پرسش :
آيا قبل از غيبت كبري غيبت صغري، ضروري بود؟
پاسخ :
ابتدا مختصّات غيبت صغري را بررسي مي كنيم تا نهايتاً به ضرورت وجود آن قبل از غيبت كبري دست يابيم.
غيبت صغري از سال 260 هـ. (سال شهادت امام يازدهم) تا سال 329 هـ. (سال درگذشت آخرين نائب خاص امام) يعني حدود 69 سال بود. در غيبت صغري نواب خاص آن حضرت با ايشان در تماس بودند و شيعيان مي توانستند مسائل و مشكلات خويش را به عرض امام برسانند و توسط آنان پاسخ دريافت دارند، و حتي گاه به ديدار امام نائل آيند و از اين رو مي توان گفت امام در اين مدّت، هم غائب بود هم نبود. اين دوره را مي توان دوره ي آماده سازي شيعيان براي غيبت كبري دانست كه طي آن، ارتباط شيعيان با امام، حتي در همين حدّ نيز قطع شد و مسلمانان موظّف شدند در امور خود به نائبان عام آن حضرت، يعني فقهاي واجد شرايط رجوع كنند.[1]
غيبت صغري قبل از غيبت كبري امري لازم و ضروري بود زيرا اگر غيبت كبري يك باره و ناگهان رخ مي داد، ممكن بود موجب انحراف افكار شود و ذهن ها آماده ي پذيرش آن نباشد، اما گذشته از زمينه سازي هاي مدبّرانه ي امامان پيشين، در طول غيبت صغري، به تدريج ذهن ها آماده شد و بعد، مرحله ي غيبتِ كامل آغاز گرديد. همچنين امكان ارتباط نائبان خاص با امام در دوران غيبت صغري و نيز شرف يابي برخي از شيعيان به محضر آن حضرت در اين دوره، مسأله ولادت و حيات آن حضرت را بيشتر تثبيت كرد.[2] چون غائب شدن امام و رهبر جمعيّت، آن هم زماني طولاني امري است بس غريب و غير مأنوس و باور كردن آن براي مردم دشوار است، از اين جهت، پيغمبر (صلي الله عليه وآله) و ائمه اطهار (عليهم السلام) تصميم گرفتند كه، كم كم مردم را با اين موضوع آشنا سازند و افكار را براي پذيرش آن آماده نمايند. لذا گاه و بي گاه از غيبتش خبر داده و گرفتاري هاي مردم آن عصر، افكار و سرزنش منكرين و ثواب ثبات قدم و انتظار فرج را گوشزد مي نمودند. گاهي هم با رفتارشان عملاً شبيه غيبت را فراهم مي كردند. مسعودي مي گويد: امام هادي (عليه السلام) با مردم كم معاشرت مي كرد، جز با خواص اصحاب، با كسي تماس نمي گرفت. وقتي امام حسن عسگري (عليه السلام) به جايش نشست در اكثر اوقات از پشت پرده با مردم صحبت مي كرد تا شيعيان براي پذيرش غيبت امام دوازدهم مهيّا و مأنوس شوند.[3] اگر بعد از رحلت امام حسن عسگري (عليه السلام) غيبت صغري صورت نمي گرفت و غيبت كامل شروع مي شد، شايد وجود مقدس امام زمان (عج) مورد غفلت واقع مي شد و كم كم فراموش مي گشت، از اين جهت ابتدا غيبت صغري شروع شد تا شيعيان در آن ايّام با امام خود به وسيله ي نواب تماس گرفته علائم و كراماتي را مشاهده نمايند و ايمانشان كامل گردد.[4]
نتيجه:
اين كه غيبت حضرت حجة بن الحسن (عج) مستلزم مقدمات و لوازمي بود كه بعض آنها (از جمله رفتار و گفتار امامان پيشين) اشاره شد و از شمارِ اين لوازم، مي توان به غيبت صغري اشاره نمود كه مقدمه اي تدريجي بود، براي غيبت كبري.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. دادگستر جهان، ابراهيم اميني.
2. سيره پيشوايان، مهدي پيشوايي.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . پيشوائي، مهدي، انتشارات مؤسسه امام صادق (عليه السلام)، ص 673، 674.
[2] . صدر، سيد صدرالدين، المهدي، بيروت، دارالزهراء، 1398 هـ. ق، ص 183. پيشواي دوازدهم امام زمان، نشريه ي مؤسسه در راه حق، ص 38.
[3] . مسعودي، اثبات الوصيّه، ص 206. اميني، ابراهيم. دادگستر جهان، قم، انتشارات دارالفكر، 1352 هـ. ش، ص225، 226.
[4] . اميني، ابراهيم. همان، ص 226.
ابتدا مختصّات غيبت صغري را بررسي مي كنيم تا نهايتاً به ضرورت وجود آن قبل از غيبت كبري دست يابيم.
غيبت صغري از سال 260 هـ. (سال شهادت امام يازدهم) تا سال 329 هـ. (سال درگذشت آخرين نائب خاص امام) يعني حدود 69 سال بود. در غيبت صغري نواب خاص آن حضرت با ايشان در تماس بودند و شيعيان مي توانستند مسائل و مشكلات خويش را به عرض امام برسانند و توسط آنان پاسخ دريافت دارند، و حتي گاه به ديدار امام نائل آيند و از اين رو مي توان گفت امام در اين مدّت، هم غائب بود هم نبود. اين دوره را مي توان دوره ي آماده سازي شيعيان براي غيبت كبري دانست كه طي آن، ارتباط شيعيان با امام، حتي در همين حدّ نيز قطع شد و مسلمانان موظّف شدند در امور خود به نائبان عام آن حضرت، يعني فقهاي واجد شرايط رجوع كنند.[1]
غيبت صغري قبل از غيبت كبري امري لازم و ضروري بود زيرا اگر غيبت كبري يك باره و ناگهان رخ مي داد، ممكن بود موجب انحراف افكار شود و ذهن ها آماده ي پذيرش آن نباشد، اما گذشته از زمينه سازي هاي مدبّرانه ي امامان پيشين، در طول غيبت صغري، به تدريج ذهن ها آماده شد و بعد، مرحله ي غيبتِ كامل آغاز گرديد. همچنين امكان ارتباط نائبان خاص با امام در دوران غيبت صغري و نيز شرف يابي برخي از شيعيان به محضر آن حضرت در اين دوره، مسأله ولادت و حيات آن حضرت را بيشتر تثبيت كرد.[2] چون غائب شدن امام و رهبر جمعيّت، آن هم زماني طولاني امري است بس غريب و غير مأنوس و باور كردن آن براي مردم دشوار است، از اين جهت، پيغمبر (صلي الله عليه وآله) و ائمه اطهار (عليهم السلام) تصميم گرفتند كه، كم كم مردم را با اين موضوع آشنا سازند و افكار را براي پذيرش آن آماده نمايند. لذا گاه و بي گاه از غيبتش خبر داده و گرفتاري هاي مردم آن عصر، افكار و سرزنش منكرين و ثواب ثبات قدم و انتظار فرج را گوشزد مي نمودند. گاهي هم با رفتارشان عملاً شبيه غيبت را فراهم مي كردند. مسعودي مي گويد: امام هادي (عليه السلام) با مردم كم معاشرت مي كرد، جز با خواص اصحاب، با كسي تماس نمي گرفت. وقتي امام حسن عسگري (عليه السلام) به جايش نشست در اكثر اوقات از پشت پرده با مردم صحبت مي كرد تا شيعيان براي پذيرش غيبت امام دوازدهم مهيّا و مأنوس شوند.[3] اگر بعد از رحلت امام حسن عسگري (عليه السلام) غيبت صغري صورت نمي گرفت و غيبت كامل شروع مي شد، شايد وجود مقدس امام زمان (عج) مورد غفلت واقع مي شد و كم كم فراموش مي گشت، از اين جهت ابتدا غيبت صغري شروع شد تا شيعيان در آن ايّام با امام خود به وسيله ي نواب تماس گرفته علائم و كراماتي را مشاهده نمايند و ايمانشان كامل گردد.[4]
نتيجه:
اين كه غيبت حضرت حجة بن الحسن (عج) مستلزم مقدمات و لوازمي بود كه بعض آنها (از جمله رفتار و گفتار امامان پيشين) اشاره شد و از شمارِ اين لوازم، مي توان به غيبت صغري اشاره نمود كه مقدمه اي تدريجي بود، براي غيبت كبري.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. دادگستر جهان، ابراهيم اميني.
2. سيره پيشوايان، مهدي پيشوايي.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . پيشوائي، مهدي، انتشارات مؤسسه امام صادق (عليه السلام)، ص 673، 674.
[2] . صدر، سيد صدرالدين، المهدي، بيروت، دارالزهراء، 1398 هـ. ق، ص 183. پيشواي دوازدهم امام زمان، نشريه ي مؤسسه در راه حق، ص 38.
[3] . مسعودي، اثبات الوصيّه، ص 206. اميني، ابراهيم. دادگستر جهان، قم، انتشارات دارالفكر، 1352 هـ. ش، ص225، 226.
[4] . اميني، ابراهيم. همان، ص 226.