پرسش :
بعد از ظهور امام زمان (عج) كه تمام علوم به نهايت رشد مي رسند، آيا علم راكد مي شود؟
پاسخ :
پاسخ به اين پرسش را در ضمن نكته هاي زير بيان مي كنيم:
1. نخست بايد توجه داشت كه امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: «علم و دانش بيست و هفت حرف است و همة آن چه پيامبران آورده اند، تنها دو حرف آن است و مردم تاكنون جز با آن دو حرف، با حرفهاي ديگر آشنايي ندارند و هنگامي كه قائم ما قيام كند، بيست و پنج حرف ديگر را بيرون آورده، آن را بين مردم نشر و گسترش مي دهد. وآن دو حرف را نيز ضميمه مي كند و مجموع بيست و هفت حرف را در ميان مردم منتشر مي سازد.»[1]
2. اين روايت و روايات هم خانواده اش نمي گويند همة مردم فوري، بيست و هفت حرف علم را ياد مي گيرند بلكه مي گويد حضرت حجت(عج) بقيه حروف علم را در مي آورد و بين مردم گسترش مي دهند.
به اين معنا كه آن حضرت بيست و هفت حرف علم را براي يادگيري مردم به عرصة ظهور مي رساند و سفرة علم را در اين حد مي گستراند اما آيا هر كسي بيست و هفت حرف را ياد مي گيرد و به مرتبة بالاي علمي مي رسد؟ اين بستگي به تلاش و كوشش افراد دارد و به يقين تعدادي به مرتبة بالايي كه ذكر شد مي رسند ولي چه بسيارند كه از نظر علمي در آن زمان نيز فقيرند و خاصاني كه به مرتبة بالاي علمي رسيده اند، حلقه هاي علمي و كلاس هاي دانش اندوزي را تشكيل مي دهند و بر دانش ديگران مي افزايند و كساني كه طالب علمند در كلاس آنها شركت مي كنند. از اينرو در روايت آمده است كه امام صادق، ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: «گويا مي بينيم كه شيعيان علي ـ عليه السلام ـ قرآن ها را در دست دارند و مردم را آموزش مي دهند.»[2] يا اينكه اصبغ بن نباته مي گويد: «ازعلي ـ عليه السلام ـ شيندم كه مي فرمود: «گويا عجم (نژاد غيرعرب) را مي بينم كه چادرهايشان را در مسجد كوفه برافراشته شده است و به مردم قرآن مي آموزند؛ به همان گونه كه فرود آمده است.»[3]
بنابراين گرچه حضرت با ظهورشان مكان يادگيري بيست و هفت حرف علم را فراهم مي كند ولي در همان عصر هم چه بسيارند كه به قلة علمي مذكور نمي رسند و رسيدن به قلّة علمي نيازمند تلاش آنهاست عيناً همانند مرتبة بالاي تقوايي كه هر كس مي تواند با تلاش و كوشش آنرا به دست آورد ولي در عمل همة مردم چنين توفيقي را ندارند پس همان طور كه رسيدن به قلة تقوا نيازمند مجاهدت است رسيدن به درجة بيست و هفتم علم نيز نياز به تلاش و پيگيري دارد.
3. توجه به اين نكته نيز لازم است كه علم داراي مراتبي است و مرتبة آخر علم از آن خداست و پيامبر عزيز اسلام و امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ نيز مرتبه اي ازعلم را دارا هستند و نه پيامبران قدرت و اين ظرفيت را دارا هستند كه به محدودة علم الهي كه اختصاص به او دارد وارد شوند و بر معلومات خود بيفزايند و نه تودة مردم اين شايستگي و ظرفيت را دارند كه علمشان را به درجة علم معصومان ـ عليهم السلام ـ برسانند. بنابراين اگر ما نمي توانيم در حد معصومان ـ عليهم السلام ـ عالم شويم اين از باب راكد بودن علم نيست بلكه از بي ظرفيتي ماست.
بنابراين اگر كمالِ دانش بشرِ (غير معصوم) در بيست و هفت حرف باشد و در زمان ظهور آن امام معصوم همة مردم با جد و جهدشان و با كمك گرفتن از امامانشان اين مرتبه از كمال علمي كه براي او تعيين شده است را به دست آوردند چه اشكال دارد در همان مرتبه كه بالاترين مرتبه كمال است (مثلاً) باقي بمانند و يا چنين دانشي به تكاليف شرعي خويش بپردازند و در بُعدهاي ديگري قدم بردارند و به يقين با چنين دانشي و بينشي زندگي كردن و قرآن خواندن صفاي ديگري دارد و ثواب ديگري را مي طلبد. هر چند از نظر فراگيري دانش بيشتر از آن حد راه بسته باشد و اين به معناي راكد بودن علم نيست بلكه به منزلة به مقصد رسيدن است.
براي مطالعه بيشتر ر.ك:
1. مهدي منتظر، شيخ محمدجواد خراساني.
2. سيماي امام مهدي (عج)، سيدمحمدرضا طباطبائي نسب.
3. سيره عملي حضرت امام مهدي ـ عليه السلام ـ ، كاظم ارفع.
حضرت رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ به حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ فرمود:
خداوند از نسل اين دو (حسن و حسين ـ عليهما السلام ـ) شخصي را بر مي انگيزد كه دژهاي گمراهي را مي گشايد و دل هاي سياه قفل خورده را تسخير مي نمايد.
اثبات الهداة، ج 3، ص 448 و495
----------------------------------------
[1] . مرحوم مجلسي، بحارالانوار، ج 52، ص 326، مؤسسه الوفاء بيروت.
[2] . نعماني، غيبة، 360 هـ ق، كتابفروشي صدوق، تهران، ص 318، بحارالانوار، ج 52، ص 364. .
[3] . محمد بن محمد بن النعمان، الارشاد، 413 هـ ق، بصير ني قم، ص 365؛ محمد بن فتال نيشابوري، ت 508 هـ ق، انتشارات الرضي، قم، ج 2، ص 265.
( اندیشه قم )
پاسخ به اين پرسش را در ضمن نكته هاي زير بيان مي كنيم:
1. نخست بايد توجه داشت كه امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: «علم و دانش بيست و هفت حرف است و همة آن چه پيامبران آورده اند، تنها دو حرف آن است و مردم تاكنون جز با آن دو حرف، با حرفهاي ديگر آشنايي ندارند و هنگامي كه قائم ما قيام كند، بيست و پنج حرف ديگر را بيرون آورده، آن را بين مردم نشر و گسترش مي دهد. وآن دو حرف را نيز ضميمه مي كند و مجموع بيست و هفت حرف را در ميان مردم منتشر مي سازد.»[1]
2. اين روايت و روايات هم خانواده اش نمي گويند همة مردم فوري، بيست و هفت حرف علم را ياد مي گيرند بلكه مي گويد حضرت حجت(عج) بقيه حروف علم را در مي آورد و بين مردم گسترش مي دهند.
به اين معنا كه آن حضرت بيست و هفت حرف علم را براي يادگيري مردم به عرصة ظهور مي رساند و سفرة علم را در اين حد مي گستراند اما آيا هر كسي بيست و هفت حرف را ياد مي گيرد و به مرتبة بالاي علمي مي رسد؟ اين بستگي به تلاش و كوشش افراد دارد و به يقين تعدادي به مرتبة بالايي كه ذكر شد مي رسند ولي چه بسيارند كه از نظر علمي در آن زمان نيز فقيرند و خاصاني كه به مرتبة بالاي علمي رسيده اند، حلقه هاي علمي و كلاس هاي دانش اندوزي را تشكيل مي دهند و بر دانش ديگران مي افزايند و كساني كه طالب علمند در كلاس آنها شركت مي كنند. از اينرو در روايت آمده است كه امام صادق، ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: «گويا مي بينيم كه شيعيان علي ـ عليه السلام ـ قرآن ها را در دست دارند و مردم را آموزش مي دهند.»[2] يا اينكه اصبغ بن نباته مي گويد: «ازعلي ـ عليه السلام ـ شيندم كه مي فرمود: «گويا عجم (نژاد غيرعرب) را مي بينم كه چادرهايشان را در مسجد كوفه برافراشته شده است و به مردم قرآن مي آموزند؛ به همان گونه كه فرود آمده است.»[3]
بنابراين گرچه حضرت با ظهورشان مكان يادگيري بيست و هفت حرف علم را فراهم مي كند ولي در همان عصر هم چه بسيارند كه به قلة علمي مذكور نمي رسند و رسيدن به قلّة علمي نيازمند تلاش آنهاست عيناً همانند مرتبة بالاي تقوايي كه هر كس مي تواند با تلاش و كوشش آنرا به دست آورد ولي در عمل همة مردم چنين توفيقي را ندارند پس همان طور كه رسيدن به قلة تقوا نيازمند مجاهدت است رسيدن به درجة بيست و هفتم علم نيز نياز به تلاش و پيگيري دارد.
3. توجه به اين نكته نيز لازم است كه علم داراي مراتبي است و مرتبة آخر علم از آن خداست و پيامبر عزيز اسلام و امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ نيز مرتبه اي ازعلم را دارا هستند و نه پيامبران قدرت و اين ظرفيت را دارا هستند كه به محدودة علم الهي كه اختصاص به او دارد وارد شوند و بر معلومات خود بيفزايند و نه تودة مردم اين شايستگي و ظرفيت را دارند كه علمشان را به درجة علم معصومان ـ عليهم السلام ـ برسانند. بنابراين اگر ما نمي توانيم در حد معصومان ـ عليهم السلام ـ عالم شويم اين از باب راكد بودن علم نيست بلكه از بي ظرفيتي ماست.
بنابراين اگر كمالِ دانش بشرِ (غير معصوم) در بيست و هفت حرف باشد و در زمان ظهور آن امام معصوم همة مردم با جد و جهدشان و با كمك گرفتن از امامانشان اين مرتبه از كمال علمي كه براي او تعيين شده است را به دست آوردند چه اشكال دارد در همان مرتبه كه بالاترين مرتبه كمال است (مثلاً) باقي بمانند و يا چنين دانشي به تكاليف شرعي خويش بپردازند و در بُعدهاي ديگري قدم بردارند و به يقين با چنين دانشي و بينشي زندگي كردن و قرآن خواندن صفاي ديگري دارد و ثواب ديگري را مي طلبد. هر چند از نظر فراگيري دانش بيشتر از آن حد راه بسته باشد و اين به معناي راكد بودن علم نيست بلكه به منزلة به مقصد رسيدن است.
براي مطالعه بيشتر ر.ك:
1. مهدي منتظر، شيخ محمدجواد خراساني.
2. سيماي امام مهدي (عج)، سيدمحمدرضا طباطبائي نسب.
3. سيره عملي حضرت امام مهدي ـ عليه السلام ـ ، كاظم ارفع.
حضرت رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ به حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ فرمود:
خداوند از نسل اين دو (حسن و حسين ـ عليهما السلام ـ) شخصي را بر مي انگيزد كه دژهاي گمراهي را مي گشايد و دل هاي سياه قفل خورده را تسخير مي نمايد.
اثبات الهداة، ج 3، ص 448 و495
----------------------------------------
[1] . مرحوم مجلسي، بحارالانوار، ج 52، ص 326، مؤسسه الوفاء بيروت.
[2] . نعماني، غيبة، 360 هـ ق، كتابفروشي صدوق، تهران، ص 318، بحارالانوار، ج 52، ص 364. .
[3] . محمد بن محمد بن النعمان، الارشاد، 413 هـ ق، بصير ني قم، ص 365؛ محمد بن فتال نيشابوري، ت 508 هـ ق، انتشارات الرضي، قم، ج 2، ص 265.
( اندیشه قم )