پرسش :
پى آمدهاى روحى و روانى لقمه ى حلال و حرام بر ايمان قلبى و نفاق قلبى چيست؟
پاسخ :
خوراك انسان همانند دانه اى است كه در زمين كشاورزى به بار مى نشيند. اگر حلال و پاكيزه باشد، اثر آن در قلب ـ فرمانده ى بدن ـ آشكار خواهد شد و از همه ى اعضا و جوارح چنين آدمى جز نيكى نخواهد تراويد. در مقابل، الگو آن خوراك، پليد و حرام باشد، قلب را كدر و تيره خواهد كرد.
- پى آمدهاى لقمه ى حلال
همان گونه كه گفته شد غذا، بر روى جسم و روح انسان اثر مى گذارد. اسلام نيز با كنكاش در هر دو موضوع به انسان ها مى گويد كه غذاى طيّب و حلال بخورند. براى نمونه، خداوند فرموده است:
اى مردم! از آن چه در زمين، حلال و پاكيزه است، بخوريد و از برنامه هاى شيطان پيروى نكنيد كه دشمن آشكارى است.[1]
هم چنين بارها انسان را از خوردن مال حرام باز مى دارد، آن جا كه مى فرمايد:
آنان كه ربا مى خورند، برنخيزند مگر مانند آن كه به وسوسه و فريب شيطان، ديوانه و بى خرد شده باشند. اينان چون در مال حرام غوطهورند، مى گويند: معامله و ربا فرق ندارد، حال آن كه خداوند، داد و ستد را حلال و ربا را حرام كرده است. هر كس پس از آن كه پند و اندرز كتاب خدا به او برسد، از اين كار حرام دست بردارد، خدا از گذشته ى او درمى گذرد و فرجام كارش با خدا است و كسانى كه از اين كار زشت خود دست نكشند، اهل جهنم اند و در آن جا جاويد خواهند ماند.[2]
1. رشد معنوى انسان ها
قرآن مجيد در سوره ى قصص، هنگام بيان داستان كودكى موسى(عليه السلام)مى فرمايد:
ما از پيش، شير همه ى زنان شيرده را بر او حرام كرده بوديم. خواهرش گفت: آيا مى خواهيد شما را به خاندانى راهنمايى كنم كه سرپرست اين كودك باشند; خانواده اى كه خيرخواه اين كودكند؟[3]
اين آيه ى كريمه در ظاهر مى گويد ما شير زنان شيرده را بر موسى(عليه السلام) حرام كرديم تا بدين وسيله او را به مادرش برگردانيم. پيام باطنى اين آيه، آن است كه اگر قرار است موسى(عليه السلام) در آينده، صاحب يد بيضا شود، بساط فرعون و فرعونيان را برچيند و در كوه طور با خداى خود سخن گويد، بايد از همان آغاز، لقمه ى حلال بخورد.
2. نورانى شدن قلب
لقمه ى حلال، درون انسان را نورانى مى كند و در پرتو اين نور، وى به كارهاى خير روى مى آورد و همين مسأله به خوشبختى او در دنيا و آخرت مى انجامد. پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در اين باره فرموده است:
هر كس از دست رنج خود و مال حلال بخورد، خداوند درهاى بهشت را به رويش مى گشايد تا از هر درى كه مى خواهد، وارد شود و در شمار پيامبران خواهد بود و مزدى هم پاى ايشان خواهد گرفت.[4]
3. استغفار فرشتگان
كسانى كه مال حلال مى خورند، از استغفار فرشگان آسمانى برخوردار خواهند شد. پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)فرموده است:
كسى كه غذاى حلالى بخورد، فرشته اى بالاى سرش مى ايستد و برايش استغفار مى كند تا آن گاه كه وى از خوردن غذا فارغ شود.[5]
- پى آمدهاى لقمه ى حرام
پيش از پرداختن به روايات اسلامى، شايسته است اشعارى را در بيان پى آمدهاى شوم غذاى حرام بياوريم. شيخ بهايى(رحمهم الله)مى فرمايد:
لقمه نانى كه باشد شبهه ناك
در حريم كعبه ى ابراهيم پاك
گر به دست خود فشاندى تخم او
ور به گاو چرخ كردى شخم او
ور مه نو در حصادش داس كرد
ور ز سنگ كعبه اش دستاس كرد
ور به آب زمزمش كردى عجين
مريم آيين، پيكرى از حور عين
ور بُدى از شاخ طوبى آتشش
ور شدى روح القدس هيزم كشش
ور تنور نوح بندد مريمش
ور دم عيسى بود آتش دمش
ور تو برخوانى هزاران بسمله
بر سر آن لقمه ى پر ولوله
عاقبت خاصيّتش ظاهر شود
نفس از آن لقمه تو را قاهر شود
در ره طاعت، تو را بى جان كند
خانه ى دين تو را ويران كند
درد دينت گر بود اى مرد راه!
چاره ى خود كن كه شد دينت تباه[6]
1. حرام خوارى، بركت زندگى را از بين مى برد.
2. انسان را از نعمت راز و نياز با خدا محروم مى كند. پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرمود:
عبادت كردن هم زمان با حرام خوارى همانند بنا كردن ساختمان در شن زار است.[7]
اين سخن بدان معناست كه ساختمانى كه شالوده ى محكمى ندارد، به زودى خراب مى شود و صاحبش از آن بى بهره مى ماند. به همين ترتيب، عبادت كسى كه از حرام پرهيز نمى كند، بى فايده خواهد بود.
3. دعاى فرد حرام خوار مستجاب نمى شود. يكى از دلايل اصلى پذيرفته نشدن دعا، لقمه ى حرام است. پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرمود:
كسى كه يك لقمه ى حرام بخورد، تا چهل شبانه روز، نمازش پذيرفته نمى شود و دعايش مستجاب نمى گردد.[8]
4. يكى ديگر از پى آمدهاى مهم لقمه ى حرام، سنگ دلى و سياهى قلب است، به گونه اى كه ديگر هيچ پند و اندرزى در او اثر نمى كند و سخت ترين رنج هاى ديگران، دل او را به درد نمى آورد. در تاريخ عاشورا مى خوانيم كه امام حسين(عليه السلام) به لشكر عمر سعد فرمود:
شكم هايتان از حرام پر شده و بر دل هايتان مهر خورده است. ديگر حق را نمى پذيريد و به آن گوش نمى دهيد.[9]
اين نكته ى تاريخى گوياى آن است كه لقمه ى حرام، قلب را تيره و تار مى كند. در اين حالت، فرد از پذيرش حق و تسليم شدن در برابر آن خوددارى مى كند و از هيچ جنايتى روى گردان نيست.
5. يكى از عوامل مهم در پيدايش گناهان، لقمه ى حرام است كه با از بين بردن نورانيت دل، انسان را در روى آوردن به بزه كارى، گستاخ مى سازد. اگر ناهنجارى هاى اجتماعى در جامعه وجود دارد، ريشه هاى آن به لقمه هاى نامشروع برمى گردد.[10]
پی نوشتها:
[1]. بقره، 168.
[2]. بقره، 275.
[3]. قصص، 12.
[4]. بحار الانوار، محمد باقر مجلسى، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ج 23، ص 6.
[5]. سفينة البحار، عباس قمى، تهران، انتشارات فراهانى، ج 10، ص 298.
[6]. برگرفته از: كفاية الواعظين، ابى الفضل الحسينى، قم، كتاب فروشى مصطفوى، ج 1، ص 51.
[7]. سفينة البحار، ج 1، ص 299.
[8]. همان، ص 24.
[9]. نفس المهموم، عباس قمى، قم، مكتبة بصيرتى، ص 245.
[10]- براى آگاهى بيشتر ر.ك: گناهان كبيره، سيد عبدالحسين دستغيب، ج 1; گناه و ناهنجارى; عوامل و زمينه هاى آن، سيد مجتبى حسنى; گناه شناسى، محسن قرائتى; تربيت فرزند از ديدگاه اسلام، حسين مظاهرى.
خوراك انسان همانند دانه اى است كه در زمين كشاورزى به بار مى نشيند. اگر حلال و پاكيزه باشد، اثر آن در قلب ـ فرمانده ى بدن ـ آشكار خواهد شد و از همه ى اعضا و جوارح چنين آدمى جز نيكى نخواهد تراويد. در مقابل، الگو آن خوراك، پليد و حرام باشد، قلب را كدر و تيره خواهد كرد.
- پى آمدهاى لقمه ى حلال
همان گونه كه گفته شد غذا، بر روى جسم و روح انسان اثر مى گذارد. اسلام نيز با كنكاش در هر دو موضوع به انسان ها مى گويد كه غذاى طيّب و حلال بخورند. براى نمونه، خداوند فرموده است:
اى مردم! از آن چه در زمين، حلال و پاكيزه است، بخوريد و از برنامه هاى شيطان پيروى نكنيد كه دشمن آشكارى است.[1]
هم چنين بارها انسان را از خوردن مال حرام باز مى دارد، آن جا كه مى فرمايد:
آنان كه ربا مى خورند، برنخيزند مگر مانند آن كه به وسوسه و فريب شيطان، ديوانه و بى خرد شده باشند. اينان چون در مال حرام غوطهورند، مى گويند: معامله و ربا فرق ندارد، حال آن كه خداوند، داد و ستد را حلال و ربا را حرام كرده است. هر كس پس از آن كه پند و اندرز كتاب خدا به او برسد، از اين كار حرام دست بردارد، خدا از گذشته ى او درمى گذرد و فرجام كارش با خدا است و كسانى كه از اين كار زشت خود دست نكشند، اهل جهنم اند و در آن جا جاويد خواهند ماند.[2]
1. رشد معنوى انسان ها
قرآن مجيد در سوره ى قصص، هنگام بيان داستان كودكى موسى(عليه السلام)مى فرمايد:
ما از پيش، شير همه ى زنان شيرده را بر او حرام كرده بوديم. خواهرش گفت: آيا مى خواهيد شما را به خاندانى راهنمايى كنم كه سرپرست اين كودك باشند; خانواده اى كه خيرخواه اين كودكند؟[3]
اين آيه ى كريمه در ظاهر مى گويد ما شير زنان شيرده را بر موسى(عليه السلام) حرام كرديم تا بدين وسيله او را به مادرش برگردانيم. پيام باطنى اين آيه، آن است كه اگر قرار است موسى(عليه السلام) در آينده، صاحب يد بيضا شود، بساط فرعون و فرعونيان را برچيند و در كوه طور با خداى خود سخن گويد، بايد از همان آغاز، لقمه ى حلال بخورد.
2. نورانى شدن قلب
لقمه ى حلال، درون انسان را نورانى مى كند و در پرتو اين نور، وى به كارهاى خير روى مى آورد و همين مسأله به خوشبختى او در دنيا و آخرت مى انجامد. پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در اين باره فرموده است:
هر كس از دست رنج خود و مال حلال بخورد، خداوند درهاى بهشت را به رويش مى گشايد تا از هر درى كه مى خواهد، وارد شود و در شمار پيامبران خواهد بود و مزدى هم پاى ايشان خواهد گرفت.[4]
3. استغفار فرشتگان
كسانى كه مال حلال مى خورند، از استغفار فرشگان آسمانى برخوردار خواهند شد. پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)فرموده است:
كسى كه غذاى حلالى بخورد، فرشته اى بالاى سرش مى ايستد و برايش استغفار مى كند تا آن گاه كه وى از خوردن غذا فارغ شود.[5]
- پى آمدهاى لقمه ى حرام
پيش از پرداختن به روايات اسلامى، شايسته است اشعارى را در بيان پى آمدهاى شوم غذاى حرام بياوريم. شيخ بهايى(رحمهم الله)مى فرمايد:
لقمه نانى كه باشد شبهه ناك
در حريم كعبه ى ابراهيم پاك
گر به دست خود فشاندى تخم او
ور به گاو چرخ كردى شخم او
ور مه نو در حصادش داس كرد
ور ز سنگ كعبه اش دستاس كرد
ور به آب زمزمش كردى عجين
مريم آيين، پيكرى از حور عين
ور بُدى از شاخ طوبى آتشش
ور شدى روح القدس هيزم كشش
ور تنور نوح بندد مريمش
ور دم عيسى بود آتش دمش
ور تو برخوانى هزاران بسمله
بر سر آن لقمه ى پر ولوله
عاقبت خاصيّتش ظاهر شود
نفس از آن لقمه تو را قاهر شود
در ره طاعت، تو را بى جان كند
خانه ى دين تو را ويران كند
درد دينت گر بود اى مرد راه!
چاره ى خود كن كه شد دينت تباه[6]
1. حرام خوارى، بركت زندگى را از بين مى برد.
2. انسان را از نعمت راز و نياز با خدا محروم مى كند. پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرمود:
عبادت كردن هم زمان با حرام خوارى همانند بنا كردن ساختمان در شن زار است.[7]
اين سخن بدان معناست كه ساختمانى كه شالوده ى محكمى ندارد، به زودى خراب مى شود و صاحبش از آن بى بهره مى ماند. به همين ترتيب، عبادت كسى كه از حرام پرهيز نمى كند، بى فايده خواهد بود.
3. دعاى فرد حرام خوار مستجاب نمى شود. يكى از دلايل اصلى پذيرفته نشدن دعا، لقمه ى حرام است. پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرمود:
كسى كه يك لقمه ى حرام بخورد، تا چهل شبانه روز، نمازش پذيرفته نمى شود و دعايش مستجاب نمى گردد.[8]
4. يكى ديگر از پى آمدهاى مهم لقمه ى حرام، سنگ دلى و سياهى قلب است، به گونه اى كه ديگر هيچ پند و اندرزى در او اثر نمى كند و سخت ترين رنج هاى ديگران، دل او را به درد نمى آورد. در تاريخ عاشورا مى خوانيم كه امام حسين(عليه السلام) به لشكر عمر سعد فرمود:
شكم هايتان از حرام پر شده و بر دل هايتان مهر خورده است. ديگر حق را نمى پذيريد و به آن گوش نمى دهيد.[9]
اين نكته ى تاريخى گوياى آن است كه لقمه ى حرام، قلب را تيره و تار مى كند. در اين حالت، فرد از پذيرش حق و تسليم شدن در برابر آن خوددارى مى كند و از هيچ جنايتى روى گردان نيست.
5. يكى از عوامل مهم در پيدايش گناهان، لقمه ى حرام است كه با از بين بردن نورانيت دل، انسان را در روى آوردن به بزه كارى، گستاخ مى سازد. اگر ناهنجارى هاى اجتماعى در جامعه وجود دارد، ريشه هاى آن به لقمه هاى نامشروع برمى گردد.[10]
پی نوشتها:
[1]. بقره، 168.
[2]. بقره، 275.
[3]. قصص، 12.
[4]. بحار الانوار، محمد باقر مجلسى، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ج 23، ص 6.
[5]. سفينة البحار، عباس قمى، تهران، انتشارات فراهانى، ج 10، ص 298.
[6]. برگرفته از: كفاية الواعظين، ابى الفضل الحسينى، قم، كتاب فروشى مصطفوى، ج 1، ص 51.
[7]. سفينة البحار، ج 1، ص 299.
[8]. همان، ص 24.
[9]. نفس المهموم، عباس قمى، قم، مكتبة بصيرتى، ص 245.
[10]- براى آگاهى بيشتر ر.ك: گناهان كبيره، سيد عبدالحسين دستغيب، ج 1; گناه و ناهنجارى; عوامل و زمينه هاى آن، سيد مجتبى حسنى; گناه شناسى، محسن قرائتى; تربيت فرزند از ديدگاه اسلام، حسين مظاهرى.