پرسش :
دشمني ابولهب و همسرش نسبت به پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ را توضيح داده و اين دشمني تا بعثت جهاني پيامبر ادامه داشت يا نه؟
پاسخ :
جواب اجمالي:
دشمني ابولهب و همسرش تا آنجايي كه خداوند يك سوره از قرآن را نسبت به نكوهش و وعدة عذاب به آنها اختصاص داده، چون عموي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و ريشسفيد بود نبوت پيامبر را از او سؤال ميكردند و ايشان صدق گفتار آن حضرت را تكذيب ميكرد. و همسرش نيز با ريختن خار و خاشاك به سر و صورت و راه آن حضرت، ايشان را مورد اذيت و آزار قرار ميداد و تا آنجائي كه با دلي آكنده از شقاوت و تيرگي و خصومت رهسپار دوزخ شدند.
جواب تفصيلي:
پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ در طول دعوت به اسلام و يكتاپرستي و ترك بُتها همواره دچار موانع و كارشكني از طرف كفار و مشركين ميشد و در صف اوّل مخالفان «ابولهب»[1] عموي پيغمبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و همسرش «ام جميل»[2] كه خواهر ابوسفيان و عمة معاويه بود از سرسختترين و بدزبانترين دشمنان پيغمبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ بودند، شخصي بنام «طارق محاربي» ميگويد: من در بازار «ذي المجاز» بودم[3] ناگهان جواني را ديدم كه صدا ميزند اي مردم! بگوييد: «لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ؛ تا رستگار شويد» و مردي را پشت سر او ديدم كه سنگ به پشت پاي او ميزند به گونهاي كه خون از پاهايش جاري بود، و فرياد ميزد «اي مردم! اين دروغگو است، او را تصديق نكنيد»!من سؤال كردم اين جوان كيست؟ گفتند: «محمد» است كه گمان ميكند پيامبر ميباشد، و اين پيرمرد عمويش ابولهب است كه او را دروغگو ميداند[4] هر زمان گروهي از اعراب خارج مكه وارد آن شهر ميشدند به سراغ ابولهب ميرفتند، به خاطر خويشاوندي نسبت به پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و سن و سال بالاي او، از وي درباره رسولالله تحقيق مينمودند، او ميگفت: محمّد مرد ساحري است، آنها نيز بي آنكه پيغمبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ را ملاقات كنند باز ميگشتند، همچنين گروهي آمدند و گفتند: ما از مكه باز نميگرديم تا او را ببينيم، ابولهب گفت: ما پيوسته مشغول مداواي جنون او هستيم! مرگ بر او باد![5] همسرش نيز بوتههاي خار را بر دوش ميكشيد، و بر سر راه پيغمبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميريخت تا پاهاي مباركش آزرده شود. سورة تبت كه در مكه و اوايل دعوت آشكار پيغمبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نازل شده، تنها سورهاي از قرآن است كه در آن حملة شديدي با ذكر نسبت به يكي از دشمنان اسلام و پيغمبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ در آن عصر شده است و محتواي آن نشان ميدهد كه او عداوت خاصي نسبت به پيغمبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ داشت و از هيچگونه كارشكني و بد زباني او و همسرش مضايقه نداشتند، ابولهب تنها كسي بود كه پيمان حمايت بني هاشم را از پيغمبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ امضاء نكرد. و در صف دشمنان او قرار گرفت، در پيمانهاي دشمنان شركت نمود. و از سويي او مرد ثروتمند مغروري بود و بر اموال و ثروت خود در كوششهاي ضد اسلاميش تكيه ميكرد. قرآن كريم با بيان نكوهش و لبة تيز حمله نسبت به ابولهب و همسرش و اهل دوزخ بودن هر دو را ميرساند و اين معنا به واقعيت پيوست، سرانجام هر دو بيايمان از دنيا رفتند. اين همه كينه و شقاوت و جهل را با خودشان به دوزخ حمل كردند. خداوند در قرآن كريم اينگونه از ابولهب و همسرش ياد ميكند: بريده باد هر دو دست ابولهب (و مرگ بر او باد) هرگز مال و ثروت او و آنچه را به دست آورد به حالش سودي نبخشيد. و به زودي وارد آتشي ميشود كه داراي شطة فروزان است. وهمچنين همسرش در حالي كه هيزم به دوش ميكشد، و در گردنش طنابي از ليف خرماست.[6]
در اين مورد ميتوانيد به فروغ ابديت نوشته آيتالله جعفر سبحاني رجوع كنيد.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . نام او «عبدالعزي»(بندة بت عزي) بود ليكن ابولهب كنيهاش ميباشد.
[2] . گردنبند جواهرنشان پر قيمتي داشت، و سوگند ياد كرده بود كه آن را در راه دشمني پيغمبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ خرج كند به همين علت او را «ام جميل» ميناميدند.
[3] . ذي المجاز نزديك عرفات در فاصله كمي از مكه است.
[4] . مكارم شيرازي و همكاران، تفسير نمونه، جلد 27، ص 417، (دارالكتب الاسلاميه).
[5] . «تفسير الفرقان» جلد 30، صفحة 53.
[6] . قرآن كريم، سورة تبت.
جواب اجمالي:
دشمني ابولهب و همسرش تا آنجايي كه خداوند يك سوره از قرآن را نسبت به نكوهش و وعدة عذاب به آنها اختصاص داده، چون عموي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و ريشسفيد بود نبوت پيامبر را از او سؤال ميكردند و ايشان صدق گفتار آن حضرت را تكذيب ميكرد. و همسرش نيز با ريختن خار و خاشاك به سر و صورت و راه آن حضرت، ايشان را مورد اذيت و آزار قرار ميداد و تا آنجائي كه با دلي آكنده از شقاوت و تيرگي و خصومت رهسپار دوزخ شدند.
جواب تفصيلي:
پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ در طول دعوت به اسلام و يكتاپرستي و ترك بُتها همواره دچار موانع و كارشكني از طرف كفار و مشركين ميشد و در صف اوّل مخالفان «ابولهب»[1] عموي پيغمبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و همسرش «ام جميل»[2] كه خواهر ابوسفيان و عمة معاويه بود از سرسختترين و بدزبانترين دشمنان پيغمبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ بودند، شخصي بنام «طارق محاربي» ميگويد: من در بازار «ذي المجاز» بودم[3] ناگهان جواني را ديدم كه صدا ميزند اي مردم! بگوييد: «لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ؛ تا رستگار شويد» و مردي را پشت سر او ديدم كه سنگ به پشت پاي او ميزند به گونهاي كه خون از پاهايش جاري بود، و فرياد ميزد «اي مردم! اين دروغگو است، او را تصديق نكنيد»!من سؤال كردم اين جوان كيست؟ گفتند: «محمد» است كه گمان ميكند پيامبر ميباشد، و اين پيرمرد عمويش ابولهب است كه او را دروغگو ميداند[4] هر زمان گروهي از اعراب خارج مكه وارد آن شهر ميشدند به سراغ ابولهب ميرفتند، به خاطر خويشاوندي نسبت به پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و سن و سال بالاي او، از وي درباره رسولالله تحقيق مينمودند، او ميگفت: محمّد مرد ساحري است، آنها نيز بي آنكه پيغمبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ را ملاقات كنند باز ميگشتند، همچنين گروهي آمدند و گفتند: ما از مكه باز نميگرديم تا او را ببينيم، ابولهب گفت: ما پيوسته مشغول مداواي جنون او هستيم! مرگ بر او باد![5] همسرش نيز بوتههاي خار را بر دوش ميكشيد، و بر سر راه پيغمبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميريخت تا پاهاي مباركش آزرده شود. سورة تبت كه در مكه و اوايل دعوت آشكار پيغمبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نازل شده، تنها سورهاي از قرآن است كه در آن حملة شديدي با ذكر نسبت به يكي از دشمنان اسلام و پيغمبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ در آن عصر شده است و محتواي آن نشان ميدهد كه او عداوت خاصي نسبت به پيغمبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ داشت و از هيچگونه كارشكني و بد زباني او و همسرش مضايقه نداشتند، ابولهب تنها كسي بود كه پيمان حمايت بني هاشم را از پيغمبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ امضاء نكرد. و در صف دشمنان او قرار گرفت، در پيمانهاي دشمنان شركت نمود. و از سويي او مرد ثروتمند مغروري بود و بر اموال و ثروت خود در كوششهاي ضد اسلاميش تكيه ميكرد. قرآن كريم با بيان نكوهش و لبة تيز حمله نسبت به ابولهب و همسرش و اهل دوزخ بودن هر دو را ميرساند و اين معنا به واقعيت پيوست، سرانجام هر دو بيايمان از دنيا رفتند. اين همه كينه و شقاوت و جهل را با خودشان به دوزخ حمل كردند. خداوند در قرآن كريم اينگونه از ابولهب و همسرش ياد ميكند: بريده باد هر دو دست ابولهب (و مرگ بر او باد) هرگز مال و ثروت او و آنچه را به دست آورد به حالش سودي نبخشيد. و به زودي وارد آتشي ميشود كه داراي شطة فروزان است. وهمچنين همسرش در حالي كه هيزم به دوش ميكشد، و در گردنش طنابي از ليف خرماست.[6]
در اين مورد ميتوانيد به فروغ ابديت نوشته آيتالله جعفر سبحاني رجوع كنيد.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . نام او «عبدالعزي»(بندة بت عزي) بود ليكن ابولهب كنيهاش ميباشد.
[2] . گردنبند جواهرنشان پر قيمتي داشت، و سوگند ياد كرده بود كه آن را در راه دشمني پيغمبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ خرج كند به همين علت او را «ام جميل» ميناميدند.
[3] . ذي المجاز نزديك عرفات در فاصله كمي از مكه است.
[4] . مكارم شيرازي و همكاران، تفسير نمونه، جلد 27، ص 417، (دارالكتب الاسلاميه).
[5] . «تفسير الفرقان» جلد 30، صفحة 53.
[6] . قرآن كريم، سورة تبت.