پرسش :
فشار قبر، بر جسم است يا بر روح )با توجه به اين که روح توسط عزرائيل قبض شده است( - آيا سؤال و جواب قبر، در همين قبر خاکي رخ ميدهد؟
پاسخ :
همهي ما يک بدن مادي دنيوي داريم که دستخوش تغيير و تحولات مادي ميشود، ولي غير از آن، يک بدن مثالي )برزخي( نيز داريم که ثمرهي اعمال و رفتار خود ماست. در واقع، روح و حقيقت هر انساني متناسب با اعمال و رفتار خود، بدن مثالي را به وجود ميآورد و کساني که چشم باطن بين دارند و باطن افراد را به صورت خرس، ميمون و... مشاهده ميکنند، در حقيقت، اين بدن مثالي او را ميبينند؛ البته روح، امري مجرد و مستقل از هر دوي اينهاست. با مرگ انسان، بدن مادي و دنيوي او از بين ميرود و فاسد ميشود، ولي بدن مثالي همراه روح باقي است و فشار قبر را تحمل ميکند. (در مورد بدن مثالي و برزخي، در سؤال سوم از فصل بعد، توضيحات بيشتري خواهيم داد)
آيتالله حسيني تهراني در اين زمينه ميفرمايد:
»بايد دانست که بدني که در ميان قبر ميرود و روي آن خاک ميريزند، غير از صورت مثالي است که به برزخ ميرود. سؤال و جواب با بدني مثالي است، نه با بدن خاکي. بدن خاکي حرکت، چشم، گوش و ادراک ندارد، چه در ميان قبر بپوسد يا نپوسد. اما بدن مثالي که همان عالم صورت انساني است، نميميرد، بلکه زنده است. ديدهي بصيرت و ادراکش کم نميشود، بلکه افزون ميشود و اوست که سؤال، مؤاخذه، ثواب و يا عقاب برزخي ميشود. علت آن که در بسياري از روايات، به عالم قبر و نکير و منکر در عالم قبر و مؤاخذه در قبر تعبير شده، اين است که عالم برزخ در دنبال اين دنياست و قبر هم به دنبال زندگي دنياست. به همين دليل عالم برزخ را که تعلقي به عالم قبر دارد، به عالم قبر تعبير کردهاند.« (معادشناسي، ج 2، ص 190 - 191)
با اين توضيح، معلوم ميشود که فشار قبر به معني اين نيست که مثلاسنگ و خاکهاي ديوارهي قبر به هم نزديک شود و بدن مادي داخل قبر را فشار دهد، بلکه قبر، کنايه از عالم برزخ است و فشار قبر، فشاري است که بر روح و بدن مثالي، به خاطر قطع تعلق از دنيا و ورود در عالم برزخ وارد ميشود. يعني، چون اين انتقال براي کسي که با عالم برزخ انس ندارد، با سختي فراوان همراه است، به صورت فشاري شديد بر انسان نمودار ميشود و بدين ترتيب معلوم ميشود که فشار قبر بر بدن مادي نيست و سؤال و جواب در همين قبر خاکي رخ نميدهد.
همهي ما يک بدن مادي دنيوي داريم که دستخوش تغيير و تحولات مادي ميشود، ولي غير از آن، يک بدن مثالي )برزخي( نيز داريم که ثمرهي اعمال و رفتار خود ماست. در واقع، روح و حقيقت هر انساني متناسب با اعمال و رفتار خود، بدن مثالي را به وجود ميآورد و کساني که چشم باطن بين دارند و باطن افراد را به صورت خرس، ميمون و... مشاهده ميکنند، در حقيقت، اين بدن مثالي او را ميبينند؛ البته روح، امري مجرد و مستقل از هر دوي اينهاست. با مرگ انسان، بدن مادي و دنيوي او از بين ميرود و فاسد ميشود، ولي بدن مثالي همراه روح باقي است و فشار قبر را تحمل ميکند. (در مورد بدن مثالي و برزخي، در سؤال سوم از فصل بعد، توضيحات بيشتري خواهيم داد)
آيتالله حسيني تهراني در اين زمينه ميفرمايد:
»بايد دانست که بدني که در ميان قبر ميرود و روي آن خاک ميريزند، غير از صورت مثالي است که به برزخ ميرود. سؤال و جواب با بدني مثالي است، نه با بدن خاکي. بدن خاکي حرکت، چشم، گوش و ادراک ندارد، چه در ميان قبر بپوسد يا نپوسد. اما بدن مثالي که همان عالم صورت انساني است، نميميرد، بلکه زنده است. ديدهي بصيرت و ادراکش کم نميشود، بلکه افزون ميشود و اوست که سؤال، مؤاخذه، ثواب و يا عقاب برزخي ميشود. علت آن که در بسياري از روايات، به عالم قبر و نکير و منکر در عالم قبر و مؤاخذه در قبر تعبير شده، اين است که عالم برزخ در دنبال اين دنياست و قبر هم به دنبال زندگي دنياست. به همين دليل عالم برزخ را که تعلقي به عالم قبر دارد، به عالم قبر تعبير کردهاند.« (معادشناسي، ج 2، ص 190 - 191)
با اين توضيح، معلوم ميشود که فشار قبر به معني اين نيست که مثلاسنگ و خاکهاي ديوارهي قبر به هم نزديک شود و بدن مادي داخل قبر را فشار دهد، بلکه قبر، کنايه از عالم برزخ است و فشار قبر، فشاري است که بر روح و بدن مثالي، به خاطر قطع تعلق از دنيا و ورود در عالم برزخ وارد ميشود. يعني، چون اين انتقال براي کسي که با عالم برزخ انس ندارد، با سختي فراوان همراه است، به صورت فشاري شديد بر انسان نمودار ميشود و بدين ترتيب معلوم ميشود که فشار قبر بر بدن مادي نيست و سؤال و جواب در همين قبر خاکي رخ نميدهد.