پرسش :
هدف حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ از سفر به ايران دقيقاً چه بوده است؟ آيا به خاطر روشنگري در ادله پذيرش اجباري منصب ولايتعهدي توسط حضرت رضا ـ عليه السّلام ـ بود يا...؟
پاسخ :
حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ يكي ازبانوان بافضيلت و باشخصيت خاندان اهل بيت ـ عليهم السلام ـ ميباشد محل تولد و رشد حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ خانداني بود كه او را با دريايي ازعلم و معرفت روبهرو ساخت.
ولي بيش از ده بهار ازعمر شريفش نگذشته بود كه پدر بزرگوارش با زهر جفا در زندان هارون به شهادت رسيد و دريايي از غم و اندوه بر قلب شريفش فرو ريخت كه در اين ايام غم و تنهايي، تنها مايه تسلي او برادرش امام رضا ـ عليه السّلام ـ بود كه ناگهان «مأمون» وجود اقدس امام هشتم را از كانون خانواده جدا نمود و به اجبار به خراسان جلب كرد و به اقامت اجباري در خراسان وادار نمود.
حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ كه بعد از پدرش تنها اميدش يعني برادرش را از خود دور ميديد بسيار آزرده خاطر و افسرده بود و نميتوانست دوري برادرش را تحمل بكند تا اينكه بعد از يك سال به سوي ايران حركت كرده اما اينكه علت سفر آن حضرت به ايران چه بوده دقيقاً مشخص نيست اما طبق اقوال و گزارشات موجود تاريخي علت سفر به ايران را اينطوري ميتوان بيان كرد.
1 . طبق برخي از گزارشات علت سفر حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ به ايران جهت ديدار با برادر خودش بوده چون همانطور كه قبلاً هم اشاره شد حضرت معصومه بعد از شهادت پدر بزرگوارش علاقه و محبت و وابستگي خاصي به برادر خودش امام رضا ـ عليه السّلام ـ داشت و از محضر علمي و معنوي آن حضرت سود ميبرد حال كه امام و برادرش را از خود دور ميديد نميتوانست اين دوري را تحمل بكند از اين رو تصميم گرفت براي زيارت برادرش از مدينه به مقصد خراسان حركت بكند و در سال 201 هجري وارد ايران گرديد.[1]
2 . طبق نقل ديگر امام رضا ـ عليه السّلام ـ بعد از ورودش به خراسان نامهاي خطاب به خواهر گرامياش فاطمه معصومه مرقوم فرمود و آن را توسط يكي از غلامانش به مدينه منوره ارسال فرمود. امام به غلامش دستور داد كه در هيچ منزلي توقف نكند تا در اندك زمان ممكن آن نوشته را به مدينه برساند. و حضرت معصومه به مجرد رسيدن نامه برادرش خود را آماده سفر نمود.[2] البته جريان اين نامه در كتابهاي دست اول و قديمي نيست. برخي محققين از لابلاي مطالب كتابهاي گذشته وجود چنين نامه اي را اثبات مي كنند.[3]
از اين دو نقل استفاده ميشود كه حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ به خاطر وابستگي كه به برادر بزرگوار خود داشته و اوضاع مساعد برادرش در خراسان آن حضرت را بر آن داشت تا به حضور برادر خود در خراسان برسد. لذا محقق بزرگوار آقاي جعفريان مينويسد: پس از آمدن علي بن موسي ـ عليه السّلام ـ به ايران گروههايي از «سادات» راهي ايران شدند. تسامح مأمون در مقابل سختگيري پدرش نسبت به سادات، در رشد و سربلندي علويان، تأثير بسزايي داشت و آمدن حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ به ايران از جمله مهاجرتهايي بوده كه در رابطه با آمدن امام رضا ـ عليه السّلام ـ به ايران صورت گرفته است.[4]
مرعشي هم در اين باره مينويسد: سادات از آوازة ولايت امام رضا ـ عليه السّلام ـ و پناهي كه مأمون به آن حضرت داده بود، روي به طرف ايران نهادند و مجموع برادران و بنواعمام كه به بيش از بيست نفر ميرسيد به ايران آمده و در قم مورد تكريم واقع شدند.[5] در حاليكه در ساوه درگيري بين دشمنان اهل بيت و كاروان در افتاد كه حلي آن عده اي از همراهان او شهيد شدند.
پس دو عامل باعث شد كه حضرت معصومه به ايران سفر كنند.
1. علاقه بسيار شديد بين امام رضا ـ عليه السّلام ـ و حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ كه فوق العاده زياد بود و حضرت معصومه از جهات گوناگوني وابستگي خاصي به برادرش داشت.
2. موقعيت عالي امام رضا ـ عليه السّلام ـ در دستگاه خلافت مأمون كه فرصتي بود براي فرزندان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و سادات براي تبليغ تشيع كه از هر سو به طرف ايران مهاجرت كردند و مورد محبت مردم قرار گرفتند.
3. نامه يا دعوت امام رضا(ع) با توجه به مطالب مذكور مي توان جمع بندي كرده و گفت، حضرت معصومه براي دين برادرش به سمت ايران حركت كرد ولي در راه از تبليغ امامت و مذهب تشيع فرو گذار نكرد.[6]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ارشاد، شيخ مفيد، ترجمه رسولي محلّاتي.
2. حضرت معصومه و شهر قم، محمد حكيمي.
3. حضرت معصومه فاطمه دوم، محمدمحمدي اشتهاردي.
4. كريمه اهل بيت، علي اكبر مهدي پور.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ميرعظيمي، بارگاه فاطمه معصومه، چاپ نهضت، ص 24.
[2] . فقيه محمدي، محمدمهدي، انوار پراكنده، انتشارات جمكران، ج 6، ص 123.
[3] . همان.
[4] . جعفريان، رسول، تاريخ تشيع در ايران، انتشارات سازمان تبليغات، ص 162، الاصفهان، مقاتلالطالبين، ص 319.
[5] . مرعشي، تاريخ طبرستان، تهران، انتشارات گسترده، ص 277.
[6] . كريمان، قصران، انتشارات انجمن آثار ملي، ج 1، ص 171.
حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ يكي ازبانوان بافضيلت و باشخصيت خاندان اهل بيت ـ عليهم السلام ـ ميباشد محل تولد و رشد حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ خانداني بود كه او را با دريايي ازعلم و معرفت روبهرو ساخت.
ولي بيش از ده بهار ازعمر شريفش نگذشته بود كه پدر بزرگوارش با زهر جفا در زندان هارون به شهادت رسيد و دريايي از غم و اندوه بر قلب شريفش فرو ريخت كه در اين ايام غم و تنهايي، تنها مايه تسلي او برادرش امام رضا ـ عليه السّلام ـ بود كه ناگهان «مأمون» وجود اقدس امام هشتم را از كانون خانواده جدا نمود و به اجبار به خراسان جلب كرد و به اقامت اجباري در خراسان وادار نمود.
حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ كه بعد از پدرش تنها اميدش يعني برادرش را از خود دور ميديد بسيار آزرده خاطر و افسرده بود و نميتوانست دوري برادرش را تحمل بكند تا اينكه بعد از يك سال به سوي ايران حركت كرده اما اينكه علت سفر آن حضرت به ايران چه بوده دقيقاً مشخص نيست اما طبق اقوال و گزارشات موجود تاريخي علت سفر به ايران را اينطوري ميتوان بيان كرد.
1 . طبق برخي از گزارشات علت سفر حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ به ايران جهت ديدار با برادر خودش بوده چون همانطور كه قبلاً هم اشاره شد حضرت معصومه بعد از شهادت پدر بزرگوارش علاقه و محبت و وابستگي خاصي به برادر خودش امام رضا ـ عليه السّلام ـ داشت و از محضر علمي و معنوي آن حضرت سود ميبرد حال كه امام و برادرش را از خود دور ميديد نميتوانست اين دوري را تحمل بكند از اين رو تصميم گرفت براي زيارت برادرش از مدينه به مقصد خراسان حركت بكند و در سال 201 هجري وارد ايران گرديد.[1]
2 . طبق نقل ديگر امام رضا ـ عليه السّلام ـ بعد از ورودش به خراسان نامهاي خطاب به خواهر گرامياش فاطمه معصومه مرقوم فرمود و آن را توسط يكي از غلامانش به مدينه منوره ارسال فرمود. امام به غلامش دستور داد كه در هيچ منزلي توقف نكند تا در اندك زمان ممكن آن نوشته را به مدينه برساند. و حضرت معصومه به مجرد رسيدن نامه برادرش خود را آماده سفر نمود.[2] البته جريان اين نامه در كتابهاي دست اول و قديمي نيست. برخي محققين از لابلاي مطالب كتابهاي گذشته وجود چنين نامه اي را اثبات مي كنند.[3]
از اين دو نقل استفاده ميشود كه حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ به خاطر وابستگي كه به برادر بزرگوار خود داشته و اوضاع مساعد برادرش در خراسان آن حضرت را بر آن داشت تا به حضور برادر خود در خراسان برسد. لذا محقق بزرگوار آقاي جعفريان مينويسد: پس از آمدن علي بن موسي ـ عليه السّلام ـ به ايران گروههايي از «سادات» راهي ايران شدند. تسامح مأمون در مقابل سختگيري پدرش نسبت به سادات، در رشد و سربلندي علويان، تأثير بسزايي داشت و آمدن حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ به ايران از جمله مهاجرتهايي بوده كه در رابطه با آمدن امام رضا ـ عليه السّلام ـ به ايران صورت گرفته است.[4]
مرعشي هم در اين باره مينويسد: سادات از آوازة ولايت امام رضا ـ عليه السّلام ـ و پناهي كه مأمون به آن حضرت داده بود، روي به طرف ايران نهادند و مجموع برادران و بنواعمام كه به بيش از بيست نفر ميرسيد به ايران آمده و در قم مورد تكريم واقع شدند.[5] در حاليكه در ساوه درگيري بين دشمنان اهل بيت و كاروان در افتاد كه حلي آن عده اي از همراهان او شهيد شدند.
پس دو عامل باعث شد كه حضرت معصومه به ايران سفر كنند.
1. علاقه بسيار شديد بين امام رضا ـ عليه السّلام ـ و حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ كه فوق العاده زياد بود و حضرت معصومه از جهات گوناگوني وابستگي خاصي به برادرش داشت.
2. موقعيت عالي امام رضا ـ عليه السّلام ـ در دستگاه خلافت مأمون كه فرصتي بود براي فرزندان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و سادات براي تبليغ تشيع كه از هر سو به طرف ايران مهاجرت كردند و مورد محبت مردم قرار گرفتند.
3. نامه يا دعوت امام رضا(ع) با توجه به مطالب مذكور مي توان جمع بندي كرده و گفت، حضرت معصومه براي دين برادرش به سمت ايران حركت كرد ولي در راه از تبليغ امامت و مذهب تشيع فرو گذار نكرد.[6]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ارشاد، شيخ مفيد، ترجمه رسولي محلّاتي.
2. حضرت معصومه و شهر قم، محمد حكيمي.
3. حضرت معصومه فاطمه دوم، محمدمحمدي اشتهاردي.
4. كريمه اهل بيت، علي اكبر مهدي پور.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ميرعظيمي، بارگاه فاطمه معصومه، چاپ نهضت، ص 24.
[2] . فقيه محمدي، محمدمهدي، انوار پراكنده، انتشارات جمكران، ج 6، ص 123.
[3] . همان.
[4] . جعفريان، رسول، تاريخ تشيع در ايران، انتشارات سازمان تبليغات، ص 162، الاصفهان، مقاتلالطالبين، ص 319.
[5] . مرعشي، تاريخ طبرستان، تهران، انتشارات گسترده، ص 277.
[6] . كريمان، قصران، انتشارات انجمن آثار ملي، ج 1، ص 171.