پرسش :
نظر علماى شيعه درباره ی حديث كساء و سلسله سند آن چيست؟ تعابير عجيبى كه در آخر حديث ذكر شده است، چه توجيهى دارد؟
پاسخ :
در پاسخ به اين سؤال، ابتدا بايد مقصود از "حديث كساء" روشن گردد. آيا مراد احاديثى است كه منابع اصل تسنن و تشيع در شأن نزول آيهى تطهير و اجتماع پنج تن در زير كساء و بيان اصل واقعهى كساء نقل شده، يا مراد حديثى است كه در برخى كتابها مانند "المنتخب"[1] و "عوالم العلوم..."[2] و "منتهى الآمال"[3] و "مفاتيح الجنان"[4] و... به عنوان "حديث كساء" آورده شده است؟ از كلمات پرسشگر محترم، چنين استفاده مىشود كه بيشتر مراد همان حديثى است كه در مفاتيح الجنان و... از حضرت فاطمه (ع) با نام "حديث كساء" بيان شده است. در هر حال، به پاسخ سؤال در هر دو صورت مىپردازيم.
أ. حديث كساء در منابع اهل تسنن و تشيع: واقعهى كساء كه در جريان نزول آيهى تطهير: "انما يريد اللَّه ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا"[5] به دست مبارك پيامبر گرامى اسلام (ص) تحقق يافته است، امرى است مسلم و قطعى. و اين واقعه كه در متون و احاديث فراوانى از اهل تسنن (صحابه و تابعين) و تشيع (امامان معصوم (ع) و سايرين) نقل شده است، از جمله مواردى است كه بيانگر مقام شامخ و الاهى ذوات مقدسهى اصحاب كساء مىباشند. اين واقعه به گونهى متواتر از محدثان شيعه و سنّى نقل گرديده و شواهد و قراين بسيارى در تاريخ مؤيد آن مىباشد.
از اين رو، روزى كه اين واقعه در آن رخ داد، به نام "روز كساء" و پنج نفرى كه در آن روز مشمول آيهى شريفه و لطف ويژهى الاهى قرار گرفتند به نام "اصحاب كساء"[6] شناخته و معروف شده اند. اصحاب (و اهل) كساء عبارتند از: پيامبر اكرم (ص)، اميرمؤمنان على، فاطمه، حسن و حسين (ع).
روايات فراوانى كه در اين زمينه وجود دارد، يكسان نبوده و اختلافاتى در محتوا و الفاظ دارند. عدهاى از آنان اصل ماجرا را بيان نموده، خصوصيات آن را ذكر نمىكنند. عدهاى هم به جزئيات و خصوصيات واقعه پرداختهاند، لكن هر كدام از آنان تشريح گوشهاى از ماجرا را عهده دارند.
بدين سبب سخن دربارهى آيهى تطهير و تفسير و بررسى روايات مربوط به آن و اين كه آيهى كريمه، اختصاص به اهل بيت و اصحاب كساء (ع) دارد از مجال فعلى بحث بيرون است و گمان اين است كه با مراجعه به كتابهايى كه در اين زمينه نگاشته شده، و نيز تفاسير و مجامع روايى، غناى كافى براى خوانندهى آن كتب حاصل خواهد شد.[7]
شايد ذكر اين مطلب كافى به نظر برسد كه يكى از دانشمندان، پيرامون آيهى تطهير كتابى تأليف نموده است كه در صفحات قابل توجهى از مجلد اول آن به بيان متون حديث پرداخته و تعداد صحابه را كه اين حديث را نقل مىكنند، بيش از پنجاه تن ذكر نموده است.[8]
تعداد روايات مربوط به آيه ی تطهير افزون بر هفتاد حديث مىباشد.[9] قندوزى حنفى مذهب، پس از نقل مطالبى در مورد "مودت قربى" كه مىگويد رسول خدا (ص) پس از فرود آمدن آيهى "وامر اهلك بالصلاة واصطبر عليها" مدت نه ماه به در خانه ی فاطمه (ع) مىآمد و مىفرمود: "انما يريد اللَّه ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا"، چنين گفته است: اين خبر از سيصد تن از صحابه روايت شده است.
شايان ذكر است كه اين شخص كه تلاش در انكار اكثر روايات مربوط به فضايل اهل بيت (ع) دارد، به صحت حديث كساء اعتراف نموده و مىگويد: "اما حديث كساء صحيح است".[10]
با فحص در سندهاى احاديث مربوط به آيهى تطهير و جريان كساء، اسامى راويان از اصحاب به بيش از سى نفر خواهد رسيد. عدهاى از آنان عبارتند از: 1. اميرمؤمنان على (ع) 2. امام حسن بن على (ع) 3. امام على بن الحسين (ع) 4. امام صادق (ع) 5. امام رضا (ع) 6. جابربن عبداللَّه 7. عبداللَّه بن عباس 8. عبداللَّه بن جعفر الطيار 9. بريدة الاسلمى 10. عبداللَّه بن عمر 11. عمران بن حصين 12. سلمة بن الاكوع 13. ابوسعيد الخدرى 14. انس بن مالك 15. ابوذر 16. ابوليلى 17. ابوالاسود دئلى 18. عمروبن ميمون اودى 19. سعد بن ابى وقاص 20. ام سلمه 21. عايشه 22. عمربن ابى سلمه 23. ابوالحمراء 24. زينب بنت ابى سلمه 25. عامر بن سعد 26. البراء بن عازب 27. واثلة بن الاسقع (الاصقع) 28. ثوبان غلام پيامبر (ص) 29. عطاء بن سيار 30. ابوهريرة و... .[11]
البته همان گونه كه قبلاً بيان گرديد، اختلافهايى در الفاظ روايات و شرايط و مكان و زمان جريان كساء و نزول آيهى تطهير ممكن است مشاهده شود، ولى هيچ جاى ترديدى در اصل حديث كساء وجود ندارد. اما اين كه سرّ اختلافها چيست، خود موضوع مهم و جدايى است كه ضرورت چندانى در مطرح نمودن آن در اين نوشتار وجود ندارد، لكن به طور خلاصه مىتوان گفت حادثهى كساء در منزل ام سلمه واقع گرديده است، گرچه برخى احتمال دادهاند كه در منزل ديگر همسران پيامبر (ص) اتفاق افتاده باشد. و اين نه تنها نشانهى ضعف نيست، بلكه شواهد و قراين ديگرى است بر اين كه افرادى ديگرى مثل عايشه و زينب نيز، شاهد ماجرا بودهاند، هرچند كه وقوع آن در خانهى ام سلمه، نشانهى مقام و شخصيت آن بانوى گرامى است.[12]
حتى برخى احتمال اين كه حادثه كساء در منزل فاطمه زهرا (ع) واقع شده باشد را احتمالى قوى دانستهاند.[13] عدهاى از محدّثان احتمال تعداد و تكرار اين حادثه را دادهاند كه چندان صحيح به نظر نمىرسد[14] و مىتوان گفت: اصل حادثه در منزل ام سلمه اتفاق افتاده و در همان جا آيهى تطهير نازل شده، لكن بعداً رسول خدا (ص) در موارد مختلف داستان مزبور را تكرار نموده است تا قضيه روشن شود و مصاديق "اهل بيت" معين گردد تا بعداً كسى نگويد زنان رسول خدا مصاديق اهل بيت هستند يا بگويد، داستان مزبور يك امر عادى بوده است،[15] يا در جريان كساء، جمعى از خويشاوندان و خدمتگزاران و ياران خاص رسول اكرم (ص)، شاهد و ناظر حادثهى كساء بوده و آن را نقل نمودهاند، مانند: امام على (ع) ، امام حسن (ع)، ام سلمه، عايشه، زينب دختر ام سلمه، ثوبان، غلام آزاد شدهى پيامبر (ص)، واثلة بن اسقع.[16] (با فرض صحت سند تمامى نقلها).
پس در اين كه بعد از نزول آيهى تطهير در خانهى ام سلمه، پيامبر اكرم (ص) على و فاطمه و حسن و حسين(ع)را به نزد خويش خوانده و جامهاى را كه بر دوش داشت، بر سر آنها افكنده و فرمود: "پروردگارا، اينان اهل بيت من هستند، آلودگى را از ايشان برطرف كن و پاكيزه شان گردان"، هيچ ترديد و شبههاى ميان علماى شيعه وجود ندارد و يقيناً، ام سلمه و... هرچند داراى منزلت و مقامى هم باشند، داخل در اهل بيت نبوده و از جملهى افرادى كه در زير كساء جمع شده بودند، نمىباشند.[17]
ب. حديث كساء به نقل از فاطمهى زهرا (ع): از بخش نخست اين نوشتار، چنين نتيجه گرفته شد كه حديث كساء، بنا بر اتفاق شيعه و سنى، امرى قطعى و روشن است و جاى هيچ شك و شبههاى در سند و متن حديث وجود ندارد. ولى حديثى تحت عنوان "حديث كساء" به نقل از دخت گرامى پيامبر اسلام (ص) و سرور بانوان جهان، فاطمه زهرا (ع) در برخى كتب آورده شده است. مثلاً در "مفاتيح الجنان" محدث قمى، اين حديث در پايان كتاب آورده شده است.[18] ولى وجود اين حديث در مفاتيح، دليلى بر صحت و درستى اين حديث در نزد علماى شيعه، حتى مرحوم محدث قمى نمىباشد.
از اين رو، مىتوان گفت آنچه به عنوان "حديث كساء" از فاطمهى زهرا (ع) نقل شده، قابل اعتماد نبوده و سند معتبرى ندارد؛ زيرا:
1. آن گونه كه محدث قمى، فرموده است، شايد اولين كسى كه اين حديث را بدون ذكر سند، نقل نموده است، شيخ طريحى در كتاب "المنتخب" مىباشد،[19] كه از علماى قرن يازدهم هجرى قمرى مىباشد و به مدت هزار سال و... از چنين حديثى، خبرى نبوده است. چنان كه مرحوم محدث قمى به اين مطلب تصريح نموده است. او مىگويد: "حديثى كه در عصر ما به اين شكل به حديث كساء معروف شده است، در هيچ يك از كتابهاى معتبر حديث و يا اصول حديثى و مجامع متقن محدثان ديده نشده است. و مىتوانيم آن را از مختصات كتاب المنتخب بدانيم."[20]
2. به رغم اين كه حديث كساء در كتاب المنتخب، بدون سند مىباشد، در نقلى كه در حاشيهى كتاب "عوالم العلوم" آمد، به صورت مسند ذكر گرديده است،[21] "رايت بخط الشيخ الجليل السيد هاشم، عن شيخه السيد ماجد البحرانى، عن...، عن على بن ابراهيم، عن ابيه ابراهيم بن هاشم، عن احمد بن محمد بن ابى نصر البزنطى، عن قاسم بن يحيى الجلا الكوفى، عن جابر بن عبداللَّه الانصارى، عن فاطمة الزهرا (ع)، بنت رسول اللَّه (ص)، قال: سمعت فاطمة، انها قالت: دخل علىّ ابى رسول اللَّه (ص)، فقال: السلام عليك يا فاطمة...".
لكن با فرض اين كه شيخ عبداللَّه بن نوراللَّه بحرانى اين سند را در حاشيهى عوالم نوشته باشد، بر اساس چه ملاك و معيارى تشخيص داده است كه آنچه كه مشاهده نموده است، همان خط سيد هاشم بحرانى باشد؟
ثانياً، سند (از ناحيهى برخى راويان مانند، قاسم بن يحيى و...) مشكل داشته و معتبر نمىباشد.
ثالثاً، با اين كه سيد هاشم بحرانى در دو كتاب خود به نامهاى "تفسير البرهان" و "غاية المرام" اهتمام خاصى به جمع آورى احاديث دارد (نه تصحيح احاديث)، چرا دليل اين حديث را در آنها ذكر ننموده است؟
رابعاً، محدثان بزرگى مانند كلينى، شيخ طوسى، شيخ مفيد و... در سلسله ی سند وجود دارند، لكن هيچ كدام اين حديث را در كتابهاى خود ذكر نكردهاند!
3. هيچ يك از منابع حديثى اهل تسنن و تشيع كه در صدد جمع آورى روايتهاى منسوب به اهل بيت (ع) بودهاند، مانند بحارالانوار و...، اين حديث را ذكر ننموده است.
4. با ملاحظهى نظر محدث قمى در مورد اين حديث در "منتهى الآمال" از يك سو و سخن او در مقدمهى ملحقات مفاتيح الجنان كه نگران كم و زياد شدن بعضى زيارتها و يا دعاها به كتاب خود مىباشد، و اهميت و جايگاهى كه اين كتاب در ميان مردم دارد، از سوى ديگر، و انضمام مطالب و اشكالاتى كه قبلاً بيان شد، شايد بتوان گفت حديث كساء با عنوان "حديث كساء به سند صحيح از عوالم" از اضافاتى است كه بعد از رحلت ايشان، در مفاتيح الجنان صورت پذيرفته است، يا... .[22]
در نتيجه، حديثى كه در برخى كتب به فاطمه زهرا (ع) نسبت داده مىشود، نمىتواند معتبر باشد، به ويژه آن كه، متن حديث با ساير متنهاى معتبر، متفاوت است.
اما در خصوص عجيب بودن تعابير و مطالب متن حديث مىتوان گفت، با چشم پوشى از برخى نكات، آنچه در اين حديث، در مورد مقام اهل بيت عصمت و طهارت (ع) ذكر گرديده، در ساير روايات (اهل تسنن و تشيع)، بلكه آيات قرآن كريم بيان شده است.
مقام نورانى و الاهى آنان از جمله مقاماتى است كه براى آگاهى از آن به جوامع روايى و... مىتوان مراجعه نمود.[23] تنها به ذكر بخشى از يك روايت كه به نام "حديث معرفتى بالنورانية" از اميرمؤمنان على (ع) مىباشد، اكتفا مىنماييم.
ابوذر غفارى از سلمان فارسى رضوان اللَّه عليهما پرسيد: اى ابا عبداللَّه (كنيهى سلمان) معرفت اميرمؤمنان (ع) به نورانيت چيست؟ (سلمان) گفت: اى جندب (نام ابوذر) بيا برويم تا اين را از خود آن حضرت بپرسيم. پس به محل آن حضرت رفتيم و او را نيافتيم. (ابوذر) گفت: پس به انتظار ايشان مانديم تا آن حضرت تشریف آوردند. حضرت فرمودند: چه امرى شما را به اين جا كشانده است؟
ابوذر و سلمان گفتند: اى اميرمؤمنان، به نزد شما آمديم تا در مورد معرفتتان به نورانيت سؤال كنيم، حضرت فرمودند: آفرين بر شما دو دوست وفادار به دين خويش كه كوتاهى نمىكنيد... . معرفت من به نورانيت، معرفت خداوند عزوجل است و آن همان دين خالصى است كه...، هر كس ولايت مرا به پاداشت است نماز را به پا داشته است،... ما را به مثابهى خدايان قرار ندهيد و ديگر هر چه مىخواهيد در فضيلت ما بگوييد. به كنه و حقيقت و منتهاى آنچه در ما وجود دارد نمىرسيد،... من آخرين وصى شدم، منم "صراط مستقيم"، منم "نبأ عظيم..."....[24]
پی نوشتها:
[1] نويسنده ی اين كتاب، شيخ فخرالدين، محمد بن على بن احمد، معروف به "شيخ طريحى" مىباشد. در نجف اشرف متولد شده و در سال 1085 ه ق وفات نموده است.
[2] اينكتاب، كه "عوالم العلوم والمعارف والاحوال من الآيات والاخبار والاقوال" نام دارد، توسط محدث عاليقدر، شيخ عبداللَّه بن نوراللَّه بحرانى از علماى قرن دوازدهم، تأليف گرديده است.
[3] مؤلف كتاب "منتهى الآمال، در احوالات نبى و الآل" مرحوم حاج شيخ عباس قمى است كه در سال 1359 ه ق وفات نموده است. و از محدثان عظيم الشأن جهان تشيع مىباشد.
[4] شيخ عباس قمى، مفاتيح الجنان، بخش پايانى، حديث كساء به نقل از جابر بن عبداللَّه انصارى.
[5] همانا خداوند اراده كرده كه ناپاكى و آلودگى را از شما اهل بيت برطرف كند و شما را پاك و طاهر گرداند"، احزاب، 33.
[6] ر.ك: علامه مجلسى، بحارالانوار، ج 22، ص 245 و 246 و ص 494 و 495، ح40.
[7] ر.ك: تفاسير ذيل آيه ی 33 احزاب؛ الميزان، ج 6، ص 309 - 320؛ آية التطهير فى احاديث الفريقين، محمد على موحد ابطحى؛ تفسير البرهان، ج 3، ص 309 - 329؛ احقاق الحق، ج 2، ص 502 - 573، ج 3، ص 513 - 531 و...؛ فضائل الخمسة من الصحاح السته، ج 1، ص 224 - 243؛ بحارالانوار، ج 22، ص 245 - 246 و ج 35، ص 206 - 237؛ تأويل الآيات الظاهرة، ج 2، ص 457 - 459؛ غاية المرام، سيد هاشم بحرانى - اثبات الهداة، محمد بن حسن حر عاملى؛ الامام الصادق و المذاهب الاربعة، اسد حيدر؛ شواهد التنزيل، ج 2، ص 5 -140؛ سنن ترمذى؛ ينابيع المودة، سليمان بن ابراهيم قندوزى؛ درالمنثور، سيوطى و...؛ مسند احمد، ج 6، ص 298؛ عبقات الانوار، ميرحامد حسين؛ فصول المهمة فى معرفة احوال الائمة، على بن محمد بن احمد المالكى؛ بررسى مسائل كلى امامت، ابراهيم امينى، ص 174 - 196؛ اهل بيت در آيه تطهير، سيد جعفر مرتضى عاملى، اهل البيت فى الكتاب والسنة، محمد رى شهرى، ص 35 - 71.
[8] سيد على مهد ابطحى، آية التطهير فى احاديث الفريقين (آيهى تطهير در احاديث شيعه و سنّى).
[9] طباطبايى، محمد حسين، تفسير الميزان، ج 16، ص 311.
[10] اهل بيت در آيهى تطهير، ص 27.
[11] همان؛ بحارالانوار، ج 35، ص 236؛ امينى، ابراهيم، بررسى مسايل كلى امامت، ص 178 - 180؛ بحرانى، سيد هاشم، غاية المرام؛ ميرحامد حسين، عبقات الانوار؛ سيوطى، جلال الدين، درالمنثور؛ ترمذى، محمد بن عيسى سورة، سنن ترمذى؛ طبرى، احمد بن عبداللَّه، ذخائر العقبى؛ هيثمى، احمد بن حجر، الصواعق المحرقه؛ و... .
[12] جوادى آملى، عبداللَّه، تجلى ولايت در آيهى تطهير، ص 90 و 91؛ بررسى مسائل كلى امامت، ص 179 - 180.
[13] جوادى آملى، عبداللَّه، تجلى ولايت در آيه تطهير، ص 92.
[14] ر.ك: رى شهرى، محمد، اهل البيت فى الكتاب والسنة، ص 39؛ جوادى آملى، عبداللَّه، تجلى ولايت در آيهى تطهير، ص 91 - 92.
[15] ر.ك: بررسى مسايل كلى امامت، ص 179 - 180.
[16] امينى، ابراهيم، بررسى مسايل كلى امامت، صص 171 - 179؛ جوادى آملى، عبدللَّه، تجلى ولايت در آيه تطهير، ص 91؛ شريف مرتضى، ابوالقاسم على بن الحسين الموسوى، الفصول المختارة من العيون والمحاسن، ص 53 - 54 و... .
[17] ينابيع المودة، ص 125؛ جامع الاصول، ج 10، ص 101؛ ذخائر العقبى، ص 21؛ درالمنثور، ج 5، ص 198؛ شواهد التنزيل، ج 2، ص 65 - 140؛ بحارالانوار، ج 35، ص 222؛ مجمع البيان، ج 8، ص 357؛ مسند احمد، ج 6، ص 292 و 404.
[18] مفاتيح الجنان، بخش آخر، حديث كساء.
[19] منتهى الآمال، ج 1، ص 527، به نقل از "اهل البيت فى الكتاب والسنة"، ص 39 و 40.
[20] همان.
[21] عوالم العلوم، ج 2، ص 930، (نقل از اهل البيت فى الكتاب والسنة، ص 41؛ تجلى ولايت در آيهى تطهير، ص 92).
[22] ر.ك: اهل البيت فى الكتاب والسنة، ص 42 - 34.
[23] شواهد التنزيل، حاكم حسكانى، ج 1 و 2؛ ينابيع المودة، قندوزى حنفى؛ الغدير، ج 6، ص 79 - 81؛ اصول كافى، ج 1، كتاب الحجة، بحارالانوار، ج 35 - 26، به ويژه جلد 26 و ج 40؛ اثبات الهداة، حرّ عاملى؛ غاية المرام، سيد هاشم بحرانى؛ زيارت جامعه و شروح آن؛ تحف العقول؛ مرآة العقول؛ امالى صدوق، تأويل الآيات الظاهرة، على حسينى استرآبادى، عبقات الانوار، ميرحامد حسين هندى،... .
[24] بحارالانوار، ج 26، ص 1، اين حديث نورانى، نيازمند مطالعه و تعمق و شرح مىباشد.
http://farsi.islamquest.net
در پاسخ به اين سؤال، ابتدا بايد مقصود از "حديث كساء" روشن گردد. آيا مراد احاديثى است كه منابع اصل تسنن و تشيع در شأن نزول آيهى تطهير و اجتماع پنج تن در زير كساء و بيان اصل واقعهى كساء نقل شده، يا مراد حديثى است كه در برخى كتابها مانند "المنتخب"[1] و "عوالم العلوم..."[2] و "منتهى الآمال"[3] و "مفاتيح الجنان"[4] و... به عنوان "حديث كساء" آورده شده است؟ از كلمات پرسشگر محترم، چنين استفاده مىشود كه بيشتر مراد همان حديثى است كه در مفاتيح الجنان و... از حضرت فاطمه (ع) با نام "حديث كساء" بيان شده است. در هر حال، به پاسخ سؤال در هر دو صورت مىپردازيم.
أ. حديث كساء در منابع اهل تسنن و تشيع: واقعهى كساء كه در جريان نزول آيهى تطهير: "انما يريد اللَّه ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا"[5] به دست مبارك پيامبر گرامى اسلام (ص) تحقق يافته است، امرى است مسلم و قطعى. و اين واقعه كه در متون و احاديث فراوانى از اهل تسنن (صحابه و تابعين) و تشيع (امامان معصوم (ع) و سايرين) نقل شده است، از جمله مواردى است كه بيانگر مقام شامخ و الاهى ذوات مقدسهى اصحاب كساء مىباشند. اين واقعه به گونهى متواتر از محدثان شيعه و سنّى نقل گرديده و شواهد و قراين بسيارى در تاريخ مؤيد آن مىباشد.
از اين رو، روزى كه اين واقعه در آن رخ داد، به نام "روز كساء" و پنج نفرى كه در آن روز مشمول آيهى شريفه و لطف ويژهى الاهى قرار گرفتند به نام "اصحاب كساء"[6] شناخته و معروف شده اند. اصحاب (و اهل) كساء عبارتند از: پيامبر اكرم (ص)، اميرمؤمنان على، فاطمه، حسن و حسين (ع).
روايات فراوانى كه در اين زمينه وجود دارد، يكسان نبوده و اختلافاتى در محتوا و الفاظ دارند. عدهاى از آنان اصل ماجرا را بيان نموده، خصوصيات آن را ذكر نمىكنند. عدهاى هم به جزئيات و خصوصيات واقعه پرداختهاند، لكن هر كدام از آنان تشريح گوشهاى از ماجرا را عهده دارند.
بدين سبب سخن دربارهى آيهى تطهير و تفسير و بررسى روايات مربوط به آن و اين كه آيهى كريمه، اختصاص به اهل بيت و اصحاب كساء (ع) دارد از مجال فعلى بحث بيرون است و گمان اين است كه با مراجعه به كتابهايى كه در اين زمينه نگاشته شده، و نيز تفاسير و مجامع روايى، غناى كافى براى خوانندهى آن كتب حاصل خواهد شد.[7]
شايد ذكر اين مطلب كافى به نظر برسد كه يكى از دانشمندان، پيرامون آيهى تطهير كتابى تأليف نموده است كه در صفحات قابل توجهى از مجلد اول آن به بيان متون حديث پرداخته و تعداد صحابه را كه اين حديث را نقل مىكنند، بيش از پنجاه تن ذكر نموده است.[8]
تعداد روايات مربوط به آيه ی تطهير افزون بر هفتاد حديث مىباشد.[9] قندوزى حنفى مذهب، پس از نقل مطالبى در مورد "مودت قربى" كه مىگويد رسول خدا (ص) پس از فرود آمدن آيهى "وامر اهلك بالصلاة واصطبر عليها" مدت نه ماه به در خانه ی فاطمه (ع) مىآمد و مىفرمود: "انما يريد اللَّه ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا"، چنين گفته است: اين خبر از سيصد تن از صحابه روايت شده است.
شايان ذكر است كه اين شخص كه تلاش در انكار اكثر روايات مربوط به فضايل اهل بيت (ع) دارد، به صحت حديث كساء اعتراف نموده و مىگويد: "اما حديث كساء صحيح است".[10]
با فحص در سندهاى احاديث مربوط به آيهى تطهير و جريان كساء، اسامى راويان از اصحاب به بيش از سى نفر خواهد رسيد. عدهاى از آنان عبارتند از: 1. اميرمؤمنان على (ع) 2. امام حسن بن على (ع) 3. امام على بن الحسين (ع) 4. امام صادق (ع) 5. امام رضا (ع) 6. جابربن عبداللَّه 7. عبداللَّه بن عباس 8. عبداللَّه بن جعفر الطيار 9. بريدة الاسلمى 10. عبداللَّه بن عمر 11. عمران بن حصين 12. سلمة بن الاكوع 13. ابوسعيد الخدرى 14. انس بن مالك 15. ابوذر 16. ابوليلى 17. ابوالاسود دئلى 18. عمروبن ميمون اودى 19. سعد بن ابى وقاص 20. ام سلمه 21. عايشه 22. عمربن ابى سلمه 23. ابوالحمراء 24. زينب بنت ابى سلمه 25. عامر بن سعد 26. البراء بن عازب 27. واثلة بن الاسقع (الاصقع) 28. ثوبان غلام پيامبر (ص) 29. عطاء بن سيار 30. ابوهريرة و... .[11]
البته همان گونه كه قبلاً بيان گرديد، اختلافهايى در الفاظ روايات و شرايط و مكان و زمان جريان كساء و نزول آيهى تطهير ممكن است مشاهده شود، ولى هيچ جاى ترديدى در اصل حديث كساء وجود ندارد. اما اين كه سرّ اختلافها چيست، خود موضوع مهم و جدايى است كه ضرورت چندانى در مطرح نمودن آن در اين نوشتار وجود ندارد، لكن به طور خلاصه مىتوان گفت حادثهى كساء در منزل ام سلمه واقع گرديده است، گرچه برخى احتمال دادهاند كه در منزل ديگر همسران پيامبر (ص) اتفاق افتاده باشد. و اين نه تنها نشانهى ضعف نيست، بلكه شواهد و قراين ديگرى است بر اين كه افرادى ديگرى مثل عايشه و زينب نيز، شاهد ماجرا بودهاند، هرچند كه وقوع آن در خانهى ام سلمه، نشانهى مقام و شخصيت آن بانوى گرامى است.[12]
حتى برخى احتمال اين كه حادثه كساء در منزل فاطمه زهرا (ع) واقع شده باشد را احتمالى قوى دانستهاند.[13] عدهاى از محدّثان احتمال تعداد و تكرار اين حادثه را دادهاند كه چندان صحيح به نظر نمىرسد[14] و مىتوان گفت: اصل حادثه در منزل ام سلمه اتفاق افتاده و در همان جا آيهى تطهير نازل شده، لكن بعداً رسول خدا (ص) در موارد مختلف داستان مزبور را تكرار نموده است تا قضيه روشن شود و مصاديق "اهل بيت" معين گردد تا بعداً كسى نگويد زنان رسول خدا مصاديق اهل بيت هستند يا بگويد، داستان مزبور يك امر عادى بوده است،[15] يا در جريان كساء، جمعى از خويشاوندان و خدمتگزاران و ياران خاص رسول اكرم (ص)، شاهد و ناظر حادثهى كساء بوده و آن را نقل نمودهاند، مانند: امام على (ع) ، امام حسن (ع)، ام سلمه، عايشه، زينب دختر ام سلمه، ثوبان، غلام آزاد شدهى پيامبر (ص)، واثلة بن اسقع.[16] (با فرض صحت سند تمامى نقلها).
پس در اين كه بعد از نزول آيهى تطهير در خانهى ام سلمه، پيامبر اكرم (ص) على و فاطمه و حسن و حسين(ع)را به نزد خويش خوانده و جامهاى را كه بر دوش داشت، بر سر آنها افكنده و فرمود: "پروردگارا، اينان اهل بيت من هستند، آلودگى را از ايشان برطرف كن و پاكيزه شان گردان"، هيچ ترديد و شبههاى ميان علماى شيعه وجود ندارد و يقيناً، ام سلمه و... هرچند داراى منزلت و مقامى هم باشند، داخل در اهل بيت نبوده و از جملهى افرادى كه در زير كساء جمع شده بودند، نمىباشند.[17]
ب. حديث كساء به نقل از فاطمهى زهرا (ع): از بخش نخست اين نوشتار، چنين نتيجه گرفته شد كه حديث كساء، بنا بر اتفاق شيعه و سنى، امرى قطعى و روشن است و جاى هيچ شك و شبههاى در سند و متن حديث وجود ندارد. ولى حديثى تحت عنوان "حديث كساء" به نقل از دخت گرامى پيامبر اسلام (ص) و سرور بانوان جهان، فاطمه زهرا (ع) در برخى كتب آورده شده است. مثلاً در "مفاتيح الجنان" محدث قمى، اين حديث در پايان كتاب آورده شده است.[18] ولى وجود اين حديث در مفاتيح، دليلى بر صحت و درستى اين حديث در نزد علماى شيعه، حتى مرحوم محدث قمى نمىباشد.
از اين رو، مىتوان گفت آنچه به عنوان "حديث كساء" از فاطمهى زهرا (ع) نقل شده، قابل اعتماد نبوده و سند معتبرى ندارد؛ زيرا:
1. آن گونه كه محدث قمى، فرموده است، شايد اولين كسى كه اين حديث را بدون ذكر سند، نقل نموده است، شيخ طريحى در كتاب "المنتخب" مىباشد،[19] كه از علماى قرن يازدهم هجرى قمرى مىباشد و به مدت هزار سال و... از چنين حديثى، خبرى نبوده است. چنان كه مرحوم محدث قمى به اين مطلب تصريح نموده است. او مىگويد: "حديثى كه در عصر ما به اين شكل به حديث كساء معروف شده است، در هيچ يك از كتابهاى معتبر حديث و يا اصول حديثى و مجامع متقن محدثان ديده نشده است. و مىتوانيم آن را از مختصات كتاب المنتخب بدانيم."[20]
2. به رغم اين كه حديث كساء در كتاب المنتخب، بدون سند مىباشد، در نقلى كه در حاشيهى كتاب "عوالم العلوم" آمد، به صورت مسند ذكر گرديده است،[21] "رايت بخط الشيخ الجليل السيد هاشم، عن شيخه السيد ماجد البحرانى، عن...، عن على بن ابراهيم، عن ابيه ابراهيم بن هاشم، عن احمد بن محمد بن ابى نصر البزنطى، عن قاسم بن يحيى الجلا الكوفى، عن جابر بن عبداللَّه الانصارى، عن فاطمة الزهرا (ع)، بنت رسول اللَّه (ص)، قال: سمعت فاطمة، انها قالت: دخل علىّ ابى رسول اللَّه (ص)، فقال: السلام عليك يا فاطمة...".
لكن با فرض اين كه شيخ عبداللَّه بن نوراللَّه بحرانى اين سند را در حاشيهى عوالم نوشته باشد، بر اساس چه ملاك و معيارى تشخيص داده است كه آنچه كه مشاهده نموده است، همان خط سيد هاشم بحرانى باشد؟
ثانياً، سند (از ناحيهى برخى راويان مانند، قاسم بن يحيى و...) مشكل داشته و معتبر نمىباشد.
ثالثاً، با اين كه سيد هاشم بحرانى در دو كتاب خود به نامهاى "تفسير البرهان" و "غاية المرام" اهتمام خاصى به جمع آورى احاديث دارد (نه تصحيح احاديث)، چرا دليل اين حديث را در آنها ذكر ننموده است؟
رابعاً، محدثان بزرگى مانند كلينى، شيخ طوسى، شيخ مفيد و... در سلسله ی سند وجود دارند، لكن هيچ كدام اين حديث را در كتابهاى خود ذكر نكردهاند!
3. هيچ يك از منابع حديثى اهل تسنن و تشيع كه در صدد جمع آورى روايتهاى منسوب به اهل بيت (ع) بودهاند، مانند بحارالانوار و...، اين حديث را ذكر ننموده است.
4. با ملاحظهى نظر محدث قمى در مورد اين حديث در "منتهى الآمال" از يك سو و سخن او در مقدمهى ملحقات مفاتيح الجنان كه نگران كم و زياد شدن بعضى زيارتها و يا دعاها به كتاب خود مىباشد، و اهميت و جايگاهى كه اين كتاب در ميان مردم دارد، از سوى ديگر، و انضمام مطالب و اشكالاتى كه قبلاً بيان شد، شايد بتوان گفت حديث كساء با عنوان "حديث كساء به سند صحيح از عوالم" از اضافاتى است كه بعد از رحلت ايشان، در مفاتيح الجنان صورت پذيرفته است، يا... .[22]
در نتيجه، حديثى كه در برخى كتب به فاطمه زهرا (ع) نسبت داده مىشود، نمىتواند معتبر باشد، به ويژه آن كه، متن حديث با ساير متنهاى معتبر، متفاوت است.
اما در خصوص عجيب بودن تعابير و مطالب متن حديث مىتوان گفت، با چشم پوشى از برخى نكات، آنچه در اين حديث، در مورد مقام اهل بيت عصمت و طهارت (ع) ذكر گرديده، در ساير روايات (اهل تسنن و تشيع)، بلكه آيات قرآن كريم بيان شده است.
مقام نورانى و الاهى آنان از جمله مقاماتى است كه براى آگاهى از آن به جوامع روايى و... مىتوان مراجعه نمود.[23] تنها به ذكر بخشى از يك روايت كه به نام "حديث معرفتى بالنورانية" از اميرمؤمنان على (ع) مىباشد، اكتفا مىنماييم.
ابوذر غفارى از سلمان فارسى رضوان اللَّه عليهما پرسيد: اى ابا عبداللَّه (كنيهى سلمان) معرفت اميرمؤمنان (ع) به نورانيت چيست؟ (سلمان) گفت: اى جندب (نام ابوذر) بيا برويم تا اين را از خود آن حضرت بپرسيم. پس به محل آن حضرت رفتيم و او را نيافتيم. (ابوذر) گفت: پس به انتظار ايشان مانديم تا آن حضرت تشریف آوردند. حضرت فرمودند: چه امرى شما را به اين جا كشانده است؟
ابوذر و سلمان گفتند: اى اميرمؤمنان، به نزد شما آمديم تا در مورد معرفتتان به نورانيت سؤال كنيم، حضرت فرمودند: آفرين بر شما دو دوست وفادار به دين خويش كه كوتاهى نمىكنيد... . معرفت من به نورانيت، معرفت خداوند عزوجل است و آن همان دين خالصى است كه...، هر كس ولايت مرا به پاداشت است نماز را به پا داشته است،... ما را به مثابهى خدايان قرار ندهيد و ديگر هر چه مىخواهيد در فضيلت ما بگوييد. به كنه و حقيقت و منتهاى آنچه در ما وجود دارد نمىرسيد،... من آخرين وصى شدم، منم "صراط مستقيم"، منم "نبأ عظيم..."....[24]
پی نوشتها:
[1] نويسنده ی اين كتاب، شيخ فخرالدين، محمد بن على بن احمد، معروف به "شيخ طريحى" مىباشد. در نجف اشرف متولد شده و در سال 1085 ه ق وفات نموده است.
[2] اينكتاب، كه "عوالم العلوم والمعارف والاحوال من الآيات والاخبار والاقوال" نام دارد، توسط محدث عاليقدر، شيخ عبداللَّه بن نوراللَّه بحرانى از علماى قرن دوازدهم، تأليف گرديده است.
[3] مؤلف كتاب "منتهى الآمال، در احوالات نبى و الآل" مرحوم حاج شيخ عباس قمى است كه در سال 1359 ه ق وفات نموده است. و از محدثان عظيم الشأن جهان تشيع مىباشد.
[4] شيخ عباس قمى، مفاتيح الجنان، بخش پايانى، حديث كساء به نقل از جابر بن عبداللَّه انصارى.
[5] همانا خداوند اراده كرده كه ناپاكى و آلودگى را از شما اهل بيت برطرف كند و شما را پاك و طاهر گرداند"، احزاب، 33.
[6] ر.ك: علامه مجلسى، بحارالانوار، ج 22، ص 245 و 246 و ص 494 و 495، ح40.
[7] ر.ك: تفاسير ذيل آيه ی 33 احزاب؛ الميزان، ج 6، ص 309 - 320؛ آية التطهير فى احاديث الفريقين، محمد على موحد ابطحى؛ تفسير البرهان، ج 3، ص 309 - 329؛ احقاق الحق، ج 2، ص 502 - 573، ج 3، ص 513 - 531 و...؛ فضائل الخمسة من الصحاح السته، ج 1، ص 224 - 243؛ بحارالانوار، ج 22، ص 245 - 246 و ج 35، ص 206 - 237؛ تأويل الآيات الظاهرة، ج 2، ص 457 - 459؛ غاية المرام، سيد هاشم بحرانى - اثبات الهداة، محمد بن حسن حر عاملى؛ الامام الصادق و المذاهب الاربعة، اسد حيدر؛ شواهد التنزيل، ج 2، ص 5 -140؛ سنن ترمذى؛ ينابيع المودة، سليمان بن ابراهيم قندوزى؛ درالمنثور، سيوطى و...؛ مسند احمد، ج 6، ص 298؛ عبقات الانوار، ميرحامد حسين؛ فصول المهمة فى معرفة احوال الائمة، على بن محمد بن احمد المالكى؛ بررسى مسائل كلى امامت، ابراهيم امينى، ص 174 - 196؛ اهل بيت در آيه تطهير، سيد جعفر مرتضى عاملى، اهل البيت فى الكتاب والسنة، محمد رى شهرى، ص 35 - 71.
[8] سيد على مهد ابطحى، آية التطهير فى احاديث الفريقين (آيهى تطهير در احاديث شيعه و سنّى).
[9] طباطبايى، محمد حسين، تفسير الميزان، ج 16، ص 311.
[10] اهل بيت در آيهى تطهير، ص 27.
[11] همان؛ بحارالانوار، ج 35، ص 236؛ امينى، ابراهيم، بررسى مسايل كلى امامت، ص 178 - 180؛ بحرانى، سيد هاشم، غاية المرام؛ ميرحامد حسين، عبقات الانوار؛ سيوطى، جلال الدين، درالمنثور؛ ترمذى، محمد بن عيسى سورة، سنن ترمذى؛ طبرى، احمد بن عبداللَّه، ذخائر العقبى؛ هيثمى، احمد بن حجر، الصواعق المحرقه؛ و... .
[12] جوادى آملى، عبداللَّه، تجلى ولايت در آيهى تطهير، ص 90 و 91؛ بررسى مسائل كلى امامت، ص 179 - 180.
[13] جوادى آملى، عبداللَّه، تجلى ولايت در آيه تطهير، ص 92.
[14] ر.ك: رى شهرى، محمد، اهل البيت فى الكتاب والسنة، ص 39؛ جوادى آملى، عبداللَّه، تجلى ولايت در آيهى تطهير، ص 91 - 92.
[15] ر.ك: بررسى مسايل كلى امامت، ص 179 - 180.
[16] امينى، ابراهيم، بررسى مسايل كلى امامت، صص 171 - 179؛ جوادى آملى، عبدللَّه، تجلى ولايت در آيه تطهير، ص 91؛ شريف مرتضى، ابوالقاسم على بن الحسين الموسوى، الفصول المختارة من العيون والمحاسن، ص 53 - 54 و... .
[17] ينابيع المودة، ص 125؛ جامع الاصول، ج 10، ص 101؛ ذخائر العقبى، ص 21؛ درالمنثور، ج 5، ص 198؛ شواهد التنزيل، ج 2، ص 65 - 140؛ بحارالانوار، ج 35، ص 222؛ مجمع البيان، ج 8، ص 357؛ مسند احمد، ج 6، ص 292 و 404.
[18] مفاتيح الجنان، بخش آخر، حديث كساء.
[19] منتهى الآمال، ج 1، ص 527، به نقل از "اهل البيت فى الكتاب والسنة"، ص 39 و 40.
[20] همان.
[21] عوالم العلوم، ج 2، ص 930، (نقل از اهل البيت فى الكتاب والسنة، ص 41؛ تجلى ولايت در آيهى تطهير، ص 92).
[22] ر.ك: اهل البيت فى الكتاب والسنة، ص 42 - 34.
[23] شواهد التنزيل، حاكم حسكانى، ج 1 و 2؛ ينابيع المودة، قندوزى حنفى؛ الغدير، ج 6، ص 79 - 81؛ اصول كافى، ج 1، كتاب الحجة، بحارالانوار، ج 35 - 26، به ويژه جلد 26 و ج 40؛ اثبات الهداة، حرّ عاملى؛ غاية المرام، سيد هاشم بحرانى؛ زيارت جامعه و شروح آن؛ تحف العقول؛ مرآة العقول؛ امالى صدوق، تأويل الآيات الظاهرة، على حسينى استرآبادى، عبقات الانوار، ميرحامد حسين هندى،... .
[24] بحارالانوار، ج 26، ص 1، اين حديث نورانى، نيازمند مطالعه و تعمق و شرح مىباشد.
http://farsi.islamquest.net