پرسش :
آيا حيوانات علاوه بر حشر در قيامت، حيات برزخي هم دارند؟
پاسخ :
پاسخ اين سؤال مثبت است و براي اثبات آن، دو مطلب را بايد تبيين کرد:
1. در قيامت همهي حيوانات بلکه همهي موجودات محشور ميشوند.
2. عالم برزخ، واسطهي بين دنيا و آخرت است، لذا هر موجودي که به آخرت ميرود، بايد از عالم برزخ بگذرد.
در مورد مطلب اول، علامه طباطبايي »ره« با توجه به آيات شريفهي قرآن کريم و مباحث فلسفي صدرالمتألهين، نشان ميدهند که تمامي موجودات رستاخيز دارند. دليل عقلي و فلسفي اين مسأله، توجه به علت غايي داشتن همهي مخلوقات است و آياتي از قرآن که خلقت عالم را بر حق و نه بر باطلدانستهاند، (مثلا آيهي 27 سورهي ص: »و ما خلقنا السماء و الأرض و ما بينهما باطلا« و يا آيهي 8 سورهي روم: »ما خلقنا السماوات و الأرض و ما بينهما إلا بالحق و أجل مسمي«)، نيز در واقع اشاره به همين دليل عقلي دارند.
اما قرآن کريم به همين بيان اجمالي بسنده نکرده و صراحتا حشر تمامي موجودات را مطرح کرده است.
در مورد حشر موجودات زنده، ميفرمايد: »و ما من دابة في الأرض و لا طائر يطير بجناحيه إلا أمم أمثالکم ما فرطنا في الکتاب من شيء ثم إلي ربهم يحشرون« (انعام 38/6: و هيچ جنبندهاي در زمين نيست و هيچ پرندهاي با دو بال خود پرواز نميکند، مگر آن که آنها [نيز] امتهايي مانند شما هستند. ما هيچ چيز را در کتاب [لوح محفوظ] فرو گذار نکرديم، سپس [همه] به سوي پروردگارشان محشور خواهند شد) يا »و إذا الوحوش حشرت« (تکوير 5/81: و هنگامي که حيوانات محشور شوند) و در مورد حشر موجودات غير جاندار ميفرمايد: »و من أضل ممن يدعوا من دون الله من لا يستجيب له يوم القيامة و هم عن دعائهم غافلون« - »و إذا حشر الناس کانوا لهم أعداء و کانوا بعبادتهم کافرين« (احقاف 5/46: و کيست گمراهتر از آن کس، به جاي خدا کسي را ميخواند که تا روز قيامت او را پاسخ نميدهد، از دعاي او بيخبر است و چون مردم محشور ميشوند، دشمنان آنان باشند و به عبادتشان انکار ورزند) يا »ذلکم الله ربکم له الملک و الذين تدعون من دونه يا يملکون من قطمير« - »إن تدعوهم لا يسمعوا دعائکم ولو سمعوا ما استجابوا لکم و يوم القيامة يکفرون بشرککم و لا ينبئک مثل خبير« (فاطر 13 - 14/35: اين است خدا، پروردگار شما و فرمانروايي از آن اوست، کساني را که جز او ميخوانيد، مالک پوست هستهي خرمايي هم نيستند. اگر آنها را بخوانيد، دعاي شما را نميشنوند و اگر هم بشنوند، اجابتتان نميکنند و روز قيامت شرک شما را انکار ميکنند و [هيچ کس] چون [خداي] آگاه، تو را با خبر نميکند) که تعابيري همچون »من لا يستجيب له« و امثال آن، دلالت روشني دارند که اين معبود آنان که در قيامت محشور ميشود، از سنخ گياهان و جمادات بوده است. (بحث مفصل دربارهي اين مسأله، در جلد بعدي خواهد آمد، انشاءالله)
در مورد مطلب دوم، علامه طباطبايي ميفرمايند: »در فلسفه ثابت شده است که ميان عالم جسم و جسمانيات و عالم اسما و صفات خداوندي، دو عالم ديگر وجود دارد: عالم عقل و عالم مثال، و هر موجودي ضرورتا به مبدأ خويش باز ميگردد.... از ديگر مطالب اثبات شده آن که عالم مثال همچون برزخي است ميان عقل مجرد و موجودات مادي.« (انسان از آغاز تا انجام، ص 77)
ايشان معتقدند که به خصوص آيهي 38 سورهي انعام، که در بالا ذکر شد، دلالت بر اين دارد که تأسيس اجتماعاتي که در بين تمامي انواع حيوانات ديده ميشود، تنها به منظور رسيدن نتايج طبيعي و غير اختياري، مانند تغذيه، نمو و توليد مثل که تنها محدود به حيات دنياست، نميباشد، بلکه اين اجتماعات براي اين تأسيس شده است تا هر نوعي از حيوانات، مانند آدميان به قدر شعور و ارادهاي که دارند، به سوي هدفهاي نوعيهاي که دامنهاش تا بيرون از اين محدوده؛ يعني عوالم پس از مرگ هم کشيده شده است، رهسپار و در نتيجه آماده زندگي ديگري شوند. (ترجمهي تفسير الميزان، ج 7، ص 111؛ ذيل آيهي 38 سورهي انعام)
)لازم به ذکر است که بسياري از عرفا و حکماي اسلامي - مانند ابنعربي (ابنعربي، الفتوحات المکيه، باب 373) و ملاصدرا (ملاصدرا، الأسفار الأربعة، ج 9، ص 248 به بعد) - نيز به زندگي برزخي ساير موجودات، همچون حيوانات و گياهان اشاره کردهاند.(
پاسخ اين سؤال مثبت است و براي اثبات آن، دو مطلب را بايد تبيين کرد:
1. در قيامت همهي حيوانات بلکه همهي موجودات محشور ميشوند.
2. عالم برزخ، واسطهي بين دنيا و آخرت است، لذا هر موجودي که به آخرت ميرود، بايد از عالم برزخ بگذرد.
در مورد مطلب اول، علامه طباطبايي »ره« با توجه به آيات شريفهي قرآن کريم و مباحث فلسفي صدرالمتألهين، نشان ميدهند که تمامي موجودات رستاخيز دارند. دليل عقلي و فلسفي اين مسأله، توجه به علت غايي داشتن همهي مخلوقات است و آياتي از قرآن که خلقت عالم را بر حق و نه بر باطلدانستهاند، (مثلا آيهي 27 سورهي ص: »و ما خلقنا السماء و الأرض و ما بينهما باطلا« و يا آيهي 8 سورهي روم: »ما خلقنا السماوات و الأرض و ما بينهما إلا بالحق و أجل مسمي«)، نيز در واقع اشاره به همين دليل عقلي دارند.
اما قرآن کريم به همين بيان اجمالي بسنده نکرده و صراحتا حشر تمامي موجودات را مطرح کرده است.
در مورد حشر موجودات زنده، ميفرمايد: »و ما من دابة في الأرض و لا طائر يطير بجناحيه إلا أمم أمثالکم ما فرطنا في الکتاب من شيء ثم إلي ربهم يحشرون« (انعام 38/6: و هيچ جنبندهاي در زمين نيست و هيچ پرندهاي با دو بال خود پرواز نميکند، مگر آن که آنها [نيز] امتهايي مانند شما هستند. ما هيچ چيز را در کتاب [لوح محفوظ] فرو گذار نکرديم، سپس [همه] به سوي پروردگارشان محشور خواهند شد) يا »و إذا الوحوش حشرت« (تکوير 5/81: و هنگامي که حيوانات محشور شوند) و در مورد حشر موجودات غير جاندار ميفرمايد: »و من أضل ممن يدعوا من دون الله من لا يستجيب له يوم القيامة و هم عن دعائهم غافلون« - »و إذا حشر الناس کانوا لهم أعداء و کانوا بعبادتهم کافرين« (احقاف 5/46: و کيست گمراهتر از آن کس، به جاي خدا کسي را ميخواند که تا روز قيامت او را پاسخ نميدهد، از دعاي او بيخبر است و چون مردم محشور ميشوند، دشمنان آنان باشند و به عبادتشان انکار ورزند) يا »ذلکم الله ربکم له الملک و الذين تدعون من دونه يا يملکون من قطمير« - »إن تدعوهم لا يسمعوا دعائکم ولو سمعوا ما استجابوا لکم و يوم القيامة يکفرون بشرککم و لا ينبئک مثل خبير« (فاطر 13 - 14/35: اين است خدا، پروردگار شما و فرمانروايي از آن اوست، کساني را که جز او ميخوانيد، مالک پوست هستهي خرمايي هم نيستند. اگر آنها را بخوانيد، دعاي شما را نميشنوند و اگر هم بشنوند، اجابتتان نميکنند و روز قيامت شرک شما را انکار ميکنند و [هيچ کس] چون [خداي] آگاه، تو را با خبر نميکند) که تعابيري همچون »من لا يستجيب له« و امثال آن، دلالت روشني دارند که اين معبود آنان که در قيامت محشور ميشود، از سنخ گياهان و جمادات بوده است. (بحث مفصل دربارهي اين مسأله، در جلد بعدي خواهد آمد، انشاءالله)
در مورد مطلب دوم، علامه طباطبايي ميفرمايند: »در فلسفه ثابت شده است که ميان عالم جسم و جسمانيات و عالم اسما و صفات خداوندي، دو عالم ديگر وجود دارد: عالم عقل و عالم مثال، و هر موجودي ضرورتا به مبدأ خويش باز ميگردد.... از ديگر مطالب اثبات شده آن که عالم مثال همچون برزخي است ميان عقل مجرد و موجودات مادي.« (انسان از آغاز تا انجام، ص 77)
ايشان معتقدند که به خصوص آيهي 38 سورهي انعام، که در بالا ذکر شد، دلالت بر اين دارد که تأسيس اجتماعاتي که در بين تمامي انواع حيوانات ديده ميشود، تنها به منظور رسيدن نتايج طبيعي و غير اختياري، مانند تغذيه، نمو و توليد مثل که تنها محدود به حيات دنياست، نميباشد، بلکه اين اجتماعات براي اين تأسيس شده است تا هر نوعي از حيوانات، مانند آدميان به قدر شعور و ارادهاي که دارند، به سوي هدفهاي نوعيهاي که دامنهاش تا بيرون از اين محدوده؛ يعني عوالم پس از مرگ هم کشيده شده است، رهسپار و در نتيجه آماده زندگي ديگري شوند. (ترجمهي تفسير الميزان، ج 7، ص 111؛ ذيل آيهي 38 سورهي انعام)
)لازم به ذکر است که بسياري از عرفا و حکماي اسلامي - مانند ابنعربي (ابنعربي، الفتوحات المکيه، باب 373) و ملاصدرا (ملاصدرا، الأسفار الأربعة، ج 9، ص 248 به بعد) - نيز به زندگي برزخي ساير موجودات، همچون حيوانات و گياهان اشاره کردهاند.(