بوسیدن زیر گلوی امام حسین توسط حضرت زینب
پرسش :
آیا صحت دارد که حضرت زینب (س) در وداع با امام حسین (ع) زیر گلوی امام را بوسیدند؟
پاسخ :
چنانکه روایت شده بعد از وداع عمومی با اهل حرم زینب را طلبید و به او وصیت کرد، و سفارش اطفال و زنان را به او نمود و او را امر به صبر فرمود.
حضرت ذوالجناح را طلبید و سوار شد که صدای گریه اهل حرم بلند شد و ناله طفلان به فلک رسید، و چون چند قدم راه رفت دید باز صدای گریه میآید نگاه کرد دید زینب با پای برهنه میآید و میگوید ای برادر، صبر کن حاجتی با تو دارم. حضرت ایستاد. زینب علیها السلام عرض کرد: ای برادر، مادرم در وقت وفات وصیت کرده، که هر گاه عازم سفر آخرت میباشی، به عوض او زیر گلوی تو را ببوسم. حضرت پیاده شد زینب دستها به گردن امام در آورد و گلوی ایشان را بوسید.[3]
در کتاب «تذکرة الشهداء» آمده است: «چون امام حسین علیه السلام چند قدمی از خیمهها دور شد حضرت زینب علیها السلام از خیمه بیرون آمد و صدا زد: «برادرم لحظهای درنگ کن تا وصیت مادرم فاطمه علیها السلام را نسبت به تو به جا آورم امام توقف کرد و فرمود آن وصیت چیست؟ زینب علیها السلام عرض کرد: مادرم به من وصیت فرمود، هنگامی که نور چشمم حسین را روانه میدان برای جنگ با دشمن کردی، عوض من گلوی او را ببوس، آنگاه زینب علیها السلام گلوی برادرش را بوسید و به خیمه بازگشت»[4].
در کتاب خصائص الزینبیه نیز در ذیل خصیصه دهم چنین آمده است: «هر کسی از اهل بیت امام حسین علیه السلام در روز عاشورا از طرف دیگری نیابت داشته است حضرت عباس از طرف پدر بزرگوار خود امیر المؤمنین، حضرت قاسم از طرف پدر بزرگوار خود حضرت امام حسن و حضرت زینب از طرف مادر خود حضرت زهرا چنان که از هر حیث در مقام نیابت ایستادگی نموده، حتی اینکه در وداع آخرین، گلوی برادر را به نیابت از طرف مادر بوسیده است».[5]
این سه نقلی که ذکر شد از تتبع در میان حدود چهل عنوان کتاب مقتل به دست آمد که در بقیه عنوانها به گونه دیگر آمده است و در اکثر آن کتابها نقل شده که:
وقتی امام حسین علیه السلام برای آخرین بار خواست از اهل حرم خداحافظی کند، حضرت زینب پشت سر حضرت آمد و فرمود: «مهلاً یا اخی توقف حتی ازّود من نظری و اودّعک وداع مفارق لاتلاق بعده فمهلاً...؛ یعنی ای برادر تعجیل مکن، زمانی درنگ کن تا از دیدارت توشه برگیرم و از گلستان جمالت گلی بچینم که این وداع آخر است دیگر به خدمت نمیرسم و ملاقاتی نخواهد بود، آنگاه هر دو دست و هر دو پای مبارکش را بوسید، و دیگر زنان نیز در گرد آن حضرت جمع شدند و همین کار را کردند».[6]
که ما به اختصار از ذکر همه آنها صرف نظر میکنیم و فقط نام بعضی از آن عنوانهایی که عبارت «آنگاه هر دو دست و هر دو پای مبارکش را بوسید» را که در آن کتب وجود دارد میآوریم.
روضه الشهداء (ملا حسین کاشفی سبزواری) ـ مقتل الحسین (کاشف الغطاء) ـ ذریعة النجاة (گرمرودی تبریزی) مهیج الاخزان (حسن بن محمد علی الیزدی الحائری) ـ عبرات المصطفین فی مقتل الحسین (شیخ محمد باقر محمودی) ـ تظلّم الزهراء (رضی بن نبی قزوینی) ـ نخبة الصائب (ملا حبیب الله کاشانی) ـ مقتل ابو مخنف ـ مقتل خوارزمی ـ بحار الانوار ـ مقتل مقرّم ـ لهوف سید بن طاووس ـ مقتل الشمس (محمد جواد صاحبی) ـ یوم الطّف (هادی نجفی) ـ مقتل الحسین (بحر العلوم) ـ ناسخ التواریخ ـ بحر المصائب ـ مقتل سید الاوصیاء و سید الشهداء (شیخ عبد المنعم کاظمی) ـ معالی السبطین ـ اسرار الشهاده ـ ریاحین الشریعه ـ الوقایع و الحوادث ـ اکسیر العبادات ـ الطراز المذهب و... .
نتیجه: طبق سه نقلی که ذکر شد عبارت «و گلوی امام حسین علیه السلام را بوسید» وجود دارد و در بقیه نقلها که منابع در بالا ذکر گردید عبارت «و دست و پای حضرت را بوسید و سائر زنان هم همین کار را کردند» آمده است.
پینوشتها:
[1]. شاید منظور از عاتکه دختر زید بن عمرو بن نفیل قرشی همسر با وفای امام حسین(ع) باشد، که بانویی فاضل و شاعر بود، اشعار فراوانی در سوگ امام حسین(ع) سروده، و نخستین کسی است که بدن مبارک امام(ع) را برداشت و بر قاتلش لعنت کرد.
[2]. حسن بن علی یزدی، انوار الشهاده، تهران، ناشر حاج ملا علی اکبر تاجر کتابفروش خوانساری، کتابخانه آیت الله گلپایگانی، 1360ق، ص97؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 45، ص 47.
[3]. اسماعیلی یزدی، عباس، سحاب رحمت (تاریخ و سوگنامه حضرت سید الشهداء)، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ اول، 1377، ص562.
[4]. ملاحبیب کاشانی، تذکرة الشهداء، ص 311.
[5]. «سید نور الدین جزایری»، خصائص الزینبیه، ص31، کتابخانه آیت الله گلپایگانی (بیتا).
[6]. فاضل بندری، اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات، ص 65، عباس قلیخان، الطراز المذهب، ج 1، ص 225 و ... .
در این زمینه حتما بخوانید:
هر کسی که قصد مسافرت دارد چه سفر دنیوی و چه معنوی با بستگان و اقوام و نزدیکان خود خداحافظی میکند و این در همه زمانها یک سنت بوده و هست و در بعضی از مناطق شیوه خاص خود را دارد حتی برای آن مراسم مفصلی گرفته میشود. امام حسین علیه السلام هم از این قاعده مستثنی نبود لذا در سال 61 هجری قمری در روز عاشورا وقتی که به سفر آخرش میرفت از اهل و عیال خود خداحافظی کرد و با آنها وداع گفت.
در منابع و مقاتل این گونه آمده است:
در روز عاشورا امام حسین علیه السلام بعد از شهادت یاران و نزدیکان و فرزندانش دو وداع داشت: یکی وداع عام؛ چون همه موجودات بلکه همه ممکنات از اشعه وجود او هستند، از آن وداع جمیع موجودات از هم گسیخته شد و در تمام ارکان عالم خلل وارد شد و منادی از عرش ندا کرد: «الا ایتها الامةُ المتحیرةُ الظالمةُ بَعد نبیها (و در روایتی: القاتلهُ عترة نبیها (و در روایتی: القاتلةُ عترة نبیها) لا وفقکم الله لاضحی و لا فطرٍ؛ ای امت سرگردان و ستم کننده بر عترت پیامبر و ای کشندگان آنها، خداوند شما را از عید اضحی و فطر محروم کند».
دیگر، وداع خاص که با خواص خود داشت که از تتبّع اخبار معلوم می شود چند مرتبه بوده است.
در منابع و مقاتل این گونه آمده است:
در روز عاشورا امام حسین علیه السلام بعد از شهادت یاران و نزدیکان و فرزندانش دو وداع داشت: یکی وداع عام؛ چون همه موجودات بلکه همه ممکنات از اشعه وجود او هستند، از آن وداع جمیع موجودات از هم گسیخته شد و در تمام ارکان عالم خلل وارد شد و منادی از عرش ندا کرد: «الا ایتها الامةُ المتحیرةُ الظالمةُ بَعد نبیها (و در روایتی: القاتلهُ عترة نبیها (و در روایتی: القاتلةُ عترة نبیها) لا وفقکم الله لاضحی و لا فطرٍ؛ ای امت سرگردان و ستم کننده بر عترت پیامبر و ای کشندگان آنها، خداوند شما را از عید اضحی و فطر محروم کند».
دیگر، وداع خاص که با خواص خود داشت که از تتبّع اخبار معلوم می شود چند مرتبه بوده است.
اول: وداع با اهل حرم محترم خود
علامه مجلسی (ره) در «بحار الانوار» ذکر نموده که «چون امام مظلوم هفتاد و دو نفر از اصحاب و اهل بیت خود را دید که روی زمین افتاده اند و بی کس و تنها مانده است» متوجه خیمهها شد.
«و نادی یا سکینه و یا رُقیه و یا عاتکه [1] و یا زینب و یا فاطمه، یا ام کلثوم، علیکنّ منی السلام؛ اهل حرم را صدا زد: ای سکینه و ای رقیه و ای عاتکه و ای زینب و ای فاطمه و ای ام کلثوم خدا حافظ».[2]
زنان و دختران و کنیزان چون این صدا را شنیدند همگی از خیمهها بیرون دویدند، و صدا به گریه و ناله بلند کردند. حضرت یک یک را سفارش میفرمود که دلها را آتش میزد، نگاه حسرتی به ایشان کرد و آه از دل سوخته خود کشید.
امام حسین علیه السلام به حضرت زینب علیها السلام فرمود: «ای خواهر، گویا میبینم که در این نزدیکی مثل بندگان و کنیزان اسیر کرده، در جلو اسبها میدوانند و عذاب میکنند، که اهل حرم صدا به گریه و ناله بلند کردند، آن حضرت ایشان را ساکت گردانید»، و امر به شکیبایی نمود، روانه میدان شد.
«و نادی یا سکینه و یا رُقیه و یا عاتکه [1] و یا زینب و یا فاطمه، یا ام کلثوم، علیکنّ منی السلام؛ اهل حرم را صدا زد: ای سکینه و ای رقیه و ای عاتکه و ای زینب و ای فاطمه و ای ام کلثوم خدا حافظ».[2]
زنان و دختران و کنیزان چون این صدا را شنیدند همگی از خیمهها بیرون دویدند، و صدا به گریه و ناله بلند کردند. حضرت یک یک را سفارش میفرمود که دلها را آتش میزد، نگاه حسرتی به ایشان کرد و آه از دل سوخته خود کشید.
امام حسین علیه السلام به حضرت زینب علیها السلام فرمود: «ای خواهر، گویا میبینم که در این نزدیکی مثل بندگان و کنیزان اسیر کرده، در جلو اسبها میدوانند و عذاب میکنند، که اهل حرم صدا به گریه و ناله بلند کردند، آن حضرت ایشان را ساکت گردانید»، و امر به شکیبایی نمود، روانه میدان شد.
دوم: وداع خاص با حضرت سکینه مظلومه
سوم: وداع با رقیه صغیره
چهارم: وداع با علی اصغر
پنجم: وداع با زینب خاتون
چنانکه روایت شده بعد از وداع عمومی با اهل حرم زینب را طلبید و به او وصیت کرد، و سفارش اطفال و زنان را به او نمود و او را امر به صبر فرمود.
حضرت ذوالجناح را طلبید و سوار شد که صدای گریه اهل حرم بلند شد و ناله طفلان به فلک رسید، و چون چند قدم راه رفت دید باز صدای گریه میآید نگاه کرد دید زینب با پای برهنه میآید و میگوید ای برادر، صبر کن حاجتی با تو دارم. حضرت ایستاد. زینب علیها السلام عرض کرد: ای برادر، مادرم در وقت وفات وصیت کرده، که هر گاه عازم سفر آخرت میباشی، به عوض او زیر گلوی تو را ببوسم. حضرت پیاده شد زینب دستها به گردن امام در آورد و گلوی ایشان را بوسید.[3]
در کتاب «تذکرة الشهداء» آمده است: «چون امام حسین علیه السلام چند قدمی از خیمهها دور شد حضرت زینب علیها السلام از خیمه بیرون آمد و صدا زد: «برادرم لحظهای درنگ کن تا وصیت مادرم فاطمه علیها السلام را نسبت به تو به جا آورم امام توقف کرد و فرمود آن وصیت چیست؟ زینب علیها السلام عرض کرد: مادرم به من وصیت فرمود، هنگامی که نور چشمم حسین را روانه میدان برای جنگ با دشمن کردی، عوض من گلوی او را ببوس، آنگاه زینب علیها السلام گلوی برادرش را بوسید و به خیمه بازگشت»[4].
در کتاب خصائص الزینبیه نیز در ذیل خصیصه دهم چنین آمده است: «هر کسی از اهل بیت امام حسین علیه السلام در روز عاشورا از طرف دیگری نیابت داشته است حضرت عباس از طرف پدر بزرگوار خود امیر المؤمنین، حضرت قاسم از طرف پدر بزرگوار خود حضرت امام حسن و حضرت زینب از طرف مادر خود حضرت زهرا چنان که از هر حیث در مقام نیابت ایستادگی نموده، حتی اینکه در وداع آخرین، گلوی برادر را به نیابت از طرف مادر بوسیده است».[5]
این سه نقلی که ذکر شد از تتبع در میان حدود چهل عنوان کتاب مقتل به دست آمد که در بقیه عنوانها به گونه دیگر آمده است و در اکثر آن کتابها نقل شده که:
وقتی امام حسین علیه السلام برای آخرین بار خواست از اهل حرم خداحافظی کند، حضرت زینب پشت سر حضرت آمد و فرمود: «مهلاً یا اخی توقف حتی ازّود من نظری و اودّعک وداع مفارق لاتلاق بعده فمهلاً...؛ یعنی ای برادر تعجیل مکن، زمانی درنگ کن تا از دیدارت توشه برگیرم و از گلستان جمالت گلی بچینم که این وداع آخر است دیگر به خدمت نمیرسم و ملاقاتی نخواهد بود، آنگاه هر دو دست و هر دو پای مبارکش را بوسید، و دیگر زنان نیز در گرد آن حضرت جمع شدند و همین کار را کردند».[6]
که ما به اختصار از ذکر همه آنها صرف نظر میکنیم و فقط نام بعضی از آن عنوانهایی که عبارت «آنگاه هر دو دست و هر دو پای مبارکش را بوسید» را که در آن کتب وجود دارد میآوریم.
روضه الشهداء (ملا حسین کاشفی سبزواری) ـ مقتل الحسین (کاشف الغطاء) ـ ذریعة النجاة (گرمرودی تبریزی) مهیج الاخزان (حسن بن محمد علی الیزدی الحائری) ـ عبرات المصطفین فی مقتل الحسین (شیخ محمد باقر محمودی) ـ تظلّم الزهراء (رضی بن نبی قزوینی) ـ نخبة الصائب (ملا حبیب الله کاشانی) ـ مقتل ابو مخنف ـ مقتل خوارزمی ـ بحار الانوار ـ مقتل مقرّم ـ لهوف سید بن طاووس ـ مقتل الشمس (محمد جواد صاحبی) ـ یوم الطّف (هادی نجفی) ـ مقتل الحسین (بحر العلوم) ـ ناسخ التواریخ ـ بحر المصائب ـ مقتل سید الاوصیاء و سید الشهداء (شیخ عبد المنعم کاظمی) ـ معالی السبطین ـ اسرار الشهاده ـ ریاحین الشریعه ـ الوقایع و الحوادث ـ اکسیر العبادات ـ الطراز المذهب و... .
نتیجه: طبق سه نقلی که ذکر شد عبارت «و گلوی امام حسین علیه السلام را بوسید» وجود دارد و در بقیه نقلها که منابع در بالا ذکر گردید عبارت «و دست و پای حضرت را بوسید و سائر زنان هم همین کار را کردند» آمده است.
پینوشتها:
[1]. شاید منظور از عاتکه دختر زید بن عمرو بن نفیل قرشی همسر با وفای امام حسین(ع) باشد، که بانویی فاضل و شاعر بود، اشعار فراوانی در سوگ امام حسین(ع) سروده، و نخستین کسی است که بدن مبارک امام(ع) را برداشت و بر قاتلش لعنت کرد.
[2]. حسن بن علی یزدی، انوار الشهاده، تهران، ناشر حاج ملا علی اکبر تاجر کتابفروش خوانساری، کتابخانه آیت الله گلپایگانی، 1360ق، ص97؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 45، ص 47.
[3]. اسماعیلی یزدی، عباس، سحاب رحمت (تاریخ و سوگنامه حضرت سید الشهداء)، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ اول، 1377، ص562.
[4]. ملاحبیب کاشانی، تذکرة الشهداء، ص 311.
[5]. «سید نور الدین جزایری»، خصائص الزینبیه، ص31، کتابخانه آیت الله گلپایگانی (بیتا).
[6]. فاضل بندری، اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات، ص 65، عباس قلیخان، الطراز المذهب، ج 1، ص 225 و ... .
در این زمینه حتما بخوانید: