پرسش :
منظور از تهاجم فرهنگي چيست؟
پاسخ :
تهاجم فرهنگى cultural Invasion »:
مترادف اصطلاح امپرياليسم فرهنگى خبرى يعنى، اعمال قدرت به منظور اشاعه ارزشهاى فرهنگى امپرياليسم در ميان ملل جهان سوم و تباه كردن فرهنگ اين ملت ها است. براى ارائه تفسيرى دقيق و كامل از تهاجم فرهنگى، لازم است علاوه بر بررسى معنا و مفهوم آن، علل و ريشهها و ابعاد و شيوهها و ابزارهاى آن نيز شناخته شود.
بررسى معنا و مفهوم تهاجم فرهنگى:
تهاجم فرهنگى به اين معنا است كه مجموعهاى سياسى يا اقتصادى، براى اجراى مقاصد خود، به بنيانهاى فرهنگى ملّتى هجوم مىبرد و باورهاى تازهاى را به زور و به قصد جايگزينى با فرهنگ و باورهاى ملى آنها، وارد كشور مىكند. تهاجم فرهنگى، براى بىاعتقاد كردن نسل نو به دين و به اصول انقلابى انجام مىگيرد. در واقع، تهاجم فرهنگى دو ركن اساسى و مهم دارد: 1. جايگزين كردن فرهنگ بيگانه به جاى فرهنگ بومى. اين، ادامه همان كارى است كه در دوران پهلوى انجام مىگرفت. 2. حمله به جمهورى اسلامى و ارزشهاى آن و ارزشهاى ملت ايران.
تهاجم فوقالعاده فرهنگى، اجتماعى و سياسى با ابعاد گستردهاى در سرتاسر جهان به چشم مىخورد ولى ايران به عنوان كانون بيدارى نهضتهاى اسلامى بيش از ديگر كشورها، مورد حمله قرار مىگيرد.
علل و ريشههاى تهاجم فرهنگى:
دشمنان اسلام به اين نتيجه دست يافتند كه تا زمانى كه فرهنگ ملّى بر جامعه حاكم است، اجراى هر طرح استعمارى قطعاً شكست خواهد خورد زيرا سلطه سياسى بدون پشتوانههاى فرهنگى، ميسّر نيست. بنابراين، براى تضعيف اسلام و ارزشهاى اعتقادى، و همچنين كمرنگ ساختن روحيهّ ايثار، جهاد، شهادت، خوداتّكايى و ضديتّ با ظلم، به تخريب فرهنگ ملى كشور پرداختند تا با جايگزين كردن فرهنگ آمريكايى، به ايجاد بحران هويت بپردازند. بر اين اساس، مهمترين علل و ريشههاى تهاجم فرهنگى عبارت است از:
1. پيدايش اسلام انقلابى در ايران و جهان وحاكميت دين در عرصه اداره جامعه.
2. پيروزى انقلاب اسلامى ايران، اساس نظام سلطه را به چالش كشاند. چنانچه «دانيل پاتيس» رئيس انستيتوى پژوهش هاى سياست خارجى آمريكا، در سمينارى (در پاييز سال 1368 در شهر استانبول تركيه) گفت: «ما تا ده سال حساسيت خاصى نسبت به اسلام نداشتيم اما امروز اين طور نيست و همه ما نسبت به اين پديده جديد در ايران و برخى از كشورهاى ديگر، بايد با حساسيت بيشترى برخورد كنيم، امروز مسلمانان به ايران نظر دارند و از آن الگو بردارى مىكنند امروز ايران براى مسلمانان به مثابه يك آزمايشگاه است. اگر اين تجربه موفق شود، جسارت مسلمانان كشورهاى ديگر هم بيشتر خواهد شد».(1)
3. جمهورى اسلامى ايران، امالقرى و كانون حركت جهانى اسلام شناخته شد.
4. دشمنان در شكست دادن جمهورى اسلامى از طريق تهاجم نظامى و محاصره سياسى اقتصادى شكست خوردند.
شيوهها و ابزارهاى دشمن نيز در تهاجم فرهنگى به انقلاب و اسلام بسيار مهم است. اشاعه فرهنگ فساد و فحشا در ميان جوانان، تضعيف روحانيت با حربههاى تبليغاتى، تحقير و منزوى كردن جريان ادب و هنر و فرهنگ اسلامى و متهم كردن نظام اسلامى به سلب آزادىهاى مدنى و ضدّيت با حقوق بشر، از شيوههاى تهاجم فرهنگى است. ترويج و اشاعه دنياطلبى و مادىگرايى افراطى، با تبليغ مظاهر زندگى غربى و تبليغ گسترده سكولاريسم (دينزدايى)، لائيسيسم (دين پرهيزى)، اومانيسم (انسان مدارى) و تأكيد بر وجود قرائتهاى مختلف از اسلام و تضادّ ميان علم و توسعه با دين و اخلاق، از ديگر روشهاى تهاجم فرهنگى است.
پىنوشت
(1) ر. ك: مجلة 15 خرداد، دى ماه 69
پرسمان
تهاجم فرهنگى cultural Invasion »:
مترادف اصطلاح امپرياليسم فرهنگى خبرى يعنى، اعمال قدرت به منظور اشاعه ارزشهاى فرهنگى امپرياليسم در ميان ملل جهان سوم و تباه كردن فرهنگ اين ملت ها است. براى ارائه تفسيرى دقيق و كامل از تهاجم فرهنگى، لازم است علاوه بر بررسى معنا و مفهوم آن، علل و ريشهها و ابعاد و شيوهها و ابزارهاى آن نيز شناخته شود.
بررسى معنا و مفهوم تهاجم فرهنگى:
تهاجم فرهنگى به اين معنا است كه مجموعهاى سياسى يا اقتصادى، براى اجراى مقاصد خود، به بنيانهاى فرهنگى ملّتى هجوم مىبرد و باورهاى تازهاى را به زور و به قصد جايگزينى با فرهنگ و باورهاى ملى آنها، وارد كشور مىكند. تهاجم فرهنگى، براى بىاعتقاد كردن نسل نو به دين و به اصول انقلابى انجام مىگيرد. در واقع، تهاجم فرهنگى دو ركن اساسى و مهم دارد: 1. جايگزين كردن فرهنگ بيگانه به جاى فرهنگ بومى. اين، ادامه همان كارى است كه در دوران پهلوى انجام مىگرفت. 2. حمله به جمهورى اسلامى و ارزشهاى آن و ارزشهاى ملت ايران.
تهاجم فوقالعاده فرهنگى، اجتماعى و سياسى با ابعاد گستردهاى در سرتاسر جهان به چشم مىخورد ولى ايران به عنوان كانون بيدارى نهضتهاى اسلامى بيش از ديگر كشورها، مورد حمله قرار مىگيرد.
علل و ريشههاى تهاجم فرهنگى:
دشمنان اسلام به اين نتيجه دست يافتند كه تا زمانى كه فرهنگ ملّى بر جامعه حاكم است، اجراى هر طرح استعمارى قطعاً شكست خواهد خورد زيرا سلطه سياسى بدون پشتوانههاى فرهنگى، ميسّر نيست. بنابراين، براى تضعيف اسلام و ارزشهاى اعتقادى، و همچنين كمرنگ ساختن روحيهّ ايثار، جهاد، شهادت، خوداتّكايى و ضديتّ با ظلم، به تخريب فرهنگ ملى كشور پرداختند تا با جايگزين كردن فرهنگ آمريكايى، به ايجاد بحران هويت بپردازند. بر اين اساس، مهمترين علل و ريشههاى تهاجم فرهنگى عبارت است از:
1. پيدايش اسلام انقلابى در ايران و جهان وحاكميت دين در عرصه اداره جامعه.
2. پيروزى انقلاب اسلامى ايران، اساس نظام سلطه را به چالش كشاند. چنانچه «دانيل پاتيس» رئيس انستيتوى پژوهش هاى سياست خارجى آمريكا، در سمينارى (در پاييز سال 1368 در شهر استانبول تركيه) گفت: «ما تا ده سال حساسيت خاصى نسبت به اسلام نداشتيم اما امروز اين طور نيست و همه ما نسبت به اين پديده جديد در ايران و برخى از كشورهاى ديگر، بايد با حساسيت بيشترى برخورد كنيم، امروز مسلمانان به ايران نظر دارند و از آن الگو بردارى مىكنند امروز ايران براى مسلمانان به مثابه يك آزمايشگاه است. اگر اين تجربه موفق شود، جسارت مسلمانان كشورهاى ديگر هم بيشتر خواهد شد».(1)
3. جمهورى اسلامى ايران، امالقرى و كانون حركت جهانى اسلام شناخته شد.
4. دشمنان در شكست دادن جمهورى اسلامى از طريق تهاجم نظامى و محاصره سياسى اقتصادى شكست خوردند.
شيوهها و ابزارهاى دشمن نيز در تهاجم فرهنگى به انقلاب و اسلام بسيار مهم است. اشاعه فرهنگ فساد و فحشا در ميان جوانان، تضعيف روحانيت با حربههاى تبليغاتى، تحقير و منزوى كردن جريان ادب و هنر و فرهنگ اسلامى و متهم كردن نظام اسلامى به سلب آزادىهاى مدنى و ضدّيت با حقوق بشر، از شيوههاى تهاجم فرهنگى است. ترويج و اشاعه دنياطلبى و مادىگرايى افراطى، با تبليغ مظاهر زندگى غربى و تبليغ گسترده سكولاريسم (دينزدايى)، لائيسيسم (دين پرهيزى)، اومانيسم (انسان مدارى) و تأكيد بر وجود قرائتهاى مختلف از اسلام و تضادّ ميان علم و توسعه با دين و اخلاق، از ديگر روشهاى تهاجم فرهنگى است.
پىنوشت
(1) ر. ك: مجلة 15 خرداد، دى ماه 69
پرسمان