پرسش :
چرا خداوند از میان این همه انبیاء(سلام الله علیها)و امامان معصوم(علیه السلام)، حتی یک نفر از جنس زن را امام یا نبی قرار نداد؟
پاسخ :
برای روشن شدن پاسخ سؤالتان چند نکته را تذکر میدهیم:
1- حقیقت انسان نه مذکر است و نه مؤنث. قرآن کریم، برای هدایت «انسان» آمده است و این را می دانیم که قرآن و دستورات اسلام و بلکه تمام ادیان برای تعلیم و تزکیه جان و روح آدمی نازل شده است و روح از آن جهت که موجودی مجرد است، نه مذکر است و نه مؤنث.
2- در ایام نزول قرآن حرمت زنان محفوظ نبوده است و از این جهت قرآن مسأله حرمت زن را به صورت گسترده مورد تأکید قرار داده است و از زندگی آنها داستانهای متعددی را ذکر کرده است مانند بیان تفصیلی داستان مادر حضرت مریم و بیان زندگی در فضائل خود حضرت مریم و زنان دیگر مانند مادر حضرت موسی، مادر حضرت اسحاق، همسر حضرت ابراهیم و...
3- قرآن کریم وقتی میخواهد برای انسانهای بد و انسانهای خوب نمونه و الگو معرفی کند، از چهار زن نام میبرد، دو نمونه و الگو برای انسانهای بد و دو نمونه و الگو برای انسانهای خوب. الگو و نمونهها برای انسانها بد و کافر زن نوح و زن لوط، و نمونه و الگو برای انسانهای خوب و مؤمن، زن فرعون و حضرت مریم دختر عمرانند.[1]
پس نتیجه این که از نظر فضیلت ذاتی و نیز تحقق و فعلیت فضائل وجودی و کمالات انسانی، بین زن و مرد فرقی نیست.
4- وحی و نبوت دو قسم است:
1) انبائی.
2) تشریعی.
وحی و نبوت انبائی که قدرت دریافت پیامها و الهامات الهی است، از نظر قرآن اختصاصی به مردان ندارد. چنان که در مورد حضرت مریم میفرماید که او فرشته را مشاهده نمود و با او سخن گفت.[2]
اما نبوت تشریعی و امامت که در واقع یک نوع مسؤولیت اجرائی است، و ملازم حشر با مردم، رهبری جنگ و صلح، دریافت مسائل مالی و توزیع اموال و تنظیم کار در جامعه است، در اختیار مردها قرار داده شده است.
چنان که قرآن میفرماید:«وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ إِلاّ رِجالاً نُوحی إِلَیْهِمْ»[3]
و نکته دیگر این که امور اجرائی نظیر رهبری و مرجعیت یک وظیفه است و مقام نیست و این وظیفه و مسؤولیت به خاطر مشقتی که به همراه دارد و با روح لطیف و عاطفی زن سازگاری ندارد، لذا از دوش او برداشته شده است. نظیر جهاد ابتدائی که بر زن واجب نیست.
برای اطلاع بیشتر میتوانید به کتاب «زن در آئینه جلال و جمال» نوشته آیت الله جوادی آملی رجوع بفرمایید.
پی نوشتها:
[1]- سوره تحریم، آیه 10.
[2]- سوره آل عمران، آیات 42 تا 45.
[3]- سوره انبیاء، آیه 7.
منبع: پایگاه حوزه
برای روشن شدن پاسخ سؤالتان چند نکته را تذکر میدهیم:
1- حقیقت انسان نه مذکر است و نه مؤنث. قرآن کریم، برای هدایت «انسان» آمده است و این را می دانیم که قرآن و دستورات اسلام و بلکه تمام ادیان برای تعلیم و تزکیه جان و روح آدمی نازل شده است و روح از آن جهت که موجودی مجرد است، نه مذکر است و نه مؤنث.
2- در ایام نزول قرآن حرمت زنان محفوظ نبوده است و از این جهت قرآن مسأله حرمت زن را به صورت گسترده مورد تأکید قرار داده است و از زندگی آنها داستانهای متعددی را ذکر کرده است مانند بیان تفصیلی داستان مادر حضرت مریم و بیان زندگی در فضائل خود حضرت مریم و زنان دیگر مانند مادر حضرت موسی، مادر حضرت اسحاق، همسر حضرت ابراهیم و...
3- قرآن کریم وقتی میخواهد برای انسانهای بد و انسانهای خوب نمونه و الگو معرفی کند، از چهار زن نام میبرد، دو نمونه و الگو برای انسانهای بد و دو نمونه و الگو برای انسانهای خوب. الگو و نمونهها برای انسانها بد و کافر زن نوح و زن لوط، و نمونه و الگو برای انسانهای خوب و مؤمن، زن فرعون و حضرت مریم دختر عمرانند.[1]
پس نتیجه این که از نظر فضیلت ذاتی و نیز تحقق و فعلیت فضائل وجودی و کمالات انسانی، بین زن و مرد فرقی نیست.
4- وحی و نبوت دو قسم است:
1) انبائی.
2) تشریعی.
وحی و نبوت انبائی که قدرت دریافت پیامها و الهامات الهی است، از نظر قرآن اختصاصی به مردان ندارد. چنان که در مورد حضرت مریم میفرماید که او فرشته را مشاهده نمود و با او سخن گفت.[2]
اما نبوت تشریعی و امامت که در واقع یک نوع مسؤولیت اجرائی است، و ملازم حشر با مردم، رهبری جنگ و صلح، دریافت مسائل مالی و توزیع اموال و تنظیم کار در جامعه است، در اختیار مردها قرار داده شده است.
چنان که قرآن میفرماید:«وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ إِلاّ رِجالاً نُوحی إِلَیْهِمْ»[3]
و نکته دیگر این که امور اجرائی نظیر رهبری و مرجعیت یک وظیفه است و مقام نیست و این وظیفه و مسؤولیت به خاطر مشقتی که به همراه دارد و با روح لطیف و عاطفی زن سازگاری ندارد، لذا از دوش او برداشته شده است. نظیر جهاد ابتدائی که بر زن واجب نیست.
برای اطلاع بیشتر میتوانید به کتاب «زن در آئینه جلال و جمال» نوشته آیت الله جوادی آملی رجوع بفرمایید.
پی نوشتها:
[1]- سوره تحریم، آیه 10.
[2]- سوره آل عمران، آیات 42 تا 45.
[3]- سوره انبیاء، آیه 7.
منبع: پایگاه حوزه