پرسش :
مباهله پيامبرـ صلّي الله عليه و آله ـ در چه روزي است؟
پاسخ :
مباهله در لغت بر وزن مفاعله از بهل به معني لعن؛ يكديگر را لعنت و نفرين كردن و آن چنين است كه چون اختلافي ميان دو نفر يا دو گروه روي دهد گرد هم آيند و گويند: «لعنة الله علي الظالم منّا»؛ لعنت خدا بر ستمكار از ميان ما دو نفر يا دو فرقه.[1] حادثة مباهله در تاريخ اسلام رويداد معروف و متواتري است كه به مناسبتهايي در كتابهاي تفسير، تاريخ و حديث به طور مشروح وارد شده است و خلاصه آن اين است كه:
پيامبر گرامي ـ صلّي الله عليه و آله ـ به موازات مكاتبه با سران جهان، نامهاي به اسقف نجران «ابوحارثه» نوشت و در آن نامه ساكنان نجران را به آيين اسلام دعوت كرد. وقتي نامه به دست ابوحارثه رسيد و با گروهي مذاكره كرد سرانجام شورا نظر داد كه هيئتي به عنوان هيئت نمايندگي نجران به مدينه بروند تا از نزديك با پيامبر تماس بگيرند. هيئت نمايندگي وارد مدينه شد و پس از بحثها و مذاكرههاي فراون پيامبر به فرمان الهي به آنان پيشنهاد مباهله داد. به اين صورت كه همگي در صحرا به دعا و نيايش بپردازند و هر كدام جبهة مخالف را به باد نفرين بگيرند و نابودي مخالف را بخواهد آنان پيشنهاد پيامبر را پذيرفتند ولي روز مباهله سران نجران با مشاهده وضع معنوي پيامبر كه فقط چهار نفر از عزيزترين افراد نزد خود را به ميدان مباهله آورده بود از انجام مباهله صرفنظر كرده و قرار شد كه مسيحيان نجران با پرداخت مختصري جزيه زير پرچم اسلام بر آئين خود بمانند. اين بود خلاصة حادثة نجران امّا بايد ديد اين حادثة تاريخي در چه سالي و چه ماهي و چه روزي رخ داده است؟
صورت صلحنامة پيامبر در كتابهاي متعددي وارد شده است.[2] نظر مشهور دانشمندان اين است كه روز بيست و پنجم از ماه ذي الحجه روز مباهله است و مرحوم شيخ طوسي روز بيست و چهارم از آن ماه را روز مباهله دانسته است.[3]
امّا سيره نويسان به اتفاق ميگويند: پيامبرـ صلّي الله عليه و آله ـ علي ـ عليه السّلام ـ را براي داوري و آموزش احكام به سرزمين يمن اعزام كرد و علي ـ عليه السّلام ـ مدتي در آنجا براي انجام وظايف اقامت گزيد وقتي آگاه شد كه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ براي اداي مناسك حج رهسپار مكه شده است او نيز در رأس گروهي عازم مكه شد و به حضور پيامبر رسيد و هزار دست، پارچهاي كه از مردم نجران به عنوان جزيه دريافت كرده بود تحويل پيامبر داد.[4] اين بخش تاريخي ميرساند كه جريان مباهله و نگارش صلحنامه به طور قطع مربوط به سال دهم هجرت نبوده است، زيرا مردم نجران در آن صلحنامه تعهد كرده بودند كه در هر سال دو هزار دست لباس در اختيار پيامبر بگذارند يك هزار از آن در ماه رجب و بقيه در ماه صفر.
اگر قول مشهور را دربارة ماه و روز نگارش صلحنامه بپذيريم، در اين صورت امكان عقد صلحنامه در سال دهم وجود خواهد داشت. ولي بايد تاريخ نگارش آن را پيش از ماه رجب بازگردانيم. امّا در مورد روز مباهله با توجّه به حوادث تاريخي اتفاق آن در روز بيست و چهارم خالي از اشكال نيست، زيرا كه پيامبر در سال دهم در سرزمين غدير روز هجدهم همين ماه حضرت علي ـ عليه السّلام ـ را به امامت پس از خود نصب كرد. امّا با توجّه به مسافت بين مكه و مدينه و از طرف ديگر اتفاق روز مباهله در روز بيست و چهارم طي اين مسير طولاني در ظرف چند روز ممكن نيست، زيرا پيامبر گرامي ـ صلّي الله عليه و آله ـ اين فاصله را در مهاجرت خود از مكه به مدينه هر چند قريش در تعقيب ايشان بودند در ظرف نه روز طي كرد.[5] اين محاسبات ميرساند كه مراسم مباهله و نگارش صلحنامه هرگز در روزهاي بيست و يكم و يا بيست و چهارم و يا بيست و پنجم ماه ذي الحجه از سال دهم رخ نداده است. پس نظريّة مشهور را در اين باره نمي توان پذيرفت. «آيت الله سبحاني در جلد دوّم سيدالمرسلين مناقشهاي دارد گرچه در مناقشة ايشان نيز از اين غفلت شده كه در سال نهم اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ مأمور شد آيات اوايل سورة توبه را به مشركين در موسم حجشان ابلاغ كند كه ديگر تحريم شد و همان سال بر مبناي ذي الحجه در ذي القعده واقعي واقع شده بود، بنابراين آنگاه كه از حج برگشت تازه ذي الحجه اي نسيء مدينه بود و مباهله در 25 آن واقع شد و هيچ محذوري نيست.»
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. فروغ ابديت، جعفر سبحاني.
2. سيره رسول خدا، رسول جغفريان.
3. منتهي الامال، شيخ عباس قمي.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . دشتي، سيد مصطفيحسين، معارف و معاريف، چاپ دانش قم. ج9، ص61، به قنل از مجمع البحرين.
[2] . يعقوبي، تاريخ يعقوبي، بيروت، ج 2، ص 65 و مفيد، ارشاد، قم، مؤسسة آل البيت، 1413.
[3] . طوسي، مصباح المتهجد، ص704.
[4] . ابن هاشم، سيره البني، ج 2، ص 602، و ارشاد مفيد، ص 89.
[5] . ابن هشام، سيره النبي، ج2، ص399.
مباهله در لغت بر وزن مفاعله از بهل به معني لعن؛ يكديگر را لعنت و نفرين كردن و آن چنين است كه چون اختلافي ميان دو نفر يا دو گروه روي دهد گرد هم آيند و گويند: «لعنة الله علي الظالم منّا»؛ لعنت خدا بر ستمكار از ميان ما دو نفر يا دو فرقه.[1] حادثة مباهله در تاريخ اسلام رويداد معروف و متواتري است كه به مناسبتهايي در كتابهاي تفسير، تاريخ و حديث به طور مشروح وارد شده است و خلاصه آن اين است كه:
پيامبر گرامي ـ صلّي الله عليه و آله ـ به موازات مكاتبه با سران جهان، نامهاي به اسقف نجران «ابوحارثه» نوشت و در آن نامه ساكنان نجران را به آيين اسلام دعوت كرد. وقتي نامه به دست ابوحارثه رسيد و با گروهي مذاكره كرد سرانجام شورا نظر داد كه هيئتي به عنوان هيئت نمايندگي نجران به مدينه بروند تا از نزديك با پيامبر تماس بگيرند. هيئت نمايندگي وارد مدينه شد و پس از بحثها و مذاكرههاي فراون پيامبر به فرمان الهي به آنان پيشنهاد مباهله داد. به اين صورت كه همگي در صحرا به دعا و نيايش بپردازند و هر كدام جبهة مخالف را به باد نفرين بگيرند و نابودي مخالف را بخواهد آنان پيشنهاد پيامبر را پذيرفتند ولي روز مباهله سران نجران با مشاهده وضع معنوي پيامبر كه فقط چهار نفر از عزيزترين افراد نزد خود را به ميدان مباهله آورده بود از انجام مباهله صرفنظر كرده و قرار شد كه مسيحيان نجران با پرداخت مختصري جزيه زير پرچم اسلام بر آئين خود بمانند. اين بود خلاصة حادثة نجران امّا بايد ديد اين حادثة تاريخي در چه سالي و چه ماهي و چه روزي رخ داده است؟
صورت صلحنامة پيامبر در كتابهاي متعددي وارد شده است.[2] نظر مشهور دانشمندان اين است كه روز بيست و پنجم از ماه ذي الحجه روز مباهله است و مرحوم شيخ طوسي روز بيست و چهارم از آن ماه را روز مباهله دانسته است.[3]
امّا سيره نويسان به اتفاق ميگويند: پيامبرـ صلّي الله عليه و آله ـ علي ـ عليه السّلام ـ را براي داوري و آموزش احكام به سرزمين يمن اعزام كرد و علي ـ عليه السّلام ـ مدتي در آنجا براي انجام وظايف اقامت گزيد وقتي آگاه شد كه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ براي اداي مناسك حج رهسپار مكه شده است او نيز در رأس گروهي عازم مكه شد و به حضور پيامبر رسيد و هزار دست، پارچهاي كه از مردم نجران به عنوان جزيه دريافت كرده بود تحويل پيامبر داد.[4] اين بخش تاريخي ميرساند كه جريان مباهله و نگارش صلحنامه به طور قطع مربوط به سال دهم هجرت نبوده است، زيرا مردم نجران در آن صلحنامه تعهد كرده بودند كه در هر سال دو هزار دست لباس در اختيار پيامبر بگذارند يك هزار از آن در ماه رجب و بقيه در ماه صفر.
اگر قول مشهور را دربارة ماه و روز نگارش صلحنامه بپذيريم، در اين صورت امكان عقد صلحنامه در سال دهم وجود خواهد داشت. ولي بايد تاريخ نگارش آن را پيش از ماه رجب بازگردانيم. امّا در مورد روز مباهله با توجّه به حوادث تاريخي اتفاق آن در روز بيست و چهارم خالي از اشكال نيست، زيرا كه پيامبر در سال دهم در سرزمين غدير روز هجدهم همين ماه حضرت علي ـ عليه السّلام ـ را به امامت پس از خود نصب كرد. امّا با توجّه به مسافت بين مكه و مدينه و از طرف ديگر اتفاق روز مباهله در روز بيست و چهارم طي اين مسير طولاني در ظرف چند روز ممكن نيست، زيرا پيامبر گرامي ـ صلّي الله عليه و آله ـ اين فاصله را در مهاجرت خود از مكه به مدينه هر چند قريش در تعقيب ايشان بودند در ظرف نه روز طي كرد.[5] اين محاسبات ميرساند كه مراسم مباهله و نگارش صلحنامه هرگز در روزهاي بيست و يكم و يا بيست و چهارم و يا بيست و پنجم ماه ذي الحجه از سال دهم رخ نداده است. پس نظريّة مشهور را در اين باره نمي توان پذيرفت. «آيت الله سبحاني در جلد دوّم سيدالمرسلين مناقشهاي دارد گرچه در مناقشة ايشان نيز از اين غفلت شده كه در سال نهم اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ مأمور شد آيات اوايل سورة توبه را به مشركين در موسم حجشان ابلاغ كند كه ديگر تحريم شد و همان سال بر مبناي ذي الحجه در ذي القعده واقعي واقع شده بود، بنابراين آنگاه كه از حج برگشت تازه ذي الحجه اي نسيء مدينه بود و مباهله در 25 آن واقع شد و هيچ محذوري نيست.»
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. فروغ ابديت، جعفر سبحاني.
2. سيره رسول خدا، رسول جغفريان.
3. منتهي الامال، شيخ عباس قمي.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . دشتي، سيد مصطفيحسين، معارف و معاريف، چاپ دانش قم. ج9، ص61، به قنل از مجمع البحرين.
[2] . يعقوبي، تاريخ يعقوبي، بيروت، ج 2، ص 65 و مفيد، ارشاد، قم، مؤسسة آل البيت، 1413.
[3] . طوسي، مصباح المتهجد، ص704.
[4] . ابن هاشم، سيره البني، ج 2، ص 602، و ارشاد مفيد، ص 89.
[5] . ابن هشام، سيره النبي، ج2، ص399.