پرسش :
فلسفه نماز چيست؟ و آيا اين فلسفه در نظر شيعه و اهل سنت تفاوت دارد؟
پاسخ :
اما اين كه چرا نماز واجب شده است و آن همه مورد اهتمام واقع شده است بطوري كه هيچگاه از انسان و در هيچ حالتي از حالات ساقط نميگردد، مطلب مهمي است چون عدم آگاهي به فلسفه و حكمت نماز و ساير احكام موجب ركود و انجام كوركورانة آنها خواهد شد و دين اسلام به بصيرت و توجه در اعمال و دقت نظر در آنها اهتمام زيادي قائل است و لذا به قدر ادراك بشري، فلسفه و حكمت آنها را بيان نموده است تا در پرتو آگاهي به فلسفه و حكمت آنها علاوه بر تعبّد و تسليم در برابر فرمان حق با بصيرت و شناخت بيشتري به انجام اعمال خود بپردازد.
ارتباط با خدا
انسان فطرتا نياز به ارتباط با آفريدگارش دارد و بايد اين نياز دروني را با شيوهاي مفيد و سازنده ارضاء كند و به آن پاسخ مثبت دهد [1]چون هر موجودي كه لباس هستي پوشيده و از عدم، پاي به عرصة وجود و حيات نهاد به طور مرموز و ناخودآگاهي خواستار و پوياي آفريدگار و صانع خويش است تا پاس حرمت و احترام لازم را بنمايد و فطرت يك شعور باطني است كه انسان را به طور ناخودآگاه به سوي خالق و آفريدگارش رهبري مينمايد و در اين هدايت به سوي خدا هيچ گونه استدلال و برهاني هم نياز ندارد.
دانشمندان غربي هم بر اين مسأله اذعان دارند از جمله ژان ژاك روسو ميگويد: راه خداشناسي منحصر به عقل نيست بلكه شعور فطري بهترين راهي است كه براي اثبات اين موضوع كه همة موجودات غير انسان با شعور، خدا را ميپرستند. آلكسس كارل ميگويد: احساس عرفاني جنبشي است كه از اعماق فطرت سرچشمه گرفته استو يك غريزةاصيل است. انسان همانطوركه به آب نياز دارد به خدا نيز محتاج است.[2]
اگر اين ارتباط با خدا كه يك نياز دروني است رها شود و بدان توجه نگردد هرگز نابود نميشود بلكه در ميان سردرگمي يا سر از الحاد در ميآورد و يا خدايان باطل را جايگزين خداي حقيقي ميكند.
نماز در اسلام برنامة جامع و زندة توحيدي است كه انسان را از سرگردرگمي بيرون آورده و نياز ارتباط با آفريدگار را براي انسان به صورت صحيح هدايت مينمايد. و تكرار نماز در هر شبانه روز اين ارتباط را هموارتر و تازه نگه داشته و كامل مينمايد.
درس بندگي ازكلاس نماز
يكي از اسرار و مهمترين فلسفة نماز بلكه همة عبادات درس عبوديت و بندگي خدا است. در دستور نماز
شرايط و وظائف متعددي وجود دارد مانند وضو، غصبي نبودن مكان و لباس و آب و پاك بودن بدن، ركوع سجود و روبه قبله بودن و... كه انسان مسلمان خود را روزي پنج نوبت مسئول و موظف به انجام آنها ميداند و فرمان الهي را با كمال تسليم و تواضع انجام ميدهد و همين مراقبت درس بندگي را به انسان آموزش ميدهد و البته اين بندگي براي انسان افتخاري بزرگ است كه در ساية آن به كمال و اوج آزادگي از ماسواي خدا ميرسد و بر همين اساس است كه در تشهد نماز، اول به عبوديت و بندگي پيامبر و بعد به رسالت و نبوت پيامبر اقرار ميكنيم .[3]
مايه آرامش و اطمينان
ياد خدا ماية حيات قلوب و آرامش دلها و رفع پريشاني و اضطراب است، همچنانكه خدا ميفرمايد: الا بذكر الله تطمئن القلوب «آگاه باشيد كه ياد خدا ماية اطمينان دلهاست» .[4] ياد خدا بسياري از فضائل انساني را در درون انسان زنده ميكند و انسان را به انجام مسئوليتها وا ميدارد. و همة عبادات ذكر خداست و چون نماز نقش بارزتري در زنده نگه داشتن ياد خدا در دلها دارد خداوند متعال در قرآن ميفرمايد: نماز را بر پا دار تا به ياد من باشي [5] و تكرار نماز در هر شبانه روز غفلت را از سر راه بيرون رانده و برنامه ارتباط و پيوند با خدا را شكوفا ميكند. صبح هنگام كه نماز صبح را ميخواند و با معبود خود تجديد پيمان ميكند، تا مدتي با ياد او از هوسهاي نفساني بيمه ميشود و همين كه شعلة ياد خدا در دل او كم فروغ شد، وقت نماز بعدي ميرسد و ياد خدا را در دل او پر فروغ ميكند.
و جاي هيچ شك و ترديدي وجود ندارد كه يكي از مشكلات اساسي بشر امروزي فراموشي خدا و روي آوردن به ظواهر دنيا است و هر چه هم بيشتر غرق در لذات زود گذر دنيا ميشوند از خدا دورتر و مشكلات آنها بيشتر ميشود و همين سردرگمي و پوچي بشر امروز بهترين دليل بر اهميت ياد خدا است كه در پرتو پيروي از دين مترقي اسلام به دست ميآيد.
بازداري از حرص و آز و كمطاقتي
خداوند متعال ميفرمايد: انسان حريص و كم طاقت آفريده شده و هنگامي كه بدي به او رسد بيتابي ميكند و هنگامي كه خوبي به او رسد مانع از ديگران ميشود. مگر نمازگزاران، آنان كه نمازها را مرتبا انجام ميدهند.[6]
انسان داراي غرائز منفي و مثبتي است كه اگر غرائز منفي او بر اثر تعليمات الهي كنترل نگردد، به گمراهي كشيده خواهد شد و يكي از آن غرائز منفي خصلت زشت حرص و آز و خصلت زشت بيتابي در برابر حوادث تلخ است بنابراين براي تعديل اين دو خصلت و جلوگيري از طغيان آن نياز به تربيت الهي دارد و خداوند نماز را يكي از مهمترين عوامل بازدارندة از طغيان حرص و آز و بيتابي معرفي ميكند. چون كسي كه با خداوند قادر و متعال ارتباط برقرار ميكند، در پرتو اين ارتباط به وثوق و اطميناني نسبت به آن يگانة بي همتا ميرسد و نسبت به رزق فقط خدا را ميبيند و مال و دارايي خود را از او ميداند و با روحية توكل و تسليم، از آز و حرص دور ميشود و در مقابل آن چه از خدا به او ميرسد، خود را بندة خدا ميداند و بي طاقتي نخواهد داشت.
بازدارندگي از گناهان
نماز پرورندة روح و پاك كنندة آن از زشتيها و ناپاكيها است، نماز در روح انسان ارادة قوي و نيروي خداترسي ميآفريند و انسان را عبد و بندة حق ميكند و از اسارت و بندگي نفس و هواي شهواني آن آزاد ميكند و در پرتو چنين اراده و نيرويي است كه انسان از پليديها دور ميشود و استعدادهاي خود را در جهت ترقي و كمال الهي و انساني خود به كار ميگيرد. و لذا با توجه به همين اراده و قدرت معنوي در برابر معاصي، به زانو در نميآيد و آلودة به آنها نميشود و چنانچه آلودگي هم حاصل شود در پرتو نماز آنها آلودگيها را از روح خود پاك ميكند.
استقامت و بردباري
نماز انسان را با پناهگاهي مطمئن و ياري مهربان آشنا ميكند كه در برابر با سختيها و مشكلات زندگي به او اتكاء ميكند و در برابر آنها ذليل و خوار نميگردد بر همين اساس، خداوند متعال دو مورد در قرآن ميفرمايد: از خصلت صبر و نماز كمك بجوئيد.[7] و اين امر در روانشناسي هم به اثبات رسيده است كه با آرامش و اطمينان روحي كه از گذر ايمان و اعتقاد حاصل ميشود، انسان ميتواند امواج سهمگين مشكلات را در هم بشكند.
نظم و انضباط
انجام نماز در اوقات معين و مخصوص ، آداب نماز در مورد نيت و قيام و ركوع و سجود و و جاي گرفتن هر موضوعي در محل خودش، علاوه بر آثار مفيدي كه در روح انسان ميگذارد موجب نظم و انضباط در زندگي خواهد شد، همانطور كه در زندگي بزرگان ما اين امر به وضوح مشهود بود و با توجه به اين كه يكي از عوامل پيشرفت و بسيار مهم در تكامل، نظم و انضباط است و مسائل تربيتي در پرتو نظم و انضباط است كه به نتيجه ميرسد، جايگاه نماز درتكامل انسان بهتر معلوم ميشود.
درس تواضع در پرتونماز
يكي از اسرار نماز اين است كه انسان خودبيني و تكبّر را درهم ميشكند و درس تواضع و فروتني در برابر خدا ميآموزد. زيرا در هر شبانه روز در هفده ركعت نماز واجب 34 بار پيشاني بر خاك و زمين مينهد و به سجده ميافتد كه سمبل نهايت تواضع است و در سجده خود را همچون پركاهي در ميان اقيانوس بزرگ مينگرد، و خود را ناچيز و بندة كوچك خدا دانسته و هرگونه خودخواهي و غرور را از خود دور ميسازد. بر همين اساس امام علي (u) ميفرمايند: خداوند ايمان را به جهت پاك ساختن از شرك از آلودگي شرك و نماز را به خاطر دور شدن از تكبّر واجب كرده است.[8]
در بيان حكمت و فلسفة عبادات چون شيعه اعتقاد دارد كه هيچ يك از دستورات اسلام بدون مصلحت نيست، قائل به حكمت و فلسفه براي احكام الهي ميشوند. و اكثر اهل سنت هم قائل به اين قول هستند و براي احكام الهي حكمت و فلسفه قائل هستند الا اشاعره از اهل سنت كه قائل به اين قول نيستند و لذا اين موارد را به عنوان آثار عبادت بيان ميكنند. پس در هر صورت در بين شيعه و سني از جهت بيان حكمتهاي نماز فرقي وجود ندارد. بخصوص مواردي كه از آيات شريفة قرآن استفاده شدهاند.
منابع جهت مطالعة بيشتر:
1. ابواب رحمت ، ص 69تا ص 183،علي نمازي شاهرودي ، ناشر حاذق، چاپ سوم، 1362ش قم
2. سجادة عشق، ص 52تا ص62 ، صالحي حاجي آبادي، ناشر مؤلف، چاپ اول، 1377ش، قم
3. علم و ايمان ج3 ص 52 تا 59 گروه نويسندگان، ناشر الغدير، چاپ اول، 1359 تهران
4. يكصد و چهارده نكته دربارة نماز، قرائتي، سازمان تبليغات اسلامي ، چاپ چهارم، 1372ش تهران.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . محمد محمدي اشتهاردي ، نماز از ديدگاه قرآن و عترت ص 6، ناشرانتشارات نبوي
[2] . حسين موسوي راد لاهيجي، نماز از ديدگاه قرآن و حديث، ص7-8 ناشر جامعه مدرسين حوزه علميه قم
[3] . محمد محمدي اشتهاردي، نماز از ديدگاه قرآن و عترت ص 90-91، ناشرانتشارات نبوي
[4] . رعد/28
[5] . طه/14
[6] . معارج /19تا24
[7] . بقره/45-153
[8] . نهج البلاغه، حكمت 252
اما اين كه چرا نماز واجب شده است و آن همه مورد اهتمام واقع شده است بطوري كه هيچگاه از انسان و در هيچ حالتي از حالات ساقط نميگردد، مطلب مهمي است چون عدم آگاهي به فلسفه و حكمت نماز و ساير احكام موجب ركود و انجام كوركورانة آنها خواهد شد و دين اسلام به بصيرت و توجه در اعمال و دقت نظر در آنها اهتمام زيادي قائل است و لذا به قدر ادراك بشري، فلسفه و حكمت آنها را بيان نموده است تا در پرتو آگاهي به فلسفه و حكمت آنها علاوه بر تعبّد و تسليم در برابر فرمان حق با بصيرت و شناخت بيشتري به انجام اعمال خود بپردازد.
ارتباط با خدا
انسان فطرتا نياز به ارتباط با آفريدگارش دارد و بايد اين نياز دروني را با شيوهاي مفيد و سازنده ارضاء كند و به آن پاسخ مثبت دهد [1]چون هر موجودي كه لباس هستي پوشيده و از عدم، پاي به عرصة وجود و حيات نهاد به طور مرموز و ناخودآگاهي خواستار و پوياي آفريدگار و صانع خويش است تا پاس حرمت و احترام لازم را بنمايد و فطرت يك شعور باطني است كه انسان را به طور ناخودآگاه به سوي خالق و آفريدگارش رهبري مينمايد و در اين هدايت به سوي خدا هيچ گونه استدلال و برهاني هم نياز ندارد.
دانشمندان غربي هم بر اين مسأله اذعان دارند از جمله ژان ژاك روسو ميگويد: راه خداشناسي منحصر به عقل نيست بلكه شعور فطري بهترين راهي است كه براي اثبات اين موضوع كه همة موجودات غير انسان با شعور، خدا را ميپرستند. آلكسس كارل ميگويد: احساس عرفاني جنبشي است كه از اعماق فطرت سرچشمه گرفته استو يك غريزةاصيل است. انسان همانطوركه به آب نياز دارد به خدا نيز محتاج است.[2]
اگر اين ارتباط با خدا كه يك نياز دروني است رها شود و بدان توجه نگردد هرگز نابود نميشود بلكه در ميان سردرگمي يا سر از الحاد در ميآورد و يا خدايان باطل را جايگزين خداي حقيقي ميكند.
نماز در اسلام برنامة جامع و زندة توحيدي است كه انسان را از سرگردرگمي بيرون آورده و نياز ارتباط با آفريدگار را براي انسان به صورت صحيح هدايت مينمايد. و تكرار نماز در هر شبانه روز اين ارتباط را هموارتر و تازه نگه داشته و كامل مينمايد.
درس بندگي ازكلاس نماز
يكي از اسرار و مهمترين فلسفة نماز بلكه همة عبادات درس عبوديت و بندگي خدا است. در دستور نماز
شرايط و وظائف متعددي وجود دارد مانند وضو، غصبي نبودن مكان و لباس و آب و پاك بودن بدن، ركوع سجود و روبه قبله بودن و... كه انسان مسلمان خود را روزي پنج نوبت مسئول و موظف به انجام آنها ميداند و فرمان الهي را با كمال تسليم و تواضع انجام ميدهد و همين مراقبت درس بندگي را به انسان آموزش ميدهد و البته اين بندگي براي انسان افتخاري بزرگ است كه در ساية آن به كمال و اوج آزادگي از ماسواي خدا ميرسد و بر همين اساس است كه در تشهد نماز، اول به عبوديت و بندگي پيامبر و بعد به رسالت و نبوت پيامبر اقرار ميكنيم .[3]
مايه آرامش و اطمينان
ياد خدا ماية حيات قلوب و آرامش دلها و رفع پريشاني و اضطراب است، همچنانكه خدا ميفرمايد: الا بذكر الله تطمئن القلوب «آگاه باشيد كه ياد خدا ماية اطمينان دلهاست» .[4] ياد خدا بسياري از فضائل انساني را در درون انسان زنده ميكند و انسان را به انجام مسئوليتها وا ميدارد. و همة عبادات ذكر خداست و چون نماز نقش بارزتري در زنده نگه داشتن ياد خدا در دلها دارد خداوند متعال در قرآن ميفرمايد: نماز را بر پا دار تا به ياد من باشي [5] و تكرار نماز در هر شبانه روز غفلت را از سر راه بيرون رانده و برنامه ارتباط و پيوند با خدا را شكوفا ميكند. صبح هنگام كه نماز صبح را ميخواند و با معبود خود تجديد پيمان ميكند، تا مدتي با ياد او از هوسهاي نفساني بيمه ميشود و همين كه شعلة ياد خدا در دل او كم فروغ شد، وقت نماز بعدي ميرسد و ياد خدا را در دل او پر فروغ ميكند.
و جاي هيچ شك و ترديدي وجود ندارد كه يكي از مشكلات اساسي بشر امروزي فراموشي خدا و روي آوردن به ظواهر دنيا است و هر چه هم بيشتر غرق در لذات زود گذر دنيا ميشوند از خدا دورتر و مشكلات آنها بيشتر ميشود و همين سردرگمي و پوچي بشر امروز بهترين دليل بر اهميت ياد خدا است كه در پرتو پيروي از دين مترقي اسلام به دست ميآيد.
بازداري از حرص و آز و كمطاقتي
خداوند متعال ميفرمايد: انسان حريص و كم طاقت آفريده شده و هنگامي كه بدي به او رسد بيتابي ميكند و هنگامي كه خوبي به او رسد مانع از ديگران ميشود. مگر نمازگزاران، آنان كه نمازها را مرتبا انجام ميدهند.[6]
انسان داراي غرائز منفي و مثبتي است كه اگر غرائز منفي او بر اثر تعليمات الهي كنترل نگردد، به گمراهي كشيده خواهد شد و يكي از آن غرائز منفي خصلت زشت حرص و آز و خصلت زشت بيتابي در برابر حوادث تلخ است بنابراين براي تعديل اين دو خصلت و جلوگيري از طغيان آن نياز به تربيت الهي دارد و خداوند نماز را يكي از مهمترين عوامل بازدارندة از طغيان حرص و آز و بيتابي معرفي ميكند. چون كسي كه با خداوند قادر و متعال ارتباط برقرار ميكند، در پرتو اين ارتباط به وثوق و اطميناني نسبت به آن يگانة بي همتا ميرسد و نسبت به رزق فقط خدا را ميبيند و مال و دارايي خود را از او ميداند و با روحية توكل و تسليم، از آز و حرص دور ميشود و در مقابل آن چه از خدا به او ميرسد، خود را بندة خدا ميداند و بي طاقتي نخواهد داشت.
بازدارندگي از گناهان
نماز پرورندة روح و پاك كنندة آن از زشتيها و ناپاكيها است، نماز در روح انسان ارادة قوي و نيروي خداترسي ميآفريند و انسان را عبد و بندة حق ميكند و از اسارت و بندگي نفس و هواي شهواني آن آزاد ميكند و در پرتو چنين اراده و نيرويي است كه انسان از پليديها دور ميشود و استعدادهاي خود را در جهت ترقي و كمال الهي و انساني خود به كار ميگيرد. و لذا با توجه به همين اراده و قدرت معنوي در برابر معاصي، به زانو در نميآيد و آلودة به آنها نميشود و چنانچه آلودگي هم حاصل شود در پرتو نماز آنها آلودگيها را از روح خود پاك ميكند.
استقامت و بردباري
نماز انسان را با پناهگاهي مطمئن و ياري مهربان آشنا ميكند كه در برابر با سختيها و مشكلات زندگي به او اتكاء ميكند و در برابر آنها ذليل و خوار نميگردد بر همين اساس، خداوند متعال دو مورد در قرآن ميفرمايد: از خصلت صبر و نماز كمك بجوئيد.[7] و اين امر در روانشناسي هم به اثبات رسيده است كه با آرامش و اطمينان روحي كه از گذر ايمان و اعتقاد حاصل ميشود، انسان ميتواند امواج سهمگين مشكلات را در هم بشكند.
نظم و انضباط
انجام نماز در اوقات معين و مخصوص ، آداب نماز در مورد نيت و قيام و ركوع و سجود و و جاي گرفتن هر موضوعي در محل خودش، علاوه بر آثار مفيدي كه در روح انسان ميگذارد موجب نظم و انضباط در زندگي خواهد شد، همانطور كه در زندگي بزرگان ما اين امر به وضوح مشهود بود و با توجه به اين كه يكي از عوامل پيشرفت و بسيار مهم در تكامل، نظم و انضباط است و مسائل تربيتي در پرتو نظم و انضباط است كه به نتيجه ميرسد، جايگاه نماز درتكامل انسان بهتر معلوم ميشود.
درس تواضع در پرتونماز
يكي از اسرار نماز اين است كه انسان خودبيني و تكبّر را درهم ميشكند و درس تواضع و فروتني در برابر خدا ميآموزد. زيرا در هر شبانه روز در هفده ركعت نماز واجب 34 بار پيشاني بر خاك و زمين مينهد و به سجده ميافتد كه سمبل نهايت تواضع است و در سجده خود را همچون پركاهي در ميان اقيانوس بزرگ مينگرد، و خود را ناچيز و بندة كوچك خدا دانسته و هرگونه خودخواهي و غرور را از خود دور ميسازد. بر همين اساس امام علي (u) ميفرمايند: خداوند ايمان را به جهت پاك ساختن از شرك از آلودگي شرك و نماز را به خاطر دور شدن از تكبّر واجب كرده است.[8]
در بيان حكمت و فلسفة عبادات چون شيعه اعتقاد دارد كه هيچ يك از دستورات اسلام بدون مصلحت نيست، قائل به حكمت و فلسفه براي احكام الهي ميشوند. و اكثر اهل سنت هم قائل به اين قول هستند و براي احكام الهي حكمت و فلسفه قائل هستند الا اشاعره از اهل سنت كه قائل به اين قول نيستند و لذا اين موارد را به عنوان آثار عبادت بيان ميكنند. پس در هر صورت در بين شيعه و سني از جهت بيان حكمتهاي نماز فرقي وجود ندارد. بخصوص مواردي كه از آيات شريفة قرآن استفاده شدهاند.
منابع جهت مطالعة بيشتر:
1. ابواب رحمت ، ص 69تا ص 183،علي نمازي شاهرودي ، ناشر حاذق، چاپ سوم، 1362ش قم
2. سجادة عشق، ص 52تا ص62 ، صالحي حاجي آبادي، ناشر مؤلف، چاپ اول، 1377ش، قم
3. علم و ايمان ج3 ص 52 تا 59 گروه نويسندگان، ناشر الغدير، چاپ اول، 1359 تهران
4. يكصد و چهارده نكته دربارة نماز، قرائتي، سازمان تبليغات اسلامي ، چاپ چهارم، 1372ش تهران.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . محمد محمدي اشتهاردي ، نماز از ديدگاه قرآن و عترت ص 6، ناشرانتشارات نبوي
[2] . حسين موسوي راد لاهيجي، نماز از ديدگاه قرآن و حديث، ص7-8 ناشر جامعه مدرسين حوزه علميه قم
[3] . محمد محمدي اشتهاردي، نماز از ديدگاه قرآن و عترت ص 90-91، ناشرانتشارات نبوي
[4] . رعد/28
[5] . طه/14
[6] . معارج /19تا24
[7] . بقره/45-153
[8] . نهج البلاغه، حكمت 252