چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

چرا برخي از مردم نسبت به طلاب و روحانيون كم توجيهي و بي احترامي مي كنند؟


پاسخ :
حوزه‌هاي علميه و روحانيت در طول تاريخ به عنوان مرجع و پناهگاه مردم قلمداد گرديده‌اند. مرجعيت ديني روحانيون براي مردم، نقش ممتازي را براي آنان فراهم ساخته است. حضرت امام(ره) اين قشر را جانشينان انبياء الهي مي‌دانند و مي‌فرمايند: «روحانيون... به جاي انبياء نشسته‌اند، مبعوث از طرف انبياء هستند.»[1] مي‌فرمايند: «آخوند يعني اسلام،‌ روحانيون با اسلام در همه مدغَمند»[2]
در جاي ديگر نيز قداست اين نهاد را مورد تأكيد قرار داده و پيرامون علاقه مردم به اين قشر مي‌فرمايند: «اينها «روحانيون» مظهر اسلامند. اينها مبين قرآنند. اينها مظهر نبي ‌اكرمند، مردم اينها را اينجور شناخته‌اند، مردم علاقه دارند به دين خودشان، علاقه دارند به اسلام خودشان، آن علاقه‌اي كه به اسلام دارند، علاقه‌اي كه به علماي اسلامي دارند.»[3] پس مي‌توان گفت كه طلبه و روحاني مورد احترام قاطبة ملت مسلمان مي‌باشد. اما واقعاً سؤال اينجاست كه چرا عده‌اي از مردم نسبت به اين قشر بي‌احترامي‌هايي روا داشته و مي‌دارند؟ در اين مورد توجه به دو عامل مهم است:‌1 . عامل دروني 2 . عامل بيروني.
الف)‌عامل دروني: منظور ازعامل دورني آنست كه بايد علت برخي از بي‌حرمتي‌ها را در درون خود حوزه‌ها و روحانيت جستجو كرد به ديگر سخن بايد گفت برخي عملكرد ها از سوي عده‌اي از طلاب موجب مي‌شود كه عكس‌العمل‌هايي از سوي عده‌اي از مردم سر بزند. متأسفانه برخي از طلاب و روحانيون كه خوشبختانه تعداد آنها امروزه به بركت انقلاب اسلامي به حداقل هم رسيده است، بر اثر ندانم‌كاري ها و عدم توجه به شئون و وظايف روحانيت، موجب گشته‌اند تا بخشي از جامعه را نسبت به خود بدبين نمانيد.
از سوي ديگر طلاب و روحانيون كه به عنوان نمادهاي مقدس براي مردم قلمداد مي‌گردند، اگر گناه و معصيت انجام دهند و در برابر خواهش‌هاي نفساني خود استقامت به خرج ندهند طبيعتاً از چشم مردم مي‌افتند و اين عمل آنها موجب مي‌گردد كه مردم نسبت به آنها بدبين شوند حضرت امام اين نكته را كراراً تذكر مي‌دادند و فرمودند: «اگر خداي نخواسته روحانيوني كه مدعي اين هستند كه نماينده امام زمان الآن هستند در بين مردم... يك قدمي كج بردارد، اين اسباب اين مي‌شود كه مردم به روحانيت بدبين بشوند.»[4]و مي‌فرمايند: «شما بدانيد كه اگر چنانچه عالم، تهذيب اسلامي پيدا نكرده است و اخلاق اسلامي پيدا نكند براي اسلام مضر است كه نافع نيست. آنقدري كه اسلام، از زبان و قلم اشخاص كه تعهد به اسلام نداشته‌اند و انحراف داشته‌اند كشور ما صدمه ديده است كه از توپ و تانك و از محمدرضا و پدرش صدمه نديده است»[5] واقعاً هم همين‌طور است. امروزه متأسفانه عده‌اي از روحانيون به خاطر عدم تهذيب نفس اعمالي را انجام مي‌دهند كه بدبيني و بي‌احترامي‌هاي را متوجه روحانيت اصيل و بي‌پيرايه مي‌نمايند.
همچنين مرحوم امام خطاب به روحانيون فرمود: «بايد توجه كنيد كه همه متوجه شما هستند، لذا زيّ اهل علم خودتان را حفظ كنيد. درست مانند علماي گذشته ساده، زندگي كنيد... امروز سعي كنيد زندگي‌تان از زيّ آخوندي تغيير نكند. اگر روزي از نظر زندگي از مردم عادّي بالاتر رفتيد بدانيد كه دير يا زود مطرود مي‌شويد. براي اينكه مردم مي‌گويند ببينيد آنوقت نداشتند كه مثل مردم زندگي مي‌كردند، امروز كه دارند و دشتشان مي‌رسد از مردم فاصله گرفتند.»[6] وقتي مردم ببينند كه برخي از طلاب، زي‌طلبگي و شئونات حوزوي را رعايت نمي‌كنند طبعاً نسبت به اين قشر بدبين مي‌شوند.
از اين مسئله كه بگذريم عموماً بي‌احترامي به روحانيت ناشي از عواملي است كه در طول تاريخ تقريباً مشابه بوده است. برخي از اين عوامل از اين قرار است:
1 . توطئه دشمنان بويژه آنهائي كه كينة ديرينه نسبت به اسلام و روحانيت به دل گرفته‌اند، موجب مي‌شود كه بخشي از جامعه را نسبت به روحانيت و حوزه بدبين نمايند. اين توطئه‌ها در قالب هاي گوناگون قابل اجرا‌ است كه بارزترين آن، ايجاد جنگ رواني و پخش اخبار نادرست پيرامون طلاب و روحانيون مي‌باشد. از اين رو آنهايي كه تحت تأثير اين جوّ‌ نادرست و جنگ رواني دشمنان روحانيت قرار مي‌گيرند، طبيعتاً براي عقده‌گشايي كينة فروخفتة خود، طلاب و روحانيون را مورد بي‌حرمتي نسبي قرار داده و سعي در تخريب شخصيت آنان دارند.
2 . ايجاد شايعات: امروزه به واسطة شايعات نادرستي كه از سوي برخي افراد صورت مي‌گيرد، چهره نامطلوبي از طلاب و روحانيون جلوه داده مي‌شود. البته ممكن است به سوژه‌هايي هم تمسك كنند و با اشاره به عده‌اي قليل اين جنبه را به كل روحانيت تعميم داده و ناجوانمردانه حيثيت روحانيت را خدشه‌دار مي‌كنند. طبيعي است كه عده‌اي ساده‌نگر، تحت تأثير اين جوّ مسموم قرار گرفته و به طلاب بي‌احترامي روا دارند.
3 . رعايت شئونات اسلامي، تقوي، تقيد به قيودات ديني، ملاحظات اخلاقي، اقامة اوامر الهي و نظاير آن از مسائلي هستند كه طلاب به‌آن آراسته‌اند و اصطكاكاتي را ميان آنها و افراد شهوت‌پرست ايجاد مي‌كند. طبيعي است كه اين قيودات با طبع افرادي كه اصلاً هيچ پايبندي به امور اخلاقي و ديني ندارند، سازگار نيست و نمي‌توانند اين مسائل را بپذيرند. لذا روحانيون را مانع رسيدن به خواهش هاي نفساني خود مي بينند و با آنها مخالفت مي كنند.
4 . عامل ديگر را بايد در عدم اطلاع دقيق پيرامون نحوة درس خواندن و زندگي طلاب توسط مردم جستجو كرد. بسياري از مردم اطلاعات نادرست در مورد طلاب دارند به عنوان نمونه درس طلاب را آسان و منحصر به خواندن كتاب آسماني قرآن و ادعيه مفاتيح الجنان دانسته و معتقد به سهولت دروس حوزوي هستند. در مورد زندگي شخصي نيز؛ گمان مي‌برند مانند عهد قديم زندگي مي‌نمايند. به طوري كه هرگونه لوازم جديد، مانند تلويزيون و مانند آن را از زندگي طلاب به دور مي‌دانند و خيال مي‌كنند طلاب خانوادة خود را در مضيقة كامل گذاشته و با هر گونه مظاهر جديد مخالفند اين افكار كه ناشي از همان پخش شايعات بي‌اساس مي‌باشد؛ موجب مي‌شود كه در افكار برخي افراد، طلاب؛ عقب‌مانده و بي‌مصرف معرفي گردند و طبيعي است كه به اين قشر عظيم بي‌حرمتي هايي را مرتكب گردند.
5 . آخرين موردي كه بايد بدان اشاره نمود اين است كه اصولاً عده‌اي از مردم، نفرتي ذاتي به روحانيت و طلاب دارند. خوشبختانه تعداد اين افراد بسيار معدود و اندك است، ولي در هر حال بعضي از مردم ذاتاً‌ نسبت به روحانيت و حوزه و طلبه بدبين هستند و از آنها خوششان نمي‌آيند و سعي دارند تا آنجا كه مي‌توانند به اين نهاد ضربه زده و يا حداقل عقده‌هاي رواني خود را با دادن فحش و يا بي‌حرمتي باز كنند اينگونه افراد اصولاً به دنبال دليل و عامل براي انجام اين كارها نيستند زيرا ذاتاً با اين قشر ناسازگارند. علت ناسازگاري موانعي است كه روحانيت در راه مقاصد شوم آنها ايجاد كرده است. ساواكي‌هاي بازمانده از زمان طاغوت وابستگان به استكبار جهاني، برخي از قاچاقچيان مواد مخدر و مروّجان فساد و خوش‌گذراني، نيز از مخالفان ذاتي روحانيت هستند.
6 . پس از پيروزي انقلاب اسلامي و حكومت اسلامي در ايران و بروز برخي مشكلات اقتصادي و اجتماعي، برخي نسبت به روحانيت بدبين و اين مشكلات را بر عهدة روحانيت گذاشته‌اند و از برخي عوامل، مانند جنگ، تحريم و كارشكني‌هاي عمدة عوامل خارجي و داخلي غفلت كرده‌اند اين مشكلات باعث شده تا برخي از مردم نتوانند اين مسائل را درست تجزيه و تحليل نموده و بالطبع ديدگاه انتقادي و بعضاً بي‌حرمتي خود را متوجه طلاب و روحانيون نمانيد.
در يك تحليل كلي بايد گفت آن بخش كوچكي از مردم كه نسبت به طلاب و روحانيت بي‌احترامي روا مي‌دارند، از دو حال خارج نيستند. يا آن كه نسبت به روحانيت كينة ذاتي دارند و اصولاً همه‌ روحانيون را برنمي‌تابند كه البته تعداد آنها بسيار اندك است و يا آنكه به خاطر عوامل خاصي كه ذكر شد، نسبت به روحانيت بدبين شده و بي‌حرمتي مي‌نمايند. ولي در مقابل اين گروه، خيل عظيم مردمي قرار دارند كه هر چند نقد و انتقاداتي نسبت به روحانيت دارند، ولي از ته دل و عمق وجود، نسبت به اين قشر احترام مي‌گذارند. همان مردمي كه روحانيت را ملجاء و مرجع خود مي‌پندارند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1 . مرجعيت و روحانيت،‌اثر جمعي از محققان و پژوهشگران، انجمن كتاب، 1341، تهران.
2 . دفتر دهم تبيان، روحانيت و حوزه‌هاي علميه ازديدگاه امام خميني(ره)، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام، تهران، 1374.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . صحيفة‌ نور، ج 7، ص 181.
[2] . همان،‌ج 6، ص 259.
[3] . همان،‌ج 4،‌ص 93.
[4] . همان،‌ج 11، ص 6.
[5] . همان، ج 13، ص 211.
[6] . همان،‌ج 17، ص 262.


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.