چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

هرمنوتيك چيست؟ با توجه به نوپايي اين علم آيا دانشمندان اسلامي به آن توجه داشته‌اند؟ و بالاخره نقش آن در فهم انسان چيست؟


پاسخ :
اصطلاح هرمنوتيك (hermeneutics) از فعل يونانى hermeneuein به معناى تفسير كردن مشتق شده و از نظر ريشه شناختى با كلمه ى هرمس (hermes) خداى يونانى و پيام آور خدايان پيوند دارد. اين پيوند، انعكاسى از ساختار سه مرحله اى عمل تفسير است كه عبارتند از پيام (متن) و تفسير مفسر (هرمس) و مخاطبان. كاربرد وصفى اين واژه به صورت hermeneutic و hermeneutical است; مانند تئورى هرمنوتيكى (Hermeneutic theory). شايان ذكر است كه لغت شناسى هرمنوتيك در كشف حقيقت آن مددى نمى رساند و بايد با دقت به شناخت ماهيت آن پرداخت.
امروزه اين اصطلاح، به رشته اى عقلى اطلاق مى شود كه به ماهيت و پيش فرض هاى تفسير ارتباط دارد.
هرمنوتيك و نظريه ى تأويل، از روزگاران قديم در غرب و جهان اسلام مطرح بوده است. عالمان دينى، جهت كشف معانى متون مقدس و تفسير آن ها، روى كردهايى از جمله تهذيب و تزكيه ى نفوس را پيشنهاد مى دادند; ولى در غرب، از اوايل قرن نوزدهم، اين دانش توسط كسانى هم چون شلايرماخر(/ schleier macher 1768 ـ 1834.م)، ويلهلم ديلتاى (dilthry wilhelm / 1833 ـ 1911.م)، و هانس جورج گادامر (gadamery - georg - / hans1900.م) به صورت جديدى پايه گذارى شد. نظريه ى تفسيرى شلايرماخر با تبديل هرمنوتيك از وضعيت خاص به قواعد عام، حول محور دو اصل تفسير دستورى و تفسير فنى مى چرخيد و ديلتاى نيز با ارايه ى روش شناسى عام در علوم انسانى به تمييز و روش مند كردن آن دسته از علوم با علوم طبيعى، هرمنوتيك را وارد عرصه ى جديدى ساخت و گادامر، با تدوين اثر مهم حقيقت و روش، در سال 1960، تأويل گرايى را در راستاى تفكّر هايدگرى قرار داد و بر خلاف شلايرماخر و ديلتاى كه فاصله ى تاريخى و فرهنگى مفسّر از مؤلّف را منشأ بد فهمى مى دانستند، اصرار داشت كه فهميدن بدون پيش فرض ها و اعتقادات مفسّران امكان پذير نيست. بر اين اساس، كشف نيّت مؤلّف براى او چندان اهميّت نداشت و به تفسير عينى و نهايى نيز اعتقادى پيدا نكرد. البتّه عنصر مؤلّف و استقلال حياتى متون ادبى، قبل از گادامر، توسط طرف داران فرويد، ماركسيست ها، ساخت گرايان و ساخت شكن ها مطرح بود. شايان ذكر است كه برخى از انديشمندان معاصرِ تأويل گرا هم چون اى، دى هيرش (hirsch . d . e) با اصلاح نظريه ى شلايرماخر به شكلى از نيّت مؤلّف جهت پرهيز از ذهنيت گرايى اصرار ورزيدند و نيز اميليو بتى (betti emilio) مورّخ ايتاليايى، گادامر را به جهت از بين بردن امكان باز شناسىِ تفسير ذهنى از تفسيرِ معتبر مورد انتقاد قرار داد.[1]
ب. اسلام و هرمنوتيك
هرمنوتيك در جهان اسلام، گرچه به گونه ى مستقلى مطرح نشد، امّا مورد غفلت نيز نبوده است; بلكه انديشمندان علوم قرآنى و اصولى در آثار خود جهت اهداف فقهى و تفسيرى، به مباحثى از جمله علم تفسير و تفاوت آن با تأويل، روش ها و مناهج تفسيرى و انواع تفسير نقلى، رمزى، اشارى، شهودى، عقلى و اجتهادى، تفسير قرآن به قرآن، تفسير به رأى و مباحث الفاظ هم چون علم به وضع، انواع دلالت هاى تصورى، تصديقى اولى، تصديقى ثانوى، كشف مراد مؤلّف و متكلّم، مسئله ى ظهور و... مى پرداختند و البتّه تمام عالمان اسلام بر خلاف گادامر و ريكور، به نيّت مؤلّف، و همانند شلايرماخر و ديلتاى به معناى نهايى و اصيل متكلّم باور داشتند.
ج. نقش پيش داورى و هرمنوتيك
مهم ترين هدف و وظيفه ى نظريه ى تأويل، اين است كه به پرسش هايى از اين قبيل پاسخ دهد: آيا مى توانيم به عنوان مفسّر و شناسنده ى يك كلام كه داراى ذهنيت و نگرش خاصّى هستيم، بدون دخالت، پيش داورى و پيش فرض به معناى آن كلام نايل آييم؟ آيا عبارات علاوه بر معانى ظاهرى، معانى ديگرى نيز دارند؟ و آيا دست يابى به آن امكان پذير است؟ اصلا چرا گاه بين مفسّران يك متن، اختلاف پيدا مى شود؟ آيا تفاوت در پيش فرض هاى مؤلفان و مفسّران و فاصله ى تاريخى ميان آن دو، ابهامات و پيچيدگى هاى كلامى را ايجاد مى كند؟ آيا تفاوت در قواعد و روش هاى تبيين و تفسير، آدميان را به اين نحله هاى گوناگون مى كشاند؟ در آن صورت آيا مى توان به نيّت و مقصود مؤلّف، از جمله بارى تعالى دست يافت؟ آيا راهى براى تمييز فهم درست از فهم نادرست وجود دارد يا همانند تفكّر هايدگرى و گرايش پديدار شناسى هرمنوتيكى بايد به نوعى نسبيّت در فهم، رو آورد؟ آيا هر فهميدنى به تفسير محتاج است؟ آيا هر متنى داراى معناى پنهانى است كه با تفسير آشكار مى شود؟ يا بدون عمل تفسير هم مى توان به معانى متون دست يافت؟ و از همه مهم تر، حقيقت تفهيم و فهم چيست و واقعيت فهم چگونه مى شود؟
تاريخ گواهى مى دهد كه بررسى و تحليل هرمنوتيك و به طور كلى روش هاى فهم متون، خصوصاً متون دينى، بيش از رشته هاى ديگر ضرورت دارد; زيرا هر دين و جامعه ى دينى، با توده ى انباشته اى از تفسيرهاى چالش برانگيز، بستر تاريخى خود را ادامه مى دهد و منشأ نزاع ها و ستيزها و مناقشات كلامى، فقهى، اخلاقى و به طور كلى دين شناسى مى باشد كه در نهايت به تكفير و تفسيق و جنگ هاى چند صد ساله ى فرقه ها و مذاهب گوناگون كشيده شده است.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . در اين قسمت، از مقاله ى هرمنوتيك دايرة المعارف دين، ويرايش ميرچاالياده، جلد ششم با مشخصات ذيل استفاده شده است:
Hermeneutics, The Encyclopedia of Religion. Mircea Eliade 1987.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.