست.... ما اهمال نميكنيم در مراعات شما و نه فراموش ميكنيم ياد شما را و اگر نه اين بود، بلاها و شدايد بر شما نازل ميشد و دشمنان شما را درهم ميشكستند و نابود ميكردند، پس بپرهيزيد خداي جل جلاله را و ما را ياري و كمک كنيد بر دستگيري خودتان».[5]
اكنون كه روشن شد حضرت مسيح حيّ و زنده است پيروان خويش را اگر جاهل و قاصر باشد ياري ميكند، به جواب بخش دوم پرسش ميپردازيم و ميگویيم كه تفاوت عيسي بن مريم ـ عليه السّلام ـ با خضر نبي ـ عليه السّلام ـ و امام زمان ـ عليه السّلام ـ در اين است كه حضرت مسيح رسول و نبي ميباشد امّا حضرت خضر فقط نبي است نه رسول. امام زمان نه نبي است و نه رسول بلكه امام معصوم است.
فرق بين نبی و رسول اين است كه نبی از «نبأ» به معني خبر مشتق شده و به كسي گفته ميشود كه از جهان بالا خواه از طريق رؤيا و يا از طريق ديگر وحي دريافت كند. البته نبي هر انساني گزارشگر و خبرگيري نيست بلكه گزارشگر اخبار مهم سماوي است كه از جانب خدا به او ابلاغ ميگردد و خضر نبي نيز چنين است.
رسول از رسالت مشتق گرديده است (رسول كه ارتباط با وحي تشريعي دارد) انسان آگاه و مطلع از اخبار سماوي است كه مأمور است آن چه را دريافت كرده ابلاغ نمايد و جامه عمل بپوشاند. مانند حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ كه هم اخبار مهم سماوي را دريافت ميكرده و هم مأمور به تبليغ آن بوده است.[6]
بنابراين نبي كسي است كه اخبار مهم سماوي را دريافت ميكند و مأموري به تبليغ آن نيست. رسول با اين كه اخبار غيب را دريافت ميكند مأمور به تبليغ آن نيز ميباشد. امام زمان (عج) چنان كه بيان شد نه نبي است و نه رسول بلكه امام معصوم و از جانشينان رسول خاتم ـ صلّي الله عليه و آله ـ است.
تفاوت ديگر اين است كه حضرت عيسي بن مريم ـ عليه السّلام ـ را خداوند در آسمان برده است كه در هنگام ظهور امام زمان (عج) به زمين فرود ميآيد و پشت سر حضرت نماز ميخواند. حضرت خضر نبي ـ عليه السّلام ـ و امام زمان ـ عليه السّلام ـ فعلاً در زمين و در ميان مردم به سر ميبرند و در موقع گرفتاري ياري ميكنند ولي از ديدگان مردم غايب هستند.
منابع براي مطالعه بيشتر رجوع شود به:
1. اديان بزرگ جهان، تأليف حسين توفيقي، چ پنجم، 1381، ص 114 تا آخر كتاب.
2. منشور جاويد، تأليف آيت الله سبحاني، ج 12، از ص 353 به بعد.
پی نوشتها:
[1]. حسين توفيقي، اديان بزرگ جهان، سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها (سمت) و مؤسسه فرهنگي طه و مركز جهاني علوم اسلامي، چ پنجم، تابستان 81، ص 114.
[2]. بل رفعه الله إليه و كان اللهُ عزيزاً حكيما؛ نساء 158.
[3]. آل عمران، 59، 79 تا 80 و 64؛ نساء، 171؛ مائده، 17، 72 و 73 و 75؛ توبه: 30 ـ 31؛ مريم، 34 ـ 36، فرقان، 2.
[4]. صف، 6.
[5]. الهيئة العلميه في مؤسسه المعارف الاسلاميه، معجم احاديث الامام المهدي، نشر مؤسسه المعارف الاسلامية، المطبعة بهمن، الطبعة الاولي، 1411، ج 4، ص 460، چ 1420.
[6]. آيت الله سبحاني، منشور جاويد، (نشر مؤسسه امام صادق ـ عليه السّلام ـ، پاييز 1370، چ نمونه، قم)، ج 10، ص 266 ـ 267.
منبع: اندیشه قم