چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

اقسام لذت را بشمارید بالاترین و پایدارترین نوع لذت کدام است؟ چگونه می توان به نوع عالی و پایدار لذت دست یافت؟


پاسخ :
حقیقت لذت، عبارت است از ادراك چيزى كه ملائم و موافق با طبیعت و روحیۀ انسان باشد؛ یعنی درک چنین اموری برای انسان، لذت آور و موجب شادی و انبساط خاطر او می گردد. و در مقابل درك و احساس چيزهایى كه ناگوار و مخالف اخلاق و طبیعت انسان باشد، درد آور و موجب کدورت روان و ناراحتی است.
براین اساس هر انسانی از برخى امور، لذت مى‏برد و از بعضى رنجور مى‏شود اما اینکه از چه امور لذت ببرد و از جه مسائلی نگران شود به تربیت اخلاقی او مربوط می شود. انسان طبعا موجودی لذت جوست و کارهای خود را برای رسیدن به لذتی انجام می دهد یا حداقل انگیزه آنها در رفتن به سوی چیزی لذت از آن چیز است. برخی از افراد چنین گمان می کنند که لذت ها محدود به لذتهای حسی و حیوانی (شکم و شهوت) است که اگر لذت های حسی خود را محدود کنند و برای خدا از لذت های حرام یا لذت هایی که در شأن آنها نیست بگذرند زندگی سختی خواهند داشت و گمان می کنند که مؤمنان واقعی و بندگان مطیع دستورات خداوند از چیزی لذت نمی برند و زندگی به کام آنان تلخ است در حالی که چنین نیست زیرا لذت ها محدود به لذتهای حسی نیست. بلکه لذت هایی وجود دارد که بسیار بالاتر از لذت های مادی و حیوانی است.
در یک تقسیم بندی کلی لذت ها بر چهار نوع است:
1- لذت حسی: لذت هایی که از طریق اعضای بدن و حواس پنج گانه ظاهری نصیب انسان می شود.
2- لذت خیالی: لذتی که از طریق خیال نصیب انسان می شود مانند لذت در خواب . لذت بردن از ناحیه خیال حضور در جایی زیبا ، لذت بردن از یک خاطره خوش و ... .
3- لذت عقلی: لذت بردن از درک حقایق عقلی همانند لذت بردن از کشف فرمول های ریاضی و فیزیک و لذت بردن از آگاهی یافتن بر امور علمی.
4- لذت معنوی و«روحی»: مانند لذتی که از امور معنوی و بندگی خدا نصیب بنده می شود. البته هدف بنده در امور معنوی و عبادی نباید لذت بردن باشد چون امور عبادی باید خالصانه برای خدا انجام شود، اما به طور طبیعی آنها که اهل امور معنوی و عبادی اند، لذتی نیز عائدشان می شود که کمتر از لذت مادی نیست بلکه برای جمعی بسیار فراتر از آن است.
علامه جعفري انواع لذت ها و آلام را به دو دسته طبقه بندی نموده است كه عبارتند از: لذايذ و آلام جسمی (مادی)و لذايذ و آلام روحی (معنوی). اصول لذايذ مادي شامل لذايذ مادي مستقيم مثل لذت خوردن، آشاميدن، پوشيدن و لذايذ مادي غيرمستقيم مثل لذت مهارت، جلب محبت، تسلط بر ديگران و لذت تفريح آرامش فكري و لذت آزادي مي باشد. اصول لذايذ روحي مثل انجام تكليف است و تقرب به ذات احديت.[1]
اما اینکه کدام لذت برتر است بستگی به نوع تفکر و جهان بینی هر فرد دارد از دیدگاه یک انسان مؤمن و الهی لذتی برتر از رسیدن به مقام رضایت خداوند نیست. از این رو هر کاری که او را به رضای الهی خدا نزدیک کند دارای لذت برتر است.
مؤمن همیشه در اندیشۀ انجام کار خير است؛ نه لذت حسى و سود دنيايى. البته اين خير گاهى لذيذ و نافع و گاهى تلخ و زيانبار است؛ اگر نسبت ‏به حس و طبيعت‏بررسى شود، براى ذائقه و نيز از نظر منافع مادى، لذيذ و سود آور نيست، ولى عقل آن را خير مى‏داند. از اين بالاتر، گاهى برخى از كارها، نه تنها براى ذائقه و حس، لذت و از لحاظ مسائل مادى، سودى ندارد، بلكه عقل هم در تشخيص خير بودن او «راجل‏» و درمانده است؛ اما وحى كه اشراف بر عقل دارد و معلم آن است و آن را شكوفا و دفينه‏هاى آن را آشكار و شكفته‏تر مى‏كند، به عقل مى‏فهماند كه فلان كار خير است و آنگاه عقل، خير بودن آن را مى‏فهمد و مى‏پذيرد و دستور انجام آن را به بدن صادر مى‏كند.
در قرآن كريم آمده است كه بايد معيار كارها، خير باشد و لذت و سود ظاهرى نباشد و خير را هم بايد وحى بيان كند: « چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد، حال آن كه خيرِ شما در آن است. و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آنكه شرِّ شما در آن است. ‏»[2]
از اين آيه كريمه، معلوم مى‏شود حقيقت ما را همان جان و فطرت تأمين مى‏كند و بدن و منافع بدنى، ابزارى بيش نيست.
راه رسیدن به لذت برتر:
استاد جوادی آملی در این زمینه می فرماید: "آنها كه عاقل، زاهد، عارف، عابد و بنده خدا هستند و طعم رياست را به خوبى چشيده‏اند، قبل از اين كه در بارۀ مسائل اجتماعى، سياسى و... سخن بگويند، در محيط داخلى روح خود، تكليف رئيس و مرئوس را مشخص مى‏كنند و مى‏گويند روح، بايد فرمان بدهد و بدن بايد اطاعت كند و اين گونه رياست، لذت بخش است؛ مثلا، روح دستور مى‏دهد كه شما روزه بگيريد، ولى بدن رنج مى‏برد و اطاعت مى‏كند و روح از اين فرمانروايى بر بدن لذت مى‏برد يا روح در حالت دفاع و جهاد و نبرد با بيگانه‏ها به بدن دستور مى‏دهد و بدن اطاعت نموده و از جايى به جايى حركت و جهاد را آغاز و رنج تير و دشنه را تحمل مى‏كند و زخمى مى‏شود. اين‏جا روح، خدا را شكر مى‏كند كه من فرمان دادم و بدن اطاعت كرد. نيز چنين است در نگاه نكردن به نامحرم يا گوش ندادن به آهنگ هاى حرام و يا نخوردن مال هاى حرام و صدها دستورهاى دينى ديگر، ولى جاهل، بدن را بر روح، مسلط كرده و آن را امير و رئيس مى‏كند و بر كرسى رياست مى‏نشاند و روح الاهى را تحت اسارت بدن مى‏گيرد."[3]
پی نوشتها:
[1] نک: جعفری، محمد تقی، آفرينش و انسان.
[2] بقره، 216؛َ عَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ.
[3] جوادى آملى، عبدالله، مبادى اخلاق در قرآن، ص 241.
http://farsi.islamquest.net



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.