پرسش :
چرا يك فرد معتاد به مواد خود به تنهايي قادر به ترك نيست؟
پاسخ :
تقريباً همه افراد در ابتداي امر بر اين باورند كه خود به تنهايي قادر به توقف مصرف مواد هستند و بيشتر آنها نيز پيش از مراجعه، سعي خود را در اين راه ميكنند. با این حال بيشتر اين كوششها در دستيابي به ترك درازمدت با شكست روبهرو ميشود. تحقيقات نشان دادهاند كه استفاده درازمدت مواد منجر به تغييرات عمدهاي در عملكرد مغز ميشود كه براي مدت طولاني حتي پس از ترك، همچنان بر جاي ميمانند. اين تغييرات كه ناشي تأثير مواد است، پيآمدهاي رفتاري بسياري، مانند وسواس فكري براي استفاده از مواد را به دنبال دارد، به رغم اينكه پيآمدها و نتايج مضري كه در تعريف مشخصات و ويژگيهاي زيانبار مواد مخدر و اعتياد آمده است، اين وسواس فكري همچنان وجود دارد.
درك اين مسئله كه اعتياد از چنين مؤلفههاي زيستشناختي مهمي تشكيل شده، احتمالاً در توضيح اينكه چرا فرد در دستيابي به ترك درازمدت و نگاهداشتن آن بدون استفاده از روشهاي درماني، دچار مشكل ميشود، ميتواند مفيد باشد.
فشارهاي رواني ناشي از كار، مشكلات خانوادگي، اشارات غيرمستقيم موجود در جامعه (مثل ملاقات افرادي كه در دوران اعتياد فرد حضور داشتند) يا در محيط (مثل خيابانها، اشياء و موضوعات گوناگوني كه با دوران اعتياد فرد به نوعي مرتبط هستند يا حتي استنشاق رايحههاي مرتبط با مصرف مواد) ميتوانند با عوامل زيستي همراه شده و مانع از نگاهداري ترك دائم و باعث لغزش فرد به مصرف مجدد مواد شوند. مطالعات تحقيقاتي نشان ميدهند كه حتي افراد شديداً آلوده به مواد مخدر نيز ميتوانند به طور فعالانه در روشهاي درماني شركت جويند و نيز اينكه مشاركت فعالانه براي دستيابي به نتايج نهايي رضايتبخش بسيار ضروري است.
تقريباً همه افراد در ابتداي امر بر اين باورند كه خود به تنهايي قادر به توقف مصرف مواد هستند و بيشتر آنها نيز پيش از مراجعه، سعي خود را در اين راه ميكنند. با این حال بيشتر اين كوششها در دستيابي به ترك درازمدت با شكست روبهرو ميشود. تحقيقات نشان دادهاند كه استفاده درازمدت مواد منجر به تغييرات عمدهاي در عملكرد مغز ميشود كه براي مدت طولاني حتي پس از ترك، همچنان بر جاي ميمانند. اين تغييرات كه ناشي تأثير مواد است، پيآمدهاي رفتاري بسياري، مانند وسواس فكري براي استفاده از مواد را به دنبال دارد، به رغم اينكه پيآمدها و نتايج مضري كه در تعريف مشخصات و ويژگيهاي زيانبار مواد مخدر و اعتياد آمده است، اين وسواس فكري همچنان وجود دارد.
درك اين مسئله كه اعتياد از چنين مؤلفههاي زيستشناختي مهمي تشكيل شده، احتمالاً در توضيح اينكه چرا فرد در دستيابي به ترك درازمدت و نگاهداشتن آن بدون استفاده از روشهاي درماني، دچار مشكل ميشود، ميتواند مفيد باشد.
فشارهاي رواني ناشي از كار، مشكلات خانوادگي، اشارات غيرمستقيم موجود در جامعه (مثل ملاقات افرادي كه در دوران اعتياد فرد حضور داشتند) يا در محيط (مثل خيابانها، اشياء و موضوعات گوناگوني كه با دوران اعتياد فرد به نوعي مرتبط هستند يا حتي استنشاق رايحههاي مرتبط با مصرف مواد) ميتوانند با عوامل زيستي همراه شده و مانع از نگاهداري ترك دائم و باعث لغزش فرد به مصرف مجدد مواد شوند. مطالعات تحقيقاتي نشان ميدهند كه حتي افراد شديداً آلوده به مواد مخدر نيز ميتوانند به طور فعالانه در روشهاي درماني شركت جويند و نيز اينكه مشاركت فعالانه براي دستيابي به نتايج نهايي رضايتبخش بسيار ضروري است.