پرسش :
درباره تاریخچه و عملکرد حزب الله لبنان و نقش انقلاب اسلامی ایران توضیح دهید.
پاسخ :
جنبش انقلابی حزب الله لبنان، یکی از مشهورترین و تأثیرگذارترین گروههای اسلامگرا، در دهه هشتاد میلادی در جهان عرب ظهور یافت. در شرایطی که لبنان در آتش جنگ داخلی میسوخت، ارتش اسرائیل در ژوئن 1982، تهاجم گستردهای را به لبنان آغاز کرده و نیمی از خاک این کشور را به اشغال خود در آورد. در واقع شکست گروههای فلسطینی و احزاب چپ لبنان در مقابله با این تهاجم، شکست نظریههای ملی گرایی عربی و ایدئولوژیهای چپ (کمونیسم، بعث، ناصریسم و...) را در پی داشت و زمینه را برای ظهور حزب الله لبنان به عنوان تنها گزینه، برای مقابله با این تجاوزات فراهم ساخت.
شرایط پیدایش حزب
با شروع فعالیتهای بعضی روحانیون بازگشته از حوزه علمی دینی نجف اشرف به لبنان، نقطههای آغازین حرکت فعال علمای دینی در دهه 1960 شکل گرفت. برگزاری جلسات درس و سخنرانی، گفت و شنودهای فرهنگی، پرسشها و... توجه مردم را به برداشت و درک تازهای از نقش اسلام در زندگی بر انگیخت. در آغاز راه، این فعالیتها گسترده نبود و شیوه امامت جماعت در مساجد و ارائه دروس دینی را در روستاها و محیط پیرامون آنها برگزیده بود. به تدریج برگزاری فعالیتهای فرهنگی در سراسر خاک لبنان و البته در دایرهای محدود مد نظر قرار گرفت. گروهی از جوانان در چارچوب ضرورت توجه جدی به شناخت اسلام، به این علمای دینی روی آوردند و عامه مردم نیز به آنان پیوستند. حضور جوانان دانشگاهی و زنان نیز اندک بود. این مرحله نشانگر حیات جنینی جریان اسلام گرا و بر داشتن گامهای نخستین در تحقق حرکتی محدود و جدید بود.
با گذشت زمان، همه نگاهها به سه تن از عالمان پر تلاش که دارای بینش فکری تکامل یافته و توان فرهنگی درخور توجه بودند و شیوههای خاصی در عرصه تحرکات اسلامی داشتند، معطوف شد. این عالمان عبارت بودند از امامموسی صدر که در قم هم تحصیل کرده بود. وی فعالیتهایی در شهر صور در چارچوب جمعیت احسان و نیکی آغاز کرد، وی شخصیتی جذاب داشت که قادر به جلب افکار عمومی بود و منطق استوارش او را از دیگران متمایز میساخت. زود هنگام به حرکت سیاسی و اجتماعی اهتمام ورزید و تماسهای زیادی بر قرار کرد که این اقدامات در سال 1967 به ایجاد مجلس اعلای شیعیان، به عنوان نهادی دینی رسمی انجامید، پس از آن، وی جنبش محرومان را به صورت جنبشی سیاسی و اجتماعی بنیاد نهاد. و گردانهای مقاومت لبنان یا امل را به عنوان بازوی نظامی جنبش، با هدف مقاومت علیه اشغالگری اسرائیل تأسیس کرد.
آیت الله شیخ محمد مهدی شمس الدین نیز از جمله شخصیتهای مذهبی بود که با شروع فعالیت خود در منطقه شرقی بیروت، دردکوانه و پس از انتقال به منطقه شیاح در حومه جنوبی بیروت، ریاست جمعیت خیریه فرهنگی را بر عهده گرفت و پس از آن، به عنوان نایب رئیس مجلس اسلامی اعلای شیعیان انتخاب شد. دیدگاه شمس الدین در دعوت به نبرد با اسرائیل و آزاد سازی سرزمینهای اشغال شده، بسیار روشن و صریح بود.
از شخصیتهای مذهبی دیگر که در برپایی و ایجاد زمینههای تشکیل حزب الله لبنان نقش مؤثر و مثبتی داشت، آیت الله سید محمد حسین فضل الله بود که فعالیتش را در نبعه در منطقه شرقی بیروت آغاز و جمعیت خانواده برادری را تأسیس کرد. فعالیتهای سیاسی وی پس از تجاوز اسرائیل به خاک لبنان در اظهارات و خطبه هایش تجلی یافت و مورد توجه جدی قرار گرفت.
در نخستین سالهای تأسیس حزب الله، نام آیت الله سید محمد حسین فضل الله ارتباطی عمیق با نام حزب یافت. در هنگام تأسیس حزب، کسانی که از گروههای اسلامی مختلف به آن ملحق شدند، علامه فضل الله را الگویی میشمردند که تجلی بخش باورهای آنان است و او را دارای دیدگاه اسلامی آگاهانه و پویا، به ویژه در جانبداری از رهبر فقید انقلاب اسلامی ایران امام خمینی (قدس سره) میدانستند. ایشان رویکردهای حزب را که با دیدگاهش هماهنگی داشت، مورد حمایت و تأیید قرار میداد. در اوج تحولات مستمر آن روز، رسانههای بیگانه و داخلی و اغلب نیروهای سیاسی، علامه فضل الله را هدایت گر گروههای اسلامی فعال در صحنه، و رهبر معنوی حزب الله معرفی میکردند.
اسلام گرایان لبنان، میان جنبش امل، کمیتههای اسلامی، حزب دعوت و افراد مستقل تقسیم شده بودند و منابع فرهنگی آنان، از عالمان سه گانه یاد شده، یا برخی آنان و نیز عموم فعالیتهای روحانیون و علمای دینی متأثر بود. از آنجا که فعالیت سیاسی در انحصار جنبش امل بود، بعضی افراد یا از سر اعتقاد کامل به آن، با عنوان گذر از یک مرحله و انتظار مرحلهای دیگر، فعالیت در آن جنبش را برگزیدند. گروهی دیگر در کمیتههای اسلامی شرکت جستند که به صورت کمیتههای محلی جوانان ایجاد شده بودند و اتحادیه دانشجویان مسلمان لبنان که به موضوعات دانشجویی، برگزاری سخنرانیها و دورههای فرهنگی برای جوانان اقدام میکرد، همگام و همنوا با کمیتههای اسلامی فعالیت میکرد.
در چنین فضایی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (قدس سره) در سال 1979 به پیروزی رسید و همه مؤمنان به اسلام را به خود جذب کرد. کسانی که بعدها به نام کمیتههای حامی انقلاب اسلامی ایران، تظاهراتِ حمایت و تأیید راه انداخته، همیاری خود را نسبت به انقلاب ابراز داشتند و تلاش آنان به ارتباط با ارکان دولت نوپای اسلامی ایران و در رأس آن ولی فقیه و امام خمینی (ره) انجامید. عطش همگامی با انقلاب اسلامی، همه نیازهای ابتدایی و اساسی حرکت و پویایی سیاسی کشوری مانند لبنان را تحت الشعاع قرار داد، چرا که فعالیتهای اسلامی جاری، به شیوهای که پیش از انقلاب اسلامی ایران جریان داشت، دیگر پاسخگو نبود. هم زمان با این اقدامات بود که تجاوز رژیم اشغالگر به لبنان آغاز شد و از آنجا که هیچ تشکیلات حزبی اسلامی، برای رویارویی با متجاوزان اسرائیلی وجود نداشت، توجه به ضرورت ایجاد تشکیلات اسلامی واحد، قوت یافت تا سه هدف اصلی را محور کار خود قرار دهد:
1. اسلام به عنوان شیوه کامل، فراگیر و شایسته برای زندگی بهتر و پایه فکری، عقیدتی، ایمانی و عملی که تشکیلات مورد نظر بر اساس آن ایجاد شود.
2. مقاومت در برابر اشغالگری اسرائیل، به عنوان خطرجاری و آینده که به دلیل آثاری که بر لبنان و منطقه میگذارد، باید در اولویتهای رویارویی قرار گیرد و نیازمند ایجاد ساختار جهادی ـ مبارزاتی و به کارگیری همه امکانات لازم برای انجام مأموریت و وظایف آن است.
3. رهبری شرعی ولی فقیه، به عنوان جانشین پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) که خطوط کلی فعالیتها را برای امت ترسیم میکند و امر و نهی او نافذ و حاکم است.
برای تحقق چنین اهدافی، نمایندگان گروههای اصلی اسلامی، مطالعه دیدگاههای مختلفی را در زمینه ارزیابی و نگرش خود نسبت به نحوه فعالیتهای اسلامی در لبنان پیگیری کردند و پس از تدوین طرح نهایی، نه نفر را نمایندگان خود برگزیدند. تجمع علمای بقاع، کمیتههای اسلامی و جنبش امل اسلامی هر یک سه نماینده در این جمع داشتند. این گروه طرح نهایی خود را که به «سند9» معروف شد و متضمن اهداف یاد شده بود، به امام خمینی (رحمة الله علیه) تقدیم کردند که مورد موافقت ایشان قرار گرفت و در نتیجه با نظر موافق ولی فقیه، مشروعیت یافت.
پس از آن، گروههای اسلامی موافق سند یاد شده، تصمیم به انحلال ساختارهای تشکیلاتی موجود خود گرفتند و تشکل واحد و جدید را ایجاد کردند که بعدها حزب الله نام گرفت. پس از انجام مشورتهایی کادر رهبری مؤسس حزب انتخاب و گامهای نخستین برای استفاده از توانهای شخصی ـ و نه تشکیلاتی ـ افراد مختلف آغاز شد. نظامنامه و مقررات داخلی مربوط به عضویت تدوین شد و تلاش فعالانهای از طریق علمای دینی، برای بسیج مردم و فراخوان آنان به سوی آموزش نظامی و مقاومت در برابر اشغالگری رژیم اسرائیل، در چارچوب یک برنامه اسلامی مرتبط با رهبری ولی فقیه صورت گرفت.
این رویداد با همبستگی ایران اسلامی با لبنان و سوریه هم زمان شد. امام خمینی (رحمة الله علیه) به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دستور داد که در رویارویی با اسرائیل غاصب، از راه آموزش نظامی و فراهم آوردن زمینههای لازم به حمایت حزب الله بشتابد.
تشکیلات حزب الله و فعالیتهای عمومی آن
الف. تشکل حزب الله یا امت حزب الله
بحث و بررسی درباره چارچوب عملی تحقق اهدافی که کمیته نه نفره بنیانگذاران ارائه دادند و امام خمینی (رحمة الله علیه) آن را تأیید کرد، آغاز شد. بحثهای گستردهای در حوزههای رهبری حزب، ساختار تشکیلاتی و شکل سازماندهی که میتواند اهداف را به گونهای بهتر تحقق بخشد، صورت گرفت. این بحثها در مورد شکلی که حزب باید داشته باشد و اینکه چگونه میان مزایای تحزب و فعالیت تودهای و مردمی میتوان تلفیقی کرد، متمرکز شد. سرانجام، این گفت و گوها با انتخاب یک گزینه به پایان رسید و تشکیلات هرمی شکل به عنوان الگوی حزب قرار گرفت و ضابطهها و مقرراتی منظور شد که نکات منفی هر دو طرح را در برنداشته باشد و در نتیجه الگوی زیر حاصل شد:
1. هر کس بطور کامل موافق اهداف حزب باشد، پایبندی به تصمیمات تشکیلاتی آن را بپذیرد، زمان لازم را برای انجام وظایف خود در اختیار حزب بگذارد، از عهده انجام وظایف خود برآید و مؤمن باشد، میتواند عضویت حزب را در جایگاههای مختلف و در چارچوب تشکیلات مستقیم آن بپذیرد.
2. مراعات وظایف حزبی مورد نظر و در رأس آن فعالیتهای مقاومت و ایجاد تشکیلات مناسب که شرح وظایف و حدود مسئولیتها و اختیارات را برای انجام فعالانه وظایف لحاظ و هماهنگی بین واحدهای حزب را تسهیل میکند.
3. ایجاد بسیج عمومی برای علاقمندان خواهان پیوستن به حزب.
4. ایجاد جمعیتهای زنان با انجام فعالیتهای متنوع فرهنگی، اجتماعی و سیاسی.
5. ایجاد مؤسسات و جمعیت پیشاهنگان امام مهدی (عج).
6. مشارکت در بر پایی تجمعات و هیأتهای مختلف.
7. همکاری با عالمان، جمعیتها و مؤسساتی که از لحاظ تأسیس و آیین نامههای داخلی، اگر چه دارای استقلال خاص خود هستند؛ اما در چارچوبهای کلی با اهداف حزب الله هماهنگی دارند.
8. تلقی همه شرکت کنندگان و حاضران در فعالیتها و مسایل مورد توجه حزب الله و نیز تأکید کنندگان اندیشههای آن، به عنوان هواداران حزب الله.
این شیوه تشکیلاتی موجب جذب اقشار مختلف معتقدان به اهداف حزب شد و به لحاظ تفاوتهای غیر مضر در ویژگیهای خاص هر قشر، از غلتیدن در آفت ایجاد تشکیلات بسته و منع دیگران از تعامل با حزب جلوگیری شد. با این همه حزب الله همچنان نیازمند ادامه جست و جو و بررسی هر روشی است که دایره استفاده از دوستداران و تأیید کنندگان حزب و نیز حوزه جذب و فراگیری مردمی و استفاده همه نیروها را گسترش دهد و از سوی دیگر تعصبات حزبی که نتیجه طبیعی یک تشکل است، از بین برود.
بر این اساس، دیگر مشکلی در زمینه نام گذاری باقی نماند، چرا که نام تشکل تغییر در واقعیت عملی آن ایجاد نمیکرد؛ لذا تصمیم به انتخاب نام حزب الله گرفته شد، حزبی که میکوشد، همه اقشار امت را بر اساس جزئیات یاد شده، به سوی خود جذب کند و همواره این آمادگی را برای انجام اصلاحات و تعدیل تشکیلاتی درون سازمانی، همگام با مسائل نوین و نیازهای حزب در توسعه جایگاه و وظایف خود داشته باشد.
الف ـ 1. شورا و ساختار تشکیلاتی حزب الله
الگوی رهبری جمعی به جای رهبری فردی، برای حزب انتخاب شد. کادر رهبری شورا نام گرفت و تعداد اعضای آن که انتخاب آنها پس از مشورت با فعالان اصلی حزب صورت میگیرد، در دورههای مختلف متفاوت بود. با پیشرفت فعالیتها، نیاز به اصلاح ساختار تشکیلاتی شورا و روش انتخاب اعضای آن احساس شد؛ از این رو در آیین نامه داخلی که بعدها تصویب شد، تعداد اعضای شورا نه نفر تعیین شد که برای یکسال، از سوی کادرهای اصلی که در جایگاه مسئول بخش یا بالاتر از آن هستند، انتخاب میشوند. شورا نیز دبیرکل را از میان اعضای خود انتخاب میکند و سایر وظایف در بقیه اعضا، بر اساس اختیارات ذکر شده در آیین نامه داخلی تقسیم میشود. نخستین شورای منتخب که به لحاظ ترتیب زمانی، چهارمین شورای حزب بود، شیخ صبحی طفیلی را در پنجم نوامبر 1989 به عنوان دبیر کل برگزید و در پایان دوره، به دلیل عدم امکان تشکیل کنگره انتخاباتی که ناشی از محاصره اقلیم التفاح، در جریان حوادث درگیریهای امل و حزب الله بود، به مدت شش ماه دیگر تمدید شد.
پس از آن، اجرای پارهای اصلاحات تشکیلاتی تصویب شد. تعداد اعضای شورا به هفت نفر تقلیل یافت تا با توزیع وظایف مشخص شده، هماهنگ باشد و مدت ماموریت شورا به دو سال افزایش یافت و سمت جانشین دبیرکل نیز ایجاد شد. در مه 1991، شورا شهید سید عباس موسوی را دبیر کل معرفی کرد که او نیز در 16 فوریه 1992 به فیض شهادت نایل آمد و پس از آن سید حسن نصر الله در نیمه مه 1991 به سمت دبیر کلی حزب الله لبنان انتخاب شد و در دورههای پیاپی پس از آن تا دوره انتخابی هفتم (دوره جاری)دبیرکلی او تجدید شد. در این مدت، دو اصلاح در نظام شورا صورت گرفت. مأموریت شورا به سه سال افزایش یافت و انحصار انتخاب دبیر کل به دو دوره متوالی برداشته شد و به دبیر کل حق نامزدی و انتخاب شدن برای دورههای متوالی داده شد.
از نظر ساختار تشکیلاتی عمومی نیز، اصلاحات متعددی صورت گرفت تا هماهنگ با نیازهای حزب الله باشد. در نتیجه این تعدیلها، پنج شورای جهادی، سیاسی، اجرایی، فعالیتهای پارلمانی و قضایی به وجود آمده که ریاست هر یک را یکی از اعضای شورا بر عهده دارد و هر شورا دارای وظایف خاص خود است.
ب. مقاومت اسلامی
تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک لبنان در سال 1982، به منزله جنگ ششم عربها و اسرائیل بود که در واقع آغاز مقاومت اسلامی از سوی حزب الله بود، زیرا علاوه بر لبنان در جنگهای قبلی سرزمینهای عربی از جمله فلسطین اشغال شده بود و وظیفه اسلامی برای آزاد سازی آنها مطرح بود و حضرت امام خمینی (قدس سره) هم با بیان اینکه «اسرائیل یک غده سرطانی است»، دستور لازم را داده بود. حزب الله این مهم را بر عهده گرفت و عملیات مقاومت اسلامی را بر ضد اسرائیل با امکانات بسیار اندکی که فراهم بود و نیروهای انسانی کم آغاز کرد تا گامی باشد، در راه پایه گذاری همه جانبه یک پروژه مقاومت کامل که هدف از آن، رد هر گونه امتیاز دهی ارضی و عدم پذیرش سوء استفاده دشمن از ضعف و ناتوانی واقعی فلسطینیان و عربها و در نتیجه جلوگیری از تحقق اهداف آن بود؛ از این رو بر اولویت مقاومت تأکید شد که این مسئله به کارگیری همه امکانات و نیروها را نیاز داشت. تجربیات نظامی نیروهای مقاومت تحت حمایت و زیر نظر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران سریع رشد کرد؛ اگر چه همه امکانات لازم برای مقاومت فراهم شد، اما همواره تلاش بر این بود تا از آنچه فراهم آمده است، به صورت کامل استفاده شود و کوششهای مستمری برای جبران کاستیها صورت گیرد.
مقاومت اسلامی همراه ماهیت و عملیات جهادی خود را اقدامی برای آزاد سازی و نه یک فرایند سیاسی اعلام کرده است. کارایی مقاومت، نتیجه انباشت تلاشها و فعالیتهایی است که نتایج آن، با یک یا چند حمله تحقق نمییابد و دستیابی به نتایج مورد نظر در آینده، در گرو استمرار و تداوم آنهاست.
پ. عملیات و شیوههای نبرد
مخفی کاری در عمل جهادی، اساس موفقیت در میدان محسوب میشود. عمل غافلگیری، بیشترین اهداف را با کمترین خسارتها به بار میآورد. دشمن با انجام عملیات شناسایی و فعالیتهای اطلاعاتی، در پی کشف موقعیتهایی است که احتمالا از سوی آنها مورد هدف قرار خواهد گرفت و شناسایی کسانی که عملیاتی علیه آن انجام خواهد داد و در این زمینه از شناسایی هوایی، ابزارهای مختلف کنترل نظامی، برای دریافت نشانه هایی که نشان آمادگی برای حملات است، استفاده میکند. بنابراین، مخفی کاری به منظور شکست اقدامات اطلاعاتی و شناساییهای میدانی دشمن، نه تنها ضروری، بلکه واجب است.
همچنین حزب الله، ابزارهای جنگی را طوری انتخاب کرده و میکند که سهولت حمل و نقل و اخفای آنها تأمین شود؛ از این رو، هیچگاه نیازی به تانک یا جنگ افزارهای سنگین و ثابت نبوده است، چرا که این ابزارها در معرض بمباران هوایی قرار میگیرد و در نتیجه با آمادگی تسلیحاتی مقاومت سازگاری لازم را ندارد. حزب الله تدابیر عملی خود را برای پایه ریزی مقاومت، به گونهای متفاوت با ارتشهای منظم اتخاذ کرد.
مقاومت اسلامی از طریق گروههای مخفی در میدان نبرد عمل میکند و این موجب انعطافپذیر در تحرک میشود و امکان میدهد که افراد ضمن زندگی طبیعی خود در روستاها و شهرهای دور و نزدیک، به سادگی بتوانند به میدان نبرد باز گردند؛ بی آنکه نیازی به حضور آشکار نظامی باشد. همچنین انجام عملیات پیاپی، کیفی بودن و تداوم آنها، تحقق اهداف دیگری را تسهیل کرد که عبارت است از:
ـ رعب افکنی در صفوف دشمن و قرار دادن آن در حالت آماده باش دایم که به فرسایش توان نظامی دشمن منجر شده است.
ـ ترساندن سربازان دشمن از مرگ که با انجام عملیات احتمالی مقاومت، همواره در کمین آنهاست و این موجب تزلزل روحیه و کاهش کارایی عملی آنها شده است.
ـ آزاد سازی سرزمین، به عنوان هدف اصلی و نهایی که بارها در عقب نشینی اجباری دشمن صورت گرفته است.
ـ باز داشتن رژیم اشغالگر صهیونیستی از تحقق اهداف توسعه طلبانه بیشتر، همانطوری که در درگیری اخیر میان رژیم صهیونیستی و حزب الله لبنان شاهد آن بودیم.
ت. مواضع سیاسی حزب الله در دهه هشتاد و نود میلادی
مواضع سیاسی حزب الله در دهه هشتاد میلادی، به علت خشونت بیش از حد اسرائیل و حمایت صریح قدرتهای خارجی از آن، ابعاد بسیج مردمی و نظامی را در بر میگرفت، روشهای قهرآمیز را شامل میشد، به طوری که هر گونه شکلی از اشکال رفتار سیاسی مستقل از جنگ با اسرائیل را مردود میدانست. به همین دلیل علیرغم تغییرات متعددی که این جنگ به خود دید و منجر به منحصر شدن اشغال لبنان (در سال 1985) به منطقه کوچکی در مناطق مرزی جنوب این کشور شد، حزب الله همچنان روشهای مبارزه جویانه خود را دنبال میکرد. با توجه به استراتژی توسعه طلبانه اسرائیل غاصب، حزب الله تنها هدفی را که دنبال میکرد، به اوج رساندن حالت بسیج مردمی و باقی ماندن در موضع استقامت و مقابله با متجاوز بود؛ تا بدین وسیله، کلیه بازیگران سیاسی در قبال طرحهای سیاسی داخلی یا در خصوص جنوب لبنان، احساس آسودگی خاطر یا بیتفاوتی نکنند.
مواضع حزب الله در دهه هشتاد، از منطق «بر خورد و غلبه» اشباع شده بود و تصور شکست یا ضرر، برای هر یک از اعضای حزب بسیار مشکل بود، زیرا در آن دوران، راه حلی برای مقابله با رژیم اسرائیل متصور نبود و کلیه تلاشهای صلحآمیز، به نوعی از سوی رژیم صهیونیستی به شکست انجامیده بود، به همین دلیل، جنبه نظامی با استناد به دیدگاه عقیدتی و ایمانی به جهاد و شهادت، بر سایر جنبهها غلبه یافت و حزب الله به موفقیتآمیز بودن راه حلهای «میانه» و «دیپلماسی»، با توجه به ماهیت رژیم صهیونیستی و معادلات قدرت در سطح جهانی، هیچ اعتمادی نداشت. بنابراین، مجموعههای نظامی حزب، در موقع درگیریهای مسلحانه بسیار سریع تصمیمگیری میکرد و هیچ نوع مصالحهای را نمیپذیرفت. در این مرحله، عنوان «تکلیف شرعی» بر کلیه فعالیتها و تصمیمگیریهای حزب الله حاکم بود.
با توجه به غلبه مفاهیم و روحیات بیان شده بر مواضع حزب الله لبنان در دهه هشتاد، اتخاذ مواضع رادیکال نسبت به مسائل داخلی، منطقهای و بین المللی، پی آمد طبیعی آن به شمار میآمد؛ اما در اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود میلادی، تحولات بین المللی و منطقهای مهمی در جهان رخ داد؛ تحولاتی که با تحولات مهم داخلی در کشور لبنان همزمان بود. مهمترین این تحولات عبارت است از:
1.پایان جنگ ایران و عراق در تیرماه 1367.
2.رحلت امام خمینی (ه) در خرداد1368.
3.امضای پیمان طائف (منشورآشتی ملی لبنان) در آبان 1368.
4.تجاور نظامی عراق به کویت در مرداد 1369.
5. احیای مذاکرات اعراب و اسرائیل در کنفرانس مادرید در آبان 1370.
6. فروپاشی شوروی در سال 1370.
مجموعه تحولات مذکور، چهره خاورمیانه را که لبنان نیز بخشی از آن است، دستخوش تغییرات بسیار گستردهای کرد. جنبش حزب الله لبنان، به عنوان یکی از مهمترین گروههای شبه نظامی این کشور تحت تأثیر این تحولات قرار گرفت. بدین ترتیب در عملکردها و مواضع این حزب، در دهه نود میلادی، تغییرات گستردهای حادث شد. به گونهای که حزب الله لبنان در پایان دهه نود میلادی و شروع هزاره جدید، چهرهای متفاوت از دهه هشتاد یافت.
حزب الله لبنان که از ابتدای تأسیس خود نظام سیاسی لبنان را نظامی غیر مشروع و غیر اسلامی میدانست و خواستار براندازی آن بود، در تابستان 1371 تصمیم مهم و تاریخی خود را در خصوص مشارکت در نظام سیاسی، از طریق شرکت در انتخابات پارلمانی، به اطلاع عموم رساند؛ به گونهای که این تصمیم از سوی پژوهشگران سیاسی لبنان، اوج بصیرت سیاسی حزب الله، در ارزیابی از واقعیتهای اوضاع لبنان، سوریه و منطقه معرفی شد و آن را نشانه دستیابی حزب الله به نوعی عمل گرایی سیاسی و واقع بینی ارزیابی میکردند. در پی این تصمیم، حزب الله لبنان که تا پیش از پیمان طائف، رابطه خصمانهای با سایر گروهها و احزاب لبنانی داشت، در جریان مبارزات انتخاباتی سال 1992، با توجه به شرایط جدید و نیازهای حیاتی لبنان، با برخی این گروهها ائتلاف کرد؛ به طوری که نامزدهای انتخاباتی حزب الله، با نامزدهای جنبش امل، حزب کمونیست، حزب قومی سوری و حزب بعث، در یک فهرست ائتلافی، در کنار یکدیگر قرار گرفتند. نتیجه تصمیم حضور فعالانه حزب الله لبنان در انتخابات پارلمانی 1992، پیروزی چشمگیر این حزب در انتخابات مذکور و حضور هشت نماینده شیعه و چهار نماینده از سایر طوایف مذهبی لبنان بود که هم پیمان حزب الله بودند. حزب الله همچنین موفقیتهای خود را در انتخابات 1996 نیز تکرار کرد و پس از عقب نشینی اسرائیل از خاک لبنان در خرداد سال 1379، به صورت قدرت اول شیعه، در مبارزات انتخاباتی سال 2000 شرکت کرد.
ورود حزب الله به نظام سیاسی لبنان و موضوع رعایت قواعد سیاسی، تأثیرات متقابلی بر حزب الله و دولت وقت، به نخست وزیری رفیق حریری داشت. مشارکت حزب الله در مبارزات پارلمانی به پیدایش پدیده نامتعارفی در درون بازی سیاسی منجر شد. حزب الله که برای اولین بار وارد پارلمان شده بود، ناچار بود که برای به رسمیت شناخته شدن از سوی جامعه سیاسی لبنان، مشروعیت بازی سیاسی لبنان را بپذیرد و قواعد آن را رعایت کند. حزب الله خود به این موضوع این گونه اعتراف میکند که «صحنه مبارزه در حال تغییر از یک صحنه نظامی به صحنههای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی است. همچنین اختلاف بین این صحنهها و قواعد بازی در آنها بسیار زیاد است».
پس از آن، حزب الله با مشارکت در انتخابات شوراهای شهر و روستا در لبنان، در سال 1998 و پیروزی در آن، موفق شد که به قوه مجریه نیز راه یابد، زیرا شهرداریهای لبنان تحت اشراف دولت هستند و بخش عمده بودجه آنها از طریق دولت تأمین میگردد. بدین ترتیب دریچه مهمی برای ایجاد رابطه میان حزب الله و دولت ایجاد شد و رهبران حزب، به خوبی این راه قانونی برای کسب قدرت را آزمودند.
انقلاب اسلامی ایران و حزب الله لبنان
پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (قدس سره) در 11 فوریه 1979م، زلزلهای در منطقه پدید آورد و بر آرایش پیمانهای موجود در آن و نیز میزان نفوذ استکبار در آن و منافع آن از طریق این پیمانها تأثیر فراوانی گذارد. از نخستین روزهای پیروزی، سفارت اسرائیل در ایران تعطیل و به جای آن سفارت فلسطین ایجادشد. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، سفارت امریکا را اشغال و برنامهها و نقشههای جاسوسی آن را افشا کردند. ایران درهای خود را به روی سازمانها، احزاب، کشورها و نیروهای مختلف در جهان، برای همکاری در چارچوب سیاست دولت نوپای اسلامی گشود و کنفرانسهای متعددی را برای وحدت اسلامی، مسئله فلسطین و... برگزار کرد.
روحانیون و گروههای اسلامی در لبنان، این دولت اسلامی را مایه امید و پشتوانهای برای خود یافتند. حزب الله نیز هنگام تأسیس، تحقق آرمانها و اهداف خود را از طریق حمایت و تأیید جمهوری اسلامی ایران ممکن یافت و اعزام نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، پس از تجاوز اسرائیل غاصب، به منظور آموزش جوانان لبنانی علاقمند به نبرد با اسرائیل، کمکهای ارائه شده به لبنان برای حمایت از مقاومت این کشور و مشارکت در تأمین نیازهای اجتماعی موجود، نمونههایی از این حمایت است.
رابطه میان حزب الله و ایران، از هنگام تلاش حزب برای استفاده از این تجربه نوین در منطقه و یافتن حامی و یاوری در رویارویی با اشغالگران شکل گرفت. این رابطه با سرعت و اطمینان رشد کرد و ابعاد مثبت و فراوان آن از لحظه نخست مشخص شد.
بخشی از مهمترین دلایل فراوان بدین شرح است:
1. ایمان حزب الله و ایران، به نظریه ولایت فقیه و اینکه امام خمینی (قدس سره) ولی و رهبری است که در عصر کنونی، تجلی بخش این نظریه است، تجلی بخش این نظریه است. چنین دیدگاهی به اتفاق نظر در چارچوب رهبری شرعی واحد جهانی انجامیده است.
2. انتخاب نظام جمهوری اسلامی، به عنوان شیوه حکومت در ایران که هماهنگ با اصول اسلامی مورد اعتقاد حزب الله است؛ چنین هماهنگی و اتفاق نظری، در عرصه نظری و خطوط کلی وجود دارد و طبیعی است که جزئیات اجرائی تابع ویژگیهای موجود در هر یک از دو کشور ایران و لبنان است.
3. انسجام و هماهنگی سیاسی ناشی از دستاوردهای ایران در مخالفت با سلطه استکبار و تأکید بر استقلاب و حمایت از جنبشهای آزادیبخش، به ویژه در مقاومت علیه اشغالگری اسرائیل غاصب که این همان دیدگاهی است که حزب الله در طرح اولویت مبارزه علیه اشغالگران اسرائیلی و الزمات آن، از قبیل عدم پذیرش نقشههای استکباری بدان معقتد است.
ایران مظهر زندهای از اجرای اسلام به شمار میآید و هر مسلمان متعهد به اسلام، به پیگیری و تأمل در این تجربه میپردازد. ایران چهره موجود و رایج از اسلام را که ناشی از خطابههای ناآگاهان و توطئههای دشمنان بود، تصحیح کرد و الگویی از انتخاب و گزینش مردمی را به منصه ظهور رساند.
حزب الله نیز تجربهای برجسته را در مقاومت عرضه کرده و مایه اعجاب و تحسین دولت و ملت ایران قرار گرفته است و این بخشی از آرزوهایی است که ملتهای مستضعف، در رویارویی با چالشهای بزرگ و مستمر، نسبت به هم دارند.
بدیهی است که در چنین روابطی، علاوه بر دیدگاهها، اشتراک منافع هم، چه در روابط میان دو کشور یا یک کشور و یک حزب وجود دارد که هر یک از طرفین، در پی تحقق اهداف خود در چارچوب این رابطه خواهند بود و چنانچه این روابط، بر اصل استقلال و پذیرش مسئولیت خود در عرصه عمل هر یک از دو طرف استوار باشد، تضادی به وجود نخواهد آمد.
حال با ذکر این مسائل و مطالب سؤالی که مطرح میباشد آن است که حزب الله لبنان چگونه و تا چه حد از نظام ارزشی و عقیدتی انقلاب اسلامی ایران تأثیر پذیرفت و آموزههای این انقلاب، چه تأثیری بر گرایش حزب الله به مبارزه و مقاومت داشته است؟
پس از تجاوز نظامی اسرائیل در خرداد ماه 1361 و بطلان تمامی طرحهای مسالمت جویانه در برخورد با اسرائیل یا همکاری با امریکا، اصل تأیید شده توسط انقلاب اسلامی ایران، یعنی مقاومت و ایستادگی در برابر ظالم، از مقبولیت و اعتبار خاصی برخوردار شد؛ در نتیجه زمینه برای ادغام مجموعههای کوچک اسلام گرای شیعه و تأسیس یک تشکیلات واحد به نام حزب الله لبنان فراهم شد. این تشکیلات اسلام گرای جدید، بیشترین آمادگی را برای پذیرش آموزهها و ارزشهای انقلاب اسلامی از خود نشان داد.
حزب الله حامل همان ایدئوژی بود که انقلاب اسلامی ایران پیام آور آن است؛ یعنی اتکا به توان خود برای سرکوب دشمن. به همین دلیل ایران، حزب الله لبنان را نوک پیکان مبارزه علیه اسرائیل به حساب آورده و حمایت معنوی از آن را در سرلوحه سیاستهای خود (بر اساس اصل حمایت از مظلوم) قرار داد. افزون بر این فضای ویژه لبنان و حضور قدرتهای مختلف، دولت جمهوری اسلامی ایران را واداشت تا برای حمایت مؤثر از مظلومیت مسلمانان، در عرصه مبارزه لبنان نیز حاضر شود و در امر مهم برخورد با رژیم صهیونیستی، حضوری مؤثر داشته باشد.
جمهوری اسلامی ایران در خصوص حضور خود در لبنان (در سال 1361)، معتقد بود که این حضور نخستین نقطه تماس مستقیم میان انقلاب اسلامی ایران و یک طایفه بزرگ شیعی مذهب در جهان عرب ـ که پس از عراق، به عنوان بزرگترین طایفه شیعه در میان کشورهای عربی به شمار میرود ـ خواهد بود. بدین ترتیب از این پس، ایران یک بازیگر رهبر گونه در اداره امور این طایفه خواهد بود و شیعیان لبنان را به عنوان پایگاه و دریچهای مناسب، در جهت توسعه نفوذ خود در قلب چالش عربها و اسرائیل تبدیل خواهد کرد.
ایران با حضور در لبنان، میتوانست زمینه گسترش مرزهای تنگ ژئوپلتیک جنگ با عراق را گسترش دهد و نیز با اثرگذاری بر گروههای بیشتری در جهان عرب، امیدوارانهتر قدم بردارد.
رهبران و اعضای حزب الله، به این تأثیر انقلاب اسلامی ایران برصحنه سیاسی لبنان، به خصوص بر شیعیان این کشور اذعان دارند و با افتخار از آن یاد میکنند. سید ابراهیم الامین، سخنگوی حزب الله در دهه هشتاد میگوید: «صدور انقلاب به معنای تسلط نظام ایران بر ملتهای منطقه خاورمیانه نیست، بلکه به معنای تجدید حیات اسلامی منطقه است، تا آنچه بر این ملتها مسلط میشود، اسلام باشد».
تأثیر پذیری ظاهری و باطنی حزب الله از ایران، موجب گردید تا در محافل داخلی لبنان و نیز در منطقه و جهان، به این حزب به عنوان یک حزب ایرانی نگریسته شود و همواره این اتهام به حزب الله لبنان وارد گردد که ساخته دست ایرانیان و آلت دست آنان است؛ اما پژوهشگران و تحلیل گران آگاه، ضمن قبول تأثیر پذیری حزب الله از ایران، اتهام فوق رارد میکنند؛ برای مثال ریچارد نورتون، در این خصوص که زمینه بسیج سیاسی شیعیان لبنان، حتی پیش از ورود ایران نیز مهیا شده بود، چنین میگوید: «این گمان که حضور شیعیان لبنان در صحنه سیاسی لبنان، تنها به واسطه یک ابتکار عمل ایرانی در سال 1982 محقق گردیده، گمان نادرستی است».
تأثیر پذیری حزب الله از آموزههای انقلاب اسلامی، در واقع از جمله عوامل مؤثر در گرایش این حزب به استفاده از الگوی مقاومت و کار برد روشهای قهرآمیز بر ضد اسرائیل است، زیرا مهمترین مسئله در کاربرد این روشها آن است که استدلالهای قوی ایدئولوژیک و عقیدتی، بتواند این گونه اعمال را توجیه کند و وجدان فرد عمل کننده را راضی سازد.
مؤلفههای تأثیر پذیری حزب الله از انقلاب ایران
1. ولایت فقیه و رهبری امام خمینی
اصلیترین ویژگی حزب الله در مقایسه با گروههای اسلام گرا در جهان عرب، پذیرش کامل نظریه ولایت فقیه و رهبری امام خمینی(ره) است. این ویژگی، بر کلیه ارکان تشکیلاتی و همچنین دیدگاههای حزب الله سیطره داشته و در واقع یکی از دو علت اصلی ادغام مجموعههای کوچک اسلام گرا در لبنان (در سال 1982) و تشکیل حزب الله است. سید حسن نصر الله در خصوص پیروی حزب الله از رهبری امام خمینی (ره) میگوید: از نظر ما، امام خمینی مرجع دینی، امام و رهبر به تمام معنای کلمه است.همان گونه که هر رهبر بزرگ دینی در هر کیشی در جهان این گونه است؛ اما امام برای ما بیش از این است، ایشان سمبل و نماد انقلاب علیه طاغوتها، مستکبران و نظامهای استبدادی است...، بدین ترتیب امام خمینی (ره) برای ما بیش از یک سمبل دینی مطرح است، این رابطه روحی و معنوی بین ما و امام، حتی قبل از تجاوز نظامی اسرائیل در سال 1982 نیز وجود داشت.
بدین ترتیب، امام خمینی به یگانه مصدر حاکمیت قانونی در حزب الله لبنان تبدیل گردید. به گونهای که این حزب، کلام امام خمینی را میپذیرفت و به آن عمل میکرد. این گفته حسین موسوی (ابوهشام)، هنگامی که میگوید: «ما در سطح سیاسی، عقیدتی و مذهبی تابع عقاید و نظرات امام خمینی هستیم»، مؤید این مطلب است. به همین دلیل، حزب الله مهمترین ویژگی خود را در پیوند دادن مردم با ولی فقیه میداند؛ ولی فقیهی که نباید ضرورتا لبنانی باشد، زیرا این جغرافیای اسلام است؛ نه جغرافیای لبنان که مرز و عرصه فعالیتهای حزب الله را مشخص میسازد.
2. محوریت روحانیت در عمل سیاسی
نقشی که روحانیون در ارکان مختلف حزب الله دارند، در هیچ یک از احزاب و سازمانهای لبنانی سابقه ندارد. از ابتدای تأسیس حزب الله تا کنون، همواره اکثریت اعضای شورای حزب الله را روحانیون تشکیل میدادهاند. سخن گو، دبیر کل و معاون دبیر کل حزب الله، همیشه از روحانیون انتخاب شدهاند. اکثر این روحانیون شیعه لبنان که تحصیلات خود را در حوزه علمیه نجف گذرانیده بودند، از روحانیان و علمای ایرانی متأثر شده، با آنان روابط صمیمی داشتند و از این طریق، دو پایه اساسی ایدئولوژی و ساختار تشکیلاتی حزب الله لبنان را به وجود آوردند. اکثرا از شاگردان آیت الله سید محمد باقر صدر و با دیدگاههای سیاسی امام خمینی (ره) آشنا شده بودند. این روحانیون جوان برای طی مدارج عالی علمی به حوزه علمیه نجف رفته بودند؛ اما در پایان دهه هفتاد، مقامات عراقی از بیم تأثیر پذیری شیعیان عراق از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، طلبههای غیر عراقی را از این کشور اخراج کردند. بنابراین، این طلبههای جوان لبنانی به کشورشان بازگشتند و آموزههای اسلام سیاسی و انقلابی را با خود به لبنان بردند.
پس از تشکیل نخستین شورای رهبری حزب الله در سال 1361، اعضای این شورا به ایران آمده و با امام خمینی(ره) دیدار کردند و بدین ترتیب، ارتباط رسمی و تشکیلاتی مبتنی بر پیروی از ولایت فقیه، میان حزب الله و ایران برقرار شد.
3. ادبیات سیاسی و روشهای تبلیغاتی
ادبیات سیاسی حزب الله، نشانگر تأثیر پذیری این حزب از انقلاب اسلامی ایران است واژهها و اصطلاحاتی که در آثار و بیانیههای حزب الله یا شخصیتهای این حزب در دهه هشتاد به کار برده میشد، برگرفته از واژهها و اصطلاحاتی است که انقلاب اسلامی ایران رواج داده است. همچنین، روشها و ابزارهای تبلیغاتی حزب الله در دهه مذکور، با ابزارهای تبلیغاتی در جامعه ایران مشابهت دارد.
فرهنگ شعارهای حزب الله، عاریت گرفته شده از قاموس انقلاب اسلامی ایران است. انتخاب عنوان «حزب الله»، در عین حال که بر گرفته از آیه 22 و 56 سوره مائده (و من یتولی الله و رسوله و الذین آمنوا فان حزب الله هم الغالبون)؛ (... اولئک حزب الله الا ان حزب الله هم الغالبون)است، از فرهنگ سیاسی ایران پس از انقلاب نیز نشأت گرفته است.
در گفتمان حزب الله، مسائلی از قبیل مسلمانان و ملل ضعیف جهان، تحت عنوان مستضعفان، امریکا و شوروی (سابق) به عنوان استکبار جهانی، اسرائیل غاصب به عنوان غده سرطانی، موضوع وحدت اسلامی برای مقابله با دشمنان خدا و اسلام، آزادی قدس و اینکه راه قدس از کربلا میگذرد، از فرهنگ انقلاب اسلامی و سخنان امام خمینی(ره)به عاریت گرفته شده بود.
حتی در دهه هشتاد، نود و آغاز هزارده سوم میلادی، حزب الله در اتخاذ روشها و ابزارهای تبلیغاتی، به شدت تحت تأثیر انقلاب اسلامی ایران عمل کرده و میکند. نمونه آن را میتوان به برگزرای مراسم روز عاشورا و راهپیمایی روز قدس که در حال حاضر جهانی شده، تشییع پیکر شهدا، راهپیماییها و سخنرانیها و استفاده از امکانات ویدئوئی از سوی این حزب، همانند کاربرد نوار کاست در دوران انقلاب اسلامی ایران جهت انتقال پیامها اشاره کرد.
4. نمادگرایی شیعه
بهرهبرداری حزب الله از نماد و سمبلهای مذهبی شیعه، برای انتقال پیامهای انقلابی و رادیکال، جلوه دیگری از تأثیر پذیری این حزب از انقلاب اسلامی ایران ـ علیرغم تفاوت زبانی و فرهنگی جامعه ایران و لبنان ـ است. استفاده از نمادهایی چون «مسئله عاشورا»، «شهادت امام حسینعلیه السلام» و جنگهای پیامبر(ص) و علی(ع) و...، حزب البه را در انتقال پیامهای مربوط به جهاد، شهادت، استقامت و تحمل مشکلات و مصائب، توانمندتر میسازد. نمادگرایی و استفاده حزب الله از سمبلهای مذهب شیعه، باعث گردید که افراد با پیوست به این حزب، از لبنانی بودن یا عضو یک طایفه محروم بودن در کشوری که از طریق جنگ میان طوایف مختلف و متعدد پاره پاره شده بود، دست بردارند.
بدین ترتیب، یک روستایی یا یک جوان فقیر شیعه ساکن حومه جنوبی بیروت، از طریق حزب الله به یک مسلمان انقلابی تبدیل میشد که عضو یک جامعه «دینی ـ سیاسی» گسترده، در پنج قاره جهان و سربازی در یک جنبش جهانی به رهبری امام خمینی(ره) به شمار میآمد.
نتایج روابط ایران و حزب الله لبنان، به بخش سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مربوط میشود که در اصول کلی خود، دارای اثبات بوده و با تغییر رؤسای جمهوری اسلامی در ایران تغییری نکرده است.
فرجام سخن
در این موضع شکی نیست که تجاوز گسترده نظامی رژیم صهیونیستی به لبنان در ژوئن سال 1982 میلادی، علت العلل به وجد آمدن جنبش حزب الله لبنان است؛ به گونهای که همه تحلیل گران مسائل لبنان و حزب الله، به این موضوع اعتراف دارند؛ اما در ورای این مسئله، موضوعات و مسائلی از قبیل روحانیون لبنانی تحصیلکرده نجف، متأثر از افکار و آرا حضرت امام خمینی، به عنوان رهبر یک جنبش انقلابی انقلاب اسلامی ایران و تحولات مربوط به لبنان، خصوصا بی ثباتی سیاسی در لبنان، در اثر جنگ داخلی، ناکارآیی نخبگان در مدیریت بحران و گسترش روز افزون شکاف طبقاتی، عوامل دیگر تولد حزب الله لبنان به صورت فعلی هستند.
حزب الله پس ایجاد رسمی و برای استمرار فعالیت خود، به تعدیل مواضع، پذیرش تکثر گرایی و رعایت قواعد بازی دموکراتیک به عنوان اصولی تازه، در چارچوب اهدافی کلان برای آینده لبنان شود و این حاکی از آن است که تجربه حزب الله لبنان ثابت میکند که جنبشهای اسلام گرا ضمن آن که تحت تأثیر ارزشهای ایدئولوژیک رفتار میکنند، از خصوصیات و شرایط جامعه خود نیز تأثیر میپذیرند.
در عین حال حزب الله لبنان ضمن جلب نظر افکار عمومی به سوی خود، توانست وجهه خود را به عنوان یک جنبش اسلامی فارغ از اختلافات طبقهای و شیعه و سنی آشکار سازد؛ از این رو حزب الله یک جریان فکری برای اقناع دیگران نبود، بلکه به واقعیتی ریشه دوانده در موجودیت امت تبدیل شد. حزب الله پیشرفتی را در نوع نگاه دیگران به خود حاصل کرد، روابط منطقهای و بین المللی آن گسترش یافت و اصلاح نسبی در روش برخورد غرب با این حزب رخ داد. همه اینها حاکی و ناشی از عملکرد اظهارات و روابط حکیمانه حزب الله بود و توانسته آن چهره منفی را که در آغاز پیدایش خود ترویج یافته بود، دگرگون سازد.
منبع: دوهفته نامه پگاه حوزه
جنبش انقلابی حزب الله لبنان، یکی از مشهورترین و تأثیرگذارترین گروههای اسلامگرا، در دهه هشتاد میلادی در جهان عرب ظهور یافت. در شرایطی که لبنان در آتش جنگ داخلی میسوخت، ارتش اسرائیل در ژوئن 1982، تهاجم گستردهای را به لبنان آغاز کرده و نیمی از خاک این کشور را به اشغال خود در آورد. در واقع شکست گروههای فلسطینی و احزاب چپ لبنان در مقابله با این تهاجم، شکست نظریههای ملی گرایی عربی و ایدئولوژیهای چپ (کمونیسم، بعث، ناصریسم و...) را در پی داشت و زمینه را برای ظهور حزب الله لبنان به عنوان تنها گزینه، برای مقابله با این تجاوزات فراهم ساخت.
شرایط پیدایش حزب
با شروع فعالیتهای بعضی روحانیون بازگشته از حوزه علمی دینی نجف اشرف به لبنان، نقطههای آغازین حرکت فعال علمای دینی در دهه 1960 شکل گرفت. برگزاری جلسات درس و سخنرانی، گفت و شنودهای فرهنگی، پرسشها و... توجه مردم را به برداشت و درک تازهای از نقش اسلام در زندگی بر انگیخت. در آغاز راه، این فعالیتها گسترده نبود و شیوه امامت جماعت در مساجد و ارائه دروس دینی را در روستاها و محیط پیرامون آنها برگزیده بود. به تدریج برگزاری فعالیتهای فرهنگی در سراسر خاک لبنان و البته در دایرهای محدود مد نظر قرار گرفت. گروهی از جوانان در چارچوب ضرورت توجه جدی به شناخت اسلام، به این علمای دینی روی آوردند و عامه مردم نیز به آنان پیوستند. حضور جوانان دانشگاهی و زنان نیز اندک بود. این مرحله نشانگر حیات جنینی جریان اسلام گرا و بر داشتن گامهای نخستین در تحقق حرکتی محدود و جدید بود.
با گذشت زمان، همه نگاهها به سه تن از عالمان پر تلاش که دارای بینش فکری تکامل یافته و توان فرهنگی درخور توجه بودند و شیوههای خاصی در عرصه تحرکات اسلامی داشتند، معطوف شد. این عالمان عبارت بودند از امامموسی صدر که در قم هم تحصیل کرده بود. وی فعالیتهایی در شهر صور در چارچوب جمعیت احسان و نیکی آغاز کرد، وی شخصیتی جذاب داشت که قادر به جلب افکار عمومی بود و منطق استوارش او را از دیگران متمایز میساخت. زود هنگام به حرکت سیاسی و اجتماعی اهتمام ورزید و تماسهای زیادی بر قرار کرد که این اقدامات در سال 1967 به ایجاد مجلس اعلای شیعیان، به عنوان نهادی دینی رسمی انجامید، پس از آن، وی جنبش محرومان را به صورت جنبشی سیاسی و اجتماعی بنیاد نهاد. و گردانهای مقاومت لبنان یا امل را به عنوان بازوی نظامی جنبش، با هدف مقاومت علیه اشغالگری اسرائیل تأسیس کرد.
آیت الله شیخ محمد مهدی شمس الدین نیز از جمله شخصیتهای مذهبی بود که با شروع فعالیت خود در منطقه شرقی بیروت، دردکوانه و پس از انتقال به منطقه شیاح در حومه جنوبی بیروت، ریاست جمعیت خیریه فرهنگی را بر عهده گرفت و پس از آن، به عنوان نایب رئیس مجلس اسلامی اعلای شیعیان انتخاب شد. دیدگاه شمس الدین در دعوت به نبرد با اسرائیل و آزاد سازی سرزمینهای اشغال شده، بسیار روشن و صریح بود.
از شخصیتهای مذهبی دیگر که در برپایی و ایجاد زمینههای تشکیل حزب الله لبنان نقش مؤثر و مثبتی داشت، آیت الله سید محمد حسین فضل الله بود که فعالیتش را در نبعه در منطقه شرقی بیروت آغاز و جمعیت خانواده برادری را تأسیس کرد. فعالیتهای سیاسی وی پس از تجاوز اسرائیل به خاک لبنان در اظهارات و خطبه هایش تجلی یافت و مورد توجه جدی قرار گرفت.
در نخستین سالهای تأسیس حزب الله، نام آیت الله سید محمد حسین فضل الله ارتباطی عمیق با نام حزب یافت. در هنگام تأسیس حزب، کسانی که از گروههای اسلامی مختلف به آن ملحق شدند، علامه فضل الله را الگویی میشمردند که تجلی بخش باورهای آنان است و او را دارای دیدگاه اسلامی آگاهانه و پویا، به ویژه در جانبداری از رهبر فقید انقلاب اسلامی ایران امام خمینی (قدس سره) میدانستند. ایشان رویکردهای حزب را که با دیدگاهش هماهنگی داشت، مورد حمایت و تأیید قرار میداد. در اوج تحولات مستمر آن روز، رسانههای بیگانه و داخلی و اغلب نیروهای سیاسی، علامه فضل الله را هدایت گر گروههای اسلامی فعال در صحنه، و رهبر معنوی حزب الله معرفی میکردند.
اسلام گرایان لبنان، میان جنبش امل، کمیتههای اسلامی، حزب دعوت و افراد مستقل تقسیم شده بودند و منابع فرهنگی آنان، از عالمان سه گانه یاد شده، یا برخی آنان و نیز عموم فعالیتهای روحانیون و علمای دینی متأثر بود. از آنجا که فعالیت سیاسی در انحصار جنبش امل بود، بعضی افراد یا از سر اعتقاد کامل به آن، با عنوان گذر از یک مرحله و انتظار مرحلهای دیگر، فعالیت در آن جنبش را برگزیدند. گروهی دیگر در کمیتههای اسلامی شرکت جستند که به صورت کمیتههای محلی جوانان ایجاد شده بودند و اتحادیه دانشجویان مسلمان لبنان که به موضوعات دانشجویی، برگزاری سخنرانیها و دورههای فرهنگی برای جوانان اقدام میکرد، همگام و همنوا با کمیتههای اسلامی فعالیت میکرد.
در چنین فضایی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (قدس سره) در سال 1979 به پیروزی رسید و همه مؤمنان به اسلام را به خود جذب کرد. کسانی که بعدها به نام کمیتههای حامی انقلاب اسلامی ایران، تظاهراتِ حمایت و تأیید راه انداخته، همیاری خود را نسبت به انقلاب ابراز داشتند و تلاش آنان به ارتباط با ارکان دولت نوپای اسلامی ایران و در رأس آن ولی فقیه و امام خمینی (ره) انجامید. عطش همگامی با انقلاب اسلامی، همه نیازهای ابتدایی و اساسی حرکت و پویایی سیاسی کشوری مانند لبنان را تحت الشعاع قرار داد، چرا که فعالیتهای اسلامی جاری، به شیوهای که پیش از انقلاب اسلامی ایران جریان داشت، دیگر پاسخگو نبود. هم زمان با این اقدامات بود که تجاوز رژیم اشغالگر به لبنان آغاز شد و از آنجا که هیچ تشکیلات حزبی اسلامی، برای رویارویی با متجاوزان اسرائیلی وجود نداشت، توجه به ضرورت ایجاد تشکیلات اسلامی واحد، قوت یافت تا سه هدف اصلی را محور کار خود قرار دهد:
1. اسلام به عنوان شیوه کامل، فراگیر و شایسته برای زندگی بهتر و پایه فکری، عقیدتی، ایمانی و عملی که تشکیلات مورد نظر بر اساس آن ایجاد شود.
2. مقاومت در برابر اشغالگری اسرائیل، به عنوان خطرجاری و آینده که به دلیل آثاری که بر لبنان و منطقه میگذارد، باید در اولویتهای رویارویی قرار گیرد و نیازمند ایجاد ساختار جهادی ـ مبارزاتی و به کارگیری همه امکانات لازم برای انجام مأموریت و وظایف آن است.
3. رهبری شرعی ولی فقیه، به عنوان جانشین پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) که خطوط کلی فعالیتها را برای امت ترسیم میکند و امر و نهی او نافذ و حاکم است.
برای تحقق چنین اهدافی، نمایندگان گروههای اصلی اسلامی، مطالعه دیدگاههای مختلفی را در زمینه ارزیابی و نگرش خود نسبت به نحوه فعالیتهای اسلامی در لبنان پیگیری کردند و پس از تدوین طرح نهایی، نه نفر را نمایندگان خود برگزیدند. تجمع علمای بقاع، کمیتههای اسلامی و جنبش امل اسلامی هر یک سه نماینده در این جمع داشتند. این گروه طرح نهایی خود را که به «سند9» معروف شد و متضمن اهداف یاد شده بود، به امام خمینی (رحمة الله علیه) تقدیم کردند که مورد موافقت ایشان قرار گرفت و در نتیجه با نظر موافق ولی فقیه، مشروعیت یافت.
پس از آن، گروههای اسلامی موافق سند یاد شده، تصمیم به انحلال ساختارهای تشکیلاتی موجود خود گرفتند و تشکل واحد و جدید را ایجاد کردند که بعدها حزب الله نام گرفت. پس از انجام مشورتهایی کادر رهبری مؤسس حزب انتخاب و گامهای نخستین برای استفاده از توانهای شخصی ـ و نه تشکیلاتی ـ افراد مختلف آغاز شد. نظامنامه و مقررات داخلی مربوط به عضویت تدوین شد و تلاش فعالانهای از طریق علمای دینی، برای بسیج مردم و فراخوان آنان به سوی آموزش نظامی و مقاومت در برابر اشغالگری رژیم اسرائیل، در چارچوب یک برنامه اسلامی مرتبط با رهبری ولی فقیه صورت گرفت.
این رویداد با همبستگی ایران اسلامی با لبنان و سوریه هم زمان شد. امام خمینی (رحمة الله علیه) به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دستور داد که در رویارویی با اسرائیل غاصب، از راه آموزش نظامی و فراهم آوردن زمینههای لازم به حمایت حزب الله بشتابد.
تشکیلات حزب الله و فعالیتهای عمومی آن
الف. تشکل حزب الله یا امت حزب الله
بحث و بررسی درباره چارچوب عملی تحقق اهدافی که کمیته نه نفره بنیانگذاران ارائه دادند و امام خمینی (رحمة الله علیه) آن را تأیید کرد، آغاز شد. بحثهای گستردهای در حوزههای رهبری حزب، ساختار تشکیلاتی و شکل سازماندهی که میتواند اهداف را به گونهای بهتر تحقق بخشد، صورت گرفت. این بحثها در مورد شکلی که حزب باید داشته باشد و اینکه چگونه میان مزایای تحزب و فعالیت تودهای و مردمی میتوان تلفیقی کرد، متمرکز شد. سرانجام، این گفت و گوها با انتخاب یک گزینه به پایان رسید و تشکیلات هرمی شکل به عنوان الگوی حزب قرار گرفت و ضابطهها و مقرراتی منظور شد که نکات منفی هر دو طرح را در برنداشته باشد و در نتیجه الگوی زیر حاصل شد:
1. هر کس بطور کامل موافق اهداف حزب باشد، پایبندی به تصمیمات تشکیلاتی آن را بپذیرد، زمان لازم را برای انجام وظایف خود در اختیار حزب بگذارد، از عهده انجام وظایف خود برآید و مؤمن باشد، میتواند عضویت حزب را در جایگاههای مختلف و در چارچوب تشکیلات مستقیم آن بپذیرد.
2. مراعات وظایف حزبی مورد نظر و در رأس آن فعالیتهای مقاومت و ایجاد تشکیلات مناسب که شرح وظایف و حدود مسئولیتها و اختیارات را برای انجام فعالانه وظایف لحاظ و هماهنگی بین واحدهای حزب را تسهیل میکند.
3. ایجاد بسیج عمومی برای علاقمندان خواهان پیوستن به حزب.
4. ایجاد جمعیتهای زنان با انجام فعالیتهای متنوع فرهنگی، اجتماعی و سیاسی.
5. ایجاد مؤسسات و جمعیت پیشاهنگان امام مهدی (عج).
6. مشارکت در بر پایی تجمعات و هیأتهای مختلف.
7. همکاری با عالمان، جمعیتها و مؤسساتی که از لحاظ تأسیس و آیین نامههای داخلی، اگر چه دارای استقلال خاص خود هستند؛ اما در چارچوبهای کلی با اهداف حزب الله هماهنگی دارند.
8. تلقی همه شرکت کنندگان و حاضران در فعالیتها و مسایل مورد توجه حزب الله و نیز تأکید کنندگان اندیشههای آن، به عنوان هواداران حزب الله.
این شیوه تشکیلاتی موجب جذب اقشار مختلف معتقدان به اهداف حزب شد و به لحاظ تفاوتهای غیر مضر در ویژگیهای خاص هر قشر، از غلتیدن در آفت ایجاد تشکیلات بسته و منع دیگران از تعامل با حزب جلوگیری شد. با این همه حزب الله همچنان نیازمند ادامه جست و جو و بررسی هر روشی است که دایره استفاده از دوستداران و تأیید کنندگان حزب و نیز حوزه جذب و فراگیری مردمی و استفاده همه نیروها را گسترش دهد و از سوی دیگر تعصبات حزبی که نتیجه طبیعی یک تشکل است، از بین برود.
بر این اساس، دیگر مشکلی در زمینه نام گذاری باقی نماند، چرا که نام تشکل تغییر در واقعیت عملی آن ایجاد نمیکرد؛ لذا تصمیم به انتخاب نام حزب الله گرفته شد، حزبی که میکوشد، همه اقشار امت را بر اساس جزئیات یاد شده، به سوی خود جذب کند و همواره این آمادگی را برای انجام اصلاحات و تعدیل تشکیلاتی درون سازمانی، همگام با مسائل نوین و نیازهای حزب در توسعه جایگاه و وظایف خود داشته باشد.
الف ـ 1. شورا و ساختار تشکیلاتی حزب الله
الگوی رهبری جمعی به جای رهبری فردی، برای حزب انتخاب شد. کادر رهبری شورا نام گرفت و تعداد اعضای آن که انتخاب آنها پس از مشورت با فعالان اصلی حزب صورت میگیرد، در دورههای مختلف متفاوت بود. با پیشرفت فعالیتها، نیاز به اصلاح ساختار تشکیلاتی شورا و روش انتخاب اعضای آن احساس شد؛ از این رو در آیین نامه داخلی که بعدها تصویب شد، تعداد اعضای شورا نه نفر تعیین شد که برای یکسال، از سوی کادرهای اصلی که در جایگاه مسئول بخش یا بالاتر از آن هستند، انتخاب میشوند. شورا نیز دبیرکل را از میان اعضای خود انتخاب میکند و سایر وظایف در بقیه اعضا، بر اساس اختیارات ذکر شده در آیین نامه داخلی تقسیم میشود. نخستین شورای منتخب که به لحاظ ترتیب زمانی، چهارمین شورای حزب بود، شیخ صبحی طفیلی را در پنجم نوامبر 1989 به عنوان دبیر کل برگزید و در پایان دوره، به دلیل عدم امکان تشکیل کنگره انتخاباتی که ناشی از محاصره اقلیم التفاح، در جریان حوادث درگیریهای امل و حزب الله بود، به مدت شش ماه دیگر تمدید شد.
پس از آن، اجرای پارهای اصلاحات تشکیلاتی تصویب شد. تعداد اعضای شورا به هفت نفر تقلیل یافت تا با توزیع وظایف مشخص شده، هماهنگ باشد و مدت ماموریت شورا به دو سال افزایش یافت و سمت جانشین دبیرکل نیز ایجاد شد. در مه 1991، شورا شهید سید عباس موسوی را دبیر کل معرفی کرد که او نیز در 16 فوریه 1992 به فیض شهادت نایل آمد و پس از آن سید حسن نصر الله در نیمه مه 1991 به سمت دبیر کلی حزب الله لبنان انتخاب شد و در دورههای پیاپی پس از آن تا دوره انتخابی هفتم (دوره جاری)دبیرکلی او تجدید شد. در این مدت، دو اصلاح در نظام شورا صورت گرفت. مأموریت شورا به سه سال افزایش یافت و انحصار انتخاب دبیر کل به دو دوره متوالی برداشته شد و به دبیر کل حق نامزدی و انتخاب شدن برای دورههای متوالی داده شد.
از نظر ساختار تشکیلاتی عمومی نیز، اصلاحات متعددی صورت گرفت تا هماهنگ با نیازهای حزب الله باشد. در نتیجه این تعدیلها، پنج شورای جهادی، سیاسی، اجرایی، فعالیتهای پارلمانی و قضایی به وجود آمده که ریاست هر یک را یکی از اعضای شورا بر عهده دارد و هر شورا دارای وظایف خاص خود است.
ب. مقاومت اسلامی
تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک لبنان در سال 1982، به منزله جنگ ششم عربها و اسرائیل بود که در واقع آغاز مقاومت اسلامی از سوی حزب الله بود، زیرا علاوه بر لبنان در جنگهای قبلی سرزمینهای عربی از جمله فلسطین اشغال شده بود و وظیفه اسلامی برای آزاد سازی آنها مطرح بود و حضرت امام خمینی (قدس سره) هم با بیان اینکه «اسرائیل یک غده سرطانی است»، دستور لازم را داده بود. حزب الله این مهم را بر عهده گرفت و عملیات مقاومت اسلامی را بر ضد اسرائیل با امکانات بسیار اندکی که فراهم بود و نیروهای انسانی کم آغاز کرد تا گامی باشد، در راه پایه گذاری همه جانبه یک پروژه مقاومت کامل که هدف از آن، رد هر گونه امتیاز دهی ارضی و عدم پذیرش سوء استفاده دشمن از ضعف و ناتوانی واقعی فلسطینیان و عربها و در نتیجه جلوگیری از تحقق اهداف آن بود؛ از این رو بر اولویت مقاومت تأکید شد که این مسئله به کارگیری همه امکانات و نیروها را نیاز داشت. تجربیات نظامی نیروهای مقاومت تحت حمایت و زیر نظر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران سریع رشد کرد؛ اگر چه همه امکانات لازم برای مقاومت فراهم شد، اما همواره تلاش بر این بود تا از آنچه فراهم آمده است، به صورت کامل استفاده شود و کوششهای مستمری برای جبران کاستیها صورت گیرد.
مقاومت اسلامی همراه ماهیت و عملیات جهادی خود را اقدامی برای آزاد سازی و نه یک فرایند سیاسی اعلام کرده است. کارایی مقاومت، نتیجه انباشت تلاشها و فعالیتهایی است که نتایج آن، با یک یا چند حمله تحقق نمییابد و دستیابی به نتایج مورد نظر در آینده، در گرو استمرار و تداوم آنهاست.
پ. عملیات و شیوههای نبرد
مخفی کاری در عمل جهادی، اساس موفقیت در میدان محسوب میشود. عمل غافلگیری، بیشترین اهداف را با کمترین خسارتها به بار میآورد. دشمن با انجام عملیات شناسایی و فعالیتهای اطلاعاتی، در پی کشف موقعیتهایی است که احتمالا از سوی آنها مورد هدف قرار خواهد گرفت و شناسایی کسانی که عملیاتی علیه آن انجام خواهد داد و در این زمینه از شناسایی هوایی، ابزارهای مختلف کنترل نظامی، برای دریافت نشانه هایی که نشان آمادگی برای حملات است، استفاده میکند. بنابراین، مخفی کاری به منظور شکست اقدامات اطلاعاتی و شناساییهای میدانی دشمن، نه تنها ضروری، بلکه واجب است.
همچنین حزب الله، ابزارهای جنگی را طوری انتخاب کرده و میکند که سهولت حمل و نقل و اخفای آنها تأمین شود؛ از این رو، هیچگاه نیازی به تانک یا جنگ افزارهای سنگین و ثابت نبوده است، چرا که این ابزارها در معرض بمباران هوایی قرار میگیرد و در نتیجه با آمادگی تسلیحاتی مقاومت سازگاری لازم را ندارد. حزب الله تدابیر عملی خود را برای پایه ریزی مقاومت، به گونهای متفاوت با ارتشهای منظم اتخاذ کرد.
مقاومت اسلامی از طریق گروههای مخفی در میدان نبرد عمل میکند و این موجب انعطافپذیر در تحرک میشود و امکان میدهد که افراد ضمن زندگی طبیعی خود در روستاها و شهرهای دور و نزدیک، به سادگی بتوانند به میدان نبرد باز گردند؛ بی آنکه نیازی به حضور آشکار نظامی باشد. همچنین انجام عملیات پیاپی، کیفی بودن و تداوم آنها، تحقق اهداف دیگری را تسهیل کرد که عبارت است از:
ـ رعب افکنی در صفوف دشمن و قرار دادن آن در حالت آماده باش دایم که به فرسایش توان نظامی دشمن منجر شده است.
ـ ترساندن سربازان دشمن از مرگ که با انجام عملیات احتمالی مقاومت، همواره در کمین آنهاست و این موجب تزلزل روحیه و کاهش کارایی عملی آنها شده است.
ـ آزاد سازی سرزمین، به عنوان هدف اصلی و نهایی که بارها در عقب نشینی اجباری دشمن صورت گرفته است.
ـ باز داشتن رژیم اشغالگر صهیونیستی از تحقق اهداف توسعه طلبانه بیشتر، همانطوری که در درگیری اخیر میان رژیم صهیونیستی و حزب الله لبنان شاهد آن بودیم.
ت. مواضع سیاسی حزب الله در دهه هشتاد و نود میلادی
مواضع سیاسی حزب الله در دهه هشتاد میلادی، به علت خشونت بیش از حد اسرائیل و حمایت صریح قدرتهای خارجی از آن، ابعاد بسیج مردمی و نظامی را در بر میگرفت، روشهای قهرآمیز را شامل میشد، به طوری که هر گونه شکلی از اشکال رفتار سیاسی مستقل از جنگ با اسرائیل را مردود میدانست. به همین دلیل علیرغم تغییرات متعددی که این جنگ به خود دید و منجر به منحصر شدن اشغال لبنان (در سال 1985) به منطقه کوچکی در مناطق مرزی جنوب این کشور شد، حزب الله همچنان روشهای مبارزه جویانه خود را دنبال میکرد. با توجه به استراتژی توسعه طلبانه اسرائیل غاصب، حزب الله تنها هدفی را که دنبال میکرد، به اوج رساندن حالت بسیج مردمی و باقی ماندن در موضع استقامت و مقابله با متجاوز بود؛ تا بدین وسیله، کلیه بازیگران سیاسی در قبال طرحهای سیاسی داخلی یا در خصوص جنوب لبنان، احساس آسودگی خاطر یا بیتفاوتی نکنند.
مواضع حزب الله در دهه هشتاد، از منطق «بر خورد و غلبه» اشباع شده بود و تصور شکست یا ضرر، برای هر یک از اعضای حزب بسیار مشکل بود، زیرا در آن دوران، راه حلی برای مقابله با رژیم اسرائیل متصور نبود و کلیه تلاشهای صلحآمیز، به نوعی از سوی رژیم صهیونیستی به شکست انجامیده بود، به همین دلیل، جنبه نظامی با استناد به دیدگاه عقیدتی و ایمانی به جهاد و شهادت، بر سایر جنبهها غلبه یافت و حزب الله به موفقیتآمیز بودن راه حلهای «میانه» و «دیپلماسی»، با توجه به ماهیت رژیم صهیونیستی و معادلات قدرت در سطح جهانی، هیچ اعتمادی نداشت. بنابراین، مجموعههای نظامی حزب، در موقع درگیریهای مسلحانه بسیار سریع تصمیمگیری میکرد و هیچ نوع مصالحهای را نمیپذیرفت. در این مرحله، عنوان «تکلیف شرعی» بر کلیه فعالیتها و تصمیمگیریهای حزب الله حاکم بود.
با توجه به غلبه مفاهیم و روحیات بیان شده بر مواضع حزب الله لبنان در دهه هشتاد، اتخاذ مواضع رادیکال نسبت به مسائل داخلی، منطقهای و بین المللی، پی آمد طبیعی آن به شمار میآمد؛ اما در اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود میلادی، تحولات بین المللی و منطقهای مهمی در جهان رخ داد؛ تحولاتی که با تحولات مهم داخلی در کشور لبنان همزمان بود. مهمترین این تحولات عبارت است از:
1.پایان جنگ ایران و عراق در تیرماه 1367.
2.رحلت امام خمینی (ه) در خرداد1368.
3.امضای پیمان طائف (منشورآشتی ملی لبنان) در آبان 1368.
4.تجاور نظامی عراق به کویت در مرداد 1369.
5. احیای مذاکرات اعراب و اسرائیل در کنفرانس مادرید در آبان 1370.
6. فروپاشی شوروی در سال 1370.
مجموعه تحولات مذکور، چهره خاورمیانه را که لبنان نیز بخشی از آن است، دستخوش تغییرات بسیار گستردهای کرد. جنبش حزب الله لبنان، به عنوان یکی از مهمترین گروههای شبه نظامی این کشور تحت تأثیر این تحولات قرار گرفت. بدین ترتیب در عملکردها و مواضع این حزب، در دهه نود میلادی، تغییرات گستردهای حادث شد. به گونهای که حزب الله لبنان در پایان دهه نود میلادی و شروع هزاره جدید، چهرهای متفاوت از دهه هشتاد یافت.
حزب الله لبنان که از ابتدای تأسیس خود نظام سیاسی لبنان را نظامی غیر مشروع و غیر اسلامی میدانست و خواستار براندازی آن بود، در تابستان 1371 تصمیم مهم و تاریخی خود را در خصوص مشارکت در نظام سیاسی، از طریق شرکت در انتخابات پارلمانی، به اطلاع عموم رساند؛ به گونهای که این تصمیم از سوی پژوهشگران سیاسی لبنان، اوج بصیرت سیاسی حزب الله، در ارزیابی از واقعیتهای اوضاع لبنان، سوریه و منطقه معرفی شد و آن را نشانه دستیابی حزب الله به نوعی عمل گرایی سیاسی و واقع بینی ارزیابی میکردند. در پی این تصمیم، حزب الله لبنان که تا پیش از پیمان طائف، رابطه خصمانهای با سایر گروهها و احزاب لبنانی داشت، در جریان مبارزات انتخاباتی سال 1992، با توجه به شرایط جدید و نیازهای حیاتی لبنان، با برخی این گروهها ائتلاف کرد؛ به طوری که نامزدهای انتخاباتی حزب الله، با نامزدهای جنبش امل، حزب کمونیست، حزب قومی سوری و حزب بعث، در یک فهرست ائتلافی، در کنار یکدیگر قرار گرفتند. نتیجه تصمیم حضور فعالانه حزب الله لبنان در انتخابات پارلمانی 1992، پیروزی چشمگیر این حزب در انتخابات مذکور و حضور هشت نماینده شیعه و چهار نماینده از سایر طوایف مذهبی لبنان بود که هم پیمان حزب الله بودند. حزب الله همچنین موفقیتهای خود را در انتخابات 1996 نیز تکرار کرد و پس از عقب نشینی اسرائیل از خاک لبنان در خرداد سال 1379، به صورت قدرت اول شیعه، در مبارزات انتخاباتی سال 2000 شرکت کرد.
ورود حزب الله به نظام سیاسی لبنان و موضوع رعایت قواعد سیاسی، تأثیرات متقابلی بر حزب الله و دولت وقت، به نخست وزیری رفیق حریری داشت. مشارکت حزب الله در مبارزات پارلمانی به پیدایش پدیده نامتعارفی در درون بازی سیاسی منجر شد. حزب الله که برای اولین بار وارد پارلمان شده بود، ناچار بود که برای به رسمیت شناخته شدن از سوی جامعه سیاسی لبنان، مشروعیت بازی سیاسی لبنان را بپذیرد و قواعد آن را رعایت کند. حزب الله خود به این موضوع این گونه اعتراف میکند که «صحنه مبارزه در حال تغییر از یک صحنه نظامی به صحنههای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی است. همچنین اختلاف بین این صحنهها و قواعد بازی در آنها بسیار زیاد است».
پس از آن، حزب الله با مشارکت در انتخابات شوراهای شهر و روستا در لبنان، در سال 1998 و پیروزی در آن، موفق شد که به قوه مجریه نیز راه یابد، زیرا شهرداریهای لبنان تحت اشراف دولت هستند و بخش عمده بودجه آنها از طریق دولت تأمین میگردد. بدین ترتیب دریچه مهمی برای ایجاد رابطه میان حزب الله و دولت ایجاد شد و رهبران حزب، به خوبی این راه قانونی برای کسب قدرت را آزمودند.
انقلاب اسلامی ایران و حزب الله لبنان
پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (قدس سره) در 11 فوریه 1979م، زلزلهای در منطقه پدید آورد و بر آرایش پیمانهای موجود در آن و نیز میزان نفوذ استکبار در آن و منافع آن از طریق این پیمانها تأثیر فراوانی گذارد. از نخستین روزهای پیروزی، سفارت اسرائیل در ایران تعطیل و به جای آن سفارت فلسطین ایجادشد. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، سفارت امریکا را اشغال و برنامهها و نقشههای جاسوسی آن را افشا کردند. ایران درهای خود را به روی سازمانها، احزاب، کشورها و نیروهای مختلف در جهان، برای همکاری در چارچوب سیاست دولت نوپای اسلامی گشود و کنفرانسهای متعددی را برای وحدت اسلامی، مسئله فلسطین و... برگزار کرد.
روحانیون و گروههای اسلامی در لبنان، این دولت اسلامی را مایه امید و پشتوانهای برای خود یافتند. حزب الله نیز هنگام تأسیس، تحقق آرمانها و اهداف خود را از طریق حمایت و تأیید جمهوری اسلامی ایران ممکن یافت و اعزام نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، پس از تجاوز اسرائیل غاصب، به منظور آموزش جوانان لبنانی علاقمند به نبرد با اسرائیل، کمکهای ارائه شده به لبنان برای حمایت از مقاومت این کشور و مشارکت در تأمین نیازهای اجتماعی موجود، نمونههایی از این حمایت است.
رابطه میان حزب الله و ایران، از هنگام تلاش حزب برای استفاده از این تجربه نوین در منطقه و یافتن حامی و یاوری در رویارویی با اشغالگران شکل گرفت. این رابطه با سرعت و اطمینان رشد کرد و ابعاد مثبت و فراوان آن از لحظه نخست مشخص شد.
بخشی از مهمترین دلایل فراوان بدین شرح است:
1. ایمان حزب الله و ایران، به نظریه ولایت فقیه و اینکه امام خمینی (قدس سره) ولی و رهبری است که در عصر کنونی، تجلی بخش این نظریه است، تجلی بخش این نظریه است. چنین دیدگاهی به اتفاق نظر در چارچوب رهبری شرعی واحد جهانی انجامیده است.
2. انتخاب نظام جمهوری اسلامی، به عنوان شیوه حکومت در ایران که هماهنگ با اصول اسلامی مورد اعتقاد حزب الله است؛ چنین هماهنگی و اتفاق نظری، در عرصه نظری و خطوط کلی وجود دارد و طبیعی است که جزئیات اجرائی تابع ویژگیهای موجود در هر یک از دو کشور ایران و لبنان است.
3. انسجام و هماهنگی سیاسی ناشی از دستاوردهای ایران در مخالفت با سلطه استکبار و تأکید بر استقلاب و حمایت از جنبشهای آزادیبخش، به ویژه در مقاومت علیه اشغالگری اسرائیل غاصب که این همان دیدگاهی است که حزب الله در طرح اولویت مبارزه علیه اشغالگران اسرائیلی و الزمات آن، از قبیل عدم پذیرش نقشههای استکباری بدان معقتد است.
ایران مظهر زندهای از اجرای اسلام به شمار میآید و هر مسلمان متعهد به اسلام، به پیگیری و تأمل در این تجربه میپردازد. ایران چهره موجود و رایج از اسلام را که ناشی از خطابههای ناآگاهان و توطئههای دشمنان بود، تصحیح کرد و الگویی از انتخاب و گزینش مردمی را به منصه ظهور رساند.
حزب الله نیز تجربهای برجسته را در مقاومت عرضه کرده و مایه اعجاب و تحسین دولت و ملت ایران قرار گرفته است و این بخشی از آرزوهایی است که ملتهای مستضعف، در رویارویی با چالشهای بزرگ و مستمر، نسبت به هم دارند.
بدیهی است که در چنین روابطی، علاوه بر دیدگاهها، اشتراک منافع هم، چه در روابط میان دو کشور یا یک کشور و یک حزب وجود دارد که هر یک از طرفین، در پی تحقق اهداف خود در چارچوب این رابطه خواهند بود و چنانچه این روابط، بر اصل استقلال و پذیرش مسئولیت خود در عرصه عمل هر یک از دو طرف استوار باشد، تضادی به وجود نخواهد آمد.
حال با ذکر این مسائل و مطالب سؤالی که مطرح میباشد آن است که حزب الله لبنان چگونه و تا چه حد از نظام ارزشی و عقیدتی انقلاب اسلامی ایران تأثیر پذیرفت و آموزههای این انقلاب، چه تأثیری بر گرایش حزب الله به مبارزه و مقاومت داشته است؟
پس از تجاوز نظامی اسرائیل در خرداد ماه 1361 و بطلان تمامی طرحهای مسالمت جویانه در برخورد با اسرائیل یا همکاری با امریکا، اصل تأیید شده توسط انقلاب اسلامی ایران، یعنی مقاومت و ایستادگی در برابر ظالم، از مقبولیت و اعتبار خاصی برخوردار شد؛ در نتیجه زمینه برای ادغام مجموعههای کوچک اسلام گرای شیعه و تأسیس یک تشکیلات واحد به نام حزب الله لبنان فراهم شد. این تشکیلات اسلام گرای جدید، بیشترین آمادگی را برای پذیرش آموزهها و ارزشهای انقلاب اسلامی از خود نشان داد.
حزب الله حامل همان ایدئوژی بود که انقلاب اسلامی ایران پیام آور آن است؛ یعنی اتکا به توان خود برای سرکوب دشمن. به همین دلیل ایران، حزب الله لبنان را نوک پیکان مبارزه علیه اسرائیل به حساب آورده و حمایت معنوی از آن را در سرلوحه سیاستهای خود (بر اساس اصل حمایت از مظلوم) قرار داد. افزون بر این فضای ویژه لبنان و حضور قدرتهای مختلف، دولت جمهوری اسلامی ایران را واداشت تا برای حمایت مؤثر از مظلومیت مسلمانان، در عرصه مبارزه لبنان نیز حاضر شود و در امر مهم برخورد با رژیم صهیونیستی، حضوری مؤثر داشته باشد.
جمهوری اسلامی ایران در خصوص حضور خود در لبنان (در سال 1361)، معتقد بود که این حضور نخستین نقطه تماس مستقیم میان انقلاب اسلامی ایران و یک طایفه بزرگ شیعی مذهب در جهان عرب ـ که پس از عراق، به عنوان بزرگترین طایفه شیعه در میان کشورهای عربی به شمار میرود ـ خواهد بود. بدین ترتیب از این پس، ایران یک بازیگر رهبر گونه در اداره امور این طایفه خواهد بود و شیعیان لبنان را به عنوان پایگاه و دریچهای مناسب، در جهت توسعه نفوذ خود در قلب چالش عربها و اسرائیل تبدیل خواهد کرد.
ایران با حضور در لبنان، میتوانست زمینه گسترش مرزهای تنگ ژئوپلتیک جنگ با عراق را گسترش دهد و نیز با اثرگذاری بر گروههای بیشتری در جهان عرب، امیدوارانهتر قدم بردارد.
رهبران و اعضای حزب الله، به این تأثیر انقلاب اسلامی ایران برصحنه سیاسی لبنان، به خصوص بر شیعیان این کشور اذعان دارند و با افتخار از آن یاد میکنند. سید ابراهیم الامین، سخنگوی حزب الله در دهه هشتاد میگوید: «صدور انقلاب به معنای تسلط نظام ایران بر ملتهای منطقه خاورمیانه نیست، بلکه به معنای تجدید حیات اسلامی منطقه است، تا آنچه بر این ملتها مسلط میشود، اسلام باشد».
تأثیر پذیری ظاهری و باطنی حزب الله از ایران، موجب گردید تا در محافل داخلی لبنان و نیز در منطقه و جهان، به این حزب به عنوان یک حزب ایرانی نگریسته شود و همواره این اتهام به حزب الله لبنان وارد گردد که ساخته دست ایرانیان و آلت دست آنان است؛ اما پژوهشگران و تحلیل گران آگاه، ضمن قبول تأثیر پذیری حزب الله از ایران، اتهام فوق رارد میکنند؛ برای مثال ریچارد نورتون، در این خصوص که زمینه بسیج سیاسی شیعیان لبنان، حتی پیش از ورود ایران نیز مهیا شده بود، چنین میگوید: «این گمان که حضور شیعیان لبنان در صحنه سیاسی لبنان، تنها به واسطه یک ابتکار عمل ایرانی در سال 1982 محقق گردیده، گمان نادرستی است».
تأثیر پذیری حزب الله از آموزههای انقلاب اسلامی، در واقع از جمله عوامل مؤثر در گرایش این حزب به استفاده از الگوی مقاومت و کار برد روشهای قهرآمیز بر ضد اسرائیل است، زیرا مهمترین مسئله در کاربرد این روشها آن است که استدلالهای قوی ایدئولوژیک و عقیدتی، بتواند این گونه اعمال را توجیه کند و وجدان فرد عمل کننده را راضی سازد.
مؤلفههای تأثیر پذیری حزب الله از انقلاب ایران
1. ولایت فقیه و رهبری امام خمینی
اصلیترین ویژگی حزب الله در مقایسه با گروههای اسلام گرا در جهان عرب، پذیرش کامل نظریه ولایت فقیه و رهبری امام خمینی(ره) است. این ویژگی، بر کلیه ارکان تشکیلاتی و همچنین دیدگاههای حزب الله سیطره داشته و در واقع یکی از دو علت اصلی ادغام مجموعههای کوچک اسلام گرا در لبنان (در سال 1982) و تشکیل حزب الله است. سید حسن نصر الله در خصوص پیروی حزب الله از رهبری امام خمینی (ره) میگوید: از نظر ما، امام خمینی مرجع دینی، امام و رهبر به تمام معنای کلمه است.همان گونه که هر رهبر بزرگ دینی در هر کیشی در جهان این گونه است؛ اما امام برای ما بیش از این است، ایشان سمبل و نماد انقلاب علیه طاغوتها، مستکبران و نظامهای استبدادی است...، بدین ترتیب امام خمینی (ره) برای ما بیش از یک سمبل دینی مطرح است، این رابطه روحی و معنوی بین ما و امام، حتی قبل از تجاوز نظامی اسرائیل در سال 1982 نیز وجود داشت.
بدین ترتیب، امام خمینی به یگانه مصدر حاکمیت قانونی در حزب الله لبنان تبدیل گردید. به گونهای که این حزب، کلام امام خمینی را میپذیرفت و به آن عمل میکرد. این گفته حسین موسوی (ابوهشام)، هنگامی که میگوید: «ما در سطح سیاسی، عقیدتی و مذهبی تابع عقاید و نظرات امام خمینی هستیم»، مؤید این مطلب است. به همین دلیل، حزب الله مهمترین ویژگی خود را در پیوند دادن مردم با ولی فقیه میداند؛ ولی فقیهی که نباید ضرورتا لبنانی باشد، زیرا این جغرافیای اسلام است؛ نه جغرافیای لبنان که مرز و عرصه فعالیتهای حزب الله را مشخص میسازد.
2. محوریت روحانیت در عمل سیاسی
نقشی که روحانیون در ارکان مختلف حزب الله دارند، در هیچ یک از احزاب و سازمانهای لبنانی سابقه ندارد. از ابتدای تأسیس حزب الله تا کنون، همواره اکثریت اعضای شورای حزب الله را روحانیون تشکیل میدادهاند. سخن گو، دبیر کل و معاون دبیر کل حزب الله، همیشه از روحانیون انتخاب شدهاند. اکثر این روحانیون شیعه لبنان که تحصیلات خود را در حوزه علمیه نجف گذرانیده بودند، از روحانیان و علمای ایرانی متأثر شده، با آنان روابط صمیمی داشتند و از این طریق، دو پایه اساسی ایدئولوژی و ساختار تشکیلاتی حزب الله لبنان را به وجود آوردند. اکثرا از شاگردان آیت الله سید محمد باقر صدر و با دیدگاههای سیاسی امام خمینی (ره) آشنا شده بودند. این روحانیون جوان برای طی مدارج عالی علمی به حوزه علمیه نجف رفته بودند؛ اما در پایان دهه هفتاد، مقامات عراقی از بیم تأثیر پذیری شیعیان عراق از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، طلبههای غیر عراقی را از این کشور اخراج کردند. بنابراین، این طلبههای جوان لبنانی به کشورشان بازگشتند و آموزههای اسلام سیاسی و انقلابی را با خود به لبنان بردند.
پس از تشکیل نخستین شورای رهبری حزب الله در سال 1361، اعضای این شورا به ایران آمده و با امام خمینی(ره) دیدار کردند و بدین ترتیب، ارتباط رسمی و تشکیلاتی مبتنی بر پیروی از ولایت فقیه، میان حزب الله و ایران برقرار شد.
3. ادبیات سیاسی و روشهای تبلیغاتی
ادبیات سیاسی حزب الله، نشانگر تأثیر پذیری این حزب از انقلاب اسلامی ایران است واژهها و اصطلاحاتی که در آثار و بیانیههای حزب الله یا شخصیتهای این حزب در دهه هشتاد به کار برده میشد، برگرفته از واژهها و اصطلاحاتی است که انقلاب اسلامی ایران رواج داده است. همچنین، روشها و ابزارهای تبلیغاتی حزب الله در دهه مذکور، با ابزارهای تبلیغاتی در جامعه ایران مشابهت دارد.
فرهنگ شعارهای حزب الله، عاریت گرفته شده از قاموس انقلاب اسلامی ایران است. انتخاب عنوان «حزب الله»، در عین حال که بر گرفته از آیه 22 و 56 سوره مائده (و من یتولی الله و رسوله و الذین آمنوا فان حزب الله هم الغالبون)؛ (... اولئک حزب الله الا ان حزب الله هم الغالبون)است، از فرهنگ سیاسی ایران پس از انقلاب نیز نشأت گرفته است.
در گفتمان حزب الله، مسائلی از قبیل مسلمانان و ملل ضعیف جهان، تحت عنوان مستضعفان، امریکا و شوروی (سابق) به عنوان استکبار جهانی، اسرائیل غاصب به عنوان غده سرطانی، موضوع وحدت اسلامی برای مقابله با دشمنان خدا و اسلام، آزادی قدس و اینکه راه قدس از کربلا میگذرد، از فرهنگ انقلاب اسلامی و سخنان امام خمینی(ره)به عاریت گرفته شده بود.
حتی در دهه هشتاد، نود و آغاز هزارده سوم میلادی، حزب الله در اتخاذ روشها و ابزارهای تبلیغاتی، به شدت تحت تأثیر انقلاب اسلامی ایران عمل کرده و میکند. نمونه آن را میتوان به برگزرای مراسم روز عاشورا و راهپیمایی روز قدس که در حال حاضر جهانی شده، تشییع پیکر شهدا، راهپیماییها و سخنرانیها و استفاده از امکانات ویدئوئی از سوی این حزب، همانند کاربرد نوار کاست در دوران انقلاب اسلامی ایران جهت انتقال پیامها اشاره کرد.
4. نمادگرایی شیعه
بهرهبرداری حزب الله از نماد و سمبلهای مذهبی شیعه، برای انتقال پیامهای انقلابی و رادیکال، جلوه دیگری از تأثیر پذیری این حزب از انقلاب اسلامی ایران ـ علیرغم تفاوت زبانی و فرهنگی جامعه ایران و لبنان ـ است. استفاده از نمادهایی چون «مسئله عاشورا»، «شهادت امام حسینعلیه السلام» و جنگهای پیامبر(ص) و علی(ع) و...، حزب البه را در انتقال پیامهای مربوط به جهاد، شهادت، استقامت و تحمل مشکلات و مصائب، توانمندتر میسازد. نمادگرایی و استفاده حزب الله از سمبلهای مذهب شیعه، باعث گردید که افراد با پیوست به این حزب، از لبنانی بودن یا عضو یک طایفه محروم بودن در کشوری که از طریق جنگ میان طوایف مختلف و متعدد پاره پاره شده بود، دست بردارند.
بدین ترتیب، یک روستایی یا یک جوان فقیر شیعه ساکن حومه جنوبی بیروت، از طریق حزب الله به یک مسلمان انقلابی تبدیل میشد که عضو یک جامعه «دینی ـ سیاسی» گسترده، در پنج قاره جهان و سربازی در یک جنبش جهانی به رهبری امام خمینی(ره) به شمار میآمد.
نتایج روابط ایران و حزب الله لبنان، به بخش سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مربوط میشود که در اصول کلی خود، دارای اثبات بوده و با تغییر رؤسای جمهوری اسلامی در ایران تغییری نکرده است.
فرجام سخن
در این موضع شکی نیست که تجاوز گسترده نظامی رژیم صهیونیستی به لبنان در ژوئن سال 1982 میلادی، علت العلل به وجد آمدن جنبش حزب الله لبنان است؛ به گونهای که همه تحلیل گران مسائل لبنان و حزب الله، به این موضوع اعتراف دارند؛ اما در ورای این مسئله، موضوعات و مسائلی از قبیل روحانیون لبنانی تحصیلکرده نجف، متأثر از افکار و آرا حضرت امام خمینی، به عنوان رهبر یک جنبش انقلابی انقلاب اسلامی ایران و تحولات مربوط به لبنان، خصوصا بی ثباتی سیاسی در لبنان، در اثر جنگ داخلی، ناکارآیی نخبگان در مدیریت بحران و گسترش روز افزون شکاف طبقاتی، عوامل دیگر تولد حزب الله لبنان به صورت فعلی هستند.
حزب الله پس ایجاد رسمی و برای استمرار فعالیت خود، به تعدیل مواضع، پذیرش تکثر گرایی و رعایت قواعد بازی دموکراتیک به عنوان اصولی تازه، در چارچوب اهدافی کلان برای آینده لبنان شود و این حاکی از آن است که تجربه حزب الله لبنان ثابت میکند که جنبشهای اسلام گرا ضمن آن که تحت تأثیر ارزشهای ایدئولوژیک رفتار میکنند، از خصوصیات و شرایط جامعه خود نیز تأثیر میپذیرند.
در عین حال حزب الله لبنان ضمن جلب نظر افکار عمومی به سوی خود، توانست وجهه خود را به عنوان یک جنبش اسلامی فارغ از اختلافات طبقهای و شیعه و سنی آشکار سازد؛ از این رو حزب الله یک جریان فکری برای اقناع دیگران نبود، بلکه به واقعیتی ریشه دوانده در موجودیت امت تبدیل شد. حزب الله پیشرفتی را در نوع نگاه دیگران به خود حاصل کرد، روابط منطقهای و بین المللی آن گسترش یافت و اصلاح نسبی در روش برخورد غرب با این حزب رخ داد. همه اینها حاکی و ناشی از عملکرد اظهارات و روابط حکیمانه حزب الله بود و توانسته آن چهره منفی را که در آغاز پیدایش خود ترویج یافته بود، دگرگون سازد.
منبع: دوهفته نامه پگاه حوزه