پرسش :
معنی «مرضيه» که از اسم های شریف حضرت فاطمه(سلام الله علیها) است، چیست؟ روایاتی که در این زمینه آمده را بیان کنید.
پاسخ :
حضرت فاطمهى زهرا عليهاالسلام نه تنها به مقدرات خداوند راضى بود، بلكه در مقام رضا به حدى رسيده بود كه خداوند نيز از او راضى بود.
فاطمه عليهاالسلام، راضيه بود، يعنى در برابر هر سختى ايستادگى مىكرد و اعتراضى نداشت. «مرضيه» بود، يعنى در اين مقام به درجهاى رسيده بود كه خداوند نيز اعمال او را تأييد مىكرد و از تمامى اعمال او راضى بود. پس فاطمهى زهرا عليهاالسلام مصداق كامل آيهى «يا أيّتها النفس المطمئنة إرجعي إلى ربّك راضية مرضية» مىباشد.
رضايت فاطمهى زهرا عليهاالسلام به شهادت امام حسين عليهاالسلام:
عن عبدالرحمن بن المثنى الهاشمي قال:
«قلت لأبيعبداللَّه عليه السلام: جعلت فداك من أين جاء لولد الحسين، الفضل على ولد الحسن و هما يجريان في شرع واحد؟ فقال: لا أراكم تأخذون به، إنّ جبرئيل عليهاالسلام نزل على محمد صلى اللَّه عليه و آله و ما ولد الحسين عليه السلام بعد فقال له: يولد لك غلام تقتله اُمّتك من بعدك فقال: يا جبرئيل! لا حاجة لي فيه. فخاطبه ثلاثاً ثم دعا عليا عليه السلام فقال له: إنّ جبرئيل يخبرني عن اللَّه عز و جل أنّه يولد لك غلام تقتله اُمّتك من بعدك فقال: لا حاجة لى فيه يا رسولاللَّه! فخاطب عليا عليه السلام ثلاثا ثم قال: إنه يكون فيه و في ولده الامامة والوارثه والخزانة فأرسل الى فاطمة عليهاالسلام: ان اللَّه يبشرك بغلام تقتله امتى من بعدي فقالت فاطمة: ليس لي فيه حاجة يا أبه! فخاطبها ثلاثا ثم أرسل إليها لابد أن يكون فيه الإمامة والوارثة والخزانة. فقالت له: رضيت عن الله عز و جل فعلقت و حملت بالحسين عليه السلام فحملت ستة أشهر ثم وضعته و لم يعش مولود قط لسته أشهر غير الحسين بن على و عيسى بن مريم عليهاالسلام فكفلته امسلمه و كان رسولاللَّه صلى اللَّه عليه و آله يأتيه في كل يوم فيضع لسانه في فم الحسين فيمصه حتى يروى فأنبت اللَّه عز و جل لحمه من لحم رسولاللَّه صلى اللَّه عليه و آله و لم يرضع من فاطمة عليهاالسلام و لا من غيرها لبنا قطّ...، (1)
عبدالرحمن بن المثنى گويد: به امام صادق عليهاالسلام عرض كردم: فدايتان شوم چرا فرزندان امام حسين بر فرزندان امام حسن برترى دارند (فرزندان امام حسين امام قرار گرفتند اما فرزندان امام حسن چنين نشدند) در حالى كه هر دو از يك پدر و مادر هستند.
جبرئيل بر پيامبر نازل شد و گفت: خداوند فرزندى به شما خواهد داد كه امتت پس از شما او را خواهند كشت.
پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم به جبرئيل فرمودند: به چنين فرزندى نياز ندارم و سه مرتبه اين كلام را تكرار فرمودند و سپس اميرالمؤمنين را در جريان اين سخن قرار داد كه جبرئيل از طرف خداوند به او خبر داده است كه پسرى براى تو به دنيا مىآيد، امتم بعد از من او را مىكشند حضرت امير عرضه داشت: اى رسولاللَّه! چنين فرزندى را نمىخواهيم.
سه مرتبه اين كلام را به حضرت اميرعلیه السلام فرمودند و سپس افزودند: امامت و وراثت بايد از طريق فرزندان همين پسر شهيد منتقل گردد پس به دنبال فاطمه فرستاده و به او پيام دادند: خداوند بشارت پسرى را مىدهد كه امتم پس از من او را مىكشند. حضرت فاطمه علیها السلام عرضه داشت: پدر جان! به چنين فرزندى احتياجى ندارم سه مرتبه اين سخن تكرار شد، پس از آن پيامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم به حضرت فاطمه علیها السلام خبر دادند كه امامت و وراثت بايد از طريق همين فرزند منتقل گردد. فاطمهى زهرا عليهاالسلام به پدر گفت: راضى به رضاى خداوند هستم (اگر او چنين مىخواهد، من حرفى ندارم) پس فاطمهى زهرا عليهاالسلام به امام حسين علیه السلام باردار گرديدند و بعد از شش ماه به دنيا آمد (هيچ نوزادى شش ماهه زنده نمانده مگر امام حسين علیه السلام و حضرت عيسى علیه السلام) سرپرستى امام حسين علیه السلام را به امسلمه سپردند. پيامبر صلى اللَّه عليه و آله هر روز مىآمدند و زبان مباركشان را در دهان امام حسين علیه السلام قرار مىدادند و او زبان رسولاللَّه را مىمكيد و تمام وجود امام حسين علیه السلام ، اين گونه رشد كرد اصلاً از مادر خود يا زن ديگرى شير نخورد.
پی نوشت:
1- بحارالانوار، ج 25، ص 254، ر 15 از عللالشرايع.
منبع: www.yazahra.net
حضرت فاطمهى زهرا عليهاالسلام نه تنها به مقدرات خداوند راضى بود، بلكه در مقام رضا به حدى رسيده بود كه خداوند نيز از او راضى بود.
فاطمه عليهاالسلام، راضيه بود، يعنى در برابر هر سختى ايستادگى مىكرد و اعتراضى نداشت. «مرضيه» بود، يعنى در اين مقام به درجهاى رسيده بود كه خداوند نيز اعمال او را تأييد مىكرد و از تمامى اعمال او راضى بود. پس فاطمهى زهرا عليهاالسلام مصداق كامل آيهى «يا أيّتها النفس المطمئنة إرجعي إلى ربّك راضية مرضية» مىباشد.
رضايت فاطمهى زهرا عليهاالسلام به شهادت امام حسين عليهاالسلام:
عن عبدالرحمن بن المثنى الهاشمي قال:
«قلت لأبيعبداللَّه عليه السلام: جعلت فداك من أين جاء لولد الحسين، الفضل على ولد الحسن و هما يجريان في شرع واحد؟ فقال: لا أراكم تأخذون به، إنّ جبرئيل عليهاالسلام نزل على محمد صلى اللَّه عليه و آله و ما ولد الحسين عليه السلام بعد فقال له: يولد لك غلام تقتله اُمّتك من بعدك فقال: يا جبرئيل! لا حاجة لي فيه. فخاطبه ثلاثاً ثم دعا عليا عليه السلام فقال له: إنّ جبرئيل يخبرني عن اللَّه عز و جل أنّه يولد لك غلام تقتله اُمّتك من بعدك فقال: لا حاجة لى فيه يا رسولاللَّه! فخاطب عليا عليه السلام ثلاثا ثم قال: إنه يكون فيه و في ولده الامامة والوارثه والخزانة فأرسل الى فاطمة عليهاالسلام: ان اللَّه يبشرك بغلام تقتله امتى من بعدي فقالت فاطمة: ليس لي فيه حاجة يا أبه! فخاطبها ثلاثا ثم أرسل إليها لابد أن يكون فيه الإمامة والوارثة والخزانة. فقالت له: رضيت عن الله عز و جل فعلقت و حملت بالحسين عليه السلام فحملت ستة أشهر ثم وضعته و لم يعش مولود قط لسته أشهر غير الحسين بن على و عيسى بن مريم عليهاالسلام فكفلته امسلمه و كان رسولاللَّه صلى اللَّه عليه و آله يأتيه في كل يوم فيضع لسانه في فم الحسين فيمصه حتى يروى فأنبت اللَّه عز و جل لحمه من لحم رسولاللَّه صلى اللَّه عليه و آله و لم يرضع من فاطمة عليهاالسلام و لا من غيرها لبنا قطّ...، (1)
عبدالرحمن بن المثنى گويد: به امام صادق عليهاالسلام عرض كردم: فدايتان شوم چرا فرزندان امام حسين بر فرزندان امام حسن برترى دارند (فرزندان امام حسين امام قرار گرفتند اما فرزندان امام حسن چنين نشدند) در حالى كه هر دو از يك پدر و مادر هستند.
جبرئيل بر پيامبر نازل شد و گفت: خداوند فرزندى به شما خواهد داد كه امتت پس از شما او را خواهند كشت.
پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم به جبرئيل فرمودند: به چنين فرزندى نياز ندارم و سه مرتبه اين كلام را تكرار فرمودند و سپس اميرالمؤمنين را در جريان اين سخن قرار داد كه جبرئيل از طرف خداوند به او خبر داده است كه پسرى براى تو به دنيا مىآيد، امتم بعد از من او را مىكشند حضرت امير عرضه داشت: اى رسولاللَّه! چنين فرزندى را نمىخواهيم.
سه مرتبه اين كلام را به حضرت اميرعلیه السلام فرمودند و سپس افزودند: امامت و وراثت بايد از طريق فرزندان همين پسر شهيد منتقل گردد پس به دنبال فاطمه فرستاده و به او پيام دادند: خداوند بشارت پسرى را مىدهد كه امتم پس از من او را مىكشند. حضرت فاطمه علیها السلام عرضه داشت: پدر جان! به چنين فرزندى احتياجى ندارم سه مرتبه اين سخن تكرار شد، پس از آن پيامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم به حضرت فاطمه علیها السلام خبر دادند كه امامت و وراثت بايد از طريق همين فرزند منتقل گردد. فاطمهى زهرا عليهاالسلام به پدر گفت: راضى به رضاى خداوند هستم (اگر او چنين مىخواهد، من حرفى ندارم) پس فاطمهى زهرا عليهاالسلام به امام حسين علیه السلام باردار گرديدند و بعد از شش ماه به دنيا آمد (هيچ نوزادى شش ماهه زنده نمانده مگر امام حسين علیه السلام و حضرت عيسى علیه السلام) سرپرستى امام حسين علیه السلام را به امسلمه سپردند. پيامبر صلى اللَّه عليه و آله هر روز مىآمدند و زبان مباركشان را در دهان امام حسين علیه السلام قرار مىدادند و او زبان رسولاللَّه را مىمكيد و تمام وجود امام حسين علیه السلام ، اين گونه رشد كرد اصلاً از مادر خود يا زن ديگرى شير نخورد.
پی نوشت:
1- بحارالانوار، ج 25، ص 254، ر 15 از عللالشرايع.
منبع: www.yazahra.net