پرسش :
اسلام براي واگذاري مديريّت ها به افراد، چه اصلي را مورد تأكيد قرار داده است؟
پاسخ :
در اسلام روى مسألة «انتخاب اصلح» تأكيد شده است چنانكه، درتاريخ زندگى پيغمبر اسلام آمده است كه او از ميان تمام مسلمانان، جوان بيست و چند سالهاى را به نام «عتّاب بن اسيد» براى فرماندارى «مكّه» برگزيد و فرمانى به نام وى صادر كرد، و چون انتخاب اين جوان با توجّه به كمى تجربيّات او، درميان اصحاب و ياران سؤال انگيز بود و كمتر موردى در گزينشهاى پيامبر (ص) شبيه آن پيدا مىشد كه براى مركز بسيار حسّاسى همچون مكّه فرد بسيار جوانى را انتخاب كند، با يك جمله به تمام سؤالاتى كه در اذهان مطرح بود پاسخ داد، رو به سوى «عتّاب» كرده فرمود:
«يا عَتّابُ تَدْرى عَلى مَنِ اسْتَعْمَلْتَكَ؟ اسْتَعْمَلْتُكَ عَلَى أَهْلِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ وَلَوْ أَعْلَمُ لَهُمْ خَيْراً مِنْكَ اسْتَعْمَلْتُهُ عَلَيْهِمْ(1) اى عتاب آيا مىدانى تو را براى چه به اين مقام برگزيدم؟ و بر كدام قوم فرمانروا كردم؟ تو را فرماندار «اهل الله» عزوجل (اهل حرم و ساكنان مكه) نمودم و اگر درميان مسلمانان كسى را براى اين مقام «شايستهتر» از تو مىيافتم، اين كار را به او مىسپردم».
باز در همين زمينه، پيامبر اسلام (ص) به صورت يك دستور كلى مىفرمايد: «مَنْ وَلَّى مِنْ أَمْرِ الْمُسْلِمينَ شَيْئاً فَوَلّى رَجُلًا وَ هُوَ يَجِدَ مَنْ هُوَ أَصْلَحُ لِلْمُسْلِمينَ مِنْهُ فَقَدْ خانَ اللهَ وَ رَسُولَهُ كسى كه چيزى از امور مسلمين را بر عهده گيرد، سپس فردى را عهده دار كار مهمّى كند، در حالى كه فرد اصلح از او را مىيابد، خيانت به خدا و رسول او كرده است».
و نيز در حديث ديگرى از آن حضرت آمده است: «مَنْ قَلَّدَ رَجُلًا عَلَى عِصابَهٍ وَ هُوَ يَجِدَ فى تِلْكَ الْعِصابَهِ أَرْضى مِنْهُ فَقَدْ خانَ اللهَ وَ خانَ رَسُوَلَهُ وَ خانَ الْمُؤْمِنينَ(2) كسى كه كار گروهى را بر عهده كسى بگذارد كه درميان آن گروه فردى از او شايستهتر پيدا مىشود، خيانت به خدا و رسول خدا و مؤمنين كرده است».
بنابراين، اصل اساسى در تقسيم پستها در حكومت اسلامى و سپردن مديريّتها و فرماندهى به افراد، همان اصل گزينش شايستهترين افراد است. و انحراف از اين خط، خيانتى است به خدا و پيامبر و همة جامعة اسلامى.
در حديثى از رسول خدا (ص) يكى از نشانههاى قيام قيامت و نابودى جامعة بشريّت «سپردن كارها به نااهل» شمرده شده است پيغمبر اكرم (ص) مىفرمايد: «اذا ضُيِّعَتْ الْامانَهُ انْتَظِرِ السّاعَهَ قيلَ يا رَسُولَ اللهِ وَ ما أَضاعَتْها؟ قالَ اذا أَسَدِىَ الْامْرُ الى غَيْرِ أَهْلِهِ فَاْنَتَظِرِ السّاعَهَ(3) هنگامى كه امانت ضايع گردد منتظر پايان جهان باش عرض كردند اى رسول خدا منظور از ضايع كردن امانت چيست؟ فرمود هنگامى كه كارها به دست غير اهلش سپرده شود، منتظر پايان جهان باش».
پىنوشت
(1)) اسدالغابه، 3/ 385)
(2)) السّياسة الشرعيه/ 716)
(3)) السّياسة الشرعيه/ 11)
مديريت و فرماندهى در اسلام، حضرت آيت الله العظمى مكارم شيرازى
در اسلام روى مسألة «انتخاب اصلح» تأكيد شده است چنانكه، درتاريخ زندگى پيغمبر اسلام آمده است كه او از ميان تمام مسلمانان، جوان بيست و چند سالهاى را به نام «عتّاب بن اسيد» براى فرماندارى «مكّه» برگزيد و فرمانى به نام وى صادر كرد، و چون انتخاب اين جوان با توجّه به كمى تجربيّات او، درميان اصحاب و ياران سؤال انگيز بود و كمتر موردى در گزينشهاى پيامبر (ص) شبيه آن پيدا مىشد كه براى مركز بسيار حسّاسى همچون مكّه فرد بسيار جوانى را انتخاب كند، با يك جمله به تمام سؤالاتى كه در اذهان مطرح بود پاسخ داد، رو به سوى «عتّاب» كرده فرمود:
«يا عَتّابُ تَدْرى عَلى مَنِ اسْتَعْمَلْتَكَ؟ اسْتَعْمَلْتُكَ عَلَى أَهْلِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ وَلَوْ أَعْلَمُ لَهُمْ خَيْراً مِنْكَ اسْتَعْمَلْتُهُ عَلَيْهِمْ(1) اى عتاب آيا مىدانى تو را براى چه به اين مقام برگزيدم؟ و بر كدام قوم فرمانروا كردم؟ تو را فرماندار «اهل الله» عزوجل (اهل حرم و ساكنان مكه) نمودم و اگر درميان مسلمانان كسى را براى اين مقام «شايستهتر» از تو مىيافتم، اين كار را به او مىسپردم».
باز در همين زمينه، پيامبر اسلام (ص) به صورت يك دستور كلى مىفرمايد: «مَنْ وَلَّى مِنْ أَمْرِ الْمُسْلِمينَ شَيْئاً فَوَلّى رَجُلًا وَ هُوَ يَجِدَ مَنْ هُوَ أَصْلَحُ لِلْمُسْلِمينَ مِنْهُ فَقَدْ خانَ اللهَ وَ رَسُولَهُ كسى كه چيزى از امور مسلمين را بر عهده گيرد، سپس فردى را عهده دار كار مهمّى كند، در حالى كه فرد اصلح از او را مىيابد، خيانت به خدا و رسول او كرده است».
و نيز در حديث ديگرى از آن حضرت آمده است: «مَنْ قَلَّدَ رَجُلًا عَلَى عِصابَهٍ وَ هُوَ يَجِدَ فى تِلْكَ الْعِصابَهِ أَرْضى مِنْهُ فَقَدْ خانَ اللهَ وَ خانَ رَسُوَلَهُ وَ خانَ الْمُؤْمِنينَ(2) كسى كه كار گروهى را بر عهده كسى بگذارد كه درميان آن گروه فردى از او شايستهتر پيدا مىشود، خيانت به خدا و رسول خدا و مؤمنين كرده است».
بنابراين، اصل اساسى در تقسيم پستها در حكومت اسلامى و سپردن مديريّتها و فرماندهى به افراد، همان اصل گزينش شايستهترين افراد است. و انحراف از اين خط، خيانتى است به خدا و پيامبر و همة جامعة اسلامى.
در حديثى از رسول خدا (ص) يكى از نشانههاى قيام قيامت و نابودى جامعة بشريّت «سپردن كارها به نااهل» شمرده شده است پيغمبر اكرم (ص) مىفرمايد: «اذا ضُيِّعَتْ الْامانَهُ انْتَظِرِ السّاعَهَ قيلَ يا رَسُولَ اللهِ وَ ما أَضاعَتْها؟ قالَ اذا أَسَدِىَ الْامْرُ الى غَيْرِ أَهْلِهِ فَاْنَتَظِرِ السّاعَهَ(3) هنگامى كه امانت ضايع گردد منتظر پايان جهان باش عرض كردند اى رسول خدا منظور از ضايع كردن امانت چيست؟ فرمود هنگامى كه كارها به دست غير اهلش سپرده شود، منتظر پايان جهان باش».
پىنوشت
(1)) اسدالغابه، 3/ 385)
(2)) السّياسة الشرعيه/ 716)
(3)) السّياسة الشرعيه/ 11)
مديريت و فرماندهى در اسلام، حضرت آيت الله العظمى مكارم شيرازى