پرسش :
اهل سنت می بایست چه اصلاحاتی را در خود اعمال کنند و چه عقایدی را بپذیرند تا شیعه شوند؟
پاسخ :
تفاوت اصلی شیعه با سایر مذاهب اسلامی در نوع نگاه و اعتقاد شیعه به مسأله امامت و ولایت اهل بیت پیامبر اکرم (ص) است. در اینجا به پاره ای از اعتقادات شیعه در مسأله امامت اشاره می کنیم:
1. شیعه دوازده امام (ع) را که در احادیث پیامبر اکرم(ص) به اسامی آنان تصریح شده است[1] از هر گونه خطا، نسیان و گناه معصوم می داند.
2. شیعه برای امام معصوم (ع) تمام شوؤن پیامبراکرم (ص) به جز مسأله وحی را قائل است.
3. شیعه امام معصوم (ع) را مرجع دینی (مبین و حافظ دین و مفسر آیات قرآن) می داند.
4. شیعه ، امام معصوم (ع) را دارای ولایت تکوینی و قدرت تصرف در پدیده های عالم می داند.
5. شیعه امام معصوم (ع) را مرجع سیاسی و برترین رهبر در مسائل اجتماعی و دارای شأن قضاوت می داند و اطاعت کامل از او را بر خود واجب می شمارد.
6. شیعه امام معصوم (ع) را در مسائل علمی صرف، عالم ترین افراد می داند.
اما متأسفانه سایر مذاهب اسلامی و از جمله مالکی یا حنفی چنین اعتقادی ندارند و نسبت به اهل بیت و امامان معصوم ما تنها به محبت و اعتقاد به وثاقت آنان اکتفا کرده اند.
7. از ویژگی های تشیع اطاعت و پیروی کامل از امام علی(ع) و اهل بیت (ع) است که از نظر اسلام بسیار اهمیت دارد و در روایات متعددی که اهل تسنن نیز نقل کرده اند، معیار و شرط خداوند در پذیرش اعمال مردم، پذیرش ولایت حضرت امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب (ع) عنوان شده است![2]
8. شیعه، امامت را امری الهی و همه امامان معصوم (ع) را منصوب از طرف پروردگار متعال می داند.
حضرت رسول اکرم (ص) فرموده اند: «نگاه کردن به چهره امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب عبادت، و یاد او عبادت است. و ایمان کسی جز با دوستی با او و بیزاری جستن از دشمنان او پذیرفته نمی شود»[3].
و نیز علمای اهل سنت نقل کرده اند که:
«پیامبر اکرم (ص) فرمودند: یا علی! اگر کسی به اندازه عمر (حضرت) نوح خدا را عبادت کند، و به اندازه کوه احد طلا داشته باشد و در راه خدا انفاق نماید و به اندازه ای عمرش طولانی باشد که بتواند هزار بار پیاده به حج برود، آنگاه در (مکه) بین صفا و مروه مظلومانه کشته شود، ولی، ولایت تو را – ای علی! – نداشته باشد، بوی بهشت به مقام او نخواهد رسید و هرگز وارد بهشت نخواهد شد».[4] آنچه از این روایت برداشت می شود آن است که: «اصلاً، شرط پذیرش ایمان (چه رسد به اعمال عبادی!) داشتن ولایت و برائت است.
اما اینکه منظور از ولایت علی (ع) چیست، باید از موارد استعمال آن در آیات قرآن مجید که در شأن حضرت علی (ع)آمده ،روشن شود ، قرآن می فرماید :« سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پيامبر او و آنها كه ايمان آوردهاند همانها كه نماز را برپا مىدارند، و در حال ركوع، زكات مىدهند. »[5]
شك نيست كه كلمه" ولى" در آيه به معنى دوست و يا ناصر و ياور نيست زيرا ولايت به معنى دوستى و يارى كردن مخصوص كسانى نيست كه نماز مىخوانند، و در حال ركوع زكات مىدهند، بلكه يك حكم عمومى است كه همه ی مسلمانان را در بر مىگيرد، همه مسلمين بايد يكديگر را دوست بدارند و يارى كنند حتى آنهايى كه زكات بر آنها واجب نيست، و اصولا چيزى ندارند كه زكات بدهند، تا چه رسد به اينكه بخواهند در حال ركوع زكاتى بپردازند، آنها هم بايد دوست و يار و ياور يكديگر باشند.
از اينجا روشن مىشود كه منظور از" ولى" در آيه فوق ولايت به معنى سرپرستى و تصرف و رهبرى مادى و معنوى است، بخصوص اينكه اين ولايت در رديف ولايت پيامبر (ص) و ولايت خدا قرار گرفته و هر سه با يك جمله ادا شده است.
در بسيارى از كتب اسلامى و منابع اهل تسنن، روايات متعددى دائر بر اينكه آيه ی فوق در شان على (ع) نازل شده نقل گرديده كه در بعضى از آنها اشاره به مساله ی بخشيدن انگشتر در حال ركوع نيز شده و در بعضى نشده، و تنها به نزول آيه در باره على (ع) قناعت گرديده است.[6]
اگر کسی با نگاه شیعه به مسأله امامت و رهبری بنگرد و اعتقادش به امامت و رهبری ،اعتقاد شیعه باشد مسیر زندگی او دگرگون خواهد شد و مسائل و سؤالات و مشکلات دینی را از هر کسی نمی گیرد و زمام اختیار خود را در مسائل سیاسی به دست هر کسی نمی دهد و همیشه مطیع و پیرو امام معصوم (ع) خواهد بود.
اگر چه پیروان همه مذاهب اسلامی نسبت به حضرت علی (ع) و فرزندان آن حضرت (امامان معصوم) ارادت، محبت و مودت دارند اما ولایت به معنی کامل و دقیقی که مورد نظر قرآن و پیامبر(ص) است تنها در مذهب تشیع جعفری اثنی عشری موجود است و هر مسلمانی وظیفه دارد نزدیک ترین مکتب به قرآن و سنت پیامبر (ص) را انتخاب کند. و اگر اهل سنت هم همین عقیده را بپذیرند یعنی به همان گونه که قرآن و احادیث فرموده اند ولایت و مرجعیت همه جانبه ائمه اطهار را چه مرجعیت علمی و چه مرجعیت سیاسی و دینی و ... قبول نمایند تنها شکافی عمیقی که بین امت اسلامی به وجود آمده است از میان می رود.
چه این که اگر در تاریخ می خوانیم که گروهی از مسلمین قدری شده و گروهی تفویضی[7]، همه به خاطر دوری از ائمه اطهار بوده است والاچنین عقاید باطلی در بین مسلمین رواج نمی یافت و مسلمین چنین دچار تشتت و انحراف نمی شدند.
بنا بر این اگر برادران اهل سنت عقاید و نظرات شیعه را در باره امامت بپذیرند و به آنها اعتقاد و عمل داشته باشند آنان نیز شیعه خواهند بود و بدیهی است که آنان باید ببیند اهل بیت (ع) چه دستوراتی را برای زندگی بیان کردند و از نظر شرعی باید چه دستور فقهی را مبنای عمل خود قرار دهند.
برای اطلاع بیشتر به کتاب شیعه (مذاکرات و مکاتبات پرفسور هانری کربن با علامه سید محمد حسین طباطبایی )مراجعه فرمایید.
پی نوشتها:
[1] بحارالأنوار ج : 36 ص : 362.
[2] مناقب خوارزمی، 19 و 252.
[3] مناقب خوارزمی، 19 و 212؛ کفایة الطالب، گنجی شافعی، 214. «... النظر الی وجه امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب عبادة و ذکره عبادة ولایقبل الله ایمان عبد الا بولایته والبرائة من اعدائه».
[4] "… ثم لم یوالیک یا علی لم یشم رائحة الجنة ولم یدخلها"مناقب، خطیب خوارزمی، مقتل الحسین (ع)، خوارزمی، 1/37.
[5] مائده، 55، "إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ".
[6] تفسير نمونه، ج4، ص: 424و425.
[7] در صدر اسلام ميان اهل سنت در خصوص افعال انسان دو مذهب مشهور وجود داشت گروهى از اين روى كه افعال انسان متعلق ارادهى غير قابل تخلف خدا است، انسان را در افعال خود مجبور مىدانستند و ارزشى براى اختيار و ارادهى انسان نمىديدند، و گروهى انسان را در فعل خود مستقل مىدانستند و آن را متعلق ارادهى خدايى نديده از حكم قَدَر خارج مىشمردند. ولى به حسب تعليم اهل بيت پيامبر صلى الله عليه وآله كه با ظاهر تعليم قرآن مطابقت دارد، انسان در فعل خود مختار است ولى مستقل نيست بلكه خداى متعال از راه اختيار فعل را خواسته است. به عبارت ديگر خداى متعال از راه مجموع اجزاى علت تامه كه يكى از آنها اراده و اختيار انسان مىباشد فعل را خواسته و ضرورت داده است كه در نتيجه، فعل، ضرورى و انسان نيز در آن مختار مىباشد يعنى فعل نسبت به مجموع اجزاى علت خود ضرورى و نسبت به يكى از اجزاى كه انسان باشد اختيارى و ممكن است، طباطبايى سيد محمد حسين، (1348) شيعه در اسلام، ص 79، شركت انتشار؛ كتابهاى مفيد در اين زمينه:
الف- انسانشناسى، محمود رجبى، فصل 5 و 6، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى (ره).
ب- آموزش فلسفه، استاد مصباح يزدى، ج 2، درس 69، سازمان تبليغات اسلامى.
ج- عدل الهى، استاد شهيد مرتضى مطهرى، انتشارات اسلامى.
منبع: http://farsi.islamquest.net
تفاوت اصلی شیعه با سایر مذاهب اسلامی در نوع نگاه و اعتقاد شیعه به مسأله امامت و ولایت اهل بیت پیامبر اکرم (ص) است. در اینجا به پاره ای از اعتقادات شیعه در مسأله امامت اشاره می کنیم:
1. شیعه دوازده امام (ع) را که در احادیث پیامبر اکرم(ص) به اسامی آنان تصریح شده است[1] از هر گونه خطا، نسیان و گناه معصوم می داند.
2. شیعه برای امام معصوم (ع) تمام شوؤن پیامبراکرم (ص) به جز مسأله وحی را قائل است.
3. شیعه امام معصوم (ع) را مرجع دینی (مبین و حافظ دین و مفسر آیات قرآن) می داند.
4. شیعه ، امام معصوم (ع) را دارای ولایت تکوینی و قدرت تصرف در پدیده های عالم می داند.
5. شیعه امام معصوم (ع) را مرجع سیاسی و برترین رهبر در مسائل اجتماعی و دارای شأن قضاوت می داند و اطاعت کامل از او را بر خود واجب می شمارد.
6. شیعه امام معصوم (ع) را در مسائل علمی صرف، عالم ترین افراد می داند.
اما متأسفانه سایر مذاهب اسلامی و از جمله مالکی یا حنفی چنین اعتقادی ندارند و نسبت به اهل بیت و امامان معصوم ما تنها به محبت و اعتقاد به وثاقت آنان اکتفا کرده اند.
7. از ویژگی های تشیع اطاعت و پیروی کامل از امام علی(ع) و اهل بیت (ع) است که از نظر اسلام بسیار اهمیت دارد و در روایات متعددی که اهل تسنن نیز نقل کرده اند، معیار و شرط خداوند در پذیرش اعمال مردم، پذیرش ولایت حضرت امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب (ع) عنوان شده است![2]
8. شیعه، امامت را امری الهی و همه امامان معصوم (ع) را منصوب از طرف پروردگار متعال می داند.
حضرت رسول اکرم (ص) فرموده اند: «نگاه کردن به چهره امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب عبادت، و یاد او عبادت است. و ایمان کسی جز با دوستی با او و بیزاری جستن از دشمنان او پذیرفته نمی شود»[3].
و نیز علمای اهل سنت نقل کرده اند که:
«پیامبر اکرم (ص) فرمودند: یا علی! اگر کسی به اندازه عمر (حضرت) نوح خدا را عبادت کند، و به اندازه کوه احد طلا داشته باشد و در راه خدا انفاق نماید و به اندازه ای عمرش طولانی باشد که بتواند هزار بار پیاده به حج برود، آنگاه در (مکه) بین صفا و مروه مظلومانه کشته شود، ولی، ولایت تو را – ای علی! – نداشته باشد، بوی بهشت به مقام او نخواهد رسید و هرگز وارد بهشت نخواهد شد».[4] آنچه از این روایت برداشت می شود آن است که: «اصلاً، شرط پذیرش ایمان (چه رسد به اعمال عبادی!) داشتن ولایت و برائت است.
اما اینکه منظور از ولایت علی (ع) چیست، باید از موارد استعمال آن در آیات قرآن مجید که در شأن حضرت علی (ع)آمده ،روشن شود ، قرآن می فرماید :« سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پيامبر او و آنها كه ايمان آوردهاند همانها كه نماز را برپا مىدارند، و در حال ركوع، زكات مىدهند. »[5]
شك نيست كه كلمه" ولى" در آيه به معنى دوست و يا ناصر و ياور نيست زيرا ولايت به معنى دوستى و يارى كردن مخصوص كسانى نيست كه نماز مىخوانند، و در حال ركوع زكات مىدهند، بلكه يك حكم عمومى است كه همه ی مسلمانان را در بر مىگيرد، همه مسلمين بايد يكديگر را دوست بدارند و يارى كنند حتى آنهايى كه زكات بر آنها واجب نيست، و اصولا چيزى ندارند كه زكات بدهند، تا چه رسد به اينكه بخواهند در حال ركوع زكاتى بپردازند، آنها هم بايد دوست و يار و ياور يكديگر باشند.
از اينجا روشن مىشود كه منظور از" ولى" در آيه فوق ولايت به معنى سرپرستى و تصرف و رهبرى مادى و معنوى است، بخصوص اينكه اين ولايت در رديف ولايت پيامبر (ص) و ولايت خدا قرار گرفته و هر سه با يك جمله ادا شده است.
در بسيارى از كتب اسلامى و منابع اهل تسنن، روايات متعددى دائر بر اينكه آيه ی فوق در شان على (ع) نازل شده نقل گرديده كه در بعضى از آنها اشاره به مساله ی بخشيدن انگشتر در حال ركوع نيز شده و در بعضى نشده، و تنها به نزول آيه در باره على (ع) قناعت گرديده است.[6]
اگر کسی با نگاه شیعه به مسأله امامت و رهبری بنگرد و اعتقادش به امامت و رهبری ،اعتقاد شیعه باشد مسیر زندگی او دگرگون خواهد شد و مسائل و سؤالات و مشکلات دینی را از هر کسی نمی گیرد و زمام اختیار خود را در مسائل سیاسی به دست هر کسی نمی دهد و همیشه مطیع و پیرو امام معصوم (ع) خواهد بود.
اگر چه پیروان همه مذاهب اسلامی نسبت به حضرت علی (ع) و فرزندان آن حضرت (امامان معصوم) ارادت، محبت و مودت دارند اما ولایت به معنی کامل و دقیقی که مورد نظر قرآن و پیامبر(ص) است تنها در مذهب تشیع جعفری اثنی عشری موجود است و هر مسلمانی وظیفه دارد نزدیک ترین مکتب به قرآن و سنت پیامبر (ص) را انتخاب کند. و اگر اهل سنت هم همین عقیده را بپذیرند یعنی به همان گونه که قرآن و احادیث فرموده اند ولایت و مرجعیت همه جانبه ائمه اطهار را چه مرجعیت علمی و چه مرجعیت سیاسی و دینی و ... قبول نمایند تنها شکافی عمیقی که بین امت اسلامی به وجود آمده است از میان می رود.
چه این که اگر در تاریخ می خوانیم که گروهی از مسلمین قدری شده و گروهی تفویضی[7]، همه به خاطر دوری از ائمه اطهار بوده است والاچنین عقاید باطلی در بین مسلمین رواج نمی یافت و مسلمین چنین دچار تشتت و انحراف نمی شدند.
بنا بر این اگر برادران اهل سنت عقاید و نظرات شیعه را در باره امامت بپذیرند و به آنها اعتقاد و عمل داشته باشند آنان نیز شیعه خواهند بود و بدیهی است که آنان باید ببیند اهل بیت (ع) چه دستوراتی را برای زندگی بیان کردند و از نظر شرعی باید چه دستور فقهی را مبنای عمل خود قرار دهند.
برای اطلاع بیشتر به کتاب شیعه (مذاکرات و مکاتبات پرفسور هانری کربن با علامه سید محمد حسین طباطبایی )مراجعه فرمایید.
پی نوشتها:
[1] بحارالأنوار ج : 36 ص : 362.
[2] مناقب خوارزمی، 19 و 252.
[3] مناقب خوارزمی، 19 و 212؛ کفایة الطالب، گنجی شافعی، 214. «... النظر الی وجه امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب عبادة و ذکره عبادة ولایقبل الله ایمان عبد الا بولایته والبرائة من اعدائه».
[4] "… ثم لم یوالیک یا علی لم یشم رائحة الجنة ولم یدخلها"مناقب، خطیب خوارزمی، مقتل الحسین (ع)، خوارزمی، 1/37.
[5] مائده، 55، "إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ".
[6] تفسير نمونه، ج4، ص: 424و425.
[7] در صدر اسلام ميان اهل سنت در خصوص افعال انسان دو مذهب مشهور وجود داشت گروهى از اين روى كه افعال انسان متعلق ارادهى غير قابل تخلف خدا است، انسان را در افعال خود مجبور مىدانستند و ارزشى براى اختيار و ارادهى انسان نمىديدند، و گروهى انسان را در فعل خود مستقل مىدانستند و آن را متعلق ارادهى خدايى نديده از حكم قَدَر خارج مىشمردند. ولى به حسب تعليم اهل بيت پيامبر صلى الله عليه وآله كه با ظاهر تعليم قرآن مطابقت دارد، انسان در فعل خود مختار است ولى مستقل نيست بلكه خداى متعال از راه اختيار فعل را خواسته است. به عبارت ديگر خداى متعال از راه مجموع اجزاى علت تامه كه يكى از آنها اراده و اختيار انسان مىباشد فعل را خواسته و ضرورت داده است كه در نتيجه، فعل، ضرورى و انسان نيز در آن مختار مىباشد يعنى فعل نسبت به مجموع اجزاى علت خود ضرورى و نسبت به يكى از اجزاى كه انسان باشد اختيارى و ممكن است، طباطبايى سيد محمد حسين، (1348) شيعه در اسلام، ص 79، شركت انتشار؛ كتابهاى مفيد در اين زمينه:
الف- انسانشناسى، محمود رجبى، فصل 5 و 6، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى (ره).
ب- آموزش فلسفه، استاد مصباح يزدى، ج 2، درس 69، سازمان تبليغات اسلامى.
ج- عدل الهى، استاد شهيد مرتضى مطهرى، انتشارات اسلامى.
منبع: http://farsi.islamquest.net