چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

چرا زندگي اين دنيا براي برخي از افراد خيلي با اهميت و براي بعضي اهميتي ندارد؟


پاسخ :
در پاسخ اين سؤال اساسي و بجا مناسب مي دانم نكاتي را جهت تنوير ذهن و تبيين بهتر بحث بيان كنم.
1. عملكرد و رفتار انسان ها غالباً تحت تأثير بينش ها و جهان بيني آنها قرار دارد و نوعاً انسانها طبق جهان بيني و ايدئولوژي كه دارند فعاليت كرده و مسايل زندگي اجتماعي را دنبال مي كنند.
2. هر انساني در زندگي خود هدفي را دنبال مي كند و اين هدف با توجه به بينش و شناخت انسانها از زندگي مراتب متعددي را پذيرا مي باشد مثلاً بعضي دنبال سعادت دنيوي و اخروي هستند و بعضي هدفشان رسيدن به مال ومقام دنيوي است و غيره.
3. خداوند انسانها را مختار قرار داده و به آنان عقل و شعور عنايت فرموده و راه صحيح و راه باطل را هم از طريق عقل و وحي بيان نموده است و آنان را با فلسفة خلقت هم آشنا كرده است.
با توجه به نكات فوق بايد عرض كنم كه انسانها در انتخاب نهايي و در رابطه با انديشه و انتخابشان دربارة دنيا به چند گروه تقسيم مي شوند.
الف) بعضي انسانها با چشمي بينا به دنيا نگاه نمي كنند و از عقل و فهم خدادادي استفاده نكرده و هدفي زودگذر و حيواني را دنبال كرده و لذا يك حالت گيجي و سردرگمي و خواب زدگي دارند و اصلاً توجه نمي كنند و نمي دانند كه از كجا آمده و به كجا مي روند. و توجهشان در دنيا فقط خوردن و لذّت بردن و گاهي هم رسيدن به پست و مقام است. و براي رسيدن به لذايذ دنيوي از هيچ كار زشتي فروگذار نيستند و اينها طبق فرمايش قرآن: اولئك كالانعام بل هم اضلّ؛[1] اينها مثل حيوان بلكه پست تر از حيوان هستند.
ب) گروهي از انسانها متوجه زندگي دنيا بوده و سردرگم نيستند ولي اعتقاد دارند كه عاقبت اين دنيا نيستي و فنا و لذايذ آن روزي از بين مي رود و هر كس بايد تلاش كند تا لذّت بيشتري از دنيا ببرد لذا هرچه مي توانند غرق در شهوات شده و از هر راهي خوشگذراني و عياشي مي كنند و هدفي جز زندگي خوش دنيايي نداشته و يا اعتقادي به آخرت ندارند و يا آنرا جدّي تلقي نمي كنند.
ج) گروه سوم اعتقاد دارند كه زندگي دنيا گذرا است و دنيا مقدمه اي براي آخرت و زندگي ابدي است و هدفشان رسيدن به كمالات عالي معنوي و رسيدن به سعادت اخروي كه نعمتي بي نهايت و زوال ناپذير است، مي باشد. اينها هدفي بس بلند داشته و جهان بيني الهي دارند و با هدف خلقت كاملاً آشنا شده و بندگي خدا را سرلوحة كار خود مي سازند، اگرچه از نعمت هاي پروردگار استفاده مي كنند و بايد هم استفاده كنند ولي آنها هدف نهايي نيست بلكه نعمتهاي دنيا هدفي متوسط و مقدمه اي است براي بندگي بيشتر و رسيدن به جوار ملكوتي پروردگار و آرميدن در بهشت و رضوان الهي.[2]
با توجه به سه گروه از انسانها بايد عرض كنيم كه انسانهايي كه هدفي كوتاه و متوسط را هدف نهايي قرار دادند به زندگي دنيا و لذايذ آن دلخوش بوده و حيات دنيوي براي آنان اهميت فوق العاده اي دارد و اين انسانها كساني هستند كه مي پندارند هرچه هست و نيست همين زندگي چند روزه دنياست و بعد از اتمام اين دنيا ديگر از هيچ چيز خبري نيست، انسانهايي حريص و لذت پرست و خودخواه و بي مبالات بوده و فقط دنبال تأمين لذايذ زودگذر و ارضاي خواهش هاي خود هستند و حتي به خود اجازه نمي دهند دربارة عظمت و شگفتي هاي عالم خلقت انديشه كنند و پي به هدفدار بودن آن برده و متوجه لغو نبودن آن گردند.
امّا انسانهايي كه از عقل و شعور خدادادي خود بهره برده و دربارة خلقت، انديشه و تفكّر نموده است و خود را از چشمه جوشان و پربركت وحي سيراب كرده و زانوي شاگردي به محضر علوم اهل بيت و ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ زده و با معارف بلند قرآن آشنا گشته است هدفي بس والا و بلند در زندگي دنيوي داشته و دنيا را محل گذر و امتحان تلقي نموده و خود را با استفاده از نعمتهاي دنيوي براي زندگي ابدي آماده مي كند و دلبستگي به دنياي فاني ندارد و براي آن تلاش نمي كند و اگر استفاده اي از آن مي برد براي رسيدن به كمالات عالي مي باشد.
و زندگي دنيا را طبق منطق قرآن لهو و لعب مي داند و زندگي واقعي را در زندگي اخروي طلب مي كند.[3] و لذا دلخوشي خاصّي به دنيا ندارد و دلبستگي به آن در وجود او نيست.
حضرت اميرالمؤمنين علي ـ عليه السلام ـ در اين باره مي فرمايند: مردم دربارة دنيا دو گونه بينش دارند: عده اي دنيا را دقيق شناخته و كاملاً به حقيقت آن آگاهي يافته اند. اينها مانند افرادي هستند كه از سرزمين خشك و قحطي زده به سوي منزل سبز و خرم و آباد سفر مي كنند و اين دنيا را محلي خشك قحطي زده مي دانند و تمام همّت آنان اين است كه از اين منزل نامطلوب به سوي مكان خرم و باصفا و فرح بخش به سلامت گذر كنند و توشه اين سفر را هم آماده مي كنند.
امّا در مقابل، آن كسي كه دنيا را اين گونه مي بيند كه با مرگ از جايي سرسبز و خرّم به طرف يك سرزمين خشك و بي آب و علف مي رود، هرگز تن به سختي نمي دهد و صرفاً درپي خوشي بيشتر است كه تا دوران خوشي سفر به سر نرسيده از آن بهره مند شود.[4]
خلاصه اينكه دل بستگي به دنيا و لذايذ آن و عدم دلبستگي، وابسته به جهان بيني و هدف هر شخص از زندگي دنيوي است و آنان كه همتي عالي و بلند و الهي دارند به زندگي زودگذر و حيواني دنيا دلبستگي ندارند و استفاده آنها از دنيا براي نيرو گرفتن و انجام وظايف بندگي است.
البته اينها به معناي اعراض از دنيا و پشت كردن به آن نيست و انسانهاي مؤمن بايد از نعمتهاي خداوند استفاده كنند ولي هدفشان دنيا نباشد.
براي مطالعة بيشتر به كتابهاي زير مراجعه شود.
1. عبدالله جوادي آملي، نسبت دين و دنيا، انتشارات اسراء، 1381.
2. محمدتقي مصباح يزدي، پندهاي امام صادق، انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، 1381.
3. گروهي از فضلاء و اساتيد مؤسسه در راه حق، موازنه اسلامي بين دنيا و آخرت، انتشارات در راه حق، (بي تا).
4. عبدالحسين جلالي، ماهيت دنيا، انتشارات اميركبير، 1382.
قال الله الحكيم:
وَ ما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ
زندگي اين دنيا جز لهو و لعب نيست و زندگي واقعي، سراي آخرت است اگر مي دانستند.
سورة مباركه عنكبوت، آيه 64
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . سورة مباركة انعام، آيه 179.
[2] . مصباح يزدي، محمدتقي، پند جاويد، انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، 1380، ص 176-180.
[3] . همان منبع، ص 183.
[4] . نهج البلاغه، قسمتي از وصيت نامه حضرت علي (ع) به امام حسن (ع).


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.