پرسش :
دربارة انواع جناحهاي كشور و مرزبندي و طرز عملكرد آنان توضيح دهيد؟
پاسخ :
طبق يك نظرسنتي و معروف، كليه احزاب و جمعيتهاي سياسي در تاريخ معاصر ايران به سه شاخه اصلي «كه هر كدام به نوبة خود داراي شاخههاي فرعي فراوان هستند» به شرح ذيل تقسيم ميشوند:
1. احزاب چپ «سوسياليست و كمونيست» كه گفته ميشود ريشه در قفقاز و روسيه داشته است.
2. احزاب ناسيوناليست كه گفته ميشود از غرب به طور مستقيم يا از رهگذر عثماني و هند تأثر پذيرفته است.
3. احزاب مذهبي «اسلامي» كه گفته ميشود به طور عمده از تقابل روحانيت و سلطنت بعلاوه مواجهة سنت و تجدد پديد آمده و به تدريج هويت مشخص به خود گرفته است.[1]
با اين توضيح بايد گفت كه حزب به معني تشكلي سياسي، در ايران همانند بسياري از جوامع بشري پيشينهاي طولاني و تاريخي دارد. اين جمعيتها يا نظير سربهداران، فدائيان اسماعيلي و غيره وجههاي نظامي داشتهاند و يا مانند اخوان الصّفا به صورت يك تجمع سياسي ـ فرهنگي متبلور شدهاند. اما مبدأ و تاريخ تشكيل احزاب سياسي را در ايران بايد بعد از استبداد صغير دانست يعني از اواخر دورة ناصري و اوايل سلطنت مظفرالدين شاه قاجار. البته هر چند قبل از انقلاب مشروطه هم احزاب و دستجات سياسي مانند فراموشخانه يا فراماسونري وجود داشت ولي همان طوري كه گفته شد شكلگيري احزاب به طور جدي؛ پس از مشروطيت و از سال 1285 هـ. آغاز شد. بر اين اساس ميشود ادوار تحزّب در ايران را به اين صورت تقسيم نمود:
دورة اول از ابتداي مشروطيت «1285» تا استقرار حكومت رضاخان «1304». دورة دوم: از سالهاي 1320 الي 1332 دورة سوم: سالهاي 1339 الي 1357 دورة چهارم: از 1357 تا به امروز.
در اين مقال؛ ما به دورة پس از انقلاب و به ويژه پس از رحلت امام خواهيم پرداخت. البته قبل از هر چيز بايد توضيح كوتاهي در مورد اصطلاح (جناح) بدهيم و آن اينكه در علوم سياسي توافق عمومي و دقيقي در مورد اصطلاحات «جناح» و «جناحبندي» وجود ندارد. در تحقيقات صورت گرفته در اين زمينه بايد گفت كه از اصطلاح جناحبندي به سه مفهوم استفاده شده است:
1. به مفهوم گروهبندي داخل يك حزب سياسي.
2. به مفهوم گروهبندي در جنگ داخلي.
3. به مفهوم رقابت در داخل يك نظام حكومتي.
منظور ما از جناحبندي گزينة سوم ميباشد. در ادبيات سياسي موجود در ايران از اصطلاح جناحبندي به معاني مختلفي تعبير شده است در برخي محافل از آن به معناي تفرقه، اختلاف، مصلحتانديشي، فشار داخلي و... تعبير ميشود اما برخي ديگر از آن به معناي آزادي، كثرت، مسالمت، پايداري، پختگي و پيچيدگي نظام استفاده ميكنند. ولي در هر صورت بايد گفت كه در كشور ما جناحها يا حزبهاي مختلفي وجود دارند كه ذيلاً اغلب آنها را نام خواهيم برد.
ابتدا لازم است دو مفهوم تداول در مباحث سياسي امروز كشورمان را تعريف نمائيم. يك جناح راست و ديگر جناح چپ البته لازم به يادآوري است كه اين دو مفهوم به معناي واقعي آن در عرصه سياسي امروز كشورمان وجود ندارند ولي در هر صورت به تعريف و تبيين آن دو خط فكري ميپردازيم:
الف) جناح راست: گفته ميشود كه اصطلاح چپ و راست براي گروههاي سياسي به مجمع ملي فرانسه كه پس از انقلاب كبير فرانسه تشكيل شده بود مربوط ميشود. به طور كل مفهوم راست را ميتوان به نوعي ارتجاع و مخالفت با هرگونه تغيير يا نوگرايي و يا به عبارتي اصرار به محافظهكاري دانست برخي از ويژگيهاي گروههاي راست يا جناح راست عبارتند از:
1. تأكيد بر اقتصاد مبتني بر بازار آزاد. سرمايهداري، جريان آزاد سرمايه و توليد و رونق اقتصادي.
2. تأييد بر لزوم وجود نهادهاي سنتي قدرت جامعه مثل رهبري مذهبي، انتقال قدرت به صورت موروثي و...
3. تشويق مليگرايي «ناسيوناليسم» و تهييج احساسات ميهن پرستانه و حتي نژادپرستانه و رجحان فرهنگ ملي و بومي بر فرهنگ بيگانه.[2]
ب) جناح چپ: مفهوم چپ به گروههايي اطلاق ميشود كه خواستار اصلاح در دستگاه حاكم و حفظ روحية انقلابي در جامعه همچنين ترقيخواهي، برابري خواهي، دموكراسي، آزادي و حقوق بشر ميباشند. برخي ديدگاههاي آنها از اين قرارند:
1. طرفداري ازرفع اختلاف طبقاتي، جلوگيري از انباشت سرمايه از دست طبقة خاصي و خواهان دخالت كامل دولت بر تمام فعاليتهاي اقتصادي.
2. طرفداري از تغييرات كلي و سريع اجتماعي و اقتصادي در جهت ايجاد برابري اجتماعي و اقتصادي افراد جامعه.
3. گرايش به سنت شكني و روحية انقلابي در تمام طول تاريخ، مخالفت با محافظهكاري، ارتجاع، انحصارطلبي و اعتقاد به مردمسالاري با تعريف اين دو مفهوم و بر اساس نظرات و آراء برخي از انديشمندان سياسي، جناحهاي سياسي موجود در كشور را ميتوان به دو جناح عمده چپ و راست و هر يك از جناحها را به سه زير گروه ديگر يعني: سنّتي، ميانهرو، مدرن تقسيم نمود. در اينجا لازم به ذكر است كه زير مجموعههاي منتسب به جناح چپ و راست را نميشود به طور دقيق مورد تأييد قرار داد و اين انتسابها بر اساس خط فكري اين زير مجموعههاست كه بر اساس آن تعريفي كه در غرب از چپ و راست ميشود مطابقت مينمايد و الا بايد اذعان كرد چپ و راست موجود در غرب به آن صورت قابل تطابق با جناحهاي داخلي كشور ما نيست غير از اين بايد گفت اين زير مجموعه كه در ادامة بحث به آنها اشاره ميكنيم بر اساس برخي گرايشات است كه در عرف عام آنها را منتسب به جناح چپ و راست مينمايند. در هر حال به طور اجمالي اين جناحبنديها را ذيلاً تشريح ميكنيم:
الف) جناح راست؛ زير مجموعههايي كه منتسب به اين جناحند:
1. راست سنتي «ارزشگرا»: جامعة روحانيت مبارز، جمعيت مؤتلفه، جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي، جامعة اسلامي مهندسين، انصار حزب الله، جامعة زينب.
2. راست ميانهرو: حزب اعتدال و توسعه، حزب چكاد آزاد انديشان، حزب تمدن اسلامي.
3. راست مدرن: در اين گرايش ميتوان از كارگزاران سازندگي به عنوان مهمترين نماد آن نام برد. هر چند به اعتقاد نگارنده اين حزب اصولاً در قالب چپ و راست مصطلح نميگنجد و آنجا كه احتمال برنده شدن يك جناح مطرح باشد به آن جناح ميپيوندد.
ب) جناح چپ: زيرمجموعههايي كه منتسب به اين جناحند:
1. چپ سنتي «ارزشگرا»: مجمع روحانيون مبارز، سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، حزب اسلامي كار.
2. چپ ميانهرو: حزب همبستگي ايران اسلامي.
3. چپ مدرن «اصلاحطلب»: جبهة مشاركت ايران اسلامي، دفتر تحكيم وحدت.
البته تعداد زير مجموعههاي جناحهاي چپ و راست متعدد است ولي عمدة گروهها همينهايي است كه ذكر آن گذشت در اين ميان عدهاي هم به عنوان گروههاي مستقل وارد ميدان شدهاند كه گروه خدمتگزاران مستقل ايران اسلامي به سرپرستي محسن رضايي يكي از آنهاست ولي باز هم تكرار ميكنيم چه بسا كه ذكر اين گروهها درقالب جناح چپ و راست؛ مورد انكار گروههاي فوقالذكر قرار بگيرد، اما ما اين تقسيمبندي را به خاطر نزديك بودن ديدگاههاي آنان با آنچه در غرب به عنوان چپ و راست مطرح است، بيان نموديم.
با اين توضيحات مناسب است در ادامة بحث جناحها، به چند نكتة اساسي بپردازيم:
اول: مقام معظم رهبري در پائيز سال 1368، وقتي تنشهايي در مجلس سوم ايجاد شده بود صراحتاً اعلام كردند كه «من هيچگونه دوئيتي نميبينم.» منظور معظم له آن بود كه دوگانگي و چند جناحي در كشور ما وجود ندارد بلكه آنچه وجود دارد اختلاف سليقه و عقيده است كه امري طبيعي و قابل اعتناء است لذا در سالهاي بعد در يك سخنراني مهم صراحتاً به بحث خودي و غير خودي اشاره فرمودند منظور ايشان از اين جمله اين بود كه آنهايي كه اعتقادي به امام، انقلاب، ارزشها و اصول مصرح قانون اساسي ندارند، جزء بيگانگان و افراد غير خودي محسوب ميشوند و نبايد آنها را جزء دوستان محسوب كرد. ولي آنهايي كه به موارد ياد شده پايبند و معتقدند خودياند و مورد اعتماد. حال اگر اختلاف نظري ميان آنها وجود داشته باشد نه تنها خطرناك نيست بلكه چون جزء جبهة خوديها ميباشند؛ امري مطلوب بوده و موجب رشد و ترقي كشور ميشود. متأسفانه در سالهاي اخير عدّهاي؛ جبههگيري نامعقولي در مقابل اين ديدگاه رهبري گرفتند و بحث خودي و غير خودي را يك گفته ناصحيح و مردود دانستند، غافل از اينكه به گفتة آقاي رفسنجاني اين بحث ريشه در آيات و روايات دارد به طوري كه حتي در زمان صدر اسلام نيز پيامبر بزرگوار اسلام و اهلبيت اين مسئله را مورد تأكيد قرار ميدادند. در حقيقت منظور رهبر بزرگوار ما به تقويت جبهة خوديها كه خيل عظيم عاشقان امام و انقلاب را شامل ميشود، ميباشد و در مقابل تأكيد ايشان اين است كه مراقب جبهة غير خودي كه الحمد لله در اقليت ميباشند، بايد بود.
دوم: در داخل جبهة خوديها اگر جناحبندي به منظور تبادل و تلاقي آراء و انديشهها و نقد منصفانه همديگر صورت پذيرد، امري بسيار خوب و قابل تقدير است كه موجب تقويت پايههاي نظام و انقلاب خواهد شد ولي اگر اين جناحبنديها باعث فراموش شدن مرز ميان حق و باطل و حزب الله و حزب شيطان شود، موجب آفت و زياني بزرگ خواهد شد كه در دراز مدت اثرات بسيار نامطلوبي بر روند سياستهاي كلان نظام خواهد گذاشت.
سوم: در منظري ديگر بايد گفت بر فرض كه جناحبندي در كشور خود را امري پذيرفته شده تلقي نمائيم، در داخل جبهة خوديها گاهي اوقات بر اثر برخي كمتوجهيها موضعگيريهايي را ميبينيم كه برخي ارزشها بر اثر اين موضعگيريها مورد سؤال قرار ميگيرند، لذا بايد گفت در اين گونه موارد ميشود جناحها را به دو گروه جناح ارزشي و جناح غير ارزشي تقسيم نمود.
در هر حال معتقديم كه جناحبندي به آن صورت كه در دنياي غرب مرسوم است؛ در كشور ما وجود ندارد ولي بر اساس بحث خودي و غير خودي، در جبهة خودي اختلاف نظر وتبادل آراء و نقد ديدگاهها وجود دارد كه تا آنجائي كه موجب هتك حرمت ارزشهاي اصولي انقلاب نشود، امري مطلوب و مبارك ميباشد والا جز آفت و شر چيز ديگري نخواهد بود.
منابع براي مطالعة بيشتر:
1. اطلاعاتي دربارة احزاب و جناحهاي سياسي ايران امروز، مهندس عباس شادلو، نشر گستره، تهران، 1379.
2. جناحهاي سياسي در ايران امروز، حجت مرتجي، ناشر، نقش و نگار، چاپ اول، تهران، 1377.
3. جناحبندي سياسي در ايران از دهة 1360 تا 2 خرداد 1376، دكتر سعيد برزين، نشر، مركز، چاپ 4، تهران، 1378.
كلام نور
قال امام المهدي (عج):
«ان الله معنا فلا فاقة بنا الي غيره والحق معنا فلن يوحشنا من قعد عنّا[3]
خدا با ما است و نيازمند ديگري نيستيم، حق با ما است و باكي نيست كه كسي از ما روي برگرداند.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . احزاب سياسي در ايران، نشريه بنياد تاريخ انقلاب اسلامي، مجموعة شمارههاي 153 الي 56 سال 1378، ص 30.
[2] . اطلاعاتي دربارة احزاب و جناحهاي سياسي ايران امروز، مهندس عباس شادلو، انتشارات گستره، تهران، 1379، ص 18.
[3] . الغيبة، شيخ طوسي، ص 285.
طبق يك نظرسنتي و معروف، كليه احزاب و جمعيتهاي سياسي در تاريخ معاصر ايران به سه شاخه اصلي «كه هر كدام به نوبة خود داراي شاخههاي فرعي فراوان هستند» به شرح ذيل تقسيم ميشوند:
1. احزاب چپ «سوسياليست و كمونيست» كه گفته ميشود ريشه در قفقاز و روسيه داشته است.
2. احزاب ناسيوناليست كه گفته ميشود از غرب به طور مستقيم يا از رهگذر عثماني و هند تأثر پذيرفته است.
3. احزاب مذهبي «اسلامي» كه گفته ميشود به طور عمده از تقابل روحانيت و سلطنت بعلاوه مواجهة سنت و تجدد پديد آمده و به تدريج هويت مشخص به خود گرفته است.[1]
با اين توضيح بايد گفت كه حزب به معني تشكلي سياسي، در ايران همانند بسياري از جوامع بشري پيشينهاي طولاني و تاريخي دارد. اين جمعيتها يا نظير سربهداران، فدائيان اسماعيلي و غيره وجههاي نظامي داشتهاند و يا مانند اخوان الصّفا به صورت يك تجمع سياسي ـ فرهنگي متبلور شدهاند. اما مبدأ و تاريخ تشكيل احزاب سياسي را در ايران بايد بعد از استبداد صغير دانست يعني از اواخر دورة ناصري و اوايل سلطنت مظفرالدين شاه قاجار. البته هر چند قبل از انقلاب مشروطه هم احزاب و دستجات سياسي مانند فراموشخانه يا فراماسونري وجود داشت ولي همان طوري كه گفته شد شكلگيري احزاب به طور جدي؛ پس از مشروطيت و از سال 1285 هـ. آغاز شد. بر اين اساس ميشود ادوار تحزّب در ايران را به اين صورت تقسيم نمود:
دورة اول از ابتداي مشروطيت «1285» تا استقرار حكومت رضاخان «1304». دورة دوم: از سالهاي 1320 الي 1332 دورة سوم: سالهاي 1339 الي 1357 دورة چهارم: از 1357 تا به امروز.
در اين مقال؛ ما به دورة پس از انقلاب و به ويژه پس از رحلت امام خواهيم پرداخت. البته قبل از هر چيز بايد توضيح كوتاهي در مورد اصطلاح (جناح) بدهيم و آن اينكه در علوم سياسي توافق عمومي و دقيقي در مورد اصطلاحات «جناح» و «جناحبندي» وجود ندارد. در تحقيقات صورت گرفته در اين زمينه بايد گفت كه از اصطلاح جناحبندي به سه مفهوم استفاده شده است:
1. به مفهوم گروهبندي داخل يك حزب سياسي.
2. به مفهوم گروهبندي در جنگ داخلي.
3. به مفهوم رقابت در داخل يك نظام حكومتي.
منظور ما از جناحبندي گزينة سوم ميباشد. در ادبيات سياسي موجود در ايران از اصطلاح جناحبندي به معاني مختلفي تعبير شده است در برخي محافل از آن به معناي تفرقه، اختلاف، مصلحتانديشي، فشار داخلي و... تعبير ميشود اما برخي ديگر از آن به معناي آزادي، كثرت، مسالمت، پايداري، پختگي و پيچيدگي نظام استفاده ميكنند. ولي در هر صورت بايد گفت كه در كشور ما جناحها يا حزبهاي مختلفي وجود دارند كه ذيلاً اغلب آنها را نام خواهيم برد.
ابتدا لازم است دو مفهوم تداول در مباحث سياسي امروز كشورمان را تعريف نمائيم. يك جناح راست و ديگر جناح چپ البته لازم به يادآوري است كه اين دو مفهوم به معناي واقعي آن در عرصه سياسي امروز كشورمان وجود ندارند ولي در هر صورت به تعريف و تبيين آن دو خط فكري ميپردازيم:
الف) جناح راست: گفته ميشود كه اصطلاح چپ و راست براي گروههاي سياسي به مجمع ملي فرانسه كه پس از انقلاب كبير فرانسه تشكيل شده بود مربوط ميشود. به طور كل مفهوم راست را ميتوان به نوعي ارتجاع و مخالفت با هرگونه تغيير يا نوگرايي و يا به عبارتي اصرار به محافظهكاري دانست برخي از ويژگيهاي گروههاي راست يا جناح راست عبارتند از:
1. تأكيد بر اقتصاد مبتني بر بازار آزاد. سرمايهداري، جريان آزاد سرمايه و توليد و رونق اقتصادي.
2. تأييد بر لزوم وجود نهادهاي سنتي قدرت جامعه مثل رهبري مذهبي، انتقال قدرت به صورت موروثي و...
3. تشويق مليگرايي «ناسيوناليسم» و تهييج احساسات ميهن پرستانه و حتي نژادپرستانه و رجحان فرهنگ ملي و بومي بر فرهنگ بيگانه.[2]
ب) جناح چپ: مفهوم چپ به گروههايي اطلاق ميشود كه خواستار اصلاح در دستگاه حاكم و حفظ روحية انقلابي در جامعه همچنين ترقيخواهي، برابري خواهي، دموكراسي، آزادي و حقوق بشر ميباشند. برخي ديدگاههاي آنها از اين قرارند:
1. طرفداري ازرفع اختلاف طبقاتي، جلوگيري از انباشت سرمايه از دست طبقة خاصي و خواهان دخالت كامل دولت بر تمام فعاليتهاي اقتصادي.
2. طرفداري از تغييرات كلي و سريع اجتماعي و اقتصادي در جهت ايجاد برابري اجتماعي و اقتصادي افراد جامعه.
3. گرايش به سنت شكني و روحية انقلابي در تمام طول تاريخ، مخالفت با محافظهكاري، ارتجاع، انحصارطلبي و اعتقاد به مردمسالاري با تعريف اين دو مفهوم و بر اساس نظرات و آراء برخي از انديشمندان سياسي، جناحهاي سياسي موجود در كشور را ميتوان به دو جناح عمده چپ و راست و هر يك از جناحها را به سه زير گروه ديگر يعني: سنّتي، ميانهرو، مدرن تقسيم نمود. در اينجا لازم به ذكر است كه زير مجموعههاي منتسب به جناح چپ و راست را نميشود به طور دقيق مورد تأييد قرار داد و اين انتسابها بر اساس خط فكري اين زير مجموعههاست كه بر اساس آن تعريفي كه در غرب از چپ و راست ميشود مطابقت مينمايد و الا بايد اذعان كرد چپ و راست موجود در غرب به آن صورت قابل تطابق با جناحهاي داخلي كشور ما نيست غير از اين بايد گفت اين زير مجموعه كه در ادامة بحث به آنها اشاره ميكنيم بر اساس برخي گرايشات است كه در عرف عام آنها را منتسب به جناح چپ و راست مينمايند. در هر حال به طور اجمالي اين جناحبنديها را ذيلاً تشريح ميكنيم:
الف) جناح راست؛ زير مجموعههايي كه منتسب به اين جناحند:
1. راست سنتي «ارزشگرا»: جامعة روحانيت مبارز، جمعيت مؤتلفه، جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي، جامعة اسلامي مهندسين، انصار حزب الله، جامعة زينب.
2. راست ميانهرو: حزب اعتدال و توسعه، حزب چكاد آزاد انديشان، حزب تمدن اسلامي.
3. راست مدرن: در اين گرايش ميتوان از كارگزاران سازندگي به عنوان مهمترين نماد آن نام برد. هر چند به اعتقاد نگارنده اين حزب اصولاً در قالب چپ و راست مصطلح نميگنجد و آنجا كه احتمال برنده شدن يك جناح مطرح باشد به آن جناح ميپيوندد.
ب) جناح چپ: زيرمجموعههايي كه منتسب به اين جناحند:
1. چپ سنتي «ارزشگرا»: مجمع روحانيون مبارز، سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، حزب اسلامي كار.
2. چپ ميانهرو: حزب همبستگي ايران اسلامي.
3. چپ مدرن «اصلاحطلب»: جبهة مشاركت ايران اسلامي، دفتر تحكيم وحدت.
البته تعداد زير مجموعههاي جناحهاي چپ و راست متعدد است ولي عمدة گروهها همينهايي است كه ذكر آن گذشت در اين ميان عدهاي هم به عنوان گروههاي مستقل وارد ميدان شدهاند كه گروه خدمتگزاران مستقل ايران اسلامي به سرپرستي محسن رضايي يكي از آنهاست ولي باز هم تكرار ميكنيم چه بسا كه ذكر اين گروهها درقالب جناح چپ و راست؛ مورد انكار گروههاي فوقالذكر قرار بگيرد، اما ما اين تقسيمبندي را به خاطر نزديك بودن ديدگاههاي آنان با آنچه در غرب به عنوان چپ و راست مطرح است، بيان نموديم.
با اين توضيحات مناسب است در ادامة بحث جناحها، به چند نكتة اساسي بپردازيم:
اول: مقام معظم رهبري در پائيز سال 1368، وقتي تنشهايي در مجلس سوم ايجاد شده بود صراحتاً اعلام كردند كه «من هيچگونه دوئيتي نميبينم.» منظور معظم له آن بود كه دوگانگي و چند جناحي در كشور ما وجود ندارد بلكه آنچه وجود دارد اختلاف سليقه و عقيده است كه امري طبيعي و قابل اعتناء است لذا در سالهاي بعد در يك سخنراني مهم صراحتاً به بحث خودي و غير خودي اشاره فرمودند منظور ايشان از اين جمله اين بود كه آنهايي كه اعتقادي به امام، انقلاب، ارزشها و اصول مصرح قانون اساسي ندارند، جزء بيگانگان و افراد غير خودي محسوب ميشوند و نبايد آنها را جزء دوستان محسوب كرد. ولي آنهايي كه به موارد ياد شده پايبند و معتقدند خودياند و مورد اعتماد. حال اگر اختلاف نظري ميان آنها وجود داشته باشد نه تنها خطرناك نيست بلكه چون جزء جبهة خوديها ميباشند؛ امري مطلوب بوده و موجب رشد و ترقي كشور ميشود. متأسفانه در سالهاي اخير عدّهاي؛ جبههگيري نامعقولي در مقابل اين ديدگاه رهبري گرفتند و بحث خودي و غير خودي را يك گفته ناصحيح و مردود دانستند، غافل از اينكه به گفتة آقاي رفسنجاني اين بحث ريشه در آيات و روايات دارد به طوري كه حتي در زمان صدر اسلام نيز پيامبر بزرگوار اسلام و اهلبيت اين مسئله را مورد تأكيد قرار ميدادند. در حقيقت منظور رهبر بزرگوار ما به تقويت جبهة خوديها كه خيل عظيم عاشقان امام و انقلاب را شامل ميشود، ميباشد و در مقابل تأكيد ايشان اين است كه مراقب جبهة غير خودي كه الحمد لله در اقليت ميباشند، بايد بود.
دوم: در داخل جبهة خوديها اگر جناحبندي به منظور تبادل و تلاقي آراء و انديشهها و نقد منصفانه همديگر صورت پذيرد، امري بسيار خوب و قابل تقدير است كه موجب تقويت پايههاي نظام و انقلاب خواهد شد ولي اگر اين جناحبنديها باعث فراموش شدن مرز ميان حق و باطل و حزب الله و حزب شيطان شود، موجب آفت و زياني بزرگ خواهد شد كه در دراز مدت اثرات بسيار نامطلوبي بر روند سياستهاي كلان نظام خواهد گذاشت.
سوم: در منظري ديگر بايد گفت بر فرض كه جناحبندي در كشور خود را امري پذيرفته شده تلقي نمائيم، در داخل جبهة خوديها گاهي اوقات بر اثر برخي كمتوجهيها موضعگيريهايي را ميبينيم كه برخي ارزشها بر اثر اين موضعگيريها مورد سؤال قرار ميگيرند، لذا بايد گفت در اين گونه موارد ميشود جناحها را به دو گروه جناح ارزشي و جناح غير ارزشي تقسيم نمود.
در هر حال معتقديم كه جناحبندي به آن صورت كه در دنياي غرب مرسوم است؛ در كشور ما وجود ندارد ولي بر اساس بحث خودي و غير خودي، در جبهة خودي اختلاف نظر وتبادل آراء و نقد ديدگاهها وجود دارد كه تا آنجائي كه موجب هتك حرمت ارزشهاي اصولي انقلاب نشود، امري مطلوب و مبارك ميباشد والا جز آفت و شر چيز ديگري نخواهد بود.
منابع براي مطالعة بيشتر:
1. اطلاعاتي دربارة احزاب و جناحهاي سياسي ايران امروز، مهندس عباس شادلو، نشر گستره، تهران، 1379.
2. جناحهاي سياسي در ايران امروز، حجت مرتجي، ناشر، نقش و نگار، چاپ اول، تهران، 1377.
3. جناحبندي سياسي در ايران از دهة 1360 تا 2 خرداد 1376، دكتر سعيد برزين، نشر، مركز، چاپ 4، تهران، 1378.
كلام نور
قال امام المهدي (عج):
«ان الله معنا فلا فاقة بنا الي غيره والحق معنا فلن يوحشنا من قعد عنّا[3]
خدا با ما است و نيازمند ديگري نيستيم، حق با ما است و باكي نيست كه كسي از ما روي برگرداند.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . احزاب سياسي در ايران، نشريه بنياد تاريخ انقلاب اسلامي، مجموعة شمارههاي 153 الي 56 سال 1378، ص 30.
[2] . اطلاعاتي دربارة احزاب و جناحهاي سياسي ايران امروز، مهندس عباس شادلو، انتشارات گستره، تهران، 1379، ص 18.
[3] . الغيبة، شيخ طوسي، ص 285.