پرسش :
از ديدگاه قرآن و احاديث محور «حُبّ» خداوند چست؟
پاسخ :
در قرآن مجيد پيروي از پيامبر اسلام(ص) محور حبِّ خداست. انسان در صورتي خدا دوست است و به او عشق مي ورزد که از دستورهاي پيامبر اسلام(ص) اطاعت کند: «قُل إِن کُنتم تُحِبّون الله فَاتّبعوني يُحبِبکم الله و يَغفرلکم ذُنوبکم والله غَفورٌ رَحيمٌ»آل عمران/31
علاّمه طباطبايي (قده) مي فرمايند: «آيه بدين معناست که اگر مي خواهيد در بندگي خداوند، بر اساس حبّ واقعي، خالص باشيد از شريعت اسلام که بر اساس حبّ پايه گذاري شده پيروي کنيد؛ حبّ و عشقي که نماد آن اخلاص و اسلام، يعني همان صراط مستقيم خداست؛ صراطي که پويندة آن را به خداوند متعال مي رساند. پس اگر از راه من [پيامبر] با اين ويژگي (ياد شده) پيروي داشته باشيد، حق تعالي شما را دوست مي دارد و به شما عشق مي ورزد. همانا عشق خدا (محبّ) به شما بزرگترين بشارت است. در اين صورت آنچه خواستيد مي يابيد و اين همان چيزي است که محب (خدا) در حبّ خود مي جويد»
(الميزان 3/184)
اکنون به برخي روايات در اين زمينه اشاره مي شود:
1ـ«جاء أعرابي إلي النّبي(ص) فقال يا رسول الله متي السّاعة؟ فقال: ما أعددتَ لها؟ فقال: ما أعددتُ لها کثيرَ صلاةٍ و صيامٍ إلاّ أنّي أحبّ الله و رسوله. فقال له النبّي(ص): المرء مع من أحبّ. قال أنس: فما رأيتُ المسلمين فرحوا بشيء بعد الإسلام فرحهم بذلک؛ (محجة البيضاء 8/6؛ بحار 27/85) انس گويد: مردي صحرا نشين از پيامبر اسلام(ص) پرسيد: قيامت کي برپا مي شود و رستاخيز چه روزي است؟ پيامبر(ص) فرمودند: براي آن روز چه ذخيره کردەاي؟ گفت: نماز و روزة فراواني ندارم، ولي خدا و پيامبرش را دوست مي دارم. پيامبر(ص) فرمودند: انسان با محبوبش محشور مي شود. انس مي گويد: مسلمانان را نديدم پس از رهايي از جاهليّت و نيل به اسلام به چيزي به اين اندازه خرسند شده باشند؛ زيرا لقاي الهي مهمّ ترين آرمان و بهترين آرزوست. اگر با محبت خدا بتوان به حضور وي بار يافت چنين مطلبي کاملاً مسرّت بخش خواهد بود.
2ـ پيامبر اکرم(ص) مي فرمايند:
«أحبّوا الله لما يغذوکم به مِن نعمه و أحبّوني لحبّ الله عزّوجلّ و أحبّوا أهل بيتي لحُبّي؛ (بحار 27/76) خدا را دوست بداريد؛ زيرا غذاي جسم و جان و نيز حيات شما را تأمين مي کند، و براي رضاي خدا به من علاقمند، باشيد؛ زيرا من مجراي فيض او هستم و به اهل بيت من به سبب دوستي من علاقمند باشيد؛ زيرا رابط ميان من و شما هستند».
3ـ امير المؤمنين (ع) مي فرمايند: مردي از انصار به حضورپيامبر شرفياب شد و گفت:
«ما أستطيع فراقک يا رسول الله و إنّي لأدخل منزلي فأذکرک فأترک ضيعتي و أقبل حتّي أنظر إليک حبّاً لک، فذکرتُ إذا کان يومَ القيامة فأدخلتَ الجنّة فرفعتَ في أعلي عليّين، فکيف لي بک يا نبي الله؟ فنزل: «ومن يُطع الله والرّسول فأُولئک مع الّذين أنعم الله عليهم من النّبيّين و الصّديقين و الشُّهداء و الصّالحين و حَسُن أُولئک رَفيقاً»؛نساء/69؛ (درّ المنثور 2/588؛ الميزان 4/413)؛ من طاقت هجران شما را ندارم. چون وارد منزل مي شوم به ياد شما مي افتم و دست از کار مي کشم و به شما رو مي آورم تا به زيارت شما نايل آيم. اين بر اثر آن است که شما را دوست دارم. اکنون به اين فکر افتادم که روز قيامت که شما وارد بهشت شده و به اعلي عليّين عروج کرديد من چه کنم؟ آنگاه اين آيه نازل شد: آنان که خدا و رسول را پيروي کنند البته با کساني خواهند بود که خداوند دربارة آنان لطف و عنايت کامل کرده، يعني با پيامبران، صديقان، شهيدان و نيکوکاران محشور خواهند شد و اينان در بهشت چه نيکو رفيقاني هستند».
4ـ رسول خدا(ص) فرمودند:
«من رزقه الله حبّ الأئمة من أهل بيتي فقد أصاب خير الدّنيا و الآخرة. فلا يشکّنّ أحدٌ أنّه في الجنّة فإنّ في حبّ أهل بيتي عشرين خصلة: عشر منها في الدّنيا و عشر في الآخرة.
أمّا في الدّنيا: فالزّهد، والحرص علي العمل، والورع في الدّين، والرّغبة في العبادة، والتّوبة قبل الموت، والنّشاط في قيام اللّيل، واليأس ممّا في أيدي النّاس، و الحفظ لأمر الله و نهيه عزّوجلّ، والتّاسعة بغض الدّنيا والعاشرة السخاء.
و أمّا في الآخرة: فلا ينشر له ديوان، و لا ينصب له ميزان، و يعطي کتابه بيمينه، و يکتب له برائة من النّار، و يبيض وجهه، و يکسي من حلل الجنّة، و يشفع في مأة من أهل بيته و ينظر الله إليه عزّوجلّ بالرّحمة، يتوّج من تيجان الجنّة، و العاشرة يدخل الجنّة بغير حساب، فطوبي لمحبّي أهل بيتي؛(بحار 27/78) کسي که خداوند متعال دوستي پيشوايان از اهل بيت مرا نصيب او گرداند، همانا به خير دنيا و آخرت نايل آمده است. کسي شکّ نداشته باشد که چنين شخصي در بهشت است. همانا در دوستي اهل بيت من بيست ويژگي است که ده تاي آن در دنيا و ده تاي آن در آخرت است مي باشد. اما در دنيا: زهد، حرص بر کردار شايسته، پارسايي در دين، شوق و رغبت در عبادت، توبه پيش از مرگ، شور و نشاط در پرداختن به نماز شب، آيس و نا اميد بودن از مالي که در دست مردم است، پاسداري از امر و نهي خداي عزّوجلّ، بغض دنيا و سخاوت است. اما آنچه در آخرت است: نامة اعمال او را براي قرائت نمي گشايند، ميزاني براي کردار او بر پا نمي گردانند، نامه اعمال او به دست راست وي داده مي شود، براي او برائت از آتش جهنّم نوشته مي شود، چهرەاش نوراني است، از پوشاک بهشتي به او مي پوشانند، در خاندان خود شفيع صد نفر مي گردد، خداي عزّوجلّ نگاه رحمت و لطف به او مي افکند، تاجي از تاجهاي بهشتي بر سرش نهاده مي شود، و بدون حساب وارد بهشت مي گردد. خوشا به حال دوست داران اهل بيت من».
سرّ تأثير چنين دوستي اين است که اين محبّت صبغة الهي دارد اوّلاً و هر چه از وجه اللهي برخوردار بود سهمي از بقا دارد: «ما عندکم ينفد وما عند الله باق» نحل/96 و اگر محبّتي داراي اين ويژەگي الهي نبود نمي ماند.
بنابراين، دوستان دنيوي چه بسا در آخرت دشمن يکديگر گردند: «الأخلاّءُ يومئذٍ بعضهم لبعض عدوّ إلاّ المتّقين؛ V}زخرف/67 در آن روز دوستان کنوني همه با هم دشمنند به جز پارسايان. قيامت روز ظهور دوستيها و دشمنيهاي راستين است».1
پی نوشت:
1. آيت الله جوادي آملي،تفسير موضوعي قرآن ج 4 (معاد در قرآن)
منبع: www.payambarazam.ir
در قرآن مجيد پيروي از پيامبر اسلام(ص) محور حبِّ خداست. انسان در صورتي خدا دوست است و به او عشق مي ورزد که از دستورهاي پيامبر اسلام(ص) اطاعت کند: «قُل إِن کُنتم تُحِبّون الله فَاتّبعوني يُحبِبکم الله و يَغفرلکم ذُنوبکم والله غَفورٌ رَحيمٌ»آل عمران/31
علاّمه طباطبايي (قده) مي فرمايند: «آيه بدين معناست که اگر مي خواهيد در بندگي خداوند، بر اساس حبّ واقعي، خالص باشيد از شريعت اسلام که بر اساس حبّ پايه گذاري شده پيروي کنيد؛ حبّ و عشقي که نماد آن اخلاص و اسلام، يعني همان صراط مستقيم خداست؛ صراطي که پويندة آن را به خداوند متعال مي رساند. پس اگر از راه من [پيامبر] با اين ويژگي (ياد شده) پيروي داشته باشيد، حق تعالي شما را دوست مي دارد و به شما عشق مي ورزد. همانا عشق خدا (محبّ) به شما بزرگترين بشارت است. در اين صورت آنچه خواستيد مي يابيد و اين همان چيزي است که محب (خدا) در حبّ خود مي جويد»
(الميزان 3/184)
اکنون به برخي روايات در اين زمينه اشاره مي شود:
1ـ«جاء أعرابي إلي النّبي(ص) فقال يا رسول الله متي السّاعة؟ فقال: ما أعددتَ لها؟ فقال: ما أعددتُ لها کثيرَ صلاةٍ و صيامٍ إلاّ أنّي أحبّ الله و رسوله. فقال له النبّي(ص): المرء مع من أحبّ. قال أنس: فما رأيتُ المسلمين فرحوا بشيء بعد الإسلام فرحهم بذلک؛ (محجة البيضاء 8/6؛ بحار 27/85) انس گويد: مردي صحرا نشين از پيامبر اسلام(ص) پرسيد: قيامت کي برپا مي شود و رستاخيز چه روزي است؟ پيامبر(ص) فرمودند: براي آن روز چه ذخيره کردەاي؟ گفت: نماز و روزة فراواني ندارم، ولي خدا و پيامبرش را دوست مي دارم. پيامبر(ص) فرمودند: انسان با محبوبش محشور مي شود. انس مي گويد: مسلمانان را نديدم پس از رهايي از جاهليّت و نيل به اسلام به چيزي به اين اندازه خرسند شده باشند؛ زيرا لقاي الهي مهمّ ترين آرمان و بهترين آرزوست. اگر با محبت خدا بتوان به حضور وي بار يافت چنين مطلبي کاملاً مسرّت بخش خواهد بود.
2ـ پيامبر اکرم(ص) مي فرمايند:
«أحبّوا الله لما يغذوکم به مِن نعمه و أحبّوني لحبّ الله عزّوجلّ و أحبّوا أهل بيتي لحُبّي؛ (بحار 27/76) خدا را دوست بداريد؛ زيرا غذاي جسم و جان و نيز حيات شما را تأمين مي کند، و براي رضاي خدا به من علاقمند، باشيد؛ زيرا من مجراي فيض او هستم و به اهل بيت من به سبب دوستي من علاقمند باشيد؛ زيرا رابط ميان من و شما هستند».
3ـ امير المؤمنين (ع) مي فرمايند: مردي از انصار به حضورپيامبر شرفياب شد و گفت:
«ما أستطيع فراقک يا رسول الله و إنّي لأدخل منزلي فأذکرک فأترک ضيعتي و أقبل حتّي أنظر إليک حبّاً لک، فذکرتُ إذا کان يومَ القيامة فأدخلتَ الجنّة فرفعتَ في أعلي عليّين، فکيف لي بک يا نبي الله؟ فنزل: «ومن يُطع الله والرّسول فأُولئک مع الّذين أنعم الله عليهم من النّبيّين و الصّديقين و الشُّهداء و الصّالحين و حَسُن أُولئک رَفيقاً»؛نساء/69؛ (درّ المنثور 2/588؛ الميزان 4/413)؛ من طاقت هجران شما را ندارم. چون وارد منزل مي شوم به ياد شما مي افتم و دست از کار مي کشم و به شما رو مي آورم تا به زيارت شما نايل آيم. اين بر اثر آن است که شما را دوست دارم. اکنون به اين فکر افتادم که روز قيامت که شما وارد بهشت شده و به اعلي عليّين عروج کرديد من چه کنم؟ آنگاه اين آيه نازل شد: آنان که خدا و رسول را پيروي کنند البته با کساني خواهند بود که خداوند دربارة آنان لطف و عنايت کامل کرده، يعني با پيامبران، صديقان، شهيدان و نيکوکاران محشور خواهند شد و اينان در بهشت چه نيکو رفيقاني هستند».
4ـ رسول خدا(ص) فرمودند:
«من رزقه الله حبّ الأئمة من أهل بيتي فقد أصاب خير الدّنيا و الآخرة. فلا يشکّنّ أحدٌ أنّه في الجنّة فإنّ في حبّ أهل بيتي عشرين خصلة: عشر منها في الدّنيا و عشر في الآخرة.
أمّا في الدّنيا: فالزّهد، والحرص علي العمل، والورع في الدّين، والرّغبة في العبادة، والتّوبة قبل الموت، والنّشاط في قيام اللّيل، واليأس ممّا في أيدي النّاس، و الحفظ لأمر الله و نهيه عزّوجلّ، والتّاسعة بغض الدّنيا والعاشرة السخاء.
و أمّا في الآخرة: فلا ينشر له ديوان، و لا ينصب له ميزان، و يعطي کتابه بيمينه، و يکتب له برائة من النّار، و يبيض وجهه، و يکسي من حلل الجنّة، و يشفع في مأة من أهل بيته و ينظر الله إليه عزّوجلّ بالرّحمة، يتوّج من تيجان الجنّة، و العاشرة يدخل الجنّة بغير حساب، فطوبي لمحبّي أهل بيتي؛(بحار 27/78) کسي که خداوند متعال دوستي پيشوايان از اهل بيت مرا نصيب او گرداند، همانا به خير دنيا و آخرت نايل آمده است. کسي شکّ نداشته باشد که چنين شخصي در بهشت است. همانا در دوستي اهل بيت من بيست ويژگي است که ده تاي آن در دنيا و ده تاي آن در آخرت است مي باشد. اما در دنيا: زهد، حرص بر کردار شايسته، پارسايي در دين، شوق و رغبت در عبادت، توبه پيش از مرگ، شور و نشاط در پرداختن به نماز شب، آيس و نا اميد بودن از مالي که در دست مردم است، پاسداري از امر و نهي خداي عزّوجلّ، بغض دنيا و سخاوت است. اما آنچه در آخرت است: نامة اعمال او را براي قرائت نمي گشايند، ميزاني براي کردار او بر پا نمي گردانند، نامه اعمال او به دست راست وي داده مي شود، براي او برائت از آتش جهنّم نوشته مي شود، چهرەاش نوراني است، از پوشاک بهشتي به او مي پوشانند، در خاندان خود شفيع صد نفر مي گردد، خداي عزّوجلّ نگاه رحمت و لطف به او مي افکند، تاجي از تاجهاي بهشتي بر سرش نهاده مي شود، و بدون حساب وارد بهشت مي گردد. خوشا به حال دوست داران اهل بيت من».
سرّ تأثير چنين دوستي اين است که اين محبّت صبغة الهي دارد اوّلاً و هر چه از وجه اللهي برخوردار بود سهمي از بقا دارد: «ما عندکم ينفد وما عند الله باق» نحل/96 و اگر محبّتي داراي اين ويژەگي الهي نبود نمي ماند.
بنابراين، دوستان دنيوي چه بسا در آخرت دشمن يکديگر گردند: «الأخلاّءُ يومئذٍ بعضهم لبعض عدوّ إلاّ المتّقين؛ V}زخرف/67 در آن روز دوستان کنوني همه با هم دشمنند به جز پارسايان. قيامت روز ظهور دوستيها و دشمنيهاي راستين است».1
پی نوشت:
1. آيت الله جوادي آملي،تفسير موضوعي قرآن ج 4 (معاد در قرآن)
منبع: www.payambarazam.ir