پرسش :
چرا طرح يك تئورى كامل و فراگير براى بيان انديشهى اسلامى ضرورت دارد؟
پاسخ :
اسلام به عنوان آخرين دين مُرسَل براى هدايت آدميان تا قيام قيامت آمده است.[1] خاتميت آن اقتضا مىكند كه كاملترين دين مُرسَل باشد و تمامى آنچه را كه بايد از دين نفس الامرى به وحى و نقل بيان گردد، شامل شود.[2]
از سوى ديگر،چون اين دين در زمان و مكان خاصى نازل شده و با مخاطبان اوليهى خاصى مواجه بوده، گاه عناصر دينى در آن با توجه به موقعيت ارايه شده است، و اين امر به ويژه در سنت معصومانعليهم السلام و به خصوص در رفتار آنها، بايد مورد توجه قرار گيرد. گنجينهى معارف اسلامى مملوّ از عناصر جهانشمول و موقعيتى است كه از زمان بعثت رسول اكرمصلى الله عليه وآله وسلم تا غيبت كبرى امام زمان )عج( بيان شده است.
تاكنون فقيهان و عالمان دين در برخورد با اين مجموعهى گرانقدر شيوهاى جزءگرايانه و خردنگر را دنبال كردهاند و هر گاه با پرسشى مواجه شدهاند، با مراجعه به آن كوشيدهاند، پاسخى در خور بيابند. در اين روش هيچگاه ارتباط عناصر جهانشمول با يكديگر و رابطهى آنها با عناصر موقعيتى ملحوظ نبوده است. هر چه در دين يافت مىشده، به عنوان امرى ثابت و لايتغير تلقى مىگشته است، مگر آن كه نشانهاى بر خلاف آن يافت شود و در اين صورت به عنوان حكم متغيّر محسوب مىشده و هيچ جستوجويى از حكم، يا احكام ثابتى كه ريشهى آن را تشكيل مىدادهاند، نمىشده است.
اين رويّه باعث شده است تا مباحث اسلامى فاقد نگرش كلان و نظاممند باشند و اجزاء ساختار انديشهى اسلامى، بى هيچ آداب و ترتيبى، بدون تدوين مدوّن، كنار هم قرار گيرند. اين كنار هم آمدن هر چند در نهايت نظمى را پديد آورده، ولى هيچ گاه ترابط منطقى اجزاء و نحوهى تأثير و تأثّر آنها در يكديگر مورد كاوش و دقت نظر واقع نشده است.
از سوى ديگر، به نحوهى پيدايش عناصر موقعيتى در نصوص دينى چندان توجّهى نشده و با تمام آنچه وارد شده، به عنوان حكم ثابت و عنصر جهانشمول برخورد شده است. و اگر در موردى آيات و نشانههاى تاثير موقعيت آشكار و واضح بوده است، آن را عنصرى موقعيتى بر شمرده و به سادگى از كنار آن گذشتهاند، بى آن كه پرسشى از زمينه و ريشهى آن مطرح كنند.
همين عوامل سبب شده تا ما در ارايهى نظامهاى اسلامى در زمينههاى گوناگون، مانند اقتصاد، سياست، و...، ناتوان باشيم و نتوانيم تصوير روشنى از فلسفهى سياسى اسلام، فلسفهى اقتصادى اسلام، ...يا مكتب سياسى اسلام، مكتب اقتصادى اسلام، ...و مباحثى از اين دست عرضه كنيم.
از سوى ديگر، نحوهى تاثير زمان و مكان در عناصر دينى و چگونگى نقش موقعيت در آنها به وضوح تبيين نشده و ارتباط عناصر موقعيتى با عناصر جهانشمول به گونهاى منطقى واضح نشده است.
"نظريهى انديشه مدوّن )نظاممند( در اسلام"يك تئورى براى پاسخ به چنين پرسشهايى بر اساس مبانى مذكور در بحثهاى قبلى است.
منابع مطالعه بيشتر:
1. مهدى هادوى تهرانى، ولايت و ديانت، مؤسسه فرهنگى خانه خرد، قم، چاپ دوم، 1380.
2. مهدى هادوى تهرانى، مبانى كلامى اجتهاد، مؤسسه فرهنگى خانه خرد، قم، چاپ اول، 1377.
3. مهدى هادوى تهرانى، مكتب و نظام اقتصادى اسلام، قم، مؤسسه فرهنگى خانه خرد، چاپ اول، 1378.
پی نوشتها:
[1] شهيد مطهرى مىگويد: براى يك مسلمان ممكن نيست چنين مسئلهاى مطرح باشد كه آيا بعد از پيامبر ما صلى الله عليه وآله، پيامبر ديگرى هم هست يا نيست؟ تصوّر اين كه بعد از پيغمبر ما صلى الله عليه وآله، پيغمبر ديگرى در دنيا بيايد، با ايمان به پيغمبرى اين پيغمبر منافات دارد. )ر.ك: شهيد مطهرى، خاتميت، ص 12).
[2] در روايت از امام صادقعليه السلام نقل شده است: حلال محمد حلال ابداً الى يوم القيامة و حرامه حرام ابداً الى يوم القيامة؛ حلال محمد همواره تا روز قيامت حلال است و حرام او همواره حرام تا روز قيامت حرام است.)ر.ك: الكلينى، الكافى، ج 1، ص 58، حديث 19).
http://farsi.islamquest.net
اسلام به عنوان آخرين دين مُرسَل براى هدايت آدميان تا قيام قيامت آمده است.[1] خاتميت آن اقتضا مىكند كه كاملترين دين مُرسَل باشد و تمامى آنچه را كه بايد از دين نفس الامرى به وحى و نقل بيان گردد، شامل شود.[2]
از سوى ديگر،چون اين دين در زمان و مكان خاصى نازل شده و با مخاطبان اوليهى خاصى مواجه بوده، گاه عناصر دينى در آن با توجه به موقعيت ارايه شده است، و اين امر به ويژه در سنت معصومانعليهم السلام و به خصوص در رفتار آنها، بايد مورد توجه قرار گيرد. گنجينهى معارف اسلامى مملوّ از عناصر جهانشمول و موقعيتى است كه از زمان بعثت رسول اكرمصلى الله عليه وآله وسلم تا غيبت كبرى امام زمان )عج( بيان شده است.
تاكنون فقيهان و عالمان دين در برخورد با اين مجموعهى گرانقدر شيوهاى جزءگرايانه و خردنگر را دنبال كردهاند و هر گاه با پرسشى مواجه شدهاند، با مراجعه به آن كوشيدهاند، پاسخى در خور بيابند. در اين روش هيچگاه ارتباط عناصر جهانشمول با يكديگر و رابطهى آنها با عناصر موقعيتى ملحوظ نبوده است. هر چه در دين يافت مىشده، به عنوان امرى ثابت و لايتغير تلقى مىگشته است، مگر آن كه نشانهاى بر خلاف آن يافت شود و در اين صورت به عنوان حكم متغيّر محسوب مىشده و هيچ جستوجويى از حكم، يا احكام ثابتى كه ريشهى آن را تشكيل مىدادهاند، نمىشده است.
اين رويّه باعث شده است تا مباحث اسلامى فاقد نگرش كلان و نظاممند باشند و اجزاء ساختار انديشهى اسلامى، بى هيچ آداب و ترتيبى، بدون تدوين مدوّن، كنار هم قرار گيرند. اين كنار هم آمدن هر چند در نهايت نظمى را پديد آورده، ولى هيچ گاه ترابط منطقى اجزاء و نحوهى تأثير و تأثّر آنها در يكديگر مورد كاوش و دقت نظر واقع نشده است.
از سوى ديگر، به نحوهى پيدايش عناصر موقعيتى در نصوص دينى چندان توجّهى نشده و با تمام آنچه وارد شده، به عنوان حكم ثابت و عنصر جهانشمول برخورد شده است. و اگر در موردى آيات و نشانههاى تاثير موقعيت آشكار و واضح بوده است، آن را عنصرى موقعيتى بر شمرده و به سادگى از كنار آن گذشتهاند، بى آن كه پرسشى از زمينه و ريشهى آن مطرح كنند.
همين عوامل سبب شده تا ما در ارايهى نظامهاى اسلامى در زمينههاى گوناگون، مانند اقتصاد، سياست، و...، ناتوان باشيم و نتوانيم تصوير روشنى از فلسفهى سياسى اسلام، فلسفهى اقتصادى اسلام، ...يا مكتب سياسى اسلام، مكتب اقتصادى اسلام، ...و مباحثى از اين دست عرضه كنيم.
از سوى ديگر، نحوهى تاثير زمان و مكان در عناصر دينى و چگونگى نقش موقعيت در آنها به وضوح تبيين نشده و ارتباط عناصر موقعيتى با عناصر جهانشمول به گونهاى منطقى واضح نشده است.
"نظريهى انديشه مدوّن )نظاممند( در اسلام"يك تئورى براى پاسخ به چنين پرسشهايى بر اساس مبانى مذكور در بحثهاى قبلى است.
منابع مطالعه بيشتر:
1. مهدى هادوى تهرانى، ولايت و ديانت، مؤسسه فرهنگى خانه خرد، قم، چاپ دوم، 1380.
2. مهدى هادوى تهرانى، مبانى كلامى اجتهاد، مؤسسه فرهنگى خانه خرد، قم، چاپ اول، 1377.
3. مهدى هادوى تهرانى، مكتب و نظام اقتصادى اسلام، قم، مؤسسه فرهنگى خانه خرد، چاپ اول، 1378.
پی نوشتها:
[1] شهيد مطهرى مىگويد: براى يك مسلمان ممكن نيست چنين مسئلهاى مطرح باشد كه آيا بعد از پيامبر ما صلى الله عليه وآله، پيامبر ديگرى هم هست يا نيست؟ تصوّر اين كه بعد از پيغمبر ما صلى الله عليه وآله، پيغمبر ديگرى در دنيا بيايد، با ايمان به پيغمبرى اين پيغمبر منافات دارد. )ر.ك: شهيد مطهرى، خاتميت، ص 12).
[2] در روايت از امام صادقعليه السلام نقل شده است: حلال محمد حلال ابداً الى يوم القيامة و حرامه حرام ابداً الى يوم القيامة؛ حلال محمد همواره تا روز قيامت حلال است و حرام او همواره حرام تا روز قيامت حرام است.)ر.ك: الكلينى، الكافى، ج 1، ص 58، حديث 19).
http://farsi.islamquest.net