پرسش :
دوست دارم ازدواج كنم اما خواستگارى برايم نمىآيد. نيامدن خواستگار چه علتى ممكن است داشته باشد؟
پاسخ :
نيامدن خواستگار، عللى دارد:
1. قصور يا تقصير خود دختر: ممكن است خداى ناخواسته، انحرافى اخلاقى يا رابطهاى ناشايست داشته و اعتماد مردم از وى سلب شده و او را شخص صالح و پرهيزكارى نمىدانند.
در اين صورت، توبه به درگاره خداوند و مدتى سربهراهى، باعث مىشود خداوند به او توجه، و با قدرت بىپايان خود، ذهن مردم را نيز پاك كند.
2. قصور يا تقصير اعضاى خانواده: اگر اعضاى خانواده خلافكارى مىكنند، بايد خود را براى تغيير سرنوشت دختر خانواده اصلاح كنند.
3. نقص عضو يا مشكل جسمى دختر: براى جبران اينگونه نقصها و حتى نقص جدى در زيبايى، بايد استعدادهاى خود را شناسايى و شكوفا سازد. بروز توانمندىها و قابليتهاى دختر، اين نقصها را جبران مىكند.
4. محله نامناسب براى زندگى: اگر خانواده دختر محترم است و در محلهاى نامناسب )محله بدنام و جرمخيز( زندگى مىكنند، بايد هجرت كنند. هجرت، حركتى مقدس است كه شايد يكى از مصاديقش همينجا باشد.
5. انزواجويى دختر: گاهى دختر به سبب كمرويى يا هر علت ديگر، انزواجويى مىكند كه درست نيست. او مىتواند با حفظ عفت و رعايت ضوابط اخلاقى و شرعى، در مجامع و محافل مناسب حضور يابد. تا زمانى كه مادران نيازمند عروس يا واسطهها دختر را نبينند و نشناسند، چگونه به خواستگارى او بروند؟!
6. نبودن همتا براى دختر: گاهى دخترى تحصيل كرده، در محيطى كوچك و روستايى و زندگى مىكند كه همتايى برايش نيست. دراين صورت پيشنهاد مىشود در صورت نبودن مانع و با رعايت ضوابط اخلاقى و شرعى، مدتى را مهمان يكى از محارم در شهرى بزرگتر شود.
نيامدن خواستگار، عللى دارد:
1. قصور يا تقصير خود دختر: ممكن است خداى ناخواسته، انحرافى اخلاقى يا رابطهاى ناشايست داشته و اعتماد مردم از وى سلب شده و او را شخص صالح و پرهيزكارى نمىدانند.
در اين صورت، توبه به درگاره خداوند و مدتى سربهراهى، باعث مىشود خداوند به او توجه، و با قدرت بىپايان خود، ذهن مردم را نيز پاك كند.
2. قصور يا تقصير اعضاى خانواده: اگر اعضاى خانواده خلافكارى مىكنند، بايد خود را براى تغيير سرنوشت دختر خانواده اصلاح كنند.
3. نقص عضو يا مشكل جسمى دختر: براى جبران اينگونه نقصها و حتى نقص جدى در زيبايى، بايد استعدادهاى خود را شناسايى و شكوفا سازد. بروز توانمندىها و قابليتهاى دختر، اين نقصها را جبران مىكند.
4. محله نامناسب براى زندگى: اگر خانواده دختر محترم است و در محلهاى نامناسب )محله بدنام و جرمخيز( زندگى مىكنند، بايد هجرت كنند. هجرت، حركتى مقدس است كه شايد يكى از مصاديقش همينجا باشد.
5. انزواجويى دختر: گاهى دختر به سبب كمرويى يا هر علت ديگر، انزواجويى مىكند كه درست نيست. او مىتواند با حفظ عفت و رعايت ضوابط اخلاقى و شرعى، در مجامع و محافل مناسب حضور يابد. تا زمانى كه مادران نيازمند عروس يا واسطهها دختر را نبينند و نشناسند، چگونه به خواستگارى او بروند؟!
6. نبودن همتا براى دختر: گاهى دخترى تحصيل كرده، در محيطى كوچك و روستايى و زندگى مىكند كه همتايى برايش نيست. دراين صورت پيشنهاد مىشود در صورت نبودن مانع و با رعايت ضوابط اخلاقى و شرعى، مدتى را مهمان يكى از محارم در شهرى بزرگتر شود.