پرسش :
تعدادي از تفاوتهاي زندگي دنيوي و اخروي كه از متون ديني به ما رسيدهاند، كدامند؟
پاسخ :
چند تفاوت را ذيلًا بيان مىكنيم:
ثبات و تغيير.
در اين جهان، حركت و تغيير هست. كودك، جوان مىگردد، كامل مىشود، به پيرى مىرسد و سپس مىميرد. در اين جهان، نوها كهنه مىشود و كهنهها از بين مىرود ولى در جهان آخرت پيرى و كهنگى وجود ندارد، مرگى هم در كار نيست. آنجا جهان بقاء است و اينجا جهان فناء، آنجا خانة ثبات و قرار است و اينجا خانة زوال و فنا.
زندگى خالص و ناخالص
دومين تفاوت، اين است كه در اين جهان، موت و حيات، مرگ وزندگى با هم آميخته است، ولى آن جهان سرا پا زندگى است. در اينجا جماداتى و حيواناتى وجود دارند و هر كدام به ديگرى تبديل مىگردند. جسمى كه اكنون بدن ماست و حيات دارد زمانى مرده و جماد بوده است و بار ديگر نيز حيات از آن جدا مىگردد و به حالت جمادى بر مىگردد. زندگى و مرگ در دنيا مخلوط به هماند. اما در آخرت چنين نيست آنجا يكپارچه حيات است زمين آخرت، جواهر و سنگريزههاى آن، درخت و ميوة آن همگى حيات دارند، آتش آنجا هم درّاك و فعّال است.
قران كريم مىفرمايد: «و انَّ الدّار الآخرة لهى الحيوان(1) همانا منحصراً خانة آخرت خانهاى است كه زنده است». آخرت يك موجود زنده و يك حيوان و جاندار است.
عضوها و اندامها در اين جهان، شعور و درك ندارند ولى در آن جهان پوست بدن و ناخن هم فهم دارد و حتى سخن مىگويد. در قيامت بر دهانها مهر زده مىشود و هر عضوى خودش كارهايى را كه انجام داده است بازگو مىكند.
از زبان پرسش نمىشود تا با دروغگويى پرده پوشى كند هر عضويى در آنجا ناطق مىگردد، خودش كارهاى خود را شرح مىدهد.
قرآن كريم مىفرمايد: «اليوم نختم على افواههم و تكلّمنا ايديهم و تشهد ارجلهم بما كانوا يكسبون(2) امروز بر دهانهايشان مهر مىزنيم و دستهايشان با ما سخن مىگويند و پاهايشان گواهى مىدهند كه چه انجام دادهاند».
بر آن جهان، جاودانگى حكمفرماست.
كشت و درو
سومين تفاوت دنيا و آخرت اين است كه اينجا خانة كشت كردن و تخم پاشيدن است و آنجا خانة بهرهبردارى و درو كردن. در آخرت، عمل نيست، مقدمة نيست، هر چه هست محصول و نتيجه است. انبياء كه فرياد مىكنند: اى مردم به عمل صالح بپردازيد و ذخيرهاى براى خانة واپسين خويش تهيه كنيد براى اين است كه زمان عمل محدود است.
اميرالمؤمنين على (ع) مىفرمايد: «وَ انَّ الْيَوْمَ عَمَلٌ وَ لا حِسابَ وَ غَداً حِسابٌ وَ لا عَمَلَ(3) امروز، كار است و محاسبه نيست وفردا محاسبه است وكار نيست».
در جاى ديگر مىفرمايد: «عِبادَاللهِ الْآنَ فَاعَملوا وَ الْالْسُنُ مُطْلَقَةٌ، وَ الْابْدان صَحيحَةٌ، وَ الْاعْضاءُ لَدْنَةٌ، وَ الْمٌنْقَلَبُ فَسيحٌ(4) اى بندگان خدا هم اكنون كه زبانها آزاد و بدنها سالم است و اعضاء فرمان مىبرد و ميدان فعاليت باز است بكوشيد».
يعنى بدن وسيلة فعاليت و كار توست، پيش از آنكه از تو گرفته شود و متلاشى گردد، با آن كار كن، كارى كه به حال تو سودمند باشد.
چه زيباست جملهاى كه رسول اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) در اين باره فرمود است: «الدُّنْيا مَزْرَعَةُ الْآخِرَةِ(5) دنيا كشتگاه آخرت است».
در اين حديث، مجموع دورة وجود انسان به دورة سال تشبيه شده و هر يك از دنيا و آخرت به يكى از دو فصل سال تشبيه شده است، دنيا فصل كشت كردن و آخرت فصل محصول برداشتن است.
سرنوشت اختصاصى و مشترك
چهارمين تفاوتى كه بين نظام دنيا و نظام آخرت سراغ داريم اين است كه سرنوشتها در دنيا تا حدى مشترك است ولى در آخرت هر كس سرنوشتى جداگانه دارد. منظور اين است كه زندگى دنيا اجتماعى است و در زندگى اجتماعى همبستگى و وحدت حكمفرماست، كارهاى خوب نيكوكاران در سعادت ديگران مؤثر است و كارهاى بد بدكاران نيز در جامعه اثر مىگذارد و به همين دليل است كه مسؤوليتهاى مشترك نيز وجود دارد.
در جامعه كه گروهى زندگى مشترك دارند و در آن، هم بدكار هست و هم نيكوكار گاهى بدكاران از ثمرة كار نيكوكاران منتفع مىگردند و گاهى مردم بيگناه از صدمة گناهكاران آسيب مىبينند.
ولى جهان ديگر چنين نيست، در آنجا محال است كه كسى در عمل ديگرى سهيم گردد، نه كسى از ثمرة كار نيكى كه خودش در آن سهمى نداشته است بهرهمند مىشود و نه كسى از كيفر گناهان ديگران معذّب مىگردد. آخرت خانة جدايى و «فصل» است، بين خوب و بد جدايى مىاندازد،
ناپاكان را از پاكان منفصل مىكند
گناهكاران را بانگ مىزنند كه:
«و امتازوا اليوم ايُّها المجرمون(6) از مردم پاك جدا شويد اى ناپاكان».
در آنجا پدر از پسر، و پسر از پدر جدا مىگردد، هر كس جزاى عمل خودش را دريافت مىكند.
«و لا تزر وازرةٌ وزر اخرى»(7)
پىنوشت
(1) عنكوبت/ 64
(2) يس/ 65
(3) نهجالبلاغه، خطبة 24)
(4)) نهجالبلاغه، خطبة 781)
(5)) كنوز الحقايق، مناوى، باب دال (.
(6) يس/ 59
(7) انعام/ 164
عدل الهى، شهيد علامه مطهرى (رحمت الله علیه)
چند تفاوت را ذيلًا بيان مىكنيم:
ثبات و تغيير.
در اين جهان، حركت و تغيير هست. كودك، جوان مىگردد، كامل مىشود، به پيرى مىرسد و سپس مىميرد. در اين جهان، نوها كهنه مىشود و كهنهها از بين مىرود ولى در جهان آخرت پيرى و كهنگى وجود ندارد، مرگى هم در كار نيست. آنجا جهان بقاء است و اينجا جهان فناء، آنجا خانة ثبات و قرار است و اينجا خانة زوال و فنا.
زندگى خالص و ناخالص
دومين تفاوت، اين است كه در اين جهان، موت و حيات، مرگ وزندگى با هم آميخته است، ولى آن جهان سرا پا زندگى است. در اينجا جماداتى و حيواناتى وجود دارند و هر كدام به ديگرى تبديل مىگردند. جسمى كه اكنون بدن ماست و حيات دارد زمانى مرده و جماد بوده است و بار ديگر نيز حيات از آن جدا مىگردد و به حالت جمادى بر مىگردد. زندگى و مرگ در دنيا مخلوط به هماند. اما در آخرت چنين نيست آنجا يكپارچه حيات است زمين آخرت، جواهر و سنگريزههاى آن، درخت و ميوة آن همگى حيات دارند، آتش آنجا هم درّاك و فعّال است.
قران كريم مىفرمايد: «و انَّ الدّار الآخرة لهى الحيوان(1) همانا منحصراً خانة آخرت خانهاى است كه زنده است». آخرت يك موجود زنده و يك حيوان و جاندار است.
عضوها و اندامها در اين جهان، شعور و درك ندارند ولى در آن جهان پوست بدن و ناخن هم فهم دارد و حتى سخن مىگويد. در قيامت بر دهانها مهر زده مىشود و هر عضوى خودش كارهايى را كه انجام داده است بازگو مىكند.
از زبان پرسش نمىشود تا با دروغگويى پرده پوشى كند هر عضويى در آنجا ناطق مىگردد، خودش كارهاى خود را شرح مىدهد.
قرآن كريم مىفرمايد: «اليوم نختم على افواههم و تكلّمنا ايديهم و تشهد ارجلهم بما كانوا يكسبون(2) امروز بر دهانهايشان مهر مىزنيم و دستهايشان با ما سخن مىگويند و پاهايشان گواهى مىدهند كه چه انجام دادهاند».
بر آن جهان، جاودانگى حكمفرماست.
كشت و درو
سومين تفاوت دنيا و آخرت اين است كه اينجا خانة كشت كردن و تخم پاشيدن است و آنجا خانة بهرهبردارى و درو كردن. در آخرت، عمل نيست، مقدمة نيست، هر چه هست محصول و نتيجه است. انبياء كه فرياد مىكنند: اى مردم به عمل صالح بپردازيد و ذخيرهاى براى خانة واپسين خويش تهيه كنيد براى اين است كه زمان عمل محدود است.
اميرالمؤمنين على (ع) مىفرمايد: «وَ انَّ الْيَوْمَ عَمَلٌ وَ لا حِسابَ وَ غَداً حِسابٌ وَ لا عَمَلَ(3) امروز، كار است و محاسبه نيست وفردا محاسبه است وكار نيست».
در جاى ديگر مىفرمايد: «عِبادَاللهِ الْآنَ فَاعَملوا وَ الْالْسُنُ مُطْلَقَةٌ، وَ الْابْدان صَحيحَةٌ، وَ الْاعْضاءُ لَدْنَةٌ، وَ الْمٌنْقَلَبُ فَسيحٌ(4) اى بندگان خدا هم اكنون كه زبانها آزاد و بدنها سالم است و اعضاء فرمان مىبرد و ميدان فعاليت باز است بكوشيد».
يعنى بدن وسيلة فعاليت و كار توست، پيش از آنكه از تو گرفته شود و متلاشى گردد، با آن كار كن، كارى كه به حال تو سودمند باشد.
چه زيباست جملهاى كه رسول اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) در اين باره فرمود است: «الدُّنْيا مَزْرَعَةُ الْآخِرَةِ(5) دنيا كشتگاه آخرت است».
در اين حديث، مجموع دورة وجود انسان به دورة سال تشبيه شده و هر يك از دنيا و آخرت به يكى از دو فصل سال تشبيه شده است، دنيا فصل كشت كردن و آخرت فصل محصول برداشتن است.
سرنوشت اختصاصى و مشترك
چهارمين تفاوتى كه بين نظام دنيا و نظام آخرت سراغ داريم اين است كه سرنوشتها در دنيا تا حدى مشترك است ولى در آخرت هر كس سرنوشتى جداگانه دارد. منظور اين است كه زندگى دنيا اجتماعى است و در زندگى اجتماعى همبستگى و وحدت حكمفرماست، كارهاى خوب نيكوكاران در سعادت ديگران مؤثر است و كارهاى بد بدكاران نيز در جامعه اثر مىگذارد و به همين دليل است كه مسؤوليتهاى مشترك نيز وجود دارد.
در جامعه كه گروهى زندگى مشترك دارند و در آن، هم بدكار هست و هم نيكوكار گاهى بدكاران از ثمرة كار نيكوكاران منتفع مىگردند و گاهى مردم بيگناه از صدمة گناهكاران آسيب مىبينند.
ولى جهان ديگر چنين نيست، در آنجا محال است كه كسى در عمل ديگرى سهيم گردد، نه كسى از ثمرة كار نيكى كه خودش در آن سهمى نداشته است بهرهمند مىشود و نه كسى از كيفر گناهان ديگران معذّب مىگردد. آخرت خانة جدايى و «فصل» است، بين خوب و بد جدايى مىاندازد،
ناپاكان را از پاكان منفصل مىكند
گناهكاران را بانگ مىزنند كه:
«و امتازوا اليوم ايُّها المجرمون(6) از مردم پاك جدا شويد اى ناپاكان».
در آنجا پدر از پسر، و پسر از پدر جدا مىگردد، هر كس جزاى عمل خودش را دريافت مىكند.
«و لا تزر وازرةٌ وزر اخرى»(7)
پىنوشت
(1) عنكوبت/ 64
(2) يس/ 65
(3) نهجالبلاغه، خطبة 24)
(4)) نهجالبلاغه، خطبة 781)
(5)) كنوز الحقايق، مناوى، باب دال (.
(6) يس/ 59
(7) انعام/ 164
عدل الهى، شهيد علامه مطهرى (رحمت الله علیه)