پرسش :
مگر نه اين است كه انسان متدين، حتما متخلق هم هست؛ پس چرا در ملاكهاى ازدواج، ديانت از اخلاق جدا مىشود؟
پاسخ :
در باب تعريف دين و اخلاق و جدايى آنها از هم، مباحث فراوانى بين دانشمندان از جمله كانت )Kant( مطرح است كه جاى بحث آن، اين نوشتار نيست.
دليل تأكيد روايات دينى ما بر اخلاق به طور مستقل و جدا از دين، اهميت آن است. رسول بزرگوار اسلام )صلى الله عليه وآله( فرمود:
اذا جائكم من ترضون خلقه و دينه فزوجوه.... ) كلينى، كافى، ج 5، ص 347
اگر از اخلاق و دين خواستگار راضى بوديد، دخترتان را به ازدواج او درآوريد.
»خلق« به معناى صفات پسنديده از جمله صداقت، قناعت، عطوفت و مهربانى، خوشقولى، خوشزبانى، وقار، صبر، گذشت، سپاسگذارى، فداكارى، سازگارى و... است كه اگر در كسى وجود داشته باشد، او را متخلق و همسرى خوب و شايسته گويند كه به تعبير رسول رحمت )صلى الله عليه وآله( بالاترين نعمت پس از اسلام است كه نصيب انسان مىشود. ) حر عاملى، وسائل الاشيعه، ج 14، ص 23
اگر شخصى از اين ويژگىها دور، و به صفات ناشايستى چون بدبينى، بددهنى، خشونت، بىادبى، جاهطلبى، خودپسندى و... دچار باشد، فردى بداخلاق است كه در آموزههاى دينى ما از ازدواج با او نهى شده.
حسين بن بشار در نامهاى به امام كاظم )عليهالسلام( نوشت: ان لى قرابة قد خطب الى ابنتى و فى خلقه سوء؛ يكى از نزديكانم دخترم را خواستگارى كرده؛ در حالى كه اخلاق بدى دارد )چه كنم؟( حضرت در پاسخ فرمود:
لاتزوجه ان كان سيىء الخلق. ) شيخ صدوق، من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 409
اگر بداخلاق است دخترت را به ازدواج او درنياور.
دليل اين همه تأكيد بر اخلاق، اين است كه براساس روايات دينى ما، همسر بداخلاق، كوبندهترين دشمن مؤمن است. ) حر عاملى، وسائل الشيعه، ابواب مقدمات نكاح،باب 4، ح 4
اصل اين است كه انسان متدين، متخلق هم باشد و متدينان واقعى اينگونهاند؛ اما گاهى شخص به ارزشهاى دينى معتقد است و احكام آن را نيز اجرا مىكند؛ ولى به برخى از مسائل اخلاقى پيشگفته عمل نمىكند؛ پس در انتخاب خود صرفا به ديانت توجه نكنيد و ويژگىهاى اخلاقى او را نيز در نظر بگيريد.
زيد بن حارثه كه فرزند خوانده رسول خدا بود و از لحاظ ديانت مقام والايى داشت و زينب نيز كه مؤمن و دختر عمه پيامبر بود، به سبب عدم تفاهم اخلاقى از هم جدا شدند.
در باب تعريف دين و اخلاق و جدايى آنها از هم، مباحث فراوانى بين دانشمندان از جمله كانت )Kant( مطرح است كه جاى بحث آن، اين نوشتار نيست.
دليل تأكيد روايات دينى ما بر اخلاق به طور مستقل و جدا از دين، اهميت آن است. رسول بزرگوار اسلام )صلى الله عليه وآله( فرمود:
اذا جائكم من ترضون خلقه و دينه فزوجوه.... ) كلينى، كافى، ج 5، ص 347
اگر از اخلاق و دين خواستگار راضى بوديد، دخترتان را به ازدواج او درآوريد.
»خلق« به معناى صفات پسنديده از جمله صداقت، قناعت، عطوفت و مهربانى، خوشقولى، خوشزبانى، وقار، صبر، گذشت، سپاسگذارى، فداكارى، سازگارى و... است كه اگر در كسى وجود داشته باشد، او را متخلق و همسرى خوب و شايسته گويند كه به تعبير رسول رحمت )صلى الله عليه وآله( بالاترين نعمت پس از اسلام است كه نصيب انسان مىشود. ) حر عاملى، وسائل الاشيعه، ج 14، ص 23
اگر شخصى از اين ويژگىها دور، و به صفات ناشايستى چون بدبينى، بددهنى، خشونت، بىادبى، جاهطلبى، خودپسندى و... دچار باشد، فردى بداخلاق است كه در آموزههاى دينى ما از ازدواج با او نهى شده.
حسين بن بشار در نامهاى به امام كاظم )عليهالسلام( نوشت: ان لى قرابة قد خطب الى ابنتى و فى خلقه سوء؛ يكى از نزديكانم دخترم را خواستگارى كرده؛ در حالى كه اخلاق بدى دارد )چه كنم؟( حضرت در پاسخ فرمود:
لاتزوجه ان كان سيىء الخلق. ) شيخ صدوق، من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 409
اگر بداخلاق است دخترت را به ازدواج او درنياور.
دليل اين همه تأكيد بر اخلاق، اين است كه براساس روايات دينى ما، همسر بداخلاق، كوبندهترين دشمن مؤمن است. ) حر عاملى، وسائل الشيعه، ابواب مقدمات نكاح،باب 4، ح 4
اصل اين است كه انسان متدين، متخلق هم باشد و متدينان واقعى اينگونهاند؛ اما گاهى شخص به ارزشهاى دينى معتقد است و احكام آن را نيز اجرا مىكند؛ ولى به برخى از مسائل اخلاقى پيشگفته عمل نمىكند؛ پس در انتخاب خود صرفا به ديانت توجه نكنيد و ويژگىهاى اخلاقى او را نيز در نظر بگيريد.
زيد بن حارثه كه فرزند خوانده رسول خدا بود و از لحاظ ديانت مقام والايى داشت و زينب نيز كه مؤمن و دختر عمه پيامبر بود، به سبب عدم تفاهم اخلاقى از هم جدا شدند.