پرسش :
روح اصلي تعليمات انبياء درباره اصول ديني چيست؟
پاسخ :
روح تعليمات انبيا درباره اصول دين, همان توجه دادن به فطرت انساني است و بدين جهت رسالت جهان شمول پيامبر خاتم نيز توجه دادن به فطرت است, چنان كه فرمود: «فذكر إنما أنت مذكر لست عليهم بمصيطر» غاشيه/21 و 22 . [تو بر اينها سيطره و سلطه نداري, تو فقط به آنها تذكر مي دهي.]
منظور از اين حصر, آن است كه اگر چه پيامبر از آن جهت كه رسول است, سمتي جز ابلاغ ندارد. چنان كه فرمود: «ما علي الرسول إلا البلاغ» مائده/99 . و هرگز مسئول پذيرش و عدم پذيرش مردم نخواهد بود. اما اين ابلاغ گاهي ابتدايي است كه همان تعليم است و گاهي جنبه يادآوري مجدد دارد كه تذكره ناميده مي شود. رسول خدا هم چنان كه معلم اول است مذكر اول هم, هست و لذا رسالت خاتم انبيا(ص) تذكره است.
بنابراين اعتقاد به حق و ايمان به مبدأ و معاد و وحي در نهاد و نهان همه انسان ها نهاده و تعبيه شده و وحي الهي چيزي را از بيرون بر آنان تحميل نمي كند و اگر تحميل بود و از خارج به آنان تعليم مي شد, خداوند پيامبر الهي را مذكر نمي خواند, بلكه او را منحصرا معلم معرفي مي كرد و مي گفت: «إنما أنت معلم» [تو فقط معلمي.] اما مي بينيم او رامذكر معرفي مي كند و مي فرمايد: كار تو فقط تذكر و يادآوري است.
با ملاحظه دو اصل ياد شده, يعني جهان شمول بودن رسالت پيامبر اسلام و تذكره بودن آن, استفاده مي شود كه اعتقاد به اصول و معارف اوليه دين در نهان هر بشري هست. اعتقاد به خدا و ا شتياق به معاد و قيامت و جهان ابد و اشتياق به رابطه بين خلق و خالق, به نام وحي و نبوت و رسالت و پيك الهي در نهان انسان سرشته و تعبيه شده است, گرچه جزئيات دين ممكن است در درون و نهاد انسان نباشد؛ لذا پيامبر اكرم(ص) راجع به خطوط كلي دين, نه منهاج و شريعت جزيي, فرمود: «كل مولود يولد علي الفطره؛ هر انساني بر فطرت آفريده مي شود.» (بحارالانوار 3/279 و 281.)
آيت الله جوادي آملي،تفسير موضوعي قرآن ج 12 (فطرت در قرآن)
www.payambarazam.ir
روح تعليمات انبيا درباره اصول دين, همان توجه دادن به فطرت انساني است و بدين جهت رسالت جهان شمول پيامبر خاتم نيز توجه دادن به فطرت است, چنان كه فرمود: «فذكر إنما أنت مذكر لست عليهم بمصيطر» غاشيه/21 و 22 . [تو بر اينها سيطره و سلطه نداري, تو فقط به آنها تذكر مي دهي.]
منظور از اين حصر, آن است كه اگر چه پيامبر از آن جهت كه رسول است, سمتي جز ابلاغ ندارد. چنان كه فرمود: «ما علي الرسول إلا البلاغ» مائده/99 . و هرگز مسئول پذيرش و عدم پذيرش مردم نخواهد بود. اما اين ابلاغ گاهي ابتدايي است كه همان تعليم است و گاهي جنبه يادآوري مجدد دارد كه تذكره ناميده مي شود. رسول خدا هم چنان كه معلم اول است مذكر اول هم, هست و لذا رسالت خاتم انبيا(ص) تذكره است.
بنابراين اعتقاد به حق و ايمان به مبدأ و معاد و وحي در نهاد و نهان همه انسان ها نهاده و تعبيه شده و وحي الهي چيزي را از بيرون بر آنان تحميل نمي كند و اگر تحميل بود و از خارج به آنان تعليم مي شد, خداوند پيامبر الهي را مذكر نمي خواند, بلكه او را منحصرا معلم معرفي مي كرد و مي گفت: «إنما أنت معلم» [تو فقط معلمي.] اما مي بينيم او رامذكر معرفي مي كند و مي فرمايد: كار تو فقط تذكر و يادآوري است.
با ملاحظه دو اصل ياد شده, يعني جهان شمول بودن رسالت پيامبر اسلام و تذكره بودن آن, استفاده مي شود كه اعتقاد به اصول و معارف اوليه دين در نهان هر بشري هست. اعتقاد به خدا و ا شتياق به معاد و قيامت و جهان ابد و اشتياق به رابطه بين خلق و خالق, به نام وحي و نبوت و رسالت و پيك الهي در نهان انسان سرشته و تعبيه شده است, گرچه جزئيات دين ممكن است در درون و نهاد انسان نباشد؛ لذا پيامبر اكرم(ص) راجع به خطوط كلي دين, نه منهاج و شريعت جزيي, فرمود: «كل مولود يولد علي الفطره؛ هر انساني بر فطرت آفريده مي شود.» (بحارالانوار 3/279 و 281.)
آيت الله جوادي آملي،تفسير موضوعي قرآن ج 12 (فطرت در قرآن)
www.payambarazam.ir