پرسش :
آيا پيامبران در دوره كودكى نيز از عصمت برخوردارند؟ چرا؟
پاسخ :
عصمت پيامبران و ائمه(ع) - در يك كلام معصومان(ع) - از ابتداى تولد و حتى در رحم مادر است. خداوند متعال از آن جا كه مىدانست عدهاى از بندگانش به اختيار خويش - هر چند با استعدادى در سطح ساير افراد - بيش از ديگران و در بالاترين حد ممكن، از استعداد خود بهرهبردارى مىكنند؛ تفضلاً اين پاداش و موهبت ويژه را به آنان عطا فرمود و آنان را از علم و ارادهاى برخوردار ساخت كه به واسطه آن به «مصونيت كامل و مطلق» برسند. بايد توجّه داشت كه اعطاى اين موهبت، معلول شايستگىهاى آنان است؛ نه محصول استعداد جبرى ايشان. چنان كه در دعاى ندبه مىخوانيم:
«اللهم لك الحمد على ماجرى... لنفسك و دينك... بعد ان شرطت عليهم الزهد فى درجات هذهالدنيا الدنية و زخرفها و زبرجها فشرطوا لك ذلك و علمت منهم الوفاء به فقبلتهم و قربتهم و قدمت لهم الذكر العلىّ والثناء الجلى واهبطت عليهم ملائكتك و كرمتهم بوحيك و رفدتهم بعلمك و جعلتهم الذريعة اليك...»؛ «خدايا براى توست حمد بر... تو با آنان شرط نمودى كه نسبت به زينتها و منزلتهاى دنيوى بىاعتنا باشند [و جز به مقام قرب تو نينديشند ]و آنها نيز اين شرط را پذيرفتند و چون مىدانستى به اين شرط عمل خواهند كرد، آنان را پذيرفتى و مقرّب خويش ساختى و [به جهت همين شايستگى]... فرشتگان را بر آنان نازل فرمودى و با وحى خود ايشان را گرامى داشتى و از خوان علم بىكران خويش بهرهها دادى».
با توجه به تحليل «اصل عصمت»، مىتوان دليل و چرايى عصمت در دوران كودكى معصومان را به دو وجه تقرير كرد:
1. عصمت پاداشى:
عصمت در طفوليت، به عنوان پاداشى براى عصمت اختيارى در بزرگسالى است؛ يعنى، وقتى خداوند متعال مىداند كه فردى در آينده زندگى خود، چه مسيرى را انتخاب مىكند؛ به ميزان حسن انتخاب او و تلاش مداوم آيندهاش، وى را از نخستين روز زندگى، مورد لطف و عنايت قرار مىدهد و از لغزشها مصون مىدارد.
2.زمان تكليف معصومان(ع):
ملاك عصمت «علم و اراده» است و نيز عصمت نگا: محمدمحمدى رىشهرى، فلسفه وحى و نبوت، دفترتبليغات اسلامى، قم:1366 ش، ص220.، متفرع بر شأنيت و لياقت تكليف و مسؤوليتپذيرى است و اين هر دو در طفوليت وجود ندارد. اما اين مسأله عموميت ندارد؛ چرا كه علم و اراده، هم در زمان طفوليت هست وهم در زمان بزرگسالى؛ هر چند از لحاظ شدّت و ضعف متفاوت باشند. همچنين زمان تكليف و مسؤوليتپذيرى، نسبت به انسانهاى مختلف متفاوت است؛ چنان كه حضرت عيسى(ع) در زمان نوزادى مىفرمايد: «قال انى عبدالله آتانى الكتاب وجعلنى نبيّا...»؛ «[كودك (حضرت عيسى)]گفت: منم بنده خدا، به من كتاب داده و مرا پيامبر قراردادهاست». مريم (19)، آيه 30.
يا درباره يحيى(ع) مىفرمايد: «يا يحيى خذالكتاب بقوة و ءاتيناه الحكم صبياً»؛ «اى يحيى! كتاب [خدا] را به جد و جهد بگير و از كودكى به او نبوت داديم».
همچنين براساس نصوص دينى همان، آيه 12. و شواهد مسلّم تاريخى، عدهاى از ائمه(ع) در سنين كودكى و نوجوانى به مقام والاى امامت نايل آمدند. امام جواد(ع) در هفت يا نه سالگى، امام هادى(ع) در هشت يا نه سالگى و امام زمان(عج) در چهار يا پنجسالگى. شيخ مفيد، ارشاد، موسسه الاعلمى للمطبوعات، چاپ سوم، 1399ق ، صص319-317 و 327-366.
بنابراين هر چند عصمت، متفرع بر تكليف است؛ اما زمان خاصى نمىتوان براى آن تعيين كرد؛ بلكه زمان تكليف در انسانها، متفاوت است و آن گونه كه از شواهد ياد شده به دست آمد، برخى از آدميان در سنين طفوليت، مكلّف و عهدهدار مقامات و مسؤوليتهايى مىشوند و چون ائمه(ع) و برخى، از ابتدا چنين بودند، از عصمت در طفوليت نيز برخوردار بودند.
آیت الله محمد تقى مصباح يزدى، راهنماشناسى، اميركبير، تهران: 1375 ش، ص 673.
www.payambarazam.ir
عصمت پيامبران و ائمه(ع) - در يك كلام معصومان(ع) - از ابتداى تولد و حتى در رحم مادر است. خداوند متعال از آن جا كه مىدانست عدهاى از بندگانش به اختيار خويش - هر چند با استعدادى در سطح ساير افراد - بيش از ديگران و در بالاترين حد ممكن، از استعداد خود بهرهبردارى مىكنند؛ تفضلاً اين پاداش و موهبت ويژه را به آنان عطا فرمود و آنان را از علم و ارادهاى برخوردار ساخت كه به واسطه آن به «مصونيت كامل و مطلق» برسند. بايد توجّه داشت كه اعطاى اين موهبت، معلول شايستگىهاى آنان است؛ نه محصول استعداد جبرى ايشان. چنان كه در دعاى ندبه مىخوانيم:
«اللهم لك الحمد على ماجرى... لنفسك و دينك... بعد ان شرطت عليهم الزهد فى درجات هذهالدنيا الدنية و زخرفها و زبرجها فشرطوا لك ذلك و علمت منهم الوفاء به فقبلتهم و قربتهم و قدمت لهم الذكر العلىّ والثناء الجلى واهبطت عليهم ملائكتك و كرمتهم بوحيك و رفدتهم بعلمك و جعلتهم الذريعة اليك...»؛ «خدايا براى توست حمد بر... تو با آنان شرط نمودى كه نسبت به زينتها و منزلتهاى دنيوى بىاعتنا باشند [و جز به مقام قرب تو نينديشند ]و آنها نيز اين شرط را پذيرفتند و چون مىدانستى به اين شرط عمل خواهند كرد، آنان را پذيرفتى و مقرّب خويش ساختى و [به جهت همين شايستگى]... فرشتگان را بر آنان نازل فرمودى و با وحى خود ايشان را گرامى داشتى و از خوان علم بىكران خويش بهرهها دادى».
با توجه به تحليل «اصل عصمت»، مىتوان دليل و چرايى عصمت در دوران كودكى معصومان را به دو وجه تقرير كرد:
1. عصمت پاداشى:
عصمت در طفوليت، به عنوان پاداشى براى عصمت اختيارى در بزرگسالى است؛ يعنى، وقتى خداوند متعال مىداند كه فردى در آينده زندگى خود، چه مسيرى را انتخاب مىكند؛ به ميزان حسن انتخاب او و تلاش مداوم آيندهاش، وى را از نخستين روز زندگى، مورد لطف و عنايت قرار مىدهد و از لغزشها مصون مىدارد.
2.زمان تكليف معصومان(ع):
ملاك عصمت «علم و اراده» است و نيز عصمت نگا: محمدمحمدى رىشهرى، فلسفه وحى و نبوت، دفترتبليغات اسلامى، قم:1366 ش، ص220.، متفرع بر شأنيت و لياقت تكليف و مسؤوليتپذيرى است و اين هر دو در طفوليت وجود ندارد. اما اين مسأله عموميت ندارد؛ چرا كه علم و اراده، هم در زمان طفوليت هست وهم در زمان بزرگسالى؛ هر چند از لحاظ شدّت و ضعف متفاوت باشند. همچنين زمان تكليف و مسؤوليتپذيرى، نسبت به انسانهاى مختلف متفاوت است؛ چنان كه حضرت عيسى(ع) در زمان نوزادى مىفرمايد: «قال انى عبدالله آتانى الكتاب وجعلنى نبيّا...»؛ «[كودك (حضرت عيسى)]گفت: منم بنده خدا، به من كتاب داده و مرا پيامبر قراردادهاست». مريم (19)، آيه 30.
يا درباره يحيى(ع) مىفرمايد: «يا يحيى خذالكتاب بقوة و ءاتيناه الحكم صبياً»؛ «اى يحيى! كتاب [خدا] را به جد و جهد بگير و از كودكى به او نبوت داديم».
همچنين براساس نصوص دينى همان، آيه 12. و شواهد مسلّم تاريخى، عدهاى از ائمه(ع) در سنين كودكى و نوجوانى به مقام والاى امامت نايل آمدند. امام جواد(ع) در هفت يا نه سالگى، امام هادى(ع) در هشت يا نه سالگى و امام زمان(عج) در چهار يا پنجسالگى. شيخ مفيد، ارشاد، موسسه الاعلمى للمطبوعات، چاپ سوم، 1399ق ، صص319-317 و 327-366.
بنابراين هر چند عصمت، متفرع بر تكليف است؛ اما زمان خاصى نمىتوان براى آن تعيين كرد؛ بلكه زمان تكليف در انسانها، متفاوت است و آن گونه كه از شواهد ياد شده به دست آمد، برخى از آدميان در سنين طفوليت، مكلّف و عهدهدار مقامات و مسؤوليتهايى مىشوند و چون ائمه(ع) و برخى، از ابتدا چنين بودند، از عصمت در طفوليت نيز برخوردار بودند.
آیت الله محمد تقى مصباح يزدى، راهنماشناسى، اميركبير، تهران: 1375 ش، ص 673.
www.payambarazam.ir