پرسش :
علائم افسردگی در نوجوانان چیست؟ با افسردگی نوجوانان چه کنیم؟
پاسخ :
همه ما در مقابل مشكلات شناخته شده ای؛ مانند استرس های شغلی، اختلافات خانوادگی، فشارهای مالی و نومیدی های شخصی، به مدت كوتاهی، افسرده می شویم، گمان می كنیم كه افسردگی این است و مسئله مهمی نیست و خود به خود بر طرف می شود، ولی هیچ کدام از این حالت های زود گذر افسردگی نیست.
افسردگی، نوعی اختلال خلق یا اختلال عاطفی در افراد است که به کمک مجموعه علایمی که در رفتارهای کلامی و غیرکلامی انسان، براساس شرایط محیطی و یا برخی تغییرات فیزیولوژیک منعکس میگردد، شناخته می شود.
نا آگاهی فردی و اجتماعی از بیماری افسردگی، سبب شده است كه افراد زیادی بی دلیل از این بیماری زجر بكشند و حتی عده ای بر اثر آن اقدام به خودكشی كنند. [1]
با توجه به این كه بیشتر مردم درك صحیحی از بیماری افسردگی ندارند، باید بگوییم كه تعداد بیشتری از مردم هم، وجود این بیماری را در كودكان باور ندارند. اغلب والدین و مربیان وقتی كه خبر افسردگی كودك یا نوجوانی را می شنوند، اظهار ناباوری می كنند و این سن را برای افسردگی زود می دانند.
علت آن اول، اعتقاد به بی گناهی كودكان و دیگر قبول این اصل است، كه افسردگی واكنش به فشارهای روحی است كه در زندگی افراد بالغ وجود دارد.
در صورتی كه كودك نیز ممكن است به شدت زیر فشار روحی قرار گیرد كه شایع ترین دلیل آن، مرگ یكی از اطرافیان، به خصوص والدین است. خوشبختانه در جامعۀ ما اكثر كودكان با محبت، پشتیبانی و همفكری، فوت عزیزان خود را تحمل می كنند و آن را پشت سر می گذارند، ولی عده زیادی نیز دچار افسردگی عمیق می شوند و به كمك متخصص نیاز پیدا می كنند.
استرس های دیگری كه ممكن است برای كودك پیش آید و موجب افسردگی در کودک و نوجوان شود، رفتار عجیب و غیر طبیعی خانواده، خشونت، ناامنی و عدم ثبات خانواده به علت اعتیاد پدر یا مادر، و یا به علت اختلافات خانوادگی، وجود امراض مزمن و ناتوان كننده در كودك است.
باید دانست كه انكار افسردگی در كودكان و نوجوانان فقط خود فریبی و نادیده گرفتن حقیقت است. كودك و نوجوان افسرده احتیاج به كمك و همدردی دارد، ولی فقط همدردی كافی نیست.
افسردگی در كودكی و دوران بلوغ، حقیقت غمناك مسلمی است و شایع ترین و جدی ترین، مسئله در بین دانش آموزان است که راه های درمان زیادی هم دارد، اما اگر بیمارانش توجه و پشتیبانی نشوند و درمان لازم را دریافت نكنند، ممكن است در بزرگی افرادی سرخورده و تیره روز شوند.
بعضی از علائم افسردگی در كودكان و نوجوانان عبارت اند از:
1. روحیۀ غمگین و غیر شاد: كودك و نوجوان افسرده، گه گاهی به مدت چند هفته دچار غم و بدبختی می شود. در این دوره ممكن است در ساعات مختلف روز یا روزهای مختلف، تغییراتی جزئی در روحیه او دیده شود، ولی به طور كلی با وجود عوض شدن موقعیت و شرایط محیطی، حالت غمزدگی و بدبختی او همچنان باقی می ماند. گاهی تشخیص این غمزدگی دائمی، آسان نیست. خود دختر یا پسر گاهی نمی خواهد به تغییر روحیه و احساس ناراحتی خود اعتراف كنند و آن را مخفی نگه می دارند. ممكن است اشكالات رفتاری دیگری در كودك یا نوجوان افسرده وجود داشته باشد كه روحیۀ غمزده را از دید ما مخفی كند؛ مانند سخت كنار آمدن با هر چیز و هر كس، نافرمان بودن و حتی اخلال گری. باید گفت كه هر كودك یا نوجوان مشكل ساز و یا اخلال گر افسرده نیست، اما تعداد قابل توجهی از آنان دچار افسردگی هستند. گاهی افسردگی با نگرانی همراه است و به صورت دردهای مختلف و به خصوص درد معده و سر درد كه از نظر پزشكی قابل توجیه نیستند، بروز می كند و در این حالت ممكن است والدین شدیدا نگران شوند و تمام توجه آنان به پیدا كردن علت جسمی معطوف شود و وجود غمگینی مداوم كودك را از نظر دور بدارند.
2. عدم احساس لذت و رضایت از فعالیت های روزانه: عده زیادی از كودكان و نوجوانان، گاه گاهی اظهار بی حوصلگی می كنند. این نوع بی حوصلگی، معمولا علامت افسردگی نیست. زمانی بی حوصلگی نشان دهنده افسردگی است كه تفریحات و كارهایی كه قبلا كودك با لذت انجام می داده در دسترس او باشد، ولی رغبتی به انجام دادن آنها نداشته باشد، مثلا دوستانش با او تماس بگیرند، ولی او حوصله دیدار آنها را نداشته باشد، یا در سابق در مدرسه به ورزش خیلی علاقه مند بوده، ولی اكنون علاقه ای به آنها نشان نمی دهد . هر گاه چنین تغییر رفتاری به مدت چند هفته ادامه یابد، علامت واضح افسردگی است .
3. اختلالات خواب: اختلالات خواب به چند صورت ممكن است تظاهر كند، كودك یا نوجوان حوصله رفتن به رختخواب را نداشته باشد و این عمل برایش دشوار باشد، شب ها بیدار شود و دوباره خوابش نبرد، صبح ها خیلی زودتر از معمول بیدار شود، به ندرت ممكن است خواب های ناراحت كننده و تكراری ببیند و یا در خواب راه برود و یا صحبت كند.
4. تغییر اشتها: بعضی از كودكان افسرده در انتخاب غذا خیلی سختگیر می شوند و به خوردن تمایلی نشان نمی دهند .عده ای دیگر جهت یافتن آرامش به غذا خوردن پناه می برند و خیلی بیشتر از حد سلامتی غذا می خورند . در هر صورت هر گاه عادت غذا خوردن آنان به مدت طولانی تغییر كند، می تواند علامت افسردگی باشد .رژیم گرفتن، به خصوص در بین دختران خیلی معمول است. این علامت افسردگی نیست. دختری كه از خوردن غذا لذت نمی برد و با اكراه غذا می خورد، علامت افسردگی نشان می دهد.
5. قصد یا اقدام به خودكشی: بدون شك این علامت، نگران كننده ترین علامت افسردگی است. باید دانست تمامی نوجوانانی كه به فكر خودكشی افتاده اند، دچار افسردگی نیستند. افكار گذرا و كوتاه مدت، در باره این كه زندگی ارزش زیستن ندارد، در بین نوجوانان خیلی شایع است. كودكی كه در برابر والدینش كه او را از تماشای یك برنامه تلویزیونی منع كرده اند، پایش را بر زمین می كوبد و می گوید: "خیلی خوب خودم را خواهم كشت". ممكن است فقط صحنه ای را كه در برنامه تلویزیونی دیده است، تقلید كند، به خصوص اگر این كودك نیم ساعت بعد با كمال نشاط با دوستش در حیاط مشغول بازی شود . بعضی از نوجوانان كه قصد خودكشی و یا حتی اقدام به آن می كنند، ممكن است اصلا افسرده نباشند . آنان ممكن است عصبانی یا پیرو امیال آنی باشند و یا كمال طلبانی باشند كه از وقوع شكستی كه برایشان غیر قابل تحمل است، دست به خود كشی می زنند . البته شكی نیست كه افسردگی جزو علل مهم خود كشی است و هر علامتی كه قصد خود كشی جوانان را نشان دهد، باید خیلی مهم تلقی شود . عده ای از كودكان و نوجوانان، به خصوص پسران، دائما در رویای شخصیت هایی هستند كه در داستان ها خوانده اند یا در فیلم ها دیده اند، و در بازی های خود از این داستان ها استفاده می كنند .برای اطمینان از این كه بازی چنین كودكی، علامتی از افسردگی نیست، باید سایر علائم افسردگی را در نظر بگیریم. در صورت عدم وجود سایر علائم، افسردگی در این كودك وجود ندارد.
6. خود را ملامت كردن :گاهی كودكان و نوجوانان مبتلا به افسردگی، بار مسئولیت مشكلات خانواده، دوستان را بر دوش خود می كشند . آنان كمال طلب هستند و هدف خود را در سطح خیلی بالایی قرار می دهند . آنان در دعوا و جدایی پدر و مادر و یا ناخوشی خواهر و برادر ، خود را مقصر می دانند و اطمینان خاطر دادن اطرافیان مبنی بر این كه آنان تقصیری در این پیشامدها ندارند، موثر واقع نمی شوند. خود ملامت كردن، علامت شایع افسردگی نیست. ولی گاهی از خلال صحبت نوجوانان و كودكان در باره مسائلی كه باعث فشار روحی و استرس آنان شده، حالت خود ملامت كردن آشكار می شود. در بچه های كوچك تر ضمن بازی یا نقاشی می توانیم پی ببریم كه راجع به زندگی خود، احساس بدی دارند و خود را مستحق مجازات گناهی می دانند كه اصلا مرتكب نشده اند . علامت شایع تر، عدم احترام به خود است . مبتلایان خود را به شدت پست می دانند و ارزشی برای خود قائل نیستند . عدم احترام به خود، و افسردگی با وجود این كه یكی نیستند، خیلی با هم تفاوت دارند و به ندرت ممكن است یكی بدون دیگری وجود داشته باشد.
7. تغییر رفتار كودك و نوجوان: كودكی كه از اول گوشه گیر بوده و علاقه نداشته كه دائم با دوستانش باشد و ترجیح می دهد فقط گاه گاهی آنان را ببیند، یا بچه ای كه بسیار اجتماعی بوده، ولی رفته رفته گوشه گیر شده و از دیدار دوستانش احتراز می كند، تفاوت دارد و در مورد دومی باید دقت كرد كه چه تغییرات دیگری در روش زندگی روزانه او دیده می شود . كودكی كه بقیه فعالیت های روزانه خود را به غیر از عدم علاقه به دیدار دوستانش، تكالیف مدرسه خود را نیز انجام نمی دهد، لاغر شده و دیگر در فعالیت های مدرسه شركت نمی كند. آیا افسردگی او واكنشی طبیعی نسبت به فقدان عزیزی است كه به تازگی از دست رفته است ؟ مثلا اگر پدر، خانه را ترك كرده یا كودك به علت سفر، از دوست خود جدا شده است، بروز واكنش های فوق به مدت چند هفته كاملا طبیعی است، ولی هرگاه این حالت افسردگی به طور دائم و برای مدتی طولانی تر ادامه یافت، مستلزم توجه و دقت بیشتری است . همیشه تشخیص بین افسردگی و پریشان حالی، قابل درك و آسان نیست، ولی این تشخیص اهمیتی ندارد و هرگاه افسردگی یا پریشان حالی، به هر صورت كه آن را بنامیم، بیشتر از چند هفته ادامه یافت، دلیلی برای نگرانی وجود دارد و باید اقداماتی را انجام دهیم.
8. كودكان افسرده نسبت به كودكان غیر افسرده زمان بیشتری را به تنهایی می گذرانند و مدت زمان كمتری با همسالان تعامل دارند . جالب این كه كودكان افسرده به هنگام تعامل با همسالان خود، نسبت به كودكان غیر افسرده، پرخاشگرتر و منفی ترند . بدین معنا كه انزوای اجتماعی كودكان افسرده ممكن است ناشی از طرد همسالان و گوشه گیری اجتماعی باشد [2]
راه های درمان افسردگی:
1. والدین درمانی: والدین درمانی بهترین راه برای خارج کردن کودک از شرایط استرسزا است. روابط بین فردی سالم در خانواده میتواند در تشخیص بموقع علائم افسردگی در نوجوانان مفید باشد. والدینی که نمیتوانند در این دوره حساس با نوجوانان خود ارتباط برقرار کنند، فرزندان خود را که از بیان ترسها و نگرانیهای خود هراس دارند، گریزان میکنند. این کار باعث میشود آنها به جوانانی افسرده تبدیل شوند. همچنین فشار والدین برای سرآمد و بهترین بودن در دروس و در مقابل بی اعتنایی کامل نسبت به دیگر فعالیتهای فوق برنامه مورد علاقه نوجوان می تواند موجب این بیماری شده یا بر آن بیفزاید.
در مقابل، آن دسته از والدین که با هوشیاری برای نوجوانانشان وقت و انرژی میگذارند و در صورت لزوم مبالغی را هزینه میکنند میتوانند به نوجوان خود کمک کنند تا آینده خود را بسازد و بسرعت بر نگرانیهای دوره نوجوانی غلبه کند. حمایت از نوجوانان در طول این سفر گذار از کودکی به جوانی بسیار آسانتر است تا این که بعدها برای بازگرداندن سلامت روانی او به دردسر بیفتند.
بر این اساس باید به فرزندان خود کمک کنیم تا غرور خود را بازسازی کنند. موفقیتهای آنان در عرصههای مختلف را که ممکن است یک هنر، ورزش یا مطالعات درسی و غیره باشد، تشویق کنیم. از پیشداوری و پیشبینی بیموقع خودداری کنیم. اجازه دهیم نوجوان گامهای طبیعی خود را در مسیر رشد بردارد و او را با انتظارات خود یا ایجاد دیگر مسئولیتهای خانوادگی به زحمت نیندازیم.
به گفت وگو با آنان اهمیت داده و با آنها در مورد موضوعاتی نظیر انتخاب یک برنامه روزمره، دوست یابی، مسائلی نظیر سیگار کشیدن، مواد مخدر و مسائل جنسی تا حدی که امکان دارد و میتواند برای آنها مفید باشد، صحبت کنیم.
از این راه تا حد زیادی می توان به مشکلات روحی و روانی کودک پی برد تا بتوانیم رفتار مناسبی در مقابل آنها داشته باشیم. اگر او را دچار افسردگی یافتیم باید ببینیم چه چیزهایی میتواند باعث افسردگی شده باشد. شاید لازم است بعضی از رفتار خود را صحیح کنیم. بیشتر عواملی که باعث ایجاد افسردگی در نوجوانان میشوند، قبل از این که نیازی به یک روان درمان و روانشناس باشد، در خانه قابل برطرف شدن هستند.
2. مشاوره درمانی: مربی یا فرد دلسوز و آگاهی که نوجوان بتواند براحتی با او درد دل کند، مورد مناسبی است برای این که او احساسات سرکوب شده خود را تخلیه کند.[3]
3. خانواده درمانی: متخصص خانواده درمانی نه تنها نوجوان افسرده ، بلكه تمام خانواده را زیر نظر می گیرد. همان طور كه قبلاً گفتیم ، توجه به خانواده به این دلیل نیست كه « علت » گرفتاری نوجوان، خانواده اوست، بلكه به این دلیل است كه در حقیقت خانواده محیطی گروهی است و هیچ فردی از دیگر افراد جدا نیست. كودكان افسرده اغلب به خانواده هایی تعلق دارند كه میزان بالایی از مصیبت در آن ها وجود دارد و معمولا در برقراری روابط اجتماعی مشكلاتی دارند . هر دوی این ویژگی ها می توانند موجب افزایش میزان رویدادهای حاد زندگی شوند.[4]
دید متخصص خانواده درمانی این است كه كودكی كه مشكل دارد، در حقیقت مشكلات خانواده را عرضه می دارد. متخصص خانواده درمانی با درك روابط بین افراد خانواده و واكنش های آنها نسبت به یكدیگر و تصحیح و تغییر این روابط، سعی در حل مشكل آنان می كند.[5]
3. روان درمانی: روان درمانی، شیوه ای درمانی است كه به وسیله روان پزشكان و روان شناسان جهت كمك به مشكلات مختلف روان شناختی در افراد، مورد استفاده قرار می گیرد . این شیوه مستلزم آن است كه فرد، در مورد مشكلاتی كه با آنها مواجه است، به شكل رو در رو با درمانگر (روان درمانی فردی) یا در یك گروه كوچك با یك یا دو روان درمانگر روان درمانی گروهی) صحبت می کنند.[6]
4. درمان های جسمی :درمان های جسمی در افسردگی كودكان و نوجوانان، نسبت به درمان هایی كه تا كنون ذكر شد، اهمیت كمتری دارند، ولی گاهی این نوع درمان موثر است و در مواردی نادر ، مهم ترین وسیله درمان است .هر گاه گرفتاری كودك یا نوجوان شدید باشد و به درمان های گفت و گویی روان شناسی جواب ندهد، احتمالا تجویز دارو توسط پزشك (كه در این مرحله اغلب روان پزشك كودك یا نوجوان است)، در نظر گرفته می شود.
5. ورزش درمانی: اگر كودكان یا نوجوانان، مرتبا ورزش كنند و وضعیت جسمی خود را در حالت طبیعی و خوب نگه دارند، نسبت به زمانی كه از نظر جسمی وضعیت خوبی نداشته اند، كمتر مضطرب و افسرده خواهند بود . روان شناسان دو گروه افراد را با هم مقایسه كرده اند : گروه اول ورزش های سخت و گروه دوم ورزش های سبك انجام می دادند . اضطراب افراد گروه اول آشكار از اضطراب افراد گروه دوم كمتر بود . ورزش آثار منفی استرس را به شیوه های مختلفی كاهش می دهد . در درجه اول هورمون های وارد شده در جریان خون به هنگام استرس را مصرف و خطر آنها را در اثر گذاشتن بر دستگاه ایمنی بدن كاهش می دهند . در درجه دوم تنش متراكم در ماهیچه ها را آزاد می سازد . و بالاخره نیرو و قدرت بدنی را افزایش داده، مقاومت دستگاه قلبی عروقی را زیادتر می كند . آمادگی جسمی مطلوب و فعالیت های بدنی، بهترین وسیله برای مقابله و پیشگیری از بروز افسردگی و دیگر اختلالات روانی است . ورزش در فضای باز، بر افسردگی تاثیر قابل ملاحظه ای دارد.
پی نوشتها:
[1] رقمی فر، محمد، روشهای هدایت رفتاری در کودکان و نوجوانان.
[2] ریچارد، هارینگتن، روشهای درمان افسردگی کودکان و نوجوانان، مترجمان، حسن توزنده جانی، نسرین كمال پور، پیک فرهنگ، 1380 .
[3] http://www.jamejamonline.ir
[4] همان.
[5] همان.
[6] ایوی ام، بلاك برن (مقابله با افسردگی و شیوه های آن، ترجمه، گیتی شمس، ، رشد، تهران، 138۰.
http://farsi.islamquest.net
همه ما در مقابل مشكلات شناخته شده ای؛ مانند استرس های شغلی، اختلافات خانوادگی، فشارهای مالی و نومیدی های شخصی، به مدت كوتاهی، افسرده می شویم، گمان می كنیم كه افسردگی این است و مسئله مهمی نیست و خود به خود بر طرف می شود، ولی هیچ کدام از این حالت های زود گذر افسردگی نیست.
افسردگی، نوعی اختلال خلق یا اختلال عاطفی در افراد است که به کمک مجموعه علایمی که در رفتارهای کلامی و غیرکلامی انسان، براساس شرایط محیطی و یا برخی تغییرات فیزیولوژیک منعکس میگردد، شناخته می شود.
نا آگاهی فردی و اجتماعی از بیماری افسردگی، سبب شده است كه افراد زیادی بی دلیل از این بیماری زجر بكشند و حتی عده ای بر اثر آن اقدام به خودكشی كنند. [1]
با توجه به این كه بیشتر مردم درك صحیحی از بیماری افسردگی ندارند، باید بگوییم كه تعداد بیشتری از مردم هم، وجود این بیماری را در كودكان باور ندارند. اغلب والدین و مربیان وقتی كه خبر افسردگی كودك یا نوجوانی را می شنوند، اظهار ناباوری می كنند و این سن را برای افسردگی زود می دانند.
علت آن اول، اعتقاد به بی گناهی كودكان و دیگر قبول این اصل است، كه افسردگی واكنش به فشارهای روحی است كه در زندگی افراد بالغ وجود دارد.
در صورتی كه كودك نیز ممكن است به شدت زیر فشار روحی قرار گیرد كه شایع ترین دلیل آن، مرگ یكی از اطرافیان، به خصوص والدین است. خوشبختانه در جامعۀ ما اكثر كودكان با محبت، پشتیبانی و همفكری، فوت عزیزان خود را تحمل می كنند و آن را پشت سر می گذارند، ولی عده زیادی نیز دچار افسردگی عمیق می شوند و به كمك متخصص نیاز پیدا می كنند.
استرس های دیگری كه ممكن است برای كودك پیش آید و موجب افسردگی در کودک و نوجوان شود، رفتار عجیب و غیر طبیعی خانواده، خشونت، ناامنی و عدم ثبات خانواده به علت اعتیاد پدر یا مادر، و یا به علت اختلافات خانوادگی، وجود امراض مزمن و ناتوان كننده در كودك است.
باید دانست كه انكار افسردگی در كودكان و نوجوانان فقط خود فریبی و نادیده گرفتن حقیقت است. كودك و نوجوان افسرده احتیاج به كمك و همدردی دارد، ولی فقط همدردی كافی نیست.
افسردگی در كودكی و دوران بلوغ، حقیقت غمناك مسلمی است و شایع ترین و جدی ترین، مسئله در بین دانش آموزان است که راه های درمان زیادی هم دارد، اما اگر بیمارانش توجه و پشتیبانی نشوند و درمان لازم را دریافت نكنند، ممكن است در بزرگی افرادی سرخورده و تیره روز شوند.
بعضی از علائم افسردگی در كودكان و نوجوانان عبارت اند از:
1. روحیۀ غمگین و غیر شاد: كودك و نوجوان افسرده، گه گاهی به مدت چند هفته دچار غم و بدبختی می شود. در این دوره ممكن است در ساعات مختلف روز یا روزهای مختلف، تغییراتی جزئی در روحیه او دیده شود، ولی به طور كلی با وجود عوض شدن موقعیت و شرایط محیطی، حالت غمزدگی و بدبختی او همچنان باقی می ماند. گاهی تشخیص این غمزدگی دائمی، آسان نیست. خود دختر یا پسر گاهی نمی خواهد به تغییر روحیه و احساس ناراحتی خود اعتراف كنند و آن را مخفی نگه می دارند. ممكن است اشكالات رفتاری دیگری در كودك یا نوجوان افسرده وجود داشته باشد كه روحیۀ غمزده را از دید ما مخفی كند؛ مانند سخت كنار آمدن با هر چیز و هر كس، نافرمان بودن و حتی اخلال گری. باید گفت كه هر كودك یا نوجوان مشكل ساز و یا اخلال گر افسرده نیست، اما تعداد قابل توجهی از آنان دچار افسردگی هستند. گاهی افسردگی با نگرانی همراه است و به صورت دردهای مختلف و به خصوص درد معده و سر درد كه از نظر پزشكی قابل توجیه نیستند، بروز می كند و در این حالت ممكن است والدین شدیدا نگران شوند و تمام توجه آنان به پیدا كردن علت جسمی معطوف شود و وجود غمگینی مداوم كودك را از نظر دور بدارند.
2. عدم احساس لذت و رضایت از فعالیت های روزانه: عده زیادی از كودكان و نوجوانان، گاه گاهی اظهار بی حوصلگی می كنند. این نوع بی حوصلگی، معمولا علامت افسردگی نیست. زمانی بی حوصلگی نشان دهنده افسردگی است كه تفریحات و كارهایی كه قبلا كودك با لذت انجام می داده در دسترس او باشد، ولی رغبتی به انجام دادن آنها نداشته باشد، مثلا دوستانش با او تماس بگیرند، ولی او حوصله دیدار آنها را نداشته باشد، یا در سابق در مدرسه به ورزش خیلی علاقه مند بوده، ولی اكنون علاقه ای به آنها نشان نمی دهد . هر گاه چنین تغییر رفتاری به مدت چند هفته ادامه یابد، علامت واضح افسردگی است .
3. اختلالات خواب: اختلالات خواب به چند صورت ممكن است تظاهر كند، كودك یا نوجوان حوصله رفتن به رختخواب را نداشته باشد و این عمل برایش دشوار باشد، شب ها بیدار شود و دوباره خوابش نبرد، صبح ها خیلی زودتر از معمول بیدار شود، به ندرت ممكن است خواب های ناراحت كننده و تكراری ببیند و یا در خواب راه برود و یا صحبت كند.
4. تغییر اشتها: بعضی از كودكان افسرده در انتخاب غذا خیلی سختگیر می شوند و به خوردن تمایلی نشان نمی دهند .عده ای دیگر جهت یافتن آرامش به غذا خوردن پناه می برند و خیلی بیشتر از حد سلامتی غذا می خورند . در هر صورت هر گاه عادت غذا خوردن آنان به مدت طولانی تغییر كند، می تواند علامت افسردگی باشد .رژیم گرفتن، به خصوص در بین دختران خیلی معمول است. این علامت افسردگی نیست. دختری كه از خوردن غذا لذت نمی برد و با اكراه غذا می خورد، علامت افسردگی نشان می دهد.
5. قصد یا اقدام به خودكشی: بدون شك این علامت، نگران كننده ترین علامت افسردگی است. باید دانست تمامی نوجوانانی كه به فكر خودكشی افتاده اند، دچار افسردگی نیستند. افكار گذرا و كوتاه مدت، در باره این كه زندگی ارزش زیستن ندارد، در بین نوجوانان خیلی شایع است. كودكی كه در برابر والدینش كه او را از تماشای یك برنامه تلویزیونی منع كرده اند، پایش را بر زمین می كوبد و می گوید: "خیلی خوب خودم را خواهم كشت". ممكن است فقط صحنه ای را كه در برنامه تلویزیونی دیده است، تقلید كند، به خصوص اگر این كودك نیم ساعت بعد با كمال نشاط با دوستش در حیاط مشغول بازی شود . بعضی از نوجوانان كه قصد خودكشی و یا حتی اقدام به آن می كنند، ممكن است اصلا افسرده نباشند . آنان ممكن است عصبانی یا پیرو امیال آنی باشند و یا كمال طلبانی باشند كه از وقوع شكستی كه برایشان غیر قابل تحمل است، دست به خود كشی می زنند . البته شكی نیست كه افسردگی جزو علل مهم خود كشی است و هر علامتی كه قصد خود كشی جوانان را نشان دهد، باید خیلی مهم تلقی شود . عده ای از كودكان و نوجوانان، به خصوص پسران، دائما در رویای شخصیت هایی هستند كه در داستان ها خوانده اند یا در فیلم ها دیده اند، و در بازی های خود از این داستان ها استفاده می كنند .برای اطمینان از این كه بازی چنین كودكی، علامتی از افسردگی نیست، باید سایر علائم افسردگی را در نظر بگیریم. در صورت عدم وجود سایر علائم، افسردگی در این كودك وجود ندارد.
6. خود را ملامت كردن :گاهی كودكان و نوجوانان مبتلا به افسردگی، بار مسئولیت مشكلات خانواده، دوستان را بر دوش خود می كشند . آنان كمال طلب هستند و هدف خود را در سطح خیلی بالایی قرار می دهند . آنان در دعوا و جدایی پدر و مادر و یا ناخوشی خواهر و برادر ، خود را مقصر می دانند و اطمینان خاطر دادن اطرافیان مبنی بر این كه آنان تقصیری در این پیشامدها ندارند، موثر واقع نمی شوند. خود ملامت كردن، علامت شایع افسردگی نیست. ولی گاهی از خلال صحبت نوجوانان و كودكان در باره مسائلی كه باعث فشار روحی و استرس آنان شده، حالت خود ملامت كردن آشكار می شود. در بچه های كوچك تر ضمن بازی یا نقاشی می توانیم پی ببریم كه راجع به زندگی خود، احساس بدی دارند و خود را مستحق مجازات گناهی می دانند كه اصلا مرتكب نشده اند . علامت شایع تر، عدم احترام به خود است . مبتلایان خود را به شدت پست می دانند و ارزشی برای خود قائل نیستند . عدم احترام به خود، و افسردگی با وجود این كه یكی نیستند، خیلی با هم تفاوت دارند و به ندرت ممكن است یكی بدون دیگری وجود داشته باشد.
7. تغییر رفتار كودك و نوجوان: كودكی كه از اول گوشه گیر بوده و علاقه نداشته كه دائم با دوستانش باشد و ترجیح می دهد فقط گاه گاهی آنان را ببیند، یا بچه ای كه بسیار اجتماعی بوده، ولی رفته رفته گوشه گیر شده و از دیدار دوستانش احتراز می كند، تفاوت دارد و در مورد دومی باید دقت كرد كه چه تغییرات دیگری در روش زندگی روزانه او دیده می شود . كودكی كه بقیه فعالیت های روزانه خود را به غیر از عدم علاقه به دیدار دوستانش، تكالیف مدرسه خود را نیز انجام نمی دهد، لاغر شده و دیگر در فعالیت های مدرسه شركت نمی كند. آیا افسردگی او واكنشی طبیعی نسبت به فقدان عزیزی است كه به تازگی از دست رفته است ؟ مثلا اگر پدر، خانه را ترك كرده یا كودك به علت سفر، از دوست خود جدا شده است، بروز واكنش های فوق به مدت چند هفته كاملا طبیعی است، ولی هرگاه این حالت افسردگی به طور دائم و برای مدتی طولانی تر ادامه یافت، مستلزم توجه و دقت بیشتری است . همیشه تشخیص بین افسردگی و پریشان حالی، قابل درك و آسان نیست، ولی این تشخیص اهمیتی ندارد و هرگاه افسردگی یا پریشان حالی، به هر صورت كه آن را بنامیم، بیشتر از چند هفته ادامه یافت، دلیلی برای نگرانی وجود دارد و باید اقداماتی را انجام دهیم.
8. كودكان افسرده نسبت به كودكان غیر افسرده زمان بیشتری را به تنهایی می گذرانند و مدت زمان كمتری با همسالان تعامل دارند . جالب این كه كودكان افسرده به هنگام تعامل با همسالان خود، نسبت به كودكان غیر افسرده، پرخاشگرتر و منفی ترند . بدین معنا كه انزوای اجتماعی كودكان افسرده ممكن است ناشی از طرد همسالان و گوشه گیری اجتماعی باشد [2]
راه های درمان افسردگی:
1. والدین درمانی: والدین درمانی بهترین راه برای خارج کردن کودک از شرایط استرسزا است. روابط بین فردی سالم در خانواده میتواند در تشخیص بموقع علائم افسردگی در نوجوانان مفید باشد. والدینی که نمیتوانند در این دوره حساس با نوجوانان خود ارتباط برقرار کنند، فرزندان خود را که از بیان ترسها و نگرانیهای خود هراس دارند، گریزان میکنند. این کار باعث میشود آنها به جوانانی افسرده تبدیل شوند. همچنین فشار والدین برای سرآمد و بهترین بودن در دروس و در مقابل بی اعتنایی کامل نسبت به دیگر فعالیتهای فوق برنامه مورد علاقه نوجوان می تواند موجب این بیماری شده یا بر آن بیفزاید.
در مقابل، آن دسته از والدین که با هوشیاری برای نوجوانانشان وقت و انرژی میگذارند و در صورت لزوم مبالغی را هزینه میکنند میتوانند به نوجوان خود کمک کنند تا آینده خود را بسازد و بسرعت بر نگرانیهای دوره نوجوانی غلبه کند. حمایت از نوجوانان در طول این سفر گذار از کودکی به جوانی بسیار آسانتر است تا این که بعدها برای بازگرداندن سلامت روانی او به دردسر بیفتند.
بر این اساس باید به فرزندان خود کمک کنیم تا غرور خود را بازسازی کنند. موفقیتهای آنان در عرصههای مختلف را که ممکن است یک هنر، ورزش یا مطالعات درسی و غیره باشد، تشویق کنیم. از پیشداوری و پیشبینی بیموقع خودداری کنیم. اجازه دهیم نوجوان گامهای طبیعی خود را در مسیر رشد بردارد و او را با انتظارات خود یا ایجاد دیگر مسئولیتهای خانوادگی به زحمت نیندازیم.
به گفت وگو با آنان اهمیت داده و با آنها در مورد موضوعاتی نظیر انتخاب یک برنامه روزمره، دوست یابی، مسائلی نظیر سیگار کشیدن، مواد مخدر و مسائل جنسی تا حدی که امکان دارد و میتواند برای آنها مفید باشد، صحبت کنیم.
از این راه تا حد زیادی می توان به مشکلات روحی و روانی کودک پی برد تا بتوانیم رفتار مناسبی در مقابل آنها داشته باشیم. اگر او را دچار افسردگی یافتیم باید ببینیم چه چیزهایی میتواند باعث افسردگی شده باشد. شاید لازم است بعضی از رفتار خود را صحیح کنیم. بیشتر عواملی که باعث ایجاد افسردگی در نوجوانان میشوند، قبل از این که نیازی به یک روان درمان و روانشناس باشد، در خانه قابل برطرف شدن هستند.
2. مشاوره درمانی: مربی یا فرد دلسوز و آگاهی که نوجوان بتواند براحتی با او درد دل کند، مورد مناسبی است برای این که او احساسات سرکوب شده خود را تخلیه کند.[3]
3. خانواده درمانی: متخصص خانواده درمانی نه تنها نوجوان افسرده ، بلكه تمام خانواده را زیر نظر می گیرد. همان طور كه قبلاً گفتیم ، توجه به خانواده به این دلیل نیست كه « علت » گرفتاری نوجوان، خانواده اوست، بلكه به این دلیل است كه در حقیقت خانواده محیطی گروهی است و هیچ فردی از دیگر افراد جدا نیست. كودكان افسرده اغلب به خانواده هایی تعلق دارند كه میزان بالایی از مصیبت در آن ها وجود دارد و معمولا در برقراری روابط اجتماعی مشكلاتی دارند . هر دوی این ویژگی ها می توانند موجب افزایش میزان رویدادهای حاد زندگی شوند.[4]
دید متخصص خانواده درمانی این است كه كودكی كه مشكل دارد، در حقیقت مشكلات خانواده را عرضه می دارد. متخصص خانواده درمانی با درك روابط بین افراد خانواده و واكنش های آنها نسبت به یكدیگر و تصحیح و تغییر این روابط، سعی در حل مشكل آنان می كند.[5]
3. روان درمانی: روان درمانی، شیوه ای درمانی است كه به وسیله روان پزشكان و روان شناسان جهت كمك به مشكلات مختلف روان شناختی در افراد، مورد استفاده قرار می گیرد . این شیوه مستلزم آن است كه فرد، در مورد مشكلاتی كه با آنها مواجه است، به شكل رو در رو با درمانگر (روان درمانی فردی) یا در یك گروه كوچك با یك یا دو روان درمانگر روان درمانی گروهی) صحبت می کنند.[6]
4. درمان های جسمی :درمان های جسمی در افسردگی كودكان و نوجوانان، نسبت به درمان هایی كه تا كنون ذكر شد، اهمیت كمتری دارند، ولی گاهی این نوع درمان موثر است و در مواردی نادر ، مهم ترین وسیله درمان است .هر گاه گرفتاری كودك یا نوجوان شدید باشد و به درمان های گفت و گویی روان شناسی جواب ندهد، احتمالا تجویز دارو توسط پزشك (كه در این مرحله اغلب روان پزشك كودك یا نوجوان است)، در نظر گرفته می شود.
5. ورزش درمانی: اگر كودكان یا نوجوانان، مرتبا ورزش كنند و وضعیت جسمی خود را در حالت طبیعی و خوب نگه دارند، نسبت به زمانی كه از نظر جسمی وضعیت خوبی نداشته اند، كمتر مضطرب و افسرده خواهند بود . روان شناسان دو گروه افراد را با هم مقایسه كرده اند : گروه اول ورزش های سخت و گروه دوم ورزش های سبك انجام می دادند . اضطراب افراد گروه اول آشكار از اضطراب افراد گروه دوم كمتر بود . ورزش آثار منفی استرس را به شیوه های مختلفی كاهش می دهد . در درجه اول هورمون های وارد شده در جریان خون به هنگام استرس را مصرف و خطر آنها را در اثر گذاشتن بر دستگاه ایمنی بدن كاهش می دهند . در درجه دوم تنش متراكم در ماهیچه ها را آزاد می سازد . و بالاخره نیرو و قدرت بدنی را افزایش داده، مقاومت دستگاه قلبی عروقی را زیادتر می كند . آمادگی جسمی مطلوب و فعالیت های بدنی، بهترین وسیله برای مقابله و پیشگیری از بروز افسردگی و دیگر اختلالات روانی است . ورزش در فضای باز، بر افسردگی تاثیر قابل ملاحظه ای دارد.
پی نوشتها:
[1] رقمی فر، محمد، روشهای هدایت رفتاری در کودکان و نوجوانان.
[2] ریچارد، هارینگتن، روشهای درمان افسردگی کودکان و نوجوانان، مترجمان، حسن توزنده جانی، نسرین كمال پور، پیک فرهنگ، 1380 .
[3] http://www.jamejamonline.ir
[4] همان.
[5] همان.
[6] ایوی ام، بلاك برن (مقابله با افسردگی و شیوه های آن، ترجمه، گیتی شمس، ، رشد، تهران، 138۰.
http://farsi.islamquest.net