چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

اهل سنت مي گويند ضارب فاطمه (سلام الله علیها) عمر ابن هشام مي باشد نه عمر بن خطاب آيا صحيح است ؟


پاسخ :
طبيعى است كه بسيارى از ما به جهت تولد و رشد در محيطى كه فرهنگ تشيع بر آن حاكم است، به اين آييندرآمده‏ايم؛ ليكن اين نقصى بر تشيع و مسلمانى نيست. نقص آن است كه ما بدون گسترش آگاهى‏هاى دينى وژرف‏كاوى در معارف و احكام نورانى اسلام، اندك ميراثى كه از خانواده به ما رسيده است بسنده كنيم و به رشد فكرىو معرفتى خود و جامعه نينديشيم و باورداشت‏هايى را كه در طول تاريخ نياكان ما با جان و دل از آن پاسدارى كرده وبراى ما به ارمغان آورده‏اند، درست نشناسيم و به بسط و گسترش حكيمانه آن نپردازيم. و اگر مقصود اين است كه اساساً فلسفه اسلام و تشيع چيست و چرا از آغاز نياكان ما بدان گرويده و علما ودانشمندان دين از آن حمايت كرده‏اند؟ پاسخش اين است كه دين مبين اسلام، بر اساس ادله قطعيه و روشن، آخرين وكامل‏ترين دين الهى است كه جز آن، دين ديگرى نزد خداوند پذيرفته نيست: و من يبتغ غير الاسلام دينا فلن يُقبلمنه ، (آل عمران، آيه 85) . تشيع نيز چيزى جز پيروى از حقيقت اسلام ناب ـ كه از قرآن و سنت به دست مى‏آيد ـ نيست و فرق اساسى آن باتسنن، آن است كه شيعه، بر اساس رهنمودهاى قرآن و احاديث شريف نبوى ـ كه در كتاب‏هاى فريقين آمده استمجراى وصول به سنت بعد از پيامبر را، اهل بيت عصمت و طهارت مى‏داند؛ ولى ديگران به جاى اهل بيت، سنتخلفا را معتبر مى‏شمارند. به نظر شيعه امامت امتداد نبوت است و متصديان آن از جانب خداوند تعيين مى‏شوند. ازجمله دلايل اين مدعا حديث غدير است. در رابطه با غدير خم، عين واقعه را به نقل از ترجمه الغدير (ج 1، ص 29 - 37) تقديم مى‏داريم. لازم است بدانيدكه اين واقعه و خطبه پيامبر اكرم( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) در آن، مورد اجماع و اتفاق جميع مسلمانان شيعه و سنى است و جايگاه ويژه‏اىدر نصوص دينى و ادبيات و اشعار مسلمانان - اعم از عرب و غير عرب - دارد. در متون اسلامى هيچ روايتى به اندازهاين واقعه به حد فوق تواتر نرسيده است و احدى را ياراى ترديد در آن نيست. در ميان صحابه پيامبر( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) 110 نفر و ازتابعين 89 نفر آن را نقل كرده‏اند و طبقات راوى آن، به 360 نفر رسيده است. شاعران بسيارى نيز اين جريان را به نظمآورده‏اند؛ از جمله: در قرن اول: اميرالمؤمنين(علیه السّلام)، حسان بن ثابت انصارى، قيس بن سعد بن عباده انصارى، عمر و بن عاص بنوائل، محمد بن عبداللّه‏ حميرى. در قرن دوم: كميت بن زياد، سيد اسماعيل بن محمد حميرى، شعيان بن مصعب كوفى. در قرن سوم: ابو تمام حبيب بن اوس طايى، دعبل بن على بن رزين الخزاعى و در قرون بعد ده‏ها نفرديگر. از اهميت اين واقعه، همان بس كه علامه امينى يازده جلد كتاب ارزشمند «الغدير» را پيرامون اين حادثه به نگارشدرآورده است. اكنون اين سؤال رخ مى‏نمايد كه اگر اين واقعه در ميان همه مسلمين، اجماعى و مورد اتفاق است، پساختلاف در چيست؟ اساس اختلاف بر سر همان ماهيت و دلالت اين واقعه است: 1ـ برادران اهل تسنن اظهار مى‏دارند كه اين حادثه عظيم تاريخى و سخنان و تأكيدات پيامبر اكرم( صلّی الله علیه و آله و سلّم )، صرفا بهمعناى لزوم «محبت و دوستى» حضرت على(علیه السّلام) است و هيچ دلالتى بر امامت و زمامدارى و لزوم پيروى از ايشانندارد. دليل آنان نيز آن است كه «ولايت» چند معنا دارد و يكى از معانى آن «دوستى» است. بنابراين تا زمانى كه به اينمعنا قابل حمل است، نمى‏توان به معانى ديگر آن تمسّك جست. 2ـ ديدگاه شيعه اين است كه ماهيت اين حادثه و سخنان پيامبر اكرم( صلّی الله علیه و آله و سلّم )، نصى صريح و قاطع بر امامت و پيشوايىحضرت على(علیه السّلام) است و قراين و شواهد حالى، مقالى و مقامى به گونه‏اى است كه هرگز نمى‏توان آن را تنها به دوستىو محبت تفسير كرد. البته بايد توجه داشته باشيد كه شيعه ادله بى‏شمار ديگرى از قرآن و عقل و سنت بر امامت آنحضرت در دست دارد و اين مسأله يكى از آن ادله مى‏باشد، در عين حال اين رخداد، حجتى قاطع و خلل‏ناپذير استو به هيچ روى نمى‏توان از آن دست برداشت. دلايل و قرائنى كه بر صحّت ديدگاه شيعه گواهى مى‏دهد، عبارتاست: 1ـ معناى ولايت: لغت شناسان و كتاب‏هاى برجسته و ممتاز لغت، كلمه ولايت را به معناى سرپرستى، عهده‏دارى امور، سلطه، استيلا،رهبرى و زمامدارى معنا كرده‏اند. در اين جا معناى اين كلمه را با برخى از مشتقاتش فقط از كتاب‏هاى لغت اهل سنت برايتان نقلمى‏كنيم:- راغب اصفهانى مى‏نويسد: «وِلايت؛ يعنى، يارى كردن. و وَلايت؛ يعنى، زمامدارى و سرپرستى امور و گفته شده است كه وِلايت و وَلايت مانند دِلالت و دَلالت است وحقيقت آن «سرپرستى» است. ولى و مولى نيز در همين معنا به كار مى‏رود»، (المفردات الراغب، ص 570) .- ابن اثير مى‏نويسد: «ولىّ؛ يعنى، ياور... و هر كس امرى را بر عهده گيرد، مولى و ولىّ آن است». سپس خودش مى‏گويد: «و از همين قبيل است حديث «من كنت مولاهفعلى مولاه»... و سخن عمر كه به على(علیه السّلام) گفت: «تو مولاى هر مؤمنى شدى»؛ يعنى، «ولى مؤمنان گشتى»، (النهاية، لابن اثير، ج 5، ص 227) .- صاحب صحاح اللغة مى‏نويسد: «... هر كس سرپرستى امور كسى را به عهده گيرد ولى او است»، (الصحاح فى لغة العرب، ج 6، ص 2528) .- صاحب مقاييس مى‏نويسد: «.. هر كس زمام امر ديگرى را به عهده گيرد «ولىّ او است»، (معجم مقاييس اللغة، ج 6، ص ص 141) . اكنون با اين گفته‏هاى مصرّح ارباب لغت، چگونه مى‏توان «من كنت مولاه فعلىّ(علیه السّلام) مولاه» را به «دوستى» صرف معنا كرد و سرپرستىاجتماعى و زمامدارى را از آن جدا ساخت؟! مگر نه اين است كه «ابن اثير» لغت‏شناس معروف عرب و سنى، خودش تصريح مى‏كند كه كلمه«مولى» در روايت «من كنت مولاه فعلىّ مولاه» از زبان پيامبر( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) و در گفتار عمر در همين معنا به كار رفته است؟ 2ـ خطاب تند و قاطع الهى: آيا اگر حادثه غدير صرفا براى اعلام دوستى حضرت على(علیه السّلام) بود، آن قدر اهميت داشت كه خداوند بهپيامبرش وحى كند، كه اگر آن را ابلاغ نكنى، رسالت الهى را انجام نداده‏اى؟ خداوند مى‏فرمايد: يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك منربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته واللّه‏ يعصمك من الناس ان اللّه‏ لايهدى القوم الكافرين ، (مائده، آيه 67) . آيا اين اخطارشديد اللحن به خوبى نشان نمى‏دهد كه مسأله بالاتر از اين حرف‏ها است؟ البته محبت اميرالمؤمنين(علیه السّلام) جايگاه بسيار بلندى دارد و يكى ازنشانه‏هاى ايمان است؛ ليكن بحث در اين است كه اين خطبه بنا به دلايل ذكر شده، قطعا منحصر به «ولايت محبت» نيست. 3ـ دلدارى خدايى: در آيه ياد شده، خداوند پيامبر را دلدارى داده، مى‏فرمايد: در راستاى اجراى اين مأموريت، خداوند تو را در مقابلتوطئه‏هاى مردم محافظت مى‏كند « واللّه‏ يعصمك من الناس». آيا اين مسأله نشان نمى‏دهد كه اين مأموريت، مسأله مهمى بوده است كه پيامبر( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) بيم آن داشته كه برخى بر اثر هواهاى نفسانى به مقابله برخاسته و توطئه كنند؟ آيا فقط با اعلام دوستى حضرت على(علیه السّلام) جاى چنينخوفى بود؟ 4ـ گزينش مكان: آيا اين كه پيامبر( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) جحفه (مكان جدا شدن و انشعاب مسافران) را انتخاب كردند، تا همگى قبل از انشعاب درسخنرانى آن حضرت حضور داشته باشند و نيز اين كه پيامبر( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) دستور دادند كسانى كه از آن مكان گذشته بودند برگردند، و صبر نمودند تاكسانى هم كه عقب مانده بودند، از راه برسند و... نشانه چيست؟ اين كه دستور دادند كه شاهدان به غايبان اطلاع دهند و اين « نبأ عظيم» را به گوش همگان برسانند، دلالت بر اين ندارد كه مسأله،براى امت اسلامى فوق‏العاده مهم و حياتى است؟ آيا عاقلانه است كه پيشواى بزرگ مسلمانان در آخرين سخنرانى براى جمعيت باشكوهحج‏گزاران و در آن گرماى سوزان، مسافران خسته و كوفته را گرد آورد و با اين تأكيدات، با آنان سخن بگويد و تنها مقصودش اين باشد كهبگويد: «على را دوست داشته باشيد»؟! 5ـ نزول آيه اكمال: اين كه پس از اجراى اين مأموريت، آيه نازل شد كه: اليوم اكملت لكم دينكم و رضيت لكم الاسلام دينا ، (مائده، آيه3) . آيا دلالت بر اين ندارد كه مسأله بالاتر از صرف محبت بوده و آيا فقط با دوستى حضرت على(علیه السّلام) - نه رهبرى و پيشوايى آنحضرت - دين كامل شد و خداوند اسلام را پسنديد؟ اگر مسأله فقط دوستى و مودّت بود، كه در اين رابطه قبلاً آيه‏اى نازل شده و از اين جهت نقصى در دين نبود؛ زيرا آيه: قل لا اسألكمعليه اجرا الا المودة فى القربى ، (شورى، آيه 23)قبلاً نازل گشته بود. پس نتيجه مى‏گيريم كه آيه اكمال، پيام ديگرى را در بردارد. 6ـ چرا پيامبر( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) در آن حادثه، به مسائل اعتقادى استشهاد نموده و در كنار آنها مسأله ولايت را مطرح كردند؟ 7ـ دليل ديگر حديث «ثقلين» است كه پيامبر( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) فرمود: « انّى تارك فيكم الثقلين: كتاب اللّه‏ و عترتى..» در اين جا بايد پرسيد:چرا پيامبر( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) عترت را در كنار قرآن و به عنوان «ثقل اصغر» ذكر نمودند؟ 8ـ چرا پيامبر( صلّی الله علیه و آله و سلّم )فرمودند: قرآن و عترت از يكديگر جدا نمى‏شوند و فرمودند: امت بايد به هر دو چنگ بزنند؟ آيا صرف دوست داشتنقرآن كافى است يا بايد از آن پيروى كرد و آن را امام و پيشواى خود دانست؟ وحدت سياق نشان مى‏دهد كه در مورد اهل بيت(علیه السّلام)، نيز بايدهمين‏گونه رفتار كرد و آنان را سرمشق، الگو و پيشواى عملى خود قرار داد. 9ـ چرا پيامبر( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) به مسأله ايفاى رسالت و سپس به «اولويت» خود بر مؤمنان انگشت مى‏گذارد .
منبع: نرم افزار معمای هستی


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.