پرسش :
آيا فاصله گرفتن از معنويت را مى توان يكى از عوامل پيدايش بحران هاى اجتماعى در جامعه دانست؟
پاسخ :
نمى توان انكار كرد كه جامعه ى ما اكنون با مشكلات بزرگى مانند: فقر، ناامنى، فساد ادارى، تبعيض، وجود اختلاف نظر در بعضى رده هاى مسؤولان، افزايش فاصله ى طبقاتى، از ياد بردن آرمان ها و ارزش هاى الهى، رقابت در مال اندوزى و ... دست به گريبان است، ولى بايد پرسيد: چرا چنين شده است؟
همه مى دانيم كه معنويات در برابر ماديات قرار دارد. قرآن كريم، هنگام برشمردن ويژگى هاى پرهيزكاران، از ايمان به غيب به عنوان يكى از مصداق هاى معنويات نام مى برد. ايمان به غيب; يعنى ايمان به مبداء (خدا) و معاد (روز رستاخيز) و فرشتگان وحى. در چنين حالتى، باور داريم كه خداوند حكيم براى انسان، تكليف قرار داده است و زندگى انسان با مرگ به پايان نمى رسد، بلكه مرگ، رفتن از جهانى به جهان ديگر است. بر اساس اين باور، افق ديد يك انسان معنوى از يك فرد مادّى كه همه ى وجودش، شكم و شهوت است و بيش تر از محسوسات، چيزى نمى شناسد، بسيار گسترده تر است.
پى آمدهاى ايمان به غيب (معنويات)
1. اتحاد و همدلى
اگر انسان ها، هواى نفس خود را معيار عمل قرار دهند و همه چيز را براى خود بخواهند، همواره دچار تضاد و درگيرى خواهند بود. بنابر فرمايش مولاى متقيان، على(عليه السلام):
مادّى گرايان بر سر دنياى دون بر يكديگر پيش دستى مى كنند و هم چون سگان، اين مردار گنديده را از هم مى ربايند و ديرى نپايد كه از يكديگر بيزارى جويند و از هم جدا شوند و با لعنت، يكديگر را ديدار كنند.[1]
در مقابل، اهل ايمان چون هواى خويش را كنار گذاشته اند و پيرو فرمان خداوند متعال هستند، با هم هيچ اختلافى ندارند.
امام خمينى(رحمهم الله) نيز فرموده است:
وقتى كه خود نباشد، ديگر نزاع هم نيست، دعوا هم نيست. انبيا با هم نزاع نداشتند. همه ى انبيا اگر جمع بشوند در يك جايى، با هم هيچ اختلافى ندارند; براى اين كه وجهه، وجهه ى واحد است و خود كنار رفته است.[2]
پس اختلاف هاى موجود در جامعه، به دليل فاصله گرفتن از معنويت و روى آوردن به ماديات است. اگر هواپرستى، جاى خود را به خداپرستى دهد، يك رنگى، اتحاد و همدلى در جامعه حكم فرما مى شود و اختلاف هاى قومى، حزبى و مذهبى كه سرچشمه ى بسيارى از مشكلات كشور است، از ميان برمى خيزد.
2. گشايش در رزق
گفتيم كه نخستين ويژگى پرهيزكاران، ايمان به غيب است و به تصريح قرآن كريم:
من يتق الله يجعل له مخرجاً و يرزقه من حيث لايحتسب.[3]
هر كس از خدا پروا داشته باشد، خداوند براى او گشايشى قرار مى دهد.
حضرت پيامبر(صلى الله عليه وآله) منظور از گشايش را، رهايى از شبهه هاى دنيا و سختى هاى مرگ و روز قيامت مى داند.[4] بنابراين، خداوند به آدمى از جايى كه گمان نمى برد، روزى مى دهد. پس بن بست ها و بحران هاى اجتماعى و گسترش فقر در نبودن تقوا و فاصله گرفتن از معنويت ريشه دارد.
3. توانايى بازشناسى حق و باطل
خداوند در قرآن مى فرمايد:
يا ايها الذين آمنوا ان تتقوا الله يجعل لكم فرقاناً.[5]
اى كسانى كه ايمان آورده ايد! اگر از خدا بترسيد، خداوند توانايى بازشناسى حق از باطل را به شما مى بخشد.
سردرگمى نسل جديد و گرفتار آمدن آنان در گرداب سليقه ها، مكتب ها و مُدهاى گوناگون تنها با تقوا پيشه كردن برطرف خواهد شد. آن گاه جوانان با نور تقوا و ايمان و معنويت، خواهند توانست راه را از چاه بازشناسند.
4. افزايش بركت هاى آسمانى و زمينى
اگر مردم، ارتباط خود را با خدا بيشتر مى كردند و به معنويات بيشتر اقبال نشان مى دادند، خداوند متعال، باران هاى بابركت فرو مى فرستاد، زمين ها را حاصل خيز مى ساخت و... تا مردم از آرامش و رفاه بسيار خوبى برخوردار شوند. گسستن از خدا و معنويت، به فراموشى سپردن آخرت و كردارهاى ناصواب سبب مى شود خداوند، بركت هاى خود را از مردم باز ستاند. در قرآن كريم مى خوانيم:
و لو ان اهل القرى آمنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء و الارض و لكن كذّبوا فاخذناهم بما كانوا يكسبون.[6]
چنان چه مردم شهر و ديار همه ايمان مى آوردند و پرهيزكار مى شدند، همانا ما درهاى بركت آسمان و زمين را بر روى آنان مى گشوديم، ولى آنان (آيات و پيامبران ما را) دروغ پنداشتند. ما نيز آنان را به كيفر كردار زشت شان رسانديم.
آرى، فاصله گرفتن از معنويت بر ميزان بركت هاى آسمانى و زمينى اثر مى گذارد.
5. كرامت انسانى
كرامت انسان در پرتو حاكم بودن ارزش ها و معنويت، انجام تكليف الهى و پرهيزكارى به دست مى آيد. آن گاه كه آدمى از خدا و معنويت، فاصله گيرد، به پستى خواهد گراييد و به كارهايى دست خواهد زد كه هيچ حيوان درنده و هيچ موجود پستى، آن را انجام نمى دهد. پس تنها راه نجات ملت ها، روى آوردن به برنامه اى است كه خداوند براى بشر تدوين كرده و به وسيله ى رسول خويش در اختيار آنان نهاده است:
ان اكرمكم عندالله اتقاكم.[7]
همانا ارجمندترين شما نزد خداوند، پرهيزكارترين شماست.
6. آرامش
امروزه بيمارى هاى روانى مانند: افسردگى، اضطراب، هراس و... مشكل همه ى جامعه هاى انسانى است. اين مشكلات در اين مسأله ريشه دارد كه بشر نمى داند از كجا آمده است، براى چه زنده است و سرانجام به كجا خواهد رفت. به همين دليل، با فراموش كردن خدا، به ماديات سرگرم مى شود و گاه با نااميدى از سرانجام كار خويش و ترس از آينده ى نامعلوم، به خودكشى دست مى يازد. اين در حالى است كه:
الا بذكر الله تطمئن القلوب[8].
همانا دل با ياد خدا، آرام گيرد.
اگر انسان به خداوند توسّل جويد، ديگر از هيچ مشكلى، هراس به دل راه نخواهد داد ; زيرا:
الا ان اولياء الله لا خوف عليهم و لا هم يحزنون الذين آمنوا و كانوا يتقون.[9]
آگاه باشيد كه هيچ ترس و هيچ اندوهى در دل دوستان خدا نيست; همانانى كه ايمان آوردند و خداترس هستند.
بنابراين، حاكم شدن ارزش هاى الهى و معنويت در جامعه و تعهد و تقواى تك تك مردم و مسؤولان نظام، همه ى مشكلات اقتصادى، فقر، فساد، تبعيض، اختلاف هاى بيهوده ى حزبى، نژادى، مذهبى و ... را برطرف خواهد كرد و كشورى امن، آباد و آزاد از تسلط بيگانگان را به ارمغان خواهد آورد. در مقابل، گسترش مادّى گرايى و پيروى از فرهنگ غرب، جامعه را به سوى نابودى و زيان كارى پيش خواهد برد.
پی نوشتها:
[1]. نهج البلاغه، خطبه ى 151.
[2]. صحيفه ى نور، امام خمينى(ره)، ج 14، صص 138 و 139، سخنرانى 28/11/1359.
[3]. طلاق، 2و3.
[4]. مجمع البيان، ج 10، ص 36 .
[5]. انفال، 29.
[6]. اعراف، 95.
[7]. حجرات، 13.
[8]- رعد، 28.
[9]. يونس، 62.
نمى توان انكار كرد كه جامعه ى ما اكنون با مشكلات بزرگى مانند: فقر، ناامنى، فساد ادارى، تبعيض، وجود اختلاف نظر در بعضى رده هاى مسؤولان، افزايش فاصله ى طبقاتى، از ياد بردن آرمان ها و ارزش هاى الهى، رقابت در مال اندوزى و ... دست به گريبان است، ولى بايد پرسيد: چرا چنين شده است؟
همه مى دانيم كه معنويات در برابر ماديات قرار دارد. قرآن كريم، هنگام برشمردن ويژگى هاى پرهيزكاران، از ايمان به غيب به عنوان يكى از مصداق هاى معنويات نام مى برد. ايمان به غيب; يعنى ايمان به مبداء (خدا) و معاد (روز رستاخيز) و فرشتگان وحى. در چنين حالتى، باور داريم كه خداوند حكيم براى انسان، تكليف قرار داده است و زندگى انسان با مرگ به پايان نمى رسد، بلكه مرگ، رفتن از جهانى به جهان ديگر است. بر اساس اين باور، افق ديد يك انسان معنوى از يك فرد مادّى كه همه ى وجودش، شكم و شهوت است و بيش تر از محسوسات، چيزى نمى شناسد، بسيار گسترده تر است.
پى آمدهاى ايمان به غيب (معنويات)
1. اتحاد و همدلى
اگر انسان ها، هواى نفس خود را معيار عمل قرار دهند و همه چيز را براى خود بخواهند، همواره دچار تضاد و درگيرى خواهند بود. بنابر فرمايش مولاى متقيان، على(عليه السلام):
مادّى گرايان بر سر دنياى دون بر يكديگر پيش دستى مى كنند و هم چون سگان، اين مردار گنديده را از هم مى ربايند و ديرى نپايد كه از يكديگر بيزارى جويند و از هم جدا شوند و با لعنت، يكديگر را ديدار كنند.[1]
در مقابل، اهل ايمان چون هواى خويش را كنار گذاشته اند و پيرو فرمان خداوند متعال هستند، با هم هيچ اختلافى ندارند.
امام خمينى(رحمهم الله) نيز فرموده است:
وقتى كه خود نباشد، ديگر نزاع هم نيست، دعوا هم نيست. انبيا با هم نزاع نداشتند. همه ى انبيا اگر جمع بشوند در يك جايى، با هم هيچ اختلافى ندارند; براى اين كه وجهه، وجهه ى واحد است و خود كنار رفته است.[2]
پس اختلاف هاى موجود در جامعه، به دليل فاصله گرفتن از معنويت و روى آوردن به ماديات است. اگر هواپرستى، جاى خود را به خداپرستى دهد، يك رنگى، اتحاد و همدلى در جامعه حكم فرما مى شود و اختلاف هاى قومى، حزبى و مذهبى كه سرچشمه ى بسيارى از مشكلات كشور است، از ميان برمى خيزد.
2. گشايش در رزق
گفتيم كه نخستين ويژگى پرهيزكاران، ايمان به غيب است و به تصريح قرآن كريم:
من يتق الله يجعل له مخرجاً و يرزقه من حيث لايحتسب.[3]
هر كس از خدا پروا داشته باشد، خداوند براى او گشايشى قرار مى دهد.
حضرت پيامبر(صلى الله عليه وآله) منظور از گشايش را، رهايى از شبهه هاى دنيا و سختى هاى مرگ و روز قيامت مى داند.[4] بنابراين، خداوند به آدمى از جايى كه گمان نمى برد، روزى مى دهد. پس بن بست ها و بحران هاى اجتماعى و گسترش فقر در نبودن تقوا و فاصله گرفتن از معنويت ريشه دارد.
3. توانايى بازشناسى حق و باطل
خداوند در قرآن مى فرمايد:
يا ايها الذين آمنوا ان تتقوا الله يجعل لكم فرقاناً.[5]
اى كسانى كه ايمان آورده ايد! اگر از خدا بترسيد، خداوند توانايى بازشناسى حق از باطل را به شما مى بخشد.
سردرگمى نسل جديد و گرفتار آمدن آنان در گرداب سليقه ها، مكتب ها و مُدهاى گوناگون تنها با تقوا پيشه كردن برطرف خواهد شد. آن گاه جوانان با نور تقوا و ايمان و معنويت، خواهند توانست راه را از چاه بازشناسند.
4. افزايش بركت هاى آسمانى و زمينى
اگر مردم، ارتباط خود را با خدا بيشتر مى كردند و به معنويات بيشتر اقبال نشان مى دادند، خداوند متعال، باران هاى بابركت فرو مى فرستاد، زمين ها را حاصل خيز مى ساخت و... تا مردم از آرامش و رفاه بسيار خوبى برخوردار شوند. گسستن از خدا و معنويت، به فراموشى سپردن آخرت و كردارهاى ناصواب سبب مى شود خداوند، بركت هاى خود را از مردم باز ستاند. در قرآن كريم مى خوانيم:
و لو ان اهل القرى آمنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء و الارض و لكن كذّبوا فاخذناهم بما كانوا يكسبون.[6]
چنان چه مردم شهر و ديار همه ايمان مى آوردند و پرهيزكار مى شدند، همانا ما درهاى بركت آسمان و زمين را بر روى آنان مى گشوديم، ولى آنان (آيات و پيامبران ما را) دروغ پنداشتند. ما نيز آنان را به كيفر كردار زشت شان رسانديم.
آرى، فاصله گرفتن از معنويت بر ميزان بركت هاى آسمانى و زمينى اثر مى گذارد.
5. كرامت انسانى
كرامت انسان در پرتو حاكم بودن ارزش ها و معنويت، انجام تكليف الهى و پرهيزكارى به دست مى آيد. آن گاه كه آدمى از خدا و معنويت، فاصله گيرد، به پستى خواهد گراييد و به كارهايى دست خواهد زد كه هيچ حيوان درنده و هيچ موجود پستى، آن را انجام نمى دهد. پس تنها راه نجات ملت ها، روى آوردن به برنامه اى است كه خداوند براى بشر تدوين كرده و به وسيله ى رسول خويش در اختيار آنان نهاده است:
ان اكرمكم عندالله اتقاكم.[7]
همانا ارجمندترين شما نزد خداوند، پرهيزكارترين شماست.
6. آرامش
امروزه بيمارى هاى روانى مانند: افسردگى، اضطراب، هراس و... مشكل همه ى جامعه هاى انسانى است. اين مشكلات در اين مسأله ريشه دارد كه بشر نمى داند از كجا آمده است، براى چه زنده است و سرانجام به كجا خواهد رفت. به همين دليل، با فراموش كردن خدا، به ماديات سرگرم مى شود و گاه با نااميدى از سرانجام كار خويش و ترس از آينده ى نامعلوم، به خودكشى دست مى يازد. اين در حالى است كه:
الا بذكر الله تطمئن القلوب[8].
همانا دل با ياد خدا، آرام گيرد.
اگر انسان به خداوند توسّل جويد، ديگر از هيچ مشكلى، هراس به دل راه نخواهد داد ; زيرا:
الا ان اولياء الله لا خوف عليهم و لا هم يحزنون الذين آمنوا و كانوا يتقون.[9]
آگاه باشيد كه هيچ ترس و هيچ اندوهى در دل دوستان خدا نيست; همانانى كه ايمان آوردند و خداترس هستند.
بنابراين، حاكم شدن ارزش هاى الهى و معنويت در جامعه و تعهد و تقواى تك تك مردم و مسؤولان نظام، همه ى مشكلات اقتصادى، فقر، فساد، تبعيض، اختلاف هاى بيهوده ى حزبى، نژادى، مذهبى و ... را برطرف خواهد كرد و كشورى امن، آباد و آزاد از تسلط بيگانگان را به ارمغان خواهد آورد. در مقابل، گسترش مادّى گرايى و پيروى از فرهنگ غرب، جامعه را به سوى نابودى و زيان كارى پيش خواهد برد.
پی نوشتها:
[1]. نهج البلاغه، خطبه ى 151.
[2]. صحيفه ى نور، امام خمينى(ره)، ج 14، صص 138 و 139، سخنرانى 28/11/1359.
[3]. طلاق، 2و3.
[4]. مجمع البيان، ج 10، ص 36 .
[5]. انفال، 29.
[6]. اعراف، 95.
[7]. حجرات، 13.
[8]- رعد، 28.
[9]. يونس، 62.