پرسش :
چرا اظهارات برخي که با مردگان ارتباط برقرار کردهاند، با تعاليم اسلام دربارهي قبض روح، قبر و... متفاوت است؟
پاسخ :
بايد گفت: گزارشهاي بسياري از افراد معتبر و موثقي که با ارواح ارتباط پيدا کردهاند يا در شرف مرگ قرا گرفته و در واقع، براي لحظاتي مرگ را تجربه کردهاند، کاملا مطابق و موافق با تعاليم شرع است. (براي مواردي از رابطه با ارواح که موافق تعاليم اسلام بوده است، ر. ک: آيتالله حسيني تهراني، معادشناسي، ج 1، ص 176 - 186؛ و براي مواردي از افرادي که در شرف مرگ بودهاند و تجاربشان مؤيد تعاليم دين است، ر. ک: آيتالله شهيد دستغيب، داستانهاي شگفت) حال،با توجه به اين که ما حقانيت دين اسلام را بر اساس ادلهي ديگري، اثبات شده ميدانيم، بايد بپردازيم به اين که علت اين گزارشهاي ظاهرا معارض شرع، چيست؟«در اين جا چند حالت متصور است و ما مطلب را در دو دستهي(1. رابطه با ارواح، 2. تجربهي مرگ( بررسي ميکنيم:
الف( در مورد رابطه با ارواح، اولا: چنان که قبلا گفتيم بسياري از اين افراد، شيادند و در واقع، تصورات خود از عالم پس از مرگ را با ترفندهايي به عنوان سخن ارواح به مخاطبان خود القا ميکنند. ثانيا: ممکن است افراد مورد نظر، اشتباه در مصداق کرده باشند؛ يعني به جاي ارواح مردگان، با جنيان رابطه برقرار کرده باشند. توضيح مطلب اين که يکي از موجودات اين عالم که مانند انسان مکلف به تکاليفي است و در ميان آنها نيز مؤمن و فاسق وجود دارد، جن نام دارد که قرآن کريم در سورهاي به همين نام دربارهي آنها مطالبي بيان کرده است. با توجه به صريح آيهي قرآن که خبر از پناه بردن برخي از انسانها به جنيان ميدهد، (جن 6/72: و أنه کان رجال من الإنس يعوذون برجال من الجن فزادوهم رهقا) رابطهي متقابل بين انسان و جن امکان دارد و بعيد نيست فرد مدعي ارتباط با ارواح، اشتباه با يکي از جنيان رابطه برقرار کرده و آن جن تلقي خود از عالم پس از مرگ را بدان صورت به وي گفته باشد.
ب( در مورد ادعاهاي افرادي، که در شرف مرگ قرار گرفته، اما جان سالم به در بردهاند، نيز يک بيان روانشناسي مناسب وجود دارد. يکي از فيلسوفان دين پس از ذکر مواردي از اين گونه ادعاها، ميگويد: »برخي دليل آوردهاند که اين تجربيات محصول توهمند. شرايط فيزيولوژيک بدن ميتواند سبب شود که انسان تجربههاي نامعمول - تقريبا شبيه آنچه افرادمذکور گزارش دادهاند - را از سر بگذرانند: تغيير فشار خون در گوش داخلي، ميتواند احساس بلند شدن از روي زمين، بال زدن و شناور شدن در فضا را پديد آورد. اين تغيير فشار خون زماني رخ ميدهد که جريان خون در سراسر بدن متوقف شود )مثلا، به دنبال ايست قلبي(. به همين ترتيب، در مواقعي که افراد فشار هيجاني شديدي را تحمل ميکنند )مثلا تجربهي نزديک شدن به مرگ را از سر ميگذرانند( و يا مواقعي که تحت تأثير داروهاي قوي قرار ميگيرند )امري که گهگاه براي افراد رو به موت رخ ميدهد(، غالبا احساس ميکنند که بدن خويش را از بيرون نظاره ميکنند. (مايکل پترسون و ديگران. عقل و اعتقاد ديني، ص 344 - 345. براي بحثي بيشتر در اين زمينه، ر. ک: Pual&Lind Badham Immorality and Extinction. New York: Barnes and Noble 1982.p73ff)
آخرين نکتهاي که تذکرش در اين جا ضروري است، اين است که ما نبايد انتظار داشته باشيم تا تمامي افراد غير مسلماني که مرگ را تجربه ميکنند و بر ميگردند، لزوم عذاب و امثال آن را تجربه کنند. انسانهاي پاک و سالم در هر آييني، به دليل فطرت پاک و حق جويشان، احتمالا مرگي آرام دارند و پس از مرگ معذب نخواهند شد )به خصوص مستضعفان فکري که بحثش در بخش آخر همين کتاب خواهد آمد( و مرگ آرام داشتن، به مخلصان دين اسلام اختصاص ندارد.
بايد گفت: گزارشهاي بسياري از افراد معتبر و موثقي که با ارواح ارتباط پيدا کردهاند يا در شرف مرگ قرا گرفته و در واقع، براي لحظاتي مرگ را تجربه کردهاند، کاملا مطابق و موافق با تعاليم شرع است. (براي مواردي از رابطه با ارواح که موافق تعاليم اسلام بوده است، ر. ک: آيتالله حسيني تهراني، معادشناسي، ج 1، ص 176 - 186؛ و براي مواردي از افرادي که در شرف مرگ بودهاند و تجاربشان مؤيد تعاليم دين است، ر. ک: آيتالله شهيد دستغيب، داستانهاي شگفت) حال،با توجه به اين که ما حقانيت دين اسلام را بر اساس ادلهي ديگري، اثبات شده ميدانيم، بايد بپردازيم به اين که علت اين گزارشهاي ظاهرا معارض شرع، چيست؟«در اين جا چند حالت متصور است و ما مطلب را در دو دستهي(1. رابطه با ارواح، 2. تجربهي مرگ( بررسي ميکنيم:
الف( در مورد رابطه با ارواح، اولا: چنان که قبلا گفتيم بسياري از اين افراد، شيادند و در واقع، تصورات خود از عالم پس از مرگ را با ترفندهايي به عنوان سخن ارواح به مخاطبان خود القا ميکنند. ثانيا: ممکن است افراد مورد نظر، اشتباه در مصداق کرده باشند؛ يعني به جاي ارواح مردگان، با جنيان رابطه برقرار کرده باشند. توضيح مطلب اين که يکي از موجودات اين عالم که مانند انسان مکلف به تکاليفي است و در ميان آنها نيز مؤمن و فاسق وجود دارد، جن نام دارد که قرآن کريم در سورهاي به همين نام دربارهي آنها مطالبي بيان کرده است. با توجه به صريح آيهي قرآن که خبر از پناه بردن برخي از انسانها به جنيان ميدهد، (جن 6/72: و أنه کان رجال من الإنس يعوذون برجال من الجن فزادوهم رهقا) رابطهي متقابل بين انسان و جن امکان دارد و بعيد نيست فرد مدعي ارتباط با ارواح، اشتباه با يکي از جنيان رابطه برقرار کرده و آن جن تلقي خود از عالم پس از مرگ را بدان صورت به وي گفته باشد.
ب( در مورد ادعاهاي افرادي، که در شرف مرگ قرار گرفته، اما جان سالم به در بردهاند، نيز يک بيان روانشناسي مناسب وجود دارد. يکي از فيلسوفان دين پس از ذکر مواردي از اين گونه ادعاها، ميگويد: »برخي دليل آوردهاند که اين تجربيات محصول توهمند. شرايط فيزيولوژيک بدن ميتواند سبب شود که انسان تجربههاي نامعمول - تقريبا شبيه آنچه افرادمذکور گزارش دادهاند - را از سر بگذرانند: تغيير فشار خون در گوش داخلي، ميتواند احساس بلند شدن از روي زمين، بال زدن و شناور شدن در فضا را پديد آورد. اين تغيير فشار خون زماني رخ ميدهد که جريان خون در سراسر بدن متوقف شود )مثلا، به دنبال ايست قلبي(. به همين ترتيب، در مواقعي که افراد فشار هيجاني شديدي را تحمل ميکنند )مثلا تجربهي نزديک شدن به مرگ را از سر ميگذرانند( و يا مواقعي که تحت تأثير داروهاي قوي قرار ميگيرند )امري که گهگاه براي افراد رو به موت رخ ميدهد(، غالبا احساس ميکنند که بدن خويش را از بيرون نظاره ميکنند. (مايکل پترسون و ديگران. عقل و اعتقاد ديني، ص 344 - 345. براي بحثي بيشتر در اين زمينه، ر. ک: Pual&Lind Badham Immorality and Extinction. New York: Barnes and Noble 1982.p73ff)
آخرين نکتهاي که تذکرش در اين جا ضروري است، اين است که ما نبايد انتظار داشته باشيم تا تمامي افراد غير مسلماني که مرگ را تجربه ميکنند و بر ميگردند، لزوم عذاب و امثال آن را تجربه کنند. انسانهاي پاک و سالم در هر آييني، به دليل فطرت پاک و حق جويشان، احتمالا مرگي آرام دارند و پس از مرگ معذب نخواهند شد )به خصوص مستضعفان فکري که بحثش در بخش آخر همين کتاب خواهد آمد( و مرگ آرام داشتن، به مخلصان دين اسلام اختصاص ندارد.