پرسش :
چرا حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) به دخترش اجازه داد تا با عثمان ازدواج کند؟
پاسخ :
اصولاً ازدواجها در صدر اسلام با ازدواجهای عصر کنونی از جهاتی متفاوت بودند اولاً بعضی از این ازدواجها جنبههای سیاسی داشت (البته سیاست به معنای درست آن) و ثانیاً شروط و قرارهای امروزی در آن یافت نمیشد، مردان سالخورده را با دخترکان نوباوه تزوج میکردند و این امری رایج و عادی در آن عصر بود. موقعیت سیاسی افراد در ازدواجها هم لحاظ میشد. از سوی دیگر در مکتب حیات بخش اسلام ،انسان با صرف اقرار به شهادتین مسلمان میشود و در تمام معاملات و رفتارهای ظاهری احکام اسلام بر آن شخص جاری میشود و مطلب آخر آنکه ائمه و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دارای دو نوع علم بودند:
علم عادی که بر اساس آن مکلف بودند و وظایفی برای آنان به بار میآورد و میبایست به اقتضای آن علم خود عمل کنند.
علم غیبی که آن علم چون از راه علم به اسباب غیر عادی بود و علم به ملکوت اشیاء و خارج از اختیار احدی بود برای آن بزرگواران تکلیفآور نبود و معاملات و رفتارهای آنان براساس آن تنظیم نمیشد.
با توجه به مقدمات فوق، ازدواجهای بسیاری در تاریخ بزرگان رخ داده است که قابل توجیه است. در قرآن زن حضرت نوح و زن حضرت لوط جزء خائنان محسوب شدهاند، در تاریخ اسلام بعضی از زنان پیامبر آن وضع را داشتند و زن امام حسن مجتبی (علیه السلام) و زن امام جواد (علیه السلام) جزء قاتلین آنان محسوب میشدند یا بعکس آسیه آن زن مؤمنه همسر فرعون بود.
در باره رقیه دختر پیامبر باید گفت که او هنوز به خانه عثمان نرفته بود که از دنیا رفت سپس دختر دیگر پیامبر همسر او شد.
ناگفته نماند که ممکن است حقایق و مصالحی بسیار در این کار بوده است که شاید از چشم ما پوشیده مانده باشد.
اصولاً ازدواجها در صدر اسلام با ازدواجهای عصر کنونی از جهاتی متفاوت بودند اولاً بعضی از این ازدواجها جنبههای سیاسی داشت (البته سیاست به معنای درست آن) و ثانیاً شروط و قرارهای امروزی در آن یافت نمیشد، مردان سالخورده را با دخترکان نوباوه تزوج میکردند و این امری رایج و عادی در آن عصر بود. موقعیت سیاسی افراد در ازدواجها هم لحاظ میشد. از سوی دیگر در مکتب حیات بخش اسلام ،انسان با صرف اقرار به شهادتین مسلمان میشود و در تمام معاملات و رفتارهای ظاهری احکام اسلام بر آن شخص جاری میشود و مطلب آخر آنکه ائمه و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دارای دو نوع علم بودند:
علم عادی که بر اساس آن مکلف بودند و وظایفی برای آنان به بار میآورد و میبایست به اقتضای آن علم خود عمل کنند.
علم غیبی که آن علم چون از راه علم به اسباب غیر عادی بود و علم به ملکوت اشیاء و خارج از اختیار احدی بود برای آن بزرگواران تکلیفآور نبود و معاملات و رفتارهای آنان براساس آن تنظیم نمیشد.
با توجه به مقدمات فوق، ازدواجهای بسیاری در تاریخ بزرگان رخ داده است که قابل توجیه است. در قرآن زن حضرت نوح و زن حضرت لوط جزء خائنان محسوب شدهاند، در تاریخ اسلام بعضی از زنان پیامبر آن وضع را داشتند و زن امام حسن مجتبی (علیه السلام) و زن امام جواد (علیه السلام) جزء قاتلین آنان محسوب میشدند یا بعکس آسیه آن زن مؤمنه همسر فرعون بود.
در باره رقیه دختر پیامبر باید گفت که او هنوز به خانه عثمان نرفته بود که از دنیا رفت سپس دختر دیگر پیامبر همسر او شد.
ناگفته نماند که ممکن است حقایق و مصالحی بسیار در این کار بوده است که شاید از چشم ما پوشیده مانده باشد.