پرسش :
آیا خداوند زمان و ساعت گناه بندگان را می داند ؟ اگر می داند پس آن فرد گناهکار نیست و اگر نمی داند پس علم خدا ناقص است؟
پاسخ :
همواره این سؤال از طرف بعضی اشخاص مطرح بوده که اگر خداوند به اعمال خلاف بندگانش علم ندارد که این نقص در علم خداست که چنین چیزی ممکن نیست و اگر خداوند به اعمال خلاف بندگانش عالم است که آن مخلوق نمی تواند از این علم تخلف نمایید زیرا اگر طغیان و عصیان نکند منجر به این می شود که در علم خدا مبنی بر طغیان گر بودن آن موجود، خدشه و تناقض ایجاد شود؛ پس آن موجود، مجبور است همواره در سرکشی به سر ببرد و نمی تواند طوری دیگر رفتار کند. پس این انسان گناهکار مستحق عقوبت نخواهد بود.
اما در پاسخ باید گفت این حرف مغالطه ای بیش نیست زیرا در این سؤال و اشکال یکی از اجزاء علت که همان اختیار بندگان است نادیده گرفته شده است.
برای روشن شدن مطلب در قالب چند نکته، به ارتباط «علم خدا» با «اختیار یا اجبار بندگان» می پردازیم.
1. علم خداوند به سرنوشت و چگونگی تعاملات و رفتارهای موجودات، موجب جبر آنها بر خطاکاری نمی شود. مثلا: اگر شما با استفاده از موقعیتی همانند ساختمان یا مکانی مرتفع، شاهد رانندگی دوستتان باشید و ببینید که با این طرز رانندگی، حتما سقوط می کند و نسبت به عاقبت ناخوشایند رفتار خارج از ضابطه و عقلانیت او، علم و آگاهی کامل داشته باشید، و پس از دقایقی هم وی به اثر طبیعی کار خود برسد، آیا شما مقصرید؟ آیا شما باعث سقوطش به دره شده اید؟ آیا علم شما به سرنوشت «انتخاب نادرست وی در شیوه رانندگی» او را مجبور به سقوط کرده؟ آیا دولت ها و مهندسین راه و سازندگان اتومبیل که یقیناً می دانند، بسیاری از تصادفات به خاطر سوارکاری، اتومبیل رانی و استفاده نادرست و نابجا از اتومبیل و جاده است، عامل جبری سوانح جاده ای اند؟
2. در حقیقت نقش علم خداوند این است که می داند چه کسی از اسباب و زمینه های هدایت بهره گرفته و چه کسی به آن پشت پا می زند! و آن عذاب، بازتاب کردار اختیاری مردم در استفاده نکردن از اسباب هدایت است. همانند معلمی ورزیده که روز آغاز درس، عوامل موفقیت تحصیلی را می گوید و نیک می داند که چه کسانی، حرف گوش می کنند و چه کسانی سر به هوا هستند. طبیعتاً نمره ها و جوایز خوب برای اهلش است و نمرات منفی و دردسرهای آن برای کسی است که با کردار خود، همین عاقبت را طلب می کرده است! پس همان گونه که آگاهی معلم، از کردار دانش آموزان پرده برمی دارد و به هیچ وجه موجب اجبار آنها بر تنبلی نمی شود، علم خداوند نیز موجب اجبار بندگان بر گناه نمی شود. در حقیقت"خدا به طاعت و معصیت بندگان علم دارد و این علم کاشف و تابع آن کردار بندگان است".[1]
3.خداى بزرگ كه خالق و مالك همۀ موجودات است اراده كرده است كه انسان در كارهاى اختياريش با ارادۀ خود منشاء اثر باشد؛ يعنى اگر براى تحقق يك حادثه مثلاً پنج شرط و علت نيازمند باشد، يكى از آن علتها اختيار و ارادۀ انسان است، بر فرض براى روشن شدن يك چراغ بايد تمام وسايل لازم، سالم و مهيا باشد از جمله: كليد، سيم، لامپ، كنتور برق، اتصال سيم به كارخانه و منبع توليد برق و جريان برق در سيمها. حال يكى از علتهاى روشن شدن چراغ، فشار دادن كليد برق است كه در اين مثال در كارهاى اختيارى ما وقتى همه شروط مهيا است، زدن كليد همان اختيار ماست و خداوند خواسته است كه انسان با اختيار خودش كليد برق حادثهاى را نزند.ولی خداوند می داند که اراده این انسان به چه چیز تعلق می گیرد انجام یا عدم انجام را؟ اما این علم هیچ منافاتی با اختیار بندگان ندارد.
علاوه بر اینکه خدا برای هدایت انسان پیامبر درونی (عقل سالم و فطری) و پیامبر بیرونی (انبیاء و ائمه (ع) و کتاب و علمای ربانی) را تدارک دیده است. با این حال مقصر کیست؟ آنکه صدها چراغ دارد و بیراهه می رود؟ یا آنکه از عاقبت کار چنین افرادی آگاه است؟
بنا بر این زندگی در این دنیا زندگی در مدرسه اراده است و سعادت و شقاوت هر کس بدست خود اوست. و اوست که باید حرکت کند و از خدا طلب هدایت و توفیق بیشتر نماید. و از این جهت مسؤولیت گناه انسان متوجه خود اوست و باید پاسخ گو باشد.
پی نوشت:
[1] طوسی، خواجه نصیر الدین طوسی، کشف المراد، ، ص 230.
منبع: http://farsi.islamquest.net
همواره این سؤال از طرف بعضی اشخاص مطرح بوده که اگر خداوند به اعمال خلاف بندگانش علم ندارد که این نقص در علم خداست که چنین چیزی ممکن نیست و اگر خداوند به اعمال خلاف بندگانش عالم است که آن مخلوق نمی تواند از این علم تخلف نمایید زیرا اگر طغیان و عصیان نکند منجر به این می شود که در علم خدا مبنی بر طغیان گر بودن آن موجود، خدشه و تناقض ایجاد شود؛ پس آن موجود، مجبور است همواره در سرکشی به سر ببرد و نمی تواند طوری دیگر رفتار کند. پس این انسان گناهکار مستحق عقوبت نخواهد بود.
اما در پاسخ باید گفت این حرف مغالطه ای بیش نیست زیرا در این سؤال و اشکال یکی از اجزاء علت که همان اختیار بندگان است نادیده گرفته شده است.
برای روشن شدن مطلب در قالب چند نکته، به ارتباط «علم خدا» با «اختیار یا اجبار بندگان» می پردازیم.
1. علم خداوند به سرنوشت و چگونگی تعاملات و رفتارهای موجودات، موجب جبر آنها بر خطاکاری نمی شود. مثلا: اگر شما با استفاده از موقعیتی همانند ساختمان یا مکانی مرتفع، شاهد رانندگی دوستتان باشید و ببینید که با این طرز رانندگی، حتما سقوط می کند و نسبت به عاقبت ناخوشایند رفتار خارج از ضابطه و عقلانیت او، علم و آگاهی کامل داشته باشید، و پس از دقایقی هم وی به اثر طبیعی کار خود برسد، آیا شما مقصرید؟ آیا شما باعث سقوطش به دره شده اید؟ آیا علم شما به سرنوشت «انتخاب نادرست وی در شیوه رانندگی» او را مجبور به سقوط کرده؟ آیا دولت ها و مهندسین راه و سازندگان اتومبیل که یقیناً می دانند، بسیاری از تصادفات به خاطر سوارکاری، اتومبیل رانی و استفاده نادرست و نابجا از اتومبیل و جاده است، عامل جبری سوانح جاده ای اند؟
2. در حقیقت نقش علم خداوند این است که می داند چه کسی از اسباب و زمینه های هدایت بهره گرفته و چه کسی به آن پشت پا می زند! و آن عذاب، بازتاب کردار اختیاری مردم در استفاده نکردن از اسباب هدایت است. همانند معلمی ورزیده که روز آغاز درس، عوامل موفقیت تحصیلی را می گوید و نیک می داند که چه کسانی، حرف گوش می کنند و چه کسانی سر به هوا هستند. طبیعتاً نمره ها و جوایز خوب برای اهلش است و نمرات منفی و دردسرهای آن برای کسی است که با کردار خود، همین عاقبت را طلب می کرده است! پس همان گونه که آگاهی معلم، از کردار دانش آموزان پرده برمی دارد و به هیچ وجه موجب اجبار آنها بر تنبلی نمی شود، علم خداوند نیز موجب اجبار بندگان بر گناه نمی شود. در حقیقت"خدا به طاعت و معصیت بندگان علم دارد و این علم کاشف و تابع آن کردار بندگان است".[1]
3.خداى بزرگ كه خالق و مالك همۀ موجودات است اراده كرده است كه انسان در كارهاى اختياريش با ارادۀ خود منشاء اثر باشد؛ يعنى اگر براى تحقق يك حادثه مثلاً پنج شرط و علت نيازمند باشد، يكى از آن علتها اختيار و ارادۀ انسان است، بر فرض براى روشن شدن يك چراغ بايد تمام وسايل لازم، سالم و مهيا باشد از جمله: كليد، سيم، لامپ، كنتور برق، اتصال سيم به كارخانه و منبع توليد برق و جريان برق در سيمها. حال يكى از علتهاى روشن شدن چراغ، فشار دادن كليد برق است كه در اين مثال در كارهاى اختيارى ما وقتى همه شروط مهيا است، زدن كليد همان اختيار ماست و خداوند خواسته است كه انسان با اختيار خودش كليد برق حادثهاى را نزند.ولی خداوند می داند که اراده این انسان به چه چیز تعلق می گیرد انجام یا عدم انجام را؟ اما این علم هیچ منافاتی با اختیار بندگان ندارد.
علاوه بر اینکه خدا برای هدایت انسان پیامبر درونی (عقل سالم و فطری) و پیامبر بیرونی (انبیاء و ائمه (ع) و کتاب و علمای ربانی) را تدارک دیده است. با این حال مقصر کیست؟ آنکه صدها چراغ دارد و بیراهه می رود؟ یا آنکه از عاقبت کار چنین افرادی آگاه است؟
بنا بر این زندگی در این دنیا زندگی در مدرسه اراده است و سعادت و شقاوت هر کس بدست خود اوست. و اوست که باید حرکت کند و از خدا طلب هدایت و توفیق بیشتر نماید. و از این جهت مسؤولیت گناه انسان متوجه خود اوست و باید پاسخ گو باشد.
پی نوشت:
[1] طوسی، خواجه نصیر الدین طوسی، کشف المراد، ، ص 230.
منبع: http://farsi.islamquest.net