پرسش :
قرآن شريف از زبان شيطان مي گويد: «فبما اغويتني» (اعراف/16) يعني تو مرا فريب دادي. آيا حرف شيطان از روي غرور بوده يا دليل ديگري دارد؟
پاسخ :
در سورة اعراف، با تعبيرات مختلف به مسئله آفرينش انسان از خاك و سجود فرشتگان و سركشي شيطان و موضع گيري او در برابر انسان و ... بيان شده است.
خداوند خطاب به انسان ها مي فرمايد: «ما شما را آفريديم و سپس صورت بندي كرديم، بعد از آن به فرشتگان فرمان داديم، براي آدم، جدّ نخستين شما سجده كنند.[1] همگي اين فرمان را به جان و دل پذيرفتند و براي آدم سجده كردند. مگر ابليس[2] كه از سجده كنندگان[3] نبود. خداوند ابليس را به خاطر سركشي و طغيانگري مواخذه كرد و فرمود: چه چيز سبب شد كه در برابر آدم سجده نكني و فرمان مرا ناديده بگيري؟ او در پاسخ گفت: من از او بهترم. به دليل اينكه مرا از آتش آفريده اي و او را از خاك و گل.
سجده نكردن ابليس نوعي سركشي و تمرد آميخته به اعتراض و انكار مقام پروردگار بود. به اين معنا كه فرمان خداوند براي سجده، برخلاف عدالت و حكمت بوده است. به همين سبب خداوند او را از آن مقام برجسته و مقرب درگاه الهي كه در صفوف فرشتگان بود، تنزل داد و فرمود: «قال فاهبطوا منها» يعني: تو حق نداري در اين مقام و مرتبه، راه تكبر پيش گيري شما از افراد پست و ذليل هستي. شيطان هنگامي كه خود را طرد شده ديد؛ طغيان و لجاجت را بيشتر كرد و به جاي توبه و اعتراف به اشتباه، از خداوند تقاضا كرد تا پايان دنيا او را زنده بگذارد و خداوند نيز تقاضاي او را قبول كرد. ابليس عمر طولاني را براي جبران گذشته درخواست نكرد بلكه هدف خود را اين گونه بيان مي كند: «قال فبما اغويتني لا قعدن لهم صراطك المستقيم؛ گفت: اكنون كه مرا گمراه ساختي! بر سر راه مستقيم (افراد صالح) كمين مي كنم و آنها را از راه بدر مي كنم».
اين بود خلاصه اي از آيات 11 الي 16 سورة اعراف. و روشن شد كه تمام بدبختي هاي شيطان، مولود تكبر اوست. اين خود برتربيني، سبب شدكه نه تنها بر آدم سجده نكند بلكه علم و حكمت خدا را انكار نمايد و به فرمان او خرده گيرد.[4]
در نهج البلاغه آمده است: پند و عبرت گيريد به آن چه خداوند با ابليس رفتار كرد. در آن هنگام اعمال و عبادت طولاني ... به خاطر ساعتي تكبر ورزيدن بر باد داد.[5]
امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد: ريشه هاي كفر و عصيان سه چيز است: حرص و تكبر و حسد.
اما حرص، سبب شد كه آدم از درخت ممنوع بخورد و اما تكبر سبب شد كه ابليس از فرمان خدا سرپيچي كند، و اما حسد سبب شد كه يكي از فرزندان آدم ديگري را به قتل برساند.[6]
در نتيجه مي توان گفت: ابليس به سبب مقايسه نادرست خلقت خود (كه از آتش بود) و حضرت آدم ـ عليه السّلام ـ (كه از خاك بود)، متكبر و مغرور شد و در پي جبران اشتباه و توبه برنيامد و تقاضاي زنده بودن و گمراه ساختن صالحان نموده است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تفسير نمونه، مكارم شيرازي، ج6، ص97.
2. تفسير الميزان، علامه طباطبايي، ج8، ص28.
3. مجمع البيان، طبرسي، ج4و3، ص 617.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . اعراف/11.
[2] . ابليس در صف فرشتگان و يكي از مقرب درگاه الهي بود و جزء و جنس فرشته نبود. چون خلقت فرشته از نور است ولي خلقت ابليس از آتش و از جنس جن است.
[3] . سجده پرستش مخصوص خداوند است و در اينجا سجدة فرشتگان، به معني خضوع و تواضع است.
[4] . ر.ك؛ مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ج6، ص97ـ113؛ طباطبايي. محمد حسين، تفسير الميزان، قم، بنياد علمي و فكري علامه، ذيل آيه 11 الي 16 سوره اعراف.
[5] . نهج البلاغه، خطبه 192.
[6] . كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ج2، ص219، باب اصول كفر.
در سورة اعراف، با تعبيرات مختلف به مسئله آفرينش انسان از خاك و سجود فرشتگان و سركشي شيطان و موضع گيري او در برابر انسان و ... بيان شده است.
خداوند خطاب به انسان ها مي فرمايد: «ما شما را آفريديم و سپس صورت بندي كرديم، بعد از آن به فرشتگان فرمان داديم، براي آدم، جدّ نخستين شما سجده كنند.[1] همگي اين فرمان را به جان و دل پذيرفتند و براي آدم سجده كردند. مگر ابليس[2] كه از سجده كنندگان[3] نبود. خداوند ابليس را به خاطر سركشي و طغيانگري مواخذه كرد و فرمود: چه چيز سبب شد كه در برابر آدم سجده نكني و فرمان مرا ناديده بگيري؟ او در پاسخ گفت: من از او بهترم. به دليل اينكه مرا از آتش آفريده اي و او را از خاك و گل.
سجده نكردن ابليس نوعي سركشي و تمرد آميخته به اعتراض و انكار مقام پروردگار بود. به اين معنا كه فرمان خداوند براي سجده، برخلاف عدالت و حكمت بوده است. به همين سبب خداوند او را از آن مقام برجسته و مقرب درگاه الهي كه در صفوف فرشتگان بود، تنزل داد و فرمود: «قال فاهبطوا منها» يعني: تو حق نداري در اين مقام و مرتبه، راه تكبر پيش گيري شما از افراد پست و ذليل هستي. شيطان هنگامي كه خود را طرد شده ديد؛ طغيان و لجاجت را بيشتر كرد و به جاي توبه و اعتراف به اشتباه، از خداوند تقاضا كرد تا پايان دنيا او را زنده بگذارد و خداوند نيز تقاضاي او را قبول كرد. ابليس عمر طولاني را براي جبران گذشته درخواست نكرد بلكه هدف خود را اين گونه بيان مي كند: «قال فبما اغويتني لا قعدن لهم صراطك المستقيم؛ گفت: اكنون كه مرا گمراه ساختي! بر سر راه مستقيم (افراد صالح) كمين مي كنم و آنها را از راه بدر مي كنم».
اين بود خلاصه اي از آيات 11 الي 16 سورة اعراف. و روشن شد كه تمام بدبختي هاي شيطان، مولود تكبر اوست. اين خود برتربيني، سبب شدكه نه تنها بر آدم سجده نكند بلكه علم و حكمت خدا را انكار نمايد و به فرمان او خرده گيرد.[4]
در نهج البلاغه آمده است: پند و عبرت گيريد به آن چه خداوند با ابليس رفتار كرد. در آن هنگام اعمال و عبادت طولاني ... به خاطر ساعتي تكبر ورزيدن بر باد داد.[5]
امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد: ريشه هاي كفر و عصيان سه چيز است: حرص و تكبر و حسد.
اما حرص، سبب شد كه آدم از درخت ممنوع بخورد و اما تكبر سبب شد كه ابليس از فرمان خدا سرپيچي كند، و اما حسد سبب شد كه يكي از فرزندان آدم ديگري را به قتل برساند.[6]
در نتيجه مي توان گفت: ابليس به سبب مقايسه نادرست خلقت خود (كه از آتش بود) و حضرت آدم ـ عليه السّلام ـ (كه از خاك بود)، متكبر و مغرور شد و در پي جبران اشتباه و توبه برنيامد و تقاضاي زنده بودن و گمراه ساختن صالحان نموده است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تفسير نمونه، مكارم شيرازي، ج6، ص97.
2. تفسير الميزان، علامه طباطبايي، ج8، ص28.
3. مجمع البيان، طبرسي، ج4و3، ص 617.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . اعراف/11.
[2] . ابليس در صف فرشتگان و يكي از مقرب درگاه الهي بود و جزء و جنس فرشته نبود. چون خلقت فرشته از نور است ولي خلقت ابليس از آتش و از جنس جن است.
[3] . سجده پرستش مخصوص خداوند است و در اينجا سجدة فرشتگان، به معني خضوع و تواضع است.
[4] . ر.ك؛ مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ج6، ص97ـ113؛ طباطبايي. محمد حسين، تفسير الميزان، قم، بنياد علمي و فكري علامه، ذيل آيه 11 الي 16 سوره اعراف.
[5] . نهج البلاغه، خطبه 192.
[6] . كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ج2، ص219، باب اصول كفر.