پرسش :
اگر وصى پيامبر (ص) از اوّل معلوم بود، چرا مسئله ی وصايت را پيامبر (ص) به مسئله ی اجابت دعوت، متوقف كرده است؟
پاسخ :
گرچه از نظر شيعه، امامت منصبى است كه از جانب حق تعالى عطا گرديده و به وسيلهى پيامبرش ابلاغ مىشود؛ زيرا امام بايد داراى مقام عصمت باشد و تنها خداوند و پيامبر اوست كه مىدانند چه كسى داراى مقام عصمت است و لياقت مقام عظماى ولايت و امامت را دارد، ولى متوقف بودن آن منصب به حسب ظاهر بر قبول دعوت، عللى داشته كه بعضاً بيان مىشود:
1. پيامبر (ص) اين كار را انجام دادند تا براى مردم اتمام حجّتى باشد و در آينده نگويند چرا ما و يا ديگرى را انتخاب ننمودى و چون افراد حاضر در جلسه- غير از على (ع)- با اختيار خود دعوت حضرت (ص) را اجابت نكردند، جاى هيچ گونه اعتراض باقى نماند.
2. با اين كار برترى و فضيلت حضرت على (ع) بر ديگران ثابت شد و معلوم شد كه در زمان تنهايى پيامبر (ص) و فشار و مخالفت دشمنان، چه كسى داراى چنين شجاعت و جسارتى است كه به طور علنى و آشكار و بدون هيچ گونه واهمه و ترسى حمايت خود را از پيامبر الاهى ابراز مىكند.
3. كار پيامبر (ص)، آماده نمودن جامعه براى دو كار بود تا در آينده و بعد از خود افرادى كه دنبال حقيقت هستند دچار انحراف نشوند: يكى مسئلهى اصل امامت، به دليل اين كه جامعه بدون امام و رهبر محكوم به نابودى و زوال است و ديگرى زمينه سازى در خصوص پذيرش شخص على (ع) بود.
4. براى امّتهاى آينده، علت انتخاب على (ع) به جانشينى - با اين كه حضرت سنّ كمى داشتند - معلوم باشد؛ زيرا گرچه منصب امامت، منصبى الاهى است، اما لازم است علت قانع كنندهاى وجود داشته باشد تا راه هر گونه بهانه براى سرپيچى و مخالفت بسته باشد.
5. اين عمل با مختار بودن انسان در انجام تكليف، سازگارى دارد. چنان كه مذهب شيعه قايل به آن است. در اين ماجرا، هم سران قريش با اختيار اجابت نكردند و هم على (ع) با اختيار دعوت پيامبر (ص) را پذيرفت و گرچه از ابتدا در لوح محفوظ الاهى همهى امور معلوم بوده، ولى اين انسان است كه با اختيار خود زمينهى توفيقات الاهى و هدايت و اضلال را به وجود مىآورد، چنان كه آيات متعددى اشاره دارند كه هدايت و اضلال به جهت كارهايى است كه خود انسان انجام مىدهد و زمينهى آن را در خود ايجاد مىكند.
6. جريان يوم الانذار نشان دهندهى اين است كه جامعه ی اسلامى بر اساس آزادى و انتخاب خود اشخاص است و هيچ جَبْر و ديكتاتورى و تبعيضی وجود ندارد، بلكه اين لياقت اشخاص است كه زمينهى ايجاد قبول مسئوليت را باعث مىشود كه اين لياقت هم بر اساس معيارهاى الاهى است و نه خويشاوندى و نسبت.
منبع: http://farsi.islamquest.net
گرچه از نظر شيعه، امامت منصبى است كه از جانب حق تعالى عطا گرديده و به وسيلهى پيامبرش ابلاغ مىشود؛ زيرا امام بايد داراى مقام عصمت باشد و تنها خداوند و پيامبر اوست كه مىدانند چه كسى داراى مقام عصمت است و لياقت مقام عظماى ولايت و امامت را دارد، ولى متوقف بودن آن منصب به حسب ظاهر بر قبول دعوت، عللى داشته كه بعضاً بيان مىشود:
1. پيامبر (ص) اين كار را انجام دادند تا براى مردم اتمام حجّتى باشد و در آينده نگويند چرا ما و يا ديگرى را انتخاب ننمودى و چون افراد حاضر در جلسه- غير از على (ع)- با اختيار خود دعوت حضرت (ص) را اجابت نكردند، جاى هيچ گونه اعتراض باقى نماند.
2. با اين كار برترى و فضيلت حضرت على (ع) بر ديگران ثابت شد و معلوم شد كه در زمان تنهايى پيامبر (ص) و فشار و مخالفت دشمنان، چه كسى داراى چنين شجاعت و جسارتى است كه به طور علنى و آشكار و بدون هيچ گونه واهمه و ترسى حمايت خود را از پيامبر الاهى ابراز مىكند.
3. كار پيامبر (ص)، آماده نمودن جامعه براى دو كار بود تا در آينده و بعد از خود افرادى كه دنبال حقيقت هستند دچار انحراف نشوند: يكى مسئلهى اصل امامت، به دليل اين كه جامعه بدون امام و رهبر محكوم به نابودى و زوال است و ديگرى زمينه سازى در خصوص پذيرش شخص على (ع) بود.
4. براى امّتهاى آينده، علت انتخاب على (ع) به جانشينى - با اين كه حضرت سنّ كمى داشتند - معلوم باشد؛ زيرا گرچه منصب امامت، منصبى الاهى است، اما لازم است علت قانع كنندهاى وجود داشته باشد تا راه هر گونه بهانه براى سرپيچى و مخالفت بسته باشد.
5. اين عمل با مختار بودن انسان در انجام تكليف، سازگارى دارد. چنان كه مذهب شيعه قايل به آن است. در اين ماجرا، هم سران قريش با اختيار اجابت نكردند و هم على (ع) با اختيار دعوت پيامبر (ص) را پذيرفت و گرچه از ابتدا در لوح محفوظ الاهى همهى امور معلوم بوده، ولى اين انسان است كه با اختيار خود زمينهى توفيقات الاهى و هدايت و اضلال را به وجود مىآورد، چنان كه آيات متعددى اشاره دارند كه هدايت و اضلال به جهت كارهايى است كه خود انسان انجام مىدهد و زمينهى آن را در خود ايجاد مىكند.
6. جريان يوم الانذار نشان دهندهى اين است كه جامعه ی اسلامى بر اساس آزادى و انتخاب خود اشخاص است و هيچ جَبْر و ديكتاتورى و تبعيضی وجود ندارد، بلكه اين لياقت اشخاص است كه زمينهى ايجاد قبول مسئوليت را باعث مىشود كه اين لياقت هم بر اساس معيارهاى الاهى است و نه خويشاوندى و نسبت.
منبع: http://farsi.islamquest.net