پرسش :
با توجه به قضا و قدر الهى، امورى چون دعا و صدقه چگونه مىتوانند تقدير انسان را تغيير دهند؟
پاسخ :
وقتى كه مىگوييم انسان با اعمال اختيارى خود و امورى چون دعا و صدقه و عمل صالح تقدير خود را رقم مىزند و مثلا از ميان چند تقدير، تقدير ويژهاى را بر مىگزيند، آيا به اين معناست كه خود اين اعمال از قبل مقدر نبوده است؟ در اين صورت، ارادهى انسان خارج از نظام قضا و قدرى مىشود و در عرض آن. اگر هم بگوييد از قبل مقدر شده است، در اين صورت از اختيار انسان جز نامىباقى نمىماند؟ )به خصوص در مورد دعا، اگر همه چيز از پيش تعيين شده باشد آيا ديگر دعا چه فايدهاى دارد؟(
به نظر مىرسد با توضيحاتى كه در پاسخ سؤال اول آمد، اين نكته نيز معلوم شده باشد. يعنى قضا و قدر و ارادهى خدا همان تحقق جهان براساس نظام على و معلولى است كه ارادهى انسان هم جزيى از اين نظام است. تنها نكتهاى كه در اين جا بايد بيفزاييم اين است كه به تعبير شهيد مطهرى، در جهان بينى الهى بايد بدانيم كه امور ديگرى نيز در جريانات جهان دست اندركارند كه از آن جمله امورى چون دعا و صدقه و... است؛ يعنى اينها خود از مظاهر قضا و قدرند كه از مجارى معنوى در تغيير و تبديل سرنوشتها مؤثرند. )مرتضى مطهرى، انسان و سرنوشت، صص 80 -77. .
در خصوص دعا نكتهى ديگرى نيز قابل توجه است. برخى مىپندارند دعا، با اعتقاد به اين كه خدا حكيم است و كارها را بر وفق مصلحت انجام مىدهد، منافات دارد؛ زيرا يا آنچه كه مىخواهيم با دعا تغيير دهيم موافق حكمت و مصلحت است، كه در اين صورت خود خدا آن را انجام مىدهد، يا مخالف آن كه در اين صورت امكان ندارد خدا بر خلاف حكمت و مصلحت عمل كند. هم چنين برخى دعا را منافى تسليم و رضا دانستهاند و مىگويند كسى كه دعا مىكند، يعنى به آنچه خدا داده راضى و تسليم نيست. همهى اين اشكالات از اين جا پيدا شده كه پنداشتهاند خود دعا بيرون از حوزهى قضا و قدر الهى است. در صورتى كه دعا و استجابت دعا نيز جزيى از قضا و قدر الهى و در واقع، جزيى در نظام على و معلولى است و لذا نه با رضاى به قضا منافى است نه با حكمت الهى. )مرتضى مطهرى بيست گفتار، صص 355 -354. .
بنابراين، مىتوان مسأله را اين طور مطرح كرد كه رضا و تسليم، بعد از عمل است و دعا، قبل از عمل. يعنى انسان قبل از تحقق كار، بايد دعا كند )زيرا دعا نيز يكى از عوامل مؤثر در نظام عالم است(، اما نتيجه هر چه شد )موافق دعا و درخواست وى يا مخالف آن( بايد به آن راضى و تسليم باشد. غير از اين كه خومد دعا مطلوبيت ذاتى هم دارد، يعنى خود دعا يك نوع ارتباط با خداست كه به خودى خود )جداى از پذيرفته شدن يا نشدنش( خوب است.
وقتى كه مىگوييم انسان با اعمال اختيارى خود و امورى چون دعا و صدقه و عمل صالح تقدير خود را رقم مىزند و مثلا از ميان چند تقدير، تقدير ويژهاى را بر مىگزيند، آيا به اين معناست كه خود اين اعمال از قبل مقدر نبوده است؟ در اين صورت، ارادهى انسان خارج از نظام قضا و قدرى مىشود و در عرض آن. اگر هم بگوييد از قبل مقدر شده است، در اين صورت از اختيار انسان جز نامىباقى نمىماند؟ )به خصوص در مورد دعا، اگر همه چيز از پيش تعيين شده باشد آيا ديگر دعا چه فايدهاى دارد؟(
به نظر مىرسد با توضيحاتى كه در پاسخ سؤال اول آمد، اين نكته نيز معلوم شده باشد. يعنى قضا و قدر و ارادهى خدا همان تحقق جهان براساس نظام على و معلولى است كه ارادهى انسان هم جزيى از اين نظام است. تنها نكتهاى كه در اين جا بايد بيفزاييم اين است كه به تعبير شهيد مطهرى، در جهان بينى الهى بايد بدانيم كه امور ديگرى نيز در جريانات جهان دست اندركارند كه از آن جمله امورى چون دعا و صدقه و... است؛ يعنى اينها خود از مظاهر قضا و قدرند كه از مجارى معنوى در تغيير و تبديل سرنوشتها مؤثرند. )مرتضى مطهرى، انسان و سرنوشت، صص 80 -77. .
در خصوص دعا نكتهى ديگرى نيز قابل توجه است. برخى مىپندارند دعا، با اعتقاد به اين كه خدا حكيم است و كارها را بر وفق مصلحت انجام مىدهد، منافات دارد؛ زيرا يا آنچه كه مىخواهيم با دعا تغيير دهيم موافق حكمت و مصلحت است، كه در اين صورت خود خدا آن را انجام مىدهد، يا مخالف آن كه در اين صورت امكان ندارد خدا بر خلاف حكمت و مصلحت عمل كند. هم چنين برخى دعا را منافى تسليم و رضا دانستهاند و مىگويند كسى كه دعا مىكند، يعنى به آنچه خدا داده راضى و تسليم نيست. همهى اين اشكالات از اين جا پيدا شده كه پنداشتهاند خود دعا بيرون از حوزهى قضا و قدر الهى است. در صورتى كه دعا و استجابت دعا نيز جزيى از قضا و قدر الهى و در واقع، جزيى در نظام على و معلولى است و لذا نه با رضاى به قضا منافى است نه با حكمت الهى. )مرتضى مطهرى بيست گفتار، صص 355 -354. .
بنابراين، مىتوان مسأله را اين طور مطرح كرد كه رضا و تسليم، بعد از عمل است و دعا، قبل از عمل. يعنى انسان قبل از تحقق كار، بايد دعا كند )زيرا دعا نيز يكى از عوامل مؤثر در نظام عالم است(، اما نتيجه هر چه شد )موافق دعا و درخواست وى يا مخالف آن( بايد به آن راضى و تسليم باشد. غير از اين كه خومد دعا مطلوبيت ذاتى هم دارد، يعنى خود دعا يك نوع ارتباط با خداست كه به خودى خود )جداى از پذيرفته شدن يا نشدنش( خوب است.