پرسش :
به گفته پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله یک دختر میتواند در نه سالگی ازدواج کند که این فرمایش اکرم صلی الله علیه و آله حاکی از آن است که در این سن آنها به تکامل میرسد پس چرا در قانون انتخابات و اداری کشور شرط سن از هجده سال به بالا میباشد؟
پاسخ :
علائمی که برای بلوغ شرعی دختران در روایات آمده حاکی از نوعی تکامل جسمی و آمادگی برای امر مهم ازدواج است. اما باید دقت کرد که بروز و آشکار شدن برخی از این علائم به لحاظ وضعیت خاص اقلیمی عربستان کمی زودتر از سایر نقاط جهان و اعلام سن 9 سالگی به لحاظ مصالحی دیگر است که دست بشر از رسیدن به عمق اسرار آن کوتاه است. همچنین سن (9 سالگی) به معنای لزوم و وجوب ازدواج نیست بلکه صرفاً صحت ازدواج را بیان میکند.[1]
مساله بلوغ شرعی دختران و مسأله شرکت در انتخابات که مورد سؤال شماست دو مسأله کاملاً متفاوت است که توجه شما را به نکات زیر جهت شمارش موارد اختلاف این دو جلب میکنیم:
1. دختری که با سن خاص ازدواج میکند در واقع زندگی مشترکی را آغاز مینماید. دختر در هر سنی که باشد حتی اگر بیش از بیست سال داشته باشد، با ازدواج، تحت سرپرستی جدید قرار گرفته است و سن بلوغ در اسلام صرفاً برای بیان نوعی علامت است که دختر در این سن نوعاً آمادگی ازدواج دارد. اما آیا از لحاظ روحی، شخصیتی، اجتماعی و... به تکامل نهایی رسیده یا نه؟ روایات وارده چیزی را بیان نکرده و اصطلاحاً میگوئیم: ساکت است. و آیا به نظر شما برای ازدواج موفق علاوه بر سن بلوغ نیازی به حصول شرایط دیگر روحی، اجتماعی، فرهنگی و... نیست؟ قطعاً سن شرعی یکی از شرایط جواز ازدواج است و نه همة آن.
2. دختری که به سن 9 سالگی میرسد، گرچه ازدواج نکند، از یک دورة بچگی به دورهای جدید پا میگذارد که صلاحیت دارد به او تکلیف شود. مانند شخصی که به پادگان رفته تا سربازی کند سرباز مکلف است مقررات پادگان را رعایت کند و تأثیری به عنوان یک سرباز در ساختار اجرائی و نظام آنجا ندارد او نمیتواند فرماندة پادگان یا سایر ارکان را تغییر دهد و صرفاً یک نیرو است. در اسلام نیز هرگاه شخصی بالغ میشود ملزم به رعایت یک سری قوانین است و بلوغ او به معنای تأثیر در اجتماع و سرنوشت آن نیست بلکه رسیدن به سن تکلیف یعنی پذیرش بار مسئولیت الهی، اما رأی دادن معنای دیگری دارد.
3. رسیدن به سن بلوغ شرعی یعنی آغاز یک فعالیت عبادی فردی و نهایتاً تشکیل خانواده. بالغ میتواند در امورات شخصی تصمیم بگیرد و نیاز نیست تحت تکفل کسی باشد. و تصمیم او برای تشکیل زندگی جدید، صرفاً مربوط به یک اجتماع کوچک است که قطعاً مسائل جزئی و محدودتری نسبت به مسائل کشوری دارد.
4. مقوله بلوغ با مقوله شرکت در انتخابات تفاوت ماهوی دارند. کسی که رأی میدهد در واقع قصد دارد که علاوه بر دخالت در امور خود، در امور اجتماع نیز دخالت کرده و تأثیر بگذارد. لازمة این دخالت، فعال بودن عقل تجربی است. دانشآموز دورة ابتدایی و راهنمائی، تجربة چندانی ندارد تا اینکه صلاحیت تصمیمگیری و یا دخالت در امور مهم سیاسی کشور را داشته باشد. نظر دادن از کسی بایسته است که رشد فکری دارد. قضیة رشد فکری، از دید اسلام نیز مخفی نمانده است. در یکی از کتب فقهی (کتاب حجر) مطالبی راجع به اموال 6 دسته از افراد آمده است. یکی از این افراد، شخص غیر بالغ است. این شخص از تصرف در اموال خود ممنوع است. او نمیتواند اموالش را بفروشد، هدیه بدهد و... مگر اینکه دو صفت در او هویدا شود الف. به سن بلوغ برسد؛ ب. رشید شود. رشد یعنی به حدی برسد که بتواند مصلحت خود را تشخیص دهد و معمولاً با آزمایش و ا متحان این صفت تقویت میشود. هرگاه او در معاملات و... آزمایش شد و معلوم گردید که در بازار میتواند گلیم خود را از آب بیرون بکشد، حجر و منع از او برداشته میشود.[2] با این بیان وقتی در مسأله فردی اقتصادی، اسلام مسألة رشد را مطرح میکند، آیا در تصمیمگیری کلان نیاز به رشد سیاسی نیست؟
5. مسأله مهمی که باید مورد توجه قرار داد این است که حکومتها جهت شرکت مردم در سرنوشت خود طبق اصول و مبانی خاص عمل میکنند. به بیان دیگر نیاز حاکمیت برای حضور مردم در مسائل مهم سیاسی متفاوت است. گاهی نیاز به گونهای است که باید تمام افراد جامعه اعم از زن و مرد، کوچک و بزرگ در صحنه باشند مثل راهپیمائیهای بزرگ 22 بهمن و روز قدس، و گاهی نیاز به جمع خاصی است چون حضور رزمندگان در دفاع مقدس، و گاهی اوقات نیاز به حضور اقشار جامعه از سن 15 سال به بعد است و یا سن سربازی که از 18 سال به بعد است بنابراین نمیتوان گفت چرا حاکمیت از افراد بالغ کمتر از 15 سال در تصمیمگیریها استفاده نمیکند زیرا نیازی به اقشار کم سن و سال ندارد و این مطلب مورد توجه سایر ملل نیز هست.
در پایان ضمن اظهار خرسندی از اینکه به متون دینی مراجعه میکنید، متذکر میشویم که سخنی که از پیامبر نقل کردید، در متون حدیثی ما بدین صورت است و از امام صادق ـ علیه السّلام ـ نقل شده است.
عن ابی عبدالله ـ علیه السّلام ـ قال: حدّ بلوغ الرأة تسع سنین،[3] ملاک بلوغ زن نُه سالگی است و از امام باقر ـ علیه السّلام ـ نقل شده: عن ابی جعفر ـ علیه السّلام ـ قال: الجاریة اذا بلغت تسع سنین ذهب عنها الیتم و زوجّت و اقیمت علیها الحدود التامه لها و علیها،[4] وقتی دختر نُه ساله شد دورة طفولیت و کودکی او سپری شده و میتواند ازدواج کند و حدود تماماً، چه به نفع او یا به ضرر او جاری میشود.
خلاصه کلام اینکه بلوغ ابعاد مختلف دارد و بلوغ ازدواج تنها یک بعد آن است.
منابع جهت مطالعه بیشتر
1. بلوغ دختران، علی عطائی اصفهانی، چاپ دفتر نشر فرهنگ اسلامی
2. فقه و عقل، ابوالقاسم علیدوست، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
3. گزیده مقالات و سخنرانیها، کتاب دوم، کمیسیون امور بانوان استان فارس سال 76.
4. سن بلوغ از دیدگاه فقه شیعه و مکاتب چهارگانه، دکتر سیدمحمدمهدی احمدی، دارالنشر اسلام قم.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . به کتبی که راجع به مسائل ازدواج و عوارض جانبی از دواج در سن پائین نوشته شده است. مراجعه کنید به عنوان نمونه: سن ازدواج دختران (جمعی از نویسندگان ـ زهره رحبیان، مریم گدازگر) چاپ دبیرخانه شورای عالی ا نقلاب فرهنگی 1380.
[2] . خوانساری، سیداحمد، جامع المدارک، ج3، کتاب حجر، ص367.
[3] . وسایل الشیعه، ج14، باب 45، ابواب مقدمات نکاح حدیث 10.
[4] . وسایل الشیعه، ج1، باب 4، مقدمه عبادات حدیث 3.
علائمی که برای بلوغ شرعی دختران در روایات آمده حاکی از نوعی تکامل جسمی و آمادگی برای امر مهم ازدواج است. اما باید دقت کرد که بروز و آشکار شدن برخی از این علائم به لحاظ وضعیت خاص اقلیمی عربستان کمی زودتر از سایر نقاط جهان و اعلام سن 9 سالگی به لحاظ مصالحی دیگر است که دست بشر از رسیدن به عمق اسرار آن کوتاه است. همچنین سن (9 سالگی) به معنای لزوم و وجوب ازدواج نیست بلکه صرفاً صحت ازدواج را بیان میکند.[1]
مساله بلوغ شرعی دختران و مسأله شرکت در انتخابات که مورد سؤال شماست دو مسأله کاملاً متفاوت است که توجه شما را به نکات زیر جهت شمارش موارد اختلاف این دو جلب میکنیم:
1. دختری که با سن خاص ازدواج میکند در واقع زندگی مشترکی را آغاز مینماید. دختر در هر سنی که باشد حتی اگر بیش از بیست سال داشته باشد، با ازدواج، تحت سرپرستی جدید قرار گرفته است و سن بلوغ در اسلام صرفاً برای بیان نوعی علامت است که دختر در این سن نوعاً آمادگی ازدواج دارد. اما آیا از لحاظ روحی، شخصیتی، اجتماعی و... به تکامل نهایی رسیده یا نه؟ روایات وارده چیزی را بیان نکرده و اصطلاحاً میگوئیم: ساکت است. و آیا به نظر شما برای ازدواج موفق علاوه بر سن بلوغ نیازی به حصول شرایط دیگر روحی، اجتماعی، فرهنگی و... نیست؟ قطعاً سن شرعی یکی از شرایط جواز ازدواج است و نه همة آن.
2. دختری که به سن 9 سالگی میرسد، گرچه ازدواج نکند، از یک دورة بچگی به دورهای جدید پا میگذارد که صلاحیت دارد به او تکلیف شود. مانند شخصی که به پادگان رفته تا سربازی کند سرباز مکلف است مقررات پادگان را رعایت کند و تأثیری به عنوان یک سرباز در ساختار اجرائی و نظام آنجا ندارد او نمیتواند فرماندة پادگان یا سایر ارکان را تغییر دهد و صرفاً یک نیرو است. در اسلام نیز هرگاه شخصی بالغ میشود ملزم به رعایت یک سری قوانین است و بلوغ او به معنای تأثیر در اجتماع و سرنوشت آن نیست بلکه رسیدن به سن تکلیف یعنی پذیرش بار مسئولیت الهی، اما رأی دادن معنای دیگری دارد.
3. رسیدن به سن بلوغ شرعی یعنی آغاز یک فعالیت عبادی فردی و نهایتاً تشکیل خانواده. بالغ میتواند در امورات شخصی تصمیم بگیرد و نیاز نیست تحت تکفل کسی باشد. و تصمیم او برای تشکیل زندگی جدید، صرفاً مربوط به یک اجتماع کوچک است که قطعاً مسائل جزئی و محدودتری نسبت به مسائل کشوری دارد.
4. مقوله بلوغ با مقوله شرکت در انتخابات تفاوت ماهوی دارند. کسی که رأی میدهد در واقع قصد دارد که علاوه بر دخالت در امور خود، در امور اجتماع نیز دخالت کرده و تأثیر بگذارد. لازمة این دخالت، فعال بودن عقل تجربی است. دانشآموز دورة ابتدایی و راهنمائی، تجربة چندانی ندارد تا اینکه صلاحیت تصمیمگیری و یا دخالت در امور مهم سیاسی کشور را داشته باشد. نظر دادن از کسی بایسته است که رشد فکری دارد. قضیة رشد فکری، از دید اسلام نیز مخفی نمانده است. در یکی از کتب فقهی (کتاب حجر) مطالبی راجع به اموال 6 دسته از افراد آمده است. یکی از این افراد، شخص غیر بالغ است. این شخص از تصرف در اموال خود ممنوع است. او نمیتواند اموالش را بفروشد، هدیه بدهد و... مگر اینکه دو صفت در او هویدا شود الف. به سن بلوغ برسد؛ ب. رشید شود. رشد یعنی به حدی برسد که بتواند مصلحت خود را تشخیص دهد و معمولاً با آزمایش و ا متحان این صفت تقویت میشود. هرگاه او در معاملات و... آزمایش شد و معلوم گردید که در بازار میتواند گلیم خود را از آب بیرون بکشد، حجر و منع از او برداشته میشود.[2] با این بیان وقتی در مسأله فردی اقتصادی، اسلام مسألة رشد را مطرح میکند، آیا در تصمیمگیری کلان نیاز به رشد سیاسی نیست؟
5. مسأله مهمی که باید مورد توجه قرار داد این است که حکومتها جهت شرکت مردم در سرنوشت خود طبق اصول و مبانی خاص عمل میکنند. به بیان دیگر نیاز حاکمیت برای حضور مردم در مسائل مهم سیاسی متفاوت است. گاهی نیاز به گونهای است که باید تمام افراد جامعه اعم از زن و مرد، کوچک و بزرگ در صحنه باشند مثل راهپیمائیهای بزرگ 22 بهمن و روز قدس، و گاهی نیاز به جمع خاصی است چون حضور رزمندگان در دفاع مقدس، و گاهی اوقات نیاز به حضور اقشار جامعه از سن 15 سال به بعد است و یا سن سربازی که از 18 سال به بعد است بنابراین نمیتوان گفت چرا حاکمیت از افراد بالغ کمتر از 15 سال در تصمیمگیریها استفاده نمیکند زیرا نیازی به اقشار کم سن و سال ندارد و این مطلب مورد توجه سایر ملل نیز هست.
در پایان ضمن اظهار خرسندی از اینکه به متون دینی مراجعه میکنید، متذکر میشویم که سخنی که از پیامبر نقل کردید، در متون حدیثی ما بدین صورت است و از امام صادق ـ علیه السّلام ـ نقل شده است.
عن ابی عبدالله ـ علیه السّلام ـ قال: حدّ بلوغ الرأة تسع سنین،[3] ملاک بلوغ زن نُه سالگی است و از امام باقر ـ علیه السّلام ـ نقل شده: عن ابی جعفر ـ علیه السّلام ـ قال: الجاریة اذا بلغت تسع سنین ذهب عنها الیتم و زوجّت و اقیمت علیها الحدود التامه لها و علیها،[4] وقتی دختر نُه ساله شد دورة طفولیت و کودکی او سپری شده و میتواند ازدواج کند و حدود تماماً، چه به نفع او یا به ضرر او جاری میشود.
خلاصه کلام اینکه بلوغ ابعاد مختلف دارد و بلوغ ازدواج تنها یک بعد آن است.
منابع جهت مطالعه بیشتر
1. بلوغ دختران، علی عطائی اصفهانی، چاپ دفتر نشر فرهنگ اسلامی
2. فقه و عقل، ابوالقاسم علیدوست، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
3. گزیده مقالات و سخنرانیها، کتاب دوم، کمیسیون امور بانوان استان فارس سال 76.
4. سن بلوغ از دیدگاه فقه شیعه و مکاتب چهارگانه، دکتر سیدمحمدمهدی احمدی، دارالنشر اسلام قم.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . به کتبی که راجع به مسائل ازدواج و عوارض جانبی از دواج در سن پائین نوشته شده است. مراجعه کنید به عنوان نمونه: سن ازدواج دختران (جمعی از نویسندگان ـ زهره رحبیان، مریم گدازگر) چاپ دبیرخانه شورای عالی ا نقلاب فرهنگی 1380.
[2] . خوانساری، سیداحمد، جامع المدارک، ج3، کتاب حجر، ص367.
[3] . وسایل الشیعه، ج14، باب 45، ابواب مقدمات نکاح حدیث 10.
[4] . وسایل الشیعه، ج1، باب 4، مقدمه عبادات حدیث 3.