پرسش :
چرا امام علي ـ عليه السّلام ـ امارت ابوموسي اشعري را بر مردم كوفه ابقا كرد؟
پاسخ :
در آن زمان ابوموسي در ظاهر و در افكار عمومي داري امتيازات متعدّدي بود يكي آنكه وي از اصحاب پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ بود.[1] و در زمان پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ از جانب آن حضرت، والي مناطقي از يمن بود.[2] ديگر آنكه از فقهاي عصر عمر و عثمان به شمار ميآمد.[3] از سوي خلفا بارها به سمت فرماندهي سپاه در فتوحات برگزيده شد. و در عصر خلافت عمر به امارت بصره منصوب شد و چون در دورة خلافت عثمان از خلافت بصره عزل گرديد، مردم كوفه او را بهجاي سعيد بن عاص به فرمانداري كوفه برگزيدند و عثمان نيز آنرا پذيرفت.[4] بنابراين ابوموسي به علّت صحابي بودن و فرماندهي فتوحات و برخورداري از مناصب اجرايي در عصر پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و دوران خلفا، همواره از موقعيت و نفوذ ويژه اجتماعي برخوردار بوده است. علاوه بر اين، ابوموسي با تعليم قرآن و تلاوت آن با صداي خوش[5] بر محبوبيّت و موقعيت اجتماعي خويش افزوده بود. افزون براين، هيچ گزارش تاريخي مبني بر سوءاستفاده مالي ابوموسي ثبت نشده است، از اينرو ميتوان گفت كه ابوموسي برخلاف بيشتر كارگزاران عثمان از بيتالمال سوءاستفاده نكرده و در مسائل مالي حدود الهي را رعايت ميكرد.[6]
با اين همه اميرمؤمنان، به كارگزاري ابوموسي رضايت نميدادند از اينرو با به خلافت رسيدن آن حضرت و اعزام استانداران خود به شهرها، «عمارة بن شهاب» را به كارگزاري كوفه فرستاد، امّا در نيمه راه، عدّهاي جلوي وي را گرفتند و تهديدش كردند كه اگر باز نگردد، خونش را خواهند ريخت. و گفتند: جز به ابوموسي به كس ديگر بهعنوان كارگزار كوفه، خرسندي نشان نخواهند داد. و او مجبور به بازگشت شد.[7] از سوي ديگر در همين زمان ابوموسي طي نامهاي به امام علي ـ عليه السّلام ـ بيعت مردم كوفه را اعلام كرد.[8] از اينرو اميرمؤمنان ـ عليه السّلام ـ ناگزير ابوموسي را در سمت كارگزاري كوفه ابقاء كرد تا بعداً او را عزل نمايد البتّه در اين امر سفارش مالك اشتر را نبايد ناديده گرفت چراكه وي از حضرت درخواست ابقاي ابوموسي بر امارت را كرد و حضرت عليرغم ميل دروني خويش به اين امر تن داد. چنانكه حضرت در اين مورد ميفرمايد:
به خدا سوگند او نزد من مورد اطمينان و دلسوز نبود و كساني كه قبل از من بودند، او را ولايت و حكومت بر مردم دادند و من تصميم داشتم او را عزل كنم. اشتر از من خواست او را ابقا كنم. پس با كراهت او را ابقا نمودم كه بعداً بركنارش نمايم.[9]
شايد حضرت علي(ع) از باب «توجه به مشورت»، به سخن مالك توجه كرده باشند همان گونه كه رسول خدا(ص) در جنگ احد نظرشان بر اين بود كه در شهر بماند و به دفاع بپردازند اما وقتي ديدند راي جوانان بر اين است كه در بيرون شهر به جهاد بپردازند تسليم خواسته جوانان شدند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. سيما كارگزاران علي(ع): علي اكبر ذاكري.
2. كارگزاران روزگار خلافت امير المومنين علي بن ابيطالب: جميله اسلامي.
3. رفتار امام علي(ع) با زمامداران و تاثير آن در تحكمي نظام اسلامي: حجت رسولي.
4. نقش كارگزاران در تثبيت و تضعيف حكومت اميرالمومنين(ع): بني الله فضلعلي.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] ـ طوسي، ابوجعفر محمّد بن الحسن، رجال الطوسي، تحقيق سيّد محمّد صادق آل بحرالعلوم، نجف، مطبعة الحيدرية، چاپ اوّل،1381ه ، ص23.
[2] ـ ابن حجر عسقلاني، الاصابة في تمييز الصحابة، تحقيق شيخ عادل احمد عبدالموجود و شيخ علي محمّد معوّض، بيروت، دار الكتب العلميه، 1415ه ، چاپ اوّل، ج4، ص182 ـ 181.
[3] ـ يعقوبي، تاريخ يعقوبي، قم: منشورات الشريف الرضي، چاپ اوّل، 1373ش، ج2، ص177و 161.
[4] ـ ابن عبدالبر القرطبي، همان، ص104.
[5] ـ اصفهاني، ابونعيم، حلية الاولياء، بيروت: دار الكتاب العربي، چاپ دوّم، 1378ه ، ج1، ص258، ابن حجر عسقلاني، همان، ص182؛ ابن عبدالبر القرطبي، همان، ص104.
[6] ـ. سبحاني، جعفر، فروغ ولايت، قم: مؤسسة امام صادق ـ عليه السّلام ـ ، چاپ اوّل، 1373 ش، ص423.
[7] ـ طبري، محمّد بن جرير، تاريخ الطبري، بيروت: مؤسسة اعلمي للمطبوعات، چاپ سوّم، 1409ه ، ص463
[8] ـ همان، ص463 ـ 464، يعقوبي، همان، ص179.
[9] ـ مفيد، الامالي، تحقيق حسين استاد ولي و علي اكبر غفاري، قم: منشورات جماعة المدرسين في الحوزة العلمية قم المقدسة، 1403ه ، 296 ـ 295.
در آن زمان ابوموسي در ظاهر و در افكار عمومي داري امتيازات متعدّدي بود يكي آنكه وي از اصحاب پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ بود.[1] و در زمان پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ از جانب آن حضرت، والي مناطقي از يمن بود.[2] ديگر آنكه از فقهاي عصر عمر و عثمان به شمار ميآمد.[3] از سوي خلفا بارها به سمت فرماندهي سپاه در فتوحات برگزيده شد. و در عصر خلافت عمر به امارت بصره منصوب شد و چون در دورة خلافت عثمان از خلافت بصره عزل گرديد، مردم كوفه او را بهجاي سعيد بن عاص به فرمانداري كوفه برگزيدند و عثمان نيز آنرا پذيرفت.[4] بنابراين ابوموسي به علّت صحابي بودن و فرماندهي فتوحات و برخورداري از مناصب اجرايي در عصر پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و دوران خلفا، همواره از موقعيت و نفوذ ويژه اجتماعي برخوردار بوده است. علاوه بر اين، ابوموسي با تعليم قرآن و تلاوت آن با صداي خوش[5] بر محبوبيّت و موقعيت اجتماعي خويش افزوده بود. افزون براين، هيچ گزارش تاريخي مبني بر سوءاستفاده مالي ابوموسي ثبت نشده است، از اينرو ميتوان گفت كه ابوموسي برخلاف بيشتر كارگزاران عثمان از بيتالمال سوءاستفاده نكرده و در مسائل مالي حدود الهي را رعايت ميكرد.[6]
با اين همه اميرمؤمنان، به كارگزاري ابوموسي رضايت نميدادند از اينرو با به خلافت رسيدن آن حضرت و اعزام استانداران خود به شهرها، «عمارة بن شهاب» را به كارگزاري كوفه فرستاد، امّا در نيمه راه، عدّهاي جلوي وي را گرفتند و تهديدش كردند كه اگر باز نگردد، خونش را خواهند ريخت. و گفتند: جز به ابوموسي به كس ديگر بهعنوان كارگزار كوفه، خرسندي نشان نخواهند داد. و او مجبور به بازگشت شد.[7] از سوي ديگر در همين زمان ابوموسي طي نامهاي به امام علي ـ عليه السّلام ـ بيعت مردم كوفه را اعلام كرد.[8] از اينرو اميرمؤمنان ـ عليه السّلام ـ ناگزير ابوموسي را در سمت كارگزاري كوفه ابقاء كرد تا بعداً او را عزل نمايد البتّه در اين امر سفارش مالك اشتر را نبايد ناديده گرفت چراكه وي از حضرت درخواست ابقاي ابوموسي بر امارت را كرد و حضرت عليرغم ميل دروني خويش به اين امر تن داد. چنانكه حضرت در اين مورد ميفرمايد:
به خدا سوگند او نزد من مورد اطمينان و دلسوز نبود و كساني كه قبل از من بودند، او را ولايت و حكومت بر مردم دادند و من تصميم داشتم او را عزل كنم. اشتر از من خواست او را ابقا كنم. پس با كراهت او را ابقا نمودم كه بعداً بركنارش نمايم.[9]
شايد حضرت علي(ع) از باب «توجه به مشورت»، به سخن مالك توجه كرده باشند همان گونه كه رسول خدا(ص) در جنگ احد نظرشان بر اين بود كه در شهر بماند و به دفاع بپردازند اما وقتي ديدند راي جوانان بر اين است كه در بيرون شهر به جهاد بپردازند تسليم خواسته جوانان شدند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. سيما كارگزاران علي(ع): علي اكبر ذاكري.
2. كارگزاران روزگار خلافت امير المومنين علي بن ابيطالب: جميله اسلامي.
3. رفتار امام علي(ع) با زمامداران و تاثير آن در تحكمي نظام اسلامي: حجت رسولي.
4. نقش كارگزاران در تثبيت و تضعيف حكومت اميرالمومنين(ع): بني الله فضلعلي.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] ـ طوسي، ابوجعفر محمّد بن الحسن، رجال الطوسي، تحقيق سيّد محمّد صادق آل بحرالعلوم، نجف، مطبعة الحيدرية، چاپ اوّل،1381ه ، ص23.
[2] ـ ابن حجر عسقلاني، الاصابة في تمييز الصحابة، تحقيق شيخ عادل احمد عبدالموجود و شيخ علي محمّد معوّض، بيروت، دار الكتب العلميه، 1415ه ، چاپ اوّل، ج4، ص182 ـ 181.
[3] ـ يعقوبي، تاريخ يعقوبي، قم: منشورات الشريف الرضي، چاپ اوّل، 1373ش، ج2، ص177و 161.
[4] ـ ابن عبدالبر القرطبي، همان، ص104.
[5] ـ اصفهاني، ابونعيم، حلية الاولياء، بيروت: دار الكتاب العربي، چاپ دوّم، 1378ه ، ج1، ص258، ابن حجر عسقلاني، همان، ص182؛ ابن عبدالبر القرطبي، همان، ص104.
[6] ـ. سبحاني، جعفر، فروغ ولايت، قم: مؤسسة امام صادق ـ عليه السّلام ـ ، چاپ اوّل، 1373 ش، ص423.
[7] ـ طبري، محمّد بن جرير، تاريخ الطبري، بيروت: مؤسسة اعلمي للمطبوعات، چاپ سوّم، 1409ه ، ص463
[8] ـ همان، ص463 ـ 464، يعقوبي، همان، ص179.
[9] ـ مفيد، الامالي، تحقيق حسين استاد ولي و علي اكبر غفاري، قم: منشورات جماعة المدرسين في الحوزة العلمية قم المقدسة، 1403ه ، 296 ـ 295.