چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

معناى «ثارالله» چيست؟ آيا اطلاق اين كلمه به امام حسين(علیه السلام)، ريشه قرآنى و روايى دارد؟


پاسخ :
«ثار» از ريشه «ثأر» و «ثؤرة» به معناى انتقام و خونخواهى و نيز به معناى خون آمده است.(1)
1. براى «ثارالله» معانى و وجوه مختلفى ذكر شده كه هر يك تفسير خاص خود را مى‏طلبد. در مجموع به اين معنا است كه: خداوند، ولىّ دم آن حضرت است و خود او خون آن بزرگوار را از دشمنانش طلب مى‏كند چرا كه ريختن خون سيدالشهدا در كربلا، تجاوز به حريم و حرمت الهى و طرف شدن با خداوند است. به طور كلى از آن جهت كه اهل بيت (ع) «آل الله» هستند، شهادت اين امامان، ريخته شدن خون متعلق به خداوند است.(2)
اگر چه اين واژه در قرآن نيامده است ليكن مى‏توان آن را با آيات قرآنى اين گونه توجيه نمود. خداوند مى‏فرمايد: «من قتل مظلومًا فقد جعلنا لوليه سلطَنًا»(3) «آن كس كه مظلوم كشته شده، براى ولى‏اش سلطه (و حق قصاص) قرار داديم».
هر كسى (صرف نظر از مسلك و مذهبش)، اگر مظلومانه كشته شود، اولياى دم او، حق خون‏خواهى دارند و از آنجا كه اهل بيت (ع)- به ويژه امام حسين (ع)- مظلومانه و در راه ايمان و حق و خداوند كشته شده‏اند و جان به جان آفرين تسليم كرده‏اند، در واقع «ولىّ دم» و خونخواه آنان، خود خداوند است.
بنابراين «ثارالله» به اين معنا است كه خون بهاى امام حسين (ع)، متعلق به خدا است و او كسى است كه خون بهاى امام حسين (ع) را خواهد گرفت. اين واژه حاكى از شدت همبستگى و پيوند سيدالشهدا (ع) با خداوند است كه شهادتش همچون ريخته شدن خونى از قبيله خدا مى‏ماند كه جز با انتقام‏گيرى و خون‏خواهى خدا، تقاص نخواهد شد.(4)
2. اگر «ثار» به معناى خون باشد، قطعاً مراد از «ثارالله» معناى حقيقى نيست بلكه يك نوع تشبيه، كنايه و مجاز است. چون مسلّم است كه خدا موجودى مادى نيست تا داراى جسم و خون باشد پس اين تعبير از باب تشبيه معقول به محسوس است يعنى، همان گونه كه نقش خون در بدن آدمى نقش حياتى است، وجود مقدس امام حسين (ع) نسبت به دين خدا چنين نقشى دارد و احياى اسلام با نهضت عاشورا بوده است.
3. شايد بتوان در اين باره با نگاه عرفانى مستند به روايات نيز به نتيجه‏اى نورانى دست يافت. از امام على (ع) نيز به «اسدالله الغالب» و «يدالله» تعبير شده است و در حديث «قرب نوافل» از پيامبر (ص) روايت شده است كه خداوند فرمود:
«ما تحبب الى عبدى بشى‏ء احب الىّ مما افترضته عليه و انه ليتحبب الىّ بالنافله حتى احبه فاذا احببته كنت سمعه الذى يسمع به و بصره الذى يبصر به و لسانه الذى ينطق به و يده التى يبطش بها و رجله التى يمشى بها اذا دعانى احببته و اذا سألتنى اعطيته»(5) «بنده من به چيزى دوست داشتنى تر از واجبات، نزد من اظهار دوستى نمى‏كند و همانا او با نوافل نيز به سوى من اظهار دوستى مى‏كند. آن گاه كه او را دوست بدارم گوش او مى‏شوم كه با آن مى‏شنود و ديده او مى‏شوم كه با آن مى‏بيند و زبان او مى‏شوم كه با آن سخن مى‏گويد و دست او مى‏شوم كه با آن ضربه مى‏زند و پاى او مى‏شوم كه با آن راه مى‏رود. اگر به درگاه من دعا كند، او را دوست خواهم داشت و اگر از من درخواست كند به او عطا مى كنم».
از اين روايت به خوبى آشكار مى‏شود كه اولياى خداوند، «خليفه» او بر روى زمين و مظهر افعال الهى‏اند. خداوند جسم نيست، اما آنچه را كه اراده مى‏كند انجام بدهد، از طريق دست اولياى خود به ظهور مى‏رساند و كمكى را كه مى‏خواهد به سوى بنده‏اى بفرستد، با پاى اولياى خود مى‏رساند. و خونى را كه مى‏خواهد از سوى خود براى احياى دين خودش ريخته شود، از طريق شهادت اولياى خودش ظاهر مى‏سازد. از اين رو همان طور كه دست امام على (ع) دست قدرت خدا و «يدالله» است خون امام حسين (ع) نيز خون خدا و «ثارالله» است.
از اين رو در زيارت عاشورا مى‏خوانيم: «السلام عليك يا ثار الله و ابن ثاره‏والو تر الموتور» «سلام بر تو اى خون خدا و فرزند خون او سلام بر تو اى يگانه دوران» همان گونه كه مرحوم ابن قولويه در زيارت هفدهم و بيست و سوم امام حسين (ع) اين فقره را نقل مى‏كند: «و انك ثار الله فى الأرض و الدم الذى لا يدرك ثاره أحد من أهل الأرض و لا يدركه الا الله وحده»(6)
همان گونه كه نقش خون در بدن آدمى نقش حياتى است و بود و نبودش، مرگ و زندگى او را رقم مى‏زند، وجود مقدّس امام على و امام حسين (ع) نزد خدا و در دين او چنين نقشى دارند كه اگر آن حضرت نبود، اسلام نبود و اگر حسين (ع) نبود، اسلام و تشيّع نبود.
آرى تا ياد و نام سيّدالشّهدا (ع) زنده و بر سر زبان‏ها است، تا عشق حسين (ع) در دل‏ها مى‏تپد، تا آتش محبت و ولايت او در قلوب انسان‏ها مشتعل است، تا فرياد «يا حسين» بر بلنداى آسمان‏ها و زمين طنين انداز است نام و ياد خدا زنده و پايدار است چون او همه هستى خود را در راه خدا انفاق و ايثار كرد، سيماى ننگين رياكاران و تحريف‏گران زمان را آشكار نمود و نقاب از چهره زشت آنها برداشت و اسلام ناب نبوى و علوى را بر مردم نماياند. خون او شرافت «ثارالله» را گرفت.
پي نوشت :
(1) ر. ك: الطريحى، مجمع البحرين، ج 1، ص 237، معين، محمد، فرهنگ فارسى، ج 1، ص 1185، مفردات راغب، ص 81.
(2) محدثى، جواد، درسهايى از زيارات عاشورا، ص 14، عزيزى تهرانى، اصغر شرح زيارت عاشورا، ص 35.
(3) اسراء (17)، آيه 33.
(4) ر. ك. فرهنگ عاشورا، واژه» ثار «.
(5) محاسن برقى، ج 1، ص 291.
(6)) ترجمه كامل الزيارات، ص 683، زيارت 16).




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.