پرسش :
کراماتي که درباره ائمه ـ عليهم السلام ـ وجود دارد چه ميزان از نظر سندي معتبر است؟ به چند مورد معتبر اشاره کنيد.
پاسخ :
1. معناي «کرامت» و فرق آن با معجزه
«کرامت» در لغت چنين معنا شده است: کرامت: «کاري است غير عادي که از غير پيامبر صادر مي شود».[1]
و در معناي معجزه آمده است: «کاري است خارج ازعادت که نظير آن از غير پيامبر صادر نمي شود».[2]
و در لغت نامه دهخدا ذيل کلمه معجزه چنين آمده است: «آن چه نبي عاجز کند بدان خصم را وقت غلبه جستن در دعوي». و نيز آمده است: «امر خارق العاده که مردم را از آوردن نظير آن عاجز مي کند و عادتاً مقرون به دعوي نبوت است و در اين کلمه ها براي مبالغه باشد».[3]
و در ادامه مي آورد که: «چون خرق عادتي از نبي صادر شود که خلق از آوردن مثل آن عاجز آيد آن را معجزه گويند و چون از ولي خرق عادتي پيدا گردد آن را کرامت خوانند و چون خرق عادتي از کافر به ظهور آيد آن را استدراج گويند».[4]
2. اصل کرامات و معجزات در قرآن کريم
اصل کرامات و معجزات در قرآن کريم و در آيات متعدد به اثبات رسيده و معجزات انبياي الهي ـ عليهم السلام ـ نيز به وفور در قرآن ثبت شده است.
چنان که در آيه 49 سوره مبارکه آل عمران آمده است، هر پيامبري به نوعي از معجزات احتياج دارد، همچنان که امامان ـ عليهم السلام ـ نياز دارند، به طور کلي افرادي که به عنوان رهبري از طرف خداوند مأمور هدايت مردم مي شوند بايد در درجه اول از علم و دانش و آيين و قوانين زنده و سازنده اي برخوردار باشند و در درجه بعد اسناد روشني براي ارتباط خود به خدا ارائه دهند، و به اين وسيله مأموريت خود را تثبيت کنند.
3. نياز امام به کرامت
امام براي اثبات امامت و فرق داشتن با مدعيان امامت بايد کرامت محسوسي از خود نشان دهد و ائمه قادر بودند به اين عمل.
در روايتي از امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل شده است و اشاره به جريان آوردن و حاضر کردن تخت ملکه سبا به يک چشم به هم زدن توسط «آصف بن برخيا» وصي و وزير حضرت سليمان ـ عليه السلام ـ دارد که در قرآن مجيد سوره مبارکه نمل آيه 40 آمده است، دارد. که در اين روايت امام صادق ـ عليه السلام ـ برتري اهلبيت ـ عليهم السلام ـ را از نظر علم و دانش و در نتيجه قدرت بر انجام معجزات و کرامات به خوبي بيان مي کند، به اين نحو که «ابن کثير گويد: امام صادق ـ عليه السلام ـ درباره آيه شريفه (40 سوره نمل) «قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ...؛ يعني، کسي که دانش به کتاب داشت (آصف بن برخيا به قول مشهور مفسرين) گفت من آن تخت را نزد تو آوردم، پيش از آن که چشمت را به هم بزني». آن گاه انگشتانش را باز کرد و بر سينه اش گذاشت و سپس فرمود: به خدا که همه علم کتاب نزد ما (اهل بيت ـ عليهم السلام ـ) است».[5]
معجزات و کرامات حضرات معصومين ـ عليهم السلام ـ که سر سلسله آنها وجود مقدس خاتم النبيين ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ است چه در حال حيات و چه بعد از مرگشان فزون از آن است که به شمار آيد؛ علاوه بر ابواب متعدد و مختلفي که در شرح حال هر يک از حضرات معصومين ـ عليهم السلام ـ اختصاص به معجزات آن بزرگواران داده مي شود، چه بسيار کتاب هاي متقن و معتبر و مسلمي که به وسيله علماي اسلام نگاشته شده و به تواتر به ما رسيده است و چه بسيار مردمي که خود شاهد آن بوده اند و براي حوايج خود به قبور مطهر آن بزرگواران با اعتقاد به اينکه: «أشهد أنّک تري مقامي و تسمع کلامي و ترد جوابي»[6] پناه برده و حوائج خود را برآورده يافته اند، و بيماراني که شفا گرفته اند. کراماتي که از امام زادگان و نوادگان آن بزرگواران که شاخه کوچکي از شاخه هاي آن شجره طيبه مي باشد همه ساله مشهود است و بعضاً در جرايد هم درج و نشر مي شود.[7]
4. راه هاي شناخت اعتبار کرامات از طريق سندي و غيره
اصولاً سيره عقلا و بناي مردم در امر معاش و زندگي حتي علوم تجربي اعتماد بر نقل است، اگر کسي بگويد تا ما چيزي را نبينيم باور نمي کنيم. حرف غلطي است و بر خلاف سيره عقلا است. منتهي بايد دقت کرد که نقل صحيح و درست باشد و قرائن درستي نقل را پيدا کرد، ما بسياري از چيزها و اشخاص را نديديم اما به وجود آنان از راه نقل يقين پيدا مي کنيم و به نقل هم اعتماد پيدا مي کنيم.
وجود افلاطون، وجود بوعلي سينا و آثار آنها، وجود انيشتين، اديسون و آثار آنها را باور داريم، با اين که آنها را نديديم اما از طريق نقل صحيح، اعتماد و يقين به آثار وجود آنها پيدا مي کنيم پس اعتماد به نقل صحيح است. منتهي پيدا کردن قرائن صحت اخبار و نقل ها به ويژه در وقايع گذشته که آنها را به چشم نديده ايم ضروري است. يعني هر چيزي را که از کسي شنيديم و يا در کتابي ديديم نبايد فوراً باور کنيم و به درستي آن يقين پيدا کنيم، مگر قرائن صحت و درستي آن را بيابيم. و در اين باب يعني نقل معجزات و کرامات ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ هم بايد همين روش را پيش بگيريم.[8]
5. اما نشانه هاي صدق خبر و نقل
چند نشانه براي صدق و درستي نقل و خبر وجود دارد:
5ـ1. يکي از قرائن صدق خبر، تواتر است، معناي خبر متواتر آن است که خبري را از چند نفر بشنويم که يقين داريم آنها تباني نکرده اند که دروغي را انتشار بدهند، بسياري از معجزات و کراماتي که از ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ نقل شده اند اگر اين خصوصيت را داشته باشند قابل اعتماد هستند.
5ـ2. از قرائن صدق خبر، امانت و ايمان و صداقت بسياري از ناقلين اين معجزات و کرامات که از اصحاب ائمه ـ عليهم السلام ـ مي باشند. اين مطلب بر کسي مخفي نيست که مسلمانان راستين چه در عصر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و چه در عصر ائمه ـ عليهم السلام ـ داراي امانت و ايمان فوق العاده بودند که خبرهاي آنها را متحمل شدند و سختي هاي ظالمان و حاکمان جور را تحمل کردند، ولي از دقت و ايمان و ثبت و ضبط احاديث چيزي را فروگذار نکردند.
قرآن کريم در آيه 85 سوره مائده و 93 سوره توبه، ايمان و ثبات قدم و صبر آنها را در راه خدا تحسين کرده است و ديگر اين که در قرآن کريم و تعليمات پيامبر گرامي اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و ائمه هدي ـ عليهم السلام ـ ، بر قبح دروغگويي و دروغ بستن بر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ تأکيد شده است و اين مورد اتفاق فرقه هاي مختلف از مسلمانان است. حال اگر راويان و کتبي که کرامات و معجزات ائمه هدي ـ عليهم السلام ـ را نقل کرده اند چنين ويژگي هايي داشته باشند، مي توان به نقل آنها اعتماد نمود و نمي توان گفت که همه احاديث و اخباري که از آنها نقل شده همه دروغ باشند و بر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و ائمه ـ عليهم السلام ـ دروغ بسته باشند و اتفاق بر کذب کرده باشند، زيرا چنين اتفاقي محال است.
5ـ3. دقت در ناقلان و راويان و متن احاديثي که متضمن نقل کرامات و معجزات هستند، توسط علم رجال (که علم نقد و جرح و تعديل راويان احاديث است) و علم درايه (که علم حديث شناسي و کيفيت نقل و تحمل حديث است) ممکن مي باشد. وقتي نقلي و خبري از نظر راويان و روايت راويان بررسي شد بر طبق قواعدي که در اين دو علم وجود دارد «يعني علم رجال و درايه»، اعتماد و اطمينان بر گزارش کرامات و معجزات نقل شده حاصل مي شود.
5ـ4. دقت شنونده در کراماتي که به طور شفاهي نقل مي شود، نسبت به ناقل يعني عادل و صادق بودن ناقل، عدم زود باوري وي، تعدد ناقلان عادل و شهرت آن در جمع زيادي از آنها، در اطمينان و اعتماد پيدا کردن بر درستي خبر خيلي مؤثر است و نيز اگر نقل اين کرامات و معجزات، به صورت مکتوب است، يعني در مجله و روزنامه اي منعکس شده است و يا توسط رسانه هاي صوتي و تصويري نقل شده است، بايد اعتبار اين مجله ها و روزنامه ها بررسي شود و يا اگر توسط رسانه هاي صوتي و تصويري است بتوان اطمينان و اعتماد بر آنها نمود و نيز منابع کسب خبر آنها را پيدا کرد و به درستي خبر و نقل موضوعات مطرح شده توسط آنها اعتماد و اطمينان لازم را حاصل نمود.
6. معيارهاي لازم
6ـ1. اصل کرامت در قرآن اثبات شده.
6ـ2. براي امام ـ عليه السلام ـ نيز مثل نبي ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ لازم است.
6ـ3. بايد معيارها را در تشخيص درستي آنها در نظر گرفت.
6ـ4. به گوينده و منبع و علوم مربوط به تشخيص صحت و سقم نيز توجه لازم است.
6ـ5. ارائه نقل ها بر قرآن و کتب معتبر و مطابقت آنها که در صورت تعارض مردود است.
6ـ6. در نظر گرفتن شأن و سيره ائمه ـ عليهم السلام ـ و مقصود و منظور نقل کننده کرامات و ميزان جايگاه علمي او و دلبستگي او به فرقه هاي مختلف و محتواي کتاب و نوشته اش.
6ـ7. منابعي مثل ارشاد شيخ مفيد و آثار ساير بزرگان شيعه مي تواند معيار خوبي جهت تشخيص واقع شود.
چند نمونه از کرامات:
شق القمر، از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ .
ردّ الشمس براي امير المؤمنين ـ عليه السلام ـ . (برگشتن خورشيد پس از غروب به درخواست پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ .
معرفي منبع جهت مطالعه بيشتر:
ـ ارشاد شيخ مفيد که از نظر سندي داراي اعتبار خاصي است.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . المنجد في اللغة و الادب و العلوم، بيروت، المکتبة الشرقيه، 1966م، ص682.
[2] . همان، ص488.
[3] . دهخدا، علي اکبر، لغتنامه، تهران، نشر دانشگاه تهران، 1337ش، ج45، ص698.
[4] . همان.
[5] . کليني، محمد بن يعقوب، اصول کافي، تهران، نشر کتابچي، 1348ش، ج1، ص333.
[6] . نگاه کنيد به مضامين زيارات منقوله براي ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ در مفاتيح الجنان، باب زيارات.
[7] . حجت کوه کمره اي، سيد حسن، دلائل الولاية، تهران، نشر اميرکبير، 1397ق، ص81.
[8] . کافي، حسن، شناخت اسلام از نظر وحي و تعاليم، نشر ميقات، 1370ش، ص208 الي 210.
1. معناي «کرامت» و فرق آن با معجزه
«کرامت» در لغت چنين معنا شده است: کرامت: «کاري است غير عادي که از غير پيامبر صادر مي شود».[1]
و در معناي معجزه آمده است: «کاري است خارج ازعادت که نظير آن از غير پيامبر صادر نمي شود».[2]
و در لغت نامه دهخدا ذيل کلمه معجزه چنين آمده است: «آن چه نبي عاجز کند بدان خصم را وقت غلبه جستن در دعوي». و نيز آمده است: «امر خارق العاده که مردم را از آوردن نظير آن عاجز مي کند و عادتاً مقرون به دعوي نبوت است و در اين کلمه ها براي مبالغه باشد».[3]
و در ادامه مي آورد که: «چون خرق عادتي از نبي صادر شود که خلق از آوردن مثل آن عاجز آيد آن را معجزه گويند و چون از ولي خرق عادتي پيدا گردد آن را کرامت خوانند و چون خرق عادتي از کافر به ظهور آيد آن را استدراج گويند».[4]
2. اصل کرامات و معجزات در قرآن کريم
اصل کرامات و معجزات در قرآن کريم و در آيات متعدد به اثبات رسيده و معجزات انبياي الهي ـ عليهم السلام ـ نيز به وفور در قرآن ثبت شده است.
چنان که در آيه 49 سوره مبارکه آل عمران آمده است، هر پيامبري به نوعي از معجزات احتياج دارد، همچنان که امامان ـ عليهم السلام ـ نياز دارند، به طور کلي افرادي که به عنوان رهبري از طرف خداوند مأمور هدايت مردم مي شوند بايد در درجه اول از علم و دانش و آيين و قوانين زنده و سازنده اي برخوردار باشند و در درجه بعد اسناد روشني براي ارتباط خود به خدا ارائه دهند، و به اين وسيله مأموريت خود را تثبيت کنند.
3. نياز امام به کرامت
امام براي اثبات امامت و فرق داشتن با مدعيان امامت بايد کرامت محسوسي از خود نشان دهد و ائمه قادر بودند به اين عمل.
در روايتي از امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل شده است و اشاره به جريان آوردن و حاضر کردن تخت ملکه سبا به يک چشم به هم زدن توسط «آصف بن برخيا» وصي و وزير حضرت سليمان ـ عليه السلام ـ دارد که در قرآن مجيد سوره مبارکه نمل آيه 40 آمده است، دارد. که در اين روايت امام صادق ـ عليه السلام ـ برتري اهلبيت ـ عليهم السلام ـ را از نظر علم و دانش و در نتيجه قدرت بر انجام معجزات و کرامات به خوبي بيان مي کند، به اين نحو که «ابن کثير گويد: امام صادق ـ عليه السلام ـ درباره آيه شريفه (40 سوره نمل) «قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ...؛ يعني، کسي که دانش به کتاب داشت (آصف بن برخيا به قول مشهور مفسرين) گفت من آن تخت را نزد تو آوردم، پيش از آن که چشمت را به هم بزني». آن گاه انگشتانش را باز کرد و بر سينه اش گذاشت و سپس فرمود: به خدا که همه علم کتاب نزد ما (اهل بيت ـ عليهم السلام ـ) است».[5]
معجزات و کرامات حضرات معصومين ـ عليهم السلام ـ که سر سلسله آنها وجود مقدس خاتم النبيين ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ است چه در حال حيات و چه بعد از مرگشان فزون از آن است که به شمار آيد؛ علاوه بر ابواب متعدد و مختلفي که در شرح حال هر يک از حضرات معصومين ـ عليهم السلام ـ اختصاص به معجزات آن بزرگواران داده مي شود، چه بسيار کتاب هاي متقن و معتبر و مسلمي که به وسيله علماي اسلام نگاشته شده و به تواتر به ما رسيده است و چه بسيار مردمي که خود شاهد آن بوده اند و براي حوايج خود به قبور مطهر آن بزرگواران با اعتقاد به اينکه: «أشهد أنّک تري مقامي و تسمع کلامي و ترد جوابي»[6] پناه برده و حوائج خود را برآورده يافته اند، و بيماراني که شفا گرفته اند. کراماتي که از امام زادگان و نوادگان آن بزرگواران که شاخه کوچکي از شاخه هاي آن شجره طيبه مي باشد همه ساله مشهود است و بعضاً در جرايد هم درج و نشر مي شود.[7]
4. راه هاي شناخت اعتبار کرامات از طريق سندي و غيره
اصولاً سيره عقلا و بناي مردم در امر معاش و زندگي حتي علوم تجربي اعتماد بر نقل است، اگر کسي بگويد تا ما چيزي را نبينيم باور نمي کنيم. حرف غلطي است و بر خلاف سيره عقلا است. منتهي بايد دقت کرد که نقل صحيح و درست باشد و قرائن درستي نقل را پيدا کرد، ما بسياري از چيزها و اشخاص را نديديم اما به وجود آنان از راه نقل يقين پيدا مي کنيم و به نقل هم اعتماد پيدا مي کنيم.
وجود افلاطون، وجود بوعلي سينا و آثار آنها، وجود انيشتين، اديسون و آثار آنها را باور داريم، با اين که آنها را نديديم اما از طريق نقل صحيح، اعتماد و يقين به آثار وجود آنها پيدا مي کنيم پس اعتماد به نقل صحيح است. منتهي پيدا کردن قرائن صحت اخبار و نقل ها به ويژه در وقايع گذشته که آنها را به چشم نديده ايم ضروري است. يعني هر چيزي را که از کسي شنيديم و يا در کتابي ديديم نبايد فوراً باور کنيم و به درستي آن يقين پيدا کنيم، مگر قرائن صحت و درستي آن را بيابيم. و در اين باب يعني نقل معجزات و کرامات ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ هم بايد همين روش را پيش بگيريم.[8]
5. اما نشانه هاي صدق خبر و نقل
چند نشانه براي صدق و درستي نقل و خبر وجود دارد:
5ـ1. يکي از قرائن صدق خبر، تواتر است، معناي خبر متواتر آن است که خبري را از چند نفر بشنويم که يقين داريم آنها تباني نکرده اند که دروغي را انتشار بدهند، بسياري از معجزات و کراماتي که از ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ نقل شده اند اگر اين خصوصيت را داشته باشند قابل اعتماد هستند.
5ـ2. از قرائن صدق خبر، امانت و ايمان و صداقت بسياري از ناقلين اين معجزات و کرامات که از اصحاب ائمه ـ عليهم السلام ـ مي باشند. اين مطلب بر کسي مخفي نيست که مسلمانان راستين چه در عصر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و چه در عصر ائمه ـ عليهم السلام ـ داراي امانت و ايمان فوق العاده بودند که خبرهاي آنها را متحمل شدند و سختي هاي ظالمان و حاکمان جور را تحمل کردند، ولي از دقت و ايمان و ثبت و ضبط احاديث چيزي را فروگذار نکردند.
قرآن کريم در آيه 85 سوره مائده و 93 سوره توبه، ايمان و ثبات قدم و صبر آنها را در راه خدا تحسين کرده است و ديگر اين که در قرآن کريم و تعليمات پيامبر گرامي اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و ائمه هدي ـ عليهم السلام ـ ، بر قبح دروغگويي و دروغ بستن بر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ تأکيد شده است و اين مورد اتفاق فرقه هاي مختلف از مسلمانان است. حال اگر راويان و کتبي که کرامات و معجزات ائمه هدي ـ عليهم السلام ـ را نقل کرده اند چنين ويژگي هايي داشته باشند، مي توان به نقل آنها اعتماد نمود و نمي توان گفت که همه احاديث و اخباري که از آنها نقل شده همه دروغ باشند و بر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و ائمه ـ عليهم السلام ـ دروغ بسته باشند و اتفاق بر کذب کرده باشند، زيرا چنين اتفاقي محال است.
5ـ3. دقت در ناقلان و راويان و متن احاديثي که متضمن نقل کرامات و معجزات هستند، توسط علم رجال (که علم نقد و جرح و تعديل راويان احاديث است) و علم درايه (که علم حديث شناسي و کيفيت نقل و تحمل حديث است) ممکن مي باشد. وقتي نقلي و خبري از نظر راويان و روايت راويان بررسي شد بر طبق قواعدي که در اين دو علم وجود دارد «يعني علم رجال و درايه»، اعتماد و اطمينان بر گزارش کرامات و معجزات نقل شده حاصل مي شود.
5ـ4. دقت شنونده در کراماتي که به طور شفاهي نقل مي شود، نسبت به ناقل يعني عادل و صادق بودن ناقل، عدم زود باوري وي، تعدد ناقلان عادل و شهرت آن در جمع زيادي از آنها، در اطمينان و اعتماد پيدا کردن بر درستي خبر خيلي مؤثر است و نيز اگر نقل اين کرامات و معجزات، به صورت مکتوب است، يعني در مجله و روزنامه اي منعکس شده است و يا توسط رسانه هاي صوتي و تصويري نقل شده است، بايد اعتبار اين مجله ها و روزنامه ها بررسي شود و يا اگر توسط رسانه هاي صوتي و تصويري است بتوان اطمينان و اعتماد بر آنها نمود و نيز منابع کسب خبر آنها را پيدا کرد و به درستي خبر و نقل موضوعات مطرح شده توسط آنها اعتماد و اطمينان لازم را حاصل نمود.
6. معيارهاي لازم
6ـ1. اصل کرامت در قرآن اثبات شده.
6ـ2. براي امام ـ عليه السلام ـ نيز مثل نبي ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ لازم است.
6ـ3. بايد معيارها را در تشخيص درستي آنها در نظر گرفت.
6ـ4. به گوينده و منبع و علوم مربوط به تشخيص صحت و سقم نيز توجه لازم است.
6ـ5. ارائه نقل ها بر قرآن و کتب معتبر و مطابقت آنها که در صورت تعارض مردود است.
6ـ6. در نظر گرفتن شأن و سيره ائمه ـ عليهم السلام ـ و مقصود و منظور نقل کننده کرامات و ميزان جايگاه علمي او و دلبستگي او به فرقه هاي مختلف و محتواي کتاب و نوشته اش.
6ـ7. منابعي مثل ارشاد شيخ مفيد و آثار ساير بزرگان شيعه مي تواند معيار خوبي جهت تشخيص واقع شود.
چند نمونه از کرامات:
شق القمر، از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ .
ردّ الشمس براي امير المؤمنين ـ عليه السلام ـ . (برگشتن خورشيد پس از غروب به درخواست پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ .
معرفي منبع جهت مطالعه بيشتر:
ـ ارشاد شيخ مفيد که از نظر سندي داراي اعتبار خاصي است.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . المنجد في اللغة و الادب و العلوم، بيروت، المکتبة الشرقيه، 1966م، ص682.
[2] . همان، ص488.
[3] . دهخدا، علي اکبر، لغتنامه، تهران، نشر دانشگاه تهران، 1337ش، ج45، ص698.
[4] . همان.
[5] . کليني، محمد بن يعقوب، اصول کافي، تهران، نشر کتابچي، 1348ش، ج1، ص333.
[6] . نگاه کنيد به مضامين زيارات منقوله براي ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ در مفاتيح الجنان، باب زيارات.
[7] . حجت کوه کمره اي، سيد حسن، دلائل الولاية، تهران، نشر اميرکبير، 1397ق، ص81.
[8] . کافي، حسن، شناخت اسلام از نظر وحي و تعاليم، نشر ميقات، 1370ش، ص208 الي 210.