پرسش :
گستره ی کارایی دعا تا کجاست؟
پاسخ :
آیا وقتی بیماری به سراغمان میآید، میتوان بدون مراجعه به پزشك و مصرف دارو فقط به وسیله سورهها و آیات قرآن و نیز ادعیه و توسل به ائمه (ع) شفا پیدا كرد . چه موقع میتوان و چه موقع نمیتوان .
خداوند عالم هستی را براساس نظام اسباب و مسببات استوار كرده است . بر این اساس، تحقق هر پدیدهای معلول علت تامه آن است . اعتقاد به قانون علیت امری مشترك بین مادیون و الاهیون استبااین تفاوت كه از دید الاهیون، اسباب وعلل در امور مادی منحصر نیستند و در كنار آنها اسباب معنوی مانند دعا، صدقه، احسان به خلق و . . . نیز تاثیر گذارند . در حقیقت، عالم هستی مجموعهای زنده و با شعور است و اعمال ما به آثار و عكس العملهای گونهگون میانجامد . البته باید توجه داشت علت تامه موجب تحقق معلول است . علت تامه یعنی مجموعه مقدمات، مقتضی شرط و عدم مانع . هر یك از این امور جزء علتشمرده میشوند . چنان كه برخی امور مادی جز علت تامه تحقق شیء هستند، گاه امور معنوی مانند دعا هم نقش جزء العلة را ایفا میكنند . بنابراین، مقصود از روایتهایی كه آثار خاصی برای برخی از دعاها ذكر كردهاند، «جزء العلة» و اقتضای اثر است نه «علت تامه» . تاثیر «علت تامه» بر معلول حتمی و ضروری است و به هیچ وجه تخلف بردار نیست; در حالی كه مقتضی و «جزءالعلة» در صورت فقدان موانع میتواند اثر كند . مثلا اگر گفته میشود: «آتش سبب سوختن چوب است» ، به نحو مقتضی است; یعنی، تا دیگر شرایط پدیدار نشوند و موانع بر طرف نگردد، عمل سوختن صورت نخواهد گرفت . بنابراین، اگر كسی چوب تر در آتش اندازد و احتراق تحقق نیابد، نباید در آن گزاره تردید كند . باید جست و جو كند آیا آن گزاره مشروط به شرایطی نیز هستیا نه؟ و آیا مانعی برای تاثیر آتش در چوب وجود دارد یا خیر؟ آنگاه خواهد دید این گزاره، ضمن دارا بودن ارزش صدق، مشروط به شرایط متعددی چون وجود اكسیژن و عدم موانعی چون رطوبت در چوب و تناسب میزان حرارت آتش با مقدار مقاومت چوب است . البته اگر تمام شرایط فوق و هر شرط مفروض دیگری پدید آمد; یعنی علت تامه محقق شد، حتما چوب آتش خواهد گرفت و تخلف آن، به معنای كذب گزاره فوق است .
تاثیر دعا نیز به نحو «جزءالعلة» و «مقتضی» است و همراه با دیگر شرایط عمل میكند . آن شرایط دقیقا چیست؟ سهم هر یك چه اندازه است؟ آیا تاثیر دعا و هر شرط دیگر در همه موارد یكسان استیا ممكن است دعا در موردی نقش اصلیتر ایفا كند؟ مكانیسم تاثیر دعا چگونه است؟ آیا دیگر ابزارها را در اثرگذاری تقویت میكند یا خود مستقیما اثر میگذارد؟ اینها و دهها سؤال دیگر، مسائلی است كه فكر بشر هنوز نمیتواند به طور كاملا دقیق به آنها پاسخ گوید . یكی از خدمات بزرگ انبیا نیز، آگاه ساختن انسان از وجود این عامل است; زیرا عقل به تنهایی هرگز نمیتواند چنین عواملی را بشناسد . به طور كلی با ژرفكاوی فلسفی و تحقیق در نصوص دینی در مییابیم دایره علیتبه علل و معلولات مادی منحصر نیست و علل طبیعی مقهور ماورای طبیعت هستند . بنابراین، براساس آموزههای دینی، دعا یكی از عوامل و علل مؤثر در عالم هستی است; اما «علت تامه» نیست . از برخی روایات میتوان بعضی از شرایط و موانع تاثیر دعا و بخشی از حكمتهای عدم اجابت دعا را به اجمال به دست آورد; اما همه شرایط و حكمتها برای ما معلوم نیست و علم تجربی نمیتواند در این زمینه انسان را یاری دهد . در پایان تذكر این نكته مفید است كه دعا در حقیقت درخواست عاشق از معشوق است و نفس خواست عبد، تجلی عبودیت عبد و ربوبیت رب به شمار میآید .
آیا وقتی بیماری به سراغمان میآید، میتوان بدون مراجعه به پزشك و مصرف دارو فقط به وسیله سورهها و آیات قرآن و نیز ادعیه و توسل به ائمه (ع) شفا پیدا كرد . چه موقع میتوان و چه موقع نمیتوان .
خداوند عالم هستی را براساس نظام اسباب و مسببات استوار كرده است . بر این اساس، تحقق هر پدیدهای معلول علت تامه آن است . اعتقاد به قانون علیت امری مشترك بین مادیون و الاهیون استبااین تفاوت كه از دید الاهیون، اسباب وعلل در امور مادی منحصر نیستند و در كنار آنها اسباب معنوی مانند دعا، صدقه، احسان به خلق و . . . نیز تاثیر گذارند . در حقیقت، عالم هستی مجموعهای زنده و با شعور است و اعمال ما به آثار و عكس العملهای گونهگون میانجامد . البته باید توجه داشت علت تامه موجب تحقق معلول است . علت تامه یعنی مجموعه مقدمات، مقتضی شرط و عدم مانع . هر یك از این امور جزء علتشمرده میشوند . چنان كه برخی امور مادی جز علت تامه تحقق شیء هستند، گاه امور معنوی مانند دعا هم نقش جزء العلة را ایفا میكنند . بنابراین، مقصود از روایتهایی كه آثار خاصی برای برخی از دعاها ذكر كردهاند، «جزء العلة» و اقتضای اثر است نه «علت تامه» . تاثیر «علت تامه» بر معلول حتمی و ضروری است و به هیچ وجه تخلف بردار نیست; در حالی كه مقتضی و «جزءالعلة» در صورت فقدان موانع میتواند اثر كند . مثلا اگر گفته میشود: «آتش سبب سوختن چوب است» ، به نحو مقتضی است; یعنی، تا دیگر شرایط پدیدار نشوند و موانع بر طرف نگردد، عمل سوختن صورت نخواهد گرفت . بنابراین، اگر كسی چوب تر در آتش اندازد و احتراق تحقق نیابد، نباید در آن گزاره تردید كند . باید جست و جو كند آیا آن گزاره مشروط به شرایطی نیز هستیا نه؟ و آیا مانعی برای تاثیر آتش در چوب وجود دارد یا خیر؟ آنگاه خواهد دید این گزاره، ضمن دارا بودن ارزش صدق، مشروط به شرایط متعددی چون وجود اكسیژن و عدم موانعی چون رطوبت در چوب و تناسب میزان حرارت آتش با مقدار مقاومت چوب است . البته اگر تمام شرایط فوق و هر شرط مفروض دیگری پدید آمد; یعنی علت تامه محقق شد، حتما چوب آتش خواهد گرفت و تخلف آن، به معنای كذب گزاره فوق است .
تاثیر دعا نیز به نحو «جزءالعلة» و «مقتضی» است و همراه با دیگر شرایط عمل میكند . آن شرایط دقیقا چیست؟ سهم هر یك چه اندازه است؟ آیا تاثیر دعا و هر شرط دیگر در همه موارد یكسان استیا ممكن است دعا در موردی نقش اصلیتر ایفا كند؟ مكانیسم تاثیر دعا چگونه است؟ آیا دیگر ابزارها را در اثرگذاری تقویت میكند یا خود مستقیما اثر میگذارد؟ اینها و دهها سؤال دیگر، مسائلی است كه فكر بشر هنوز نمیتواند به طور كاملا دقیق به آنها پاسخ گوید . یكی از خدمات بزرگ انبیا نیز، آگاه ساختن انسان از وجود این عامل است; زیرا عقل به تنهایی هرگز نمیتواند چنین عواملی را بشناسد . به طور كلی با ژرفكاوی فلسفی و تحقیق در نصوص دینی در مییابیم دایره علیتبه علل و معلولات مادی منحصر نیست و علل طبیعی مقهور ماورای طبیعت هستند . بنابراین، براساس آموزههای دینی، دعا یكی از عوامل و علل مؤثر در عالم هستی است; اما «علت تامه» نیست . از برخی روایات میتوان بعضی از شرایط و موانع تاثیر دعا و بخشی از حكمتهای عدم اجابت دعا را به اجمال به دست آورد; اما همه شرایط و حكمتها برای ما معلوم نیست و علم تجربی نمیتواند در این زمینه انسان را یاری دهد . در پایان تذكر این نكته مفید است كه دعا در حقیقت درخواست عاشق از معشوق است و نفس خواست عبد، تجلی عبودیت عبد و ربوبیت رب به شمار میآید .