پرسش :
چرا در اوايل سوره يوسف، صفت غفلت به پيامبراکرم(ص) نسبت داده شده است؟
پاسخ :
غفلت در اين جا به معناى رايج آن. يعنى عدم التفات به مبدأ و معاد نيست. بلكه اين سخن در ذيل آيه سوم سوره يوسف اشاره به موردى است كه در صدر همين آيه بيان شده و به اصطلاح قرينه متصله دارد بر اين كه مراد از آن عدم آگاهى پيامبر(ص) از قصص نيكوى وحى شده است پيش از آن كه خداوند آنها را براى پيامبر(ص) باز گويد. از اين مطلب دو نكته مهم استفاده مىشود: يكى آن كه اين حكايات پيش از نزول قرآن در جامعه يا در كتابهاى دينى پيشين مطرح نبوده تا نا باوران بر پيامبر(ص) خرده گيرند كه آنها را از افواه مردم گرفته يا از متون پيشين اقتباس نموده است. دوم آن كه علم پيامبر (ص) از ناحيه خداوند است و تا پروردگار عالم چيزى را بر آن حضرت از طريق وحى يا الهام فرو نفرستد و فيض خودش را بر آن حضرت نبارد او را دانشى به اين امور نتواند بود. به عبارت ديگر علم الهى مطلق و ذاتى است و علم پيامبر افاضى و از ناحيه خداوند سبحان و مقدر به تقدير اوست.
www.payambarazam.ir
غفلت در اين جا به معناى رايج آن. يعنى عدم التفات به مبدأ و معاد نيست. بلكه اين سخن در ذيل آيه سوم سوره يوسف اشاره به موردى است كه در صدر همين آيه بيان شده و به اصطلاح قرينه متصله دارد بر اين كه مراد از آن عدم آگاهى پيامبر(ص) از قصص نيكوى وحى شده است پيش از آن كه خداوند آنها را براى پيامبر(ص) باز گويد. از اين مطلب دو نكته مهم استفاده مىشود: يكى آن كه اين حكايات پيش از نزول قرآن در جامعه يا در كتابهاى دينى پيشين مطرح نبوده تا نا باوران بر پيامبر(ص) خرده گيرند كه آنها را از افواه مردم گرفته يا از متون پيشين اقتباس نموده است. دوم آن كه علم پيامبر (ص) از ناحيه خداوند است و تا پروردگار عالم چيزى را بر آن حضرت از طريق وحى يا الهام فرو نفرستد و فيض خودش را بر آن حضرت نبارد او را دانشى به اين امور نتواند بود. به عبارت ديگر علم الهى مطلق و ذاتى است و علم پيامبر افاضى و از ناحيه خداوند سبحان و مقدر به تقدير اوست.
www.payambarazam.ir