پرسش :
هماهنگي و آموزندگي اعتقاد به مبدأ و معاد در سيره رسول اكرم(ص) چگونه است؟
پاسخ :
انسان از مبدئي نشأت گرفته كه سر انجام به همان مبدأ بر ميگردد؛ عود به آن مبدأ، همان معاد است.
توحيد با معاد هماهنگ است و معاد رجوع به همان مبدأ است، زيرا همان موجودي كه «هو الآخر» است، «هو الآوّل» هم ميباشد و همان موجودي كه «هو الأول» است، «هو الآخر» نيز ميباشد. گرچه اعتقاد به مبدأ از اعتقاد به معاد جدا نيست و قوّت و ضعف معرفت مبدأ در ميزان اعتقاد به معاد مؤثّر خواهد بود، ليكن تفكيك دو بحث براي آن است كه گاهي انسان خداي سبحان را به عنوان «هو الأول» مشاهده ميكند و گاهي به عنوان «هو الآخر» مييابد، از اين رو اسماي الهي هر كدام تجلّي خاصي خواهد داشت. بر اين اساس اگر خداي سبحان با اسم «هو الأوّل» ، «هو الظاهر» و «باسط» تجلي كند، بساط خلقت گسترده خواهد شد و اگر با اسم «هو الآخر» ، «هو الباطن» و «قابض» تجلي كند (در نفخ صور) بساط خلقت برچيده خواهد شد.
سرّ چنان تأثيري از تجلّي مزبور، آن است كه خداي سبحان از قيامت به عنوان روز سنگين ياد كرده، ميفرمايد: همان طور كه در قوس نزول، فيض سنگيني وجود دارد: «اِنا سَنُلقي عَليك قولاً ثقيلاً» مزّمّل/5 ، در قوس صعود هم يك روز سنگين مطرح است: «اِنَّ هؤلاء يُحِبّون العاجلة و يَذرون وراء هم يوماً ثقيلاً» انسان/27 . همان گونه كه در مورد حقيقت قرآن فرمود: «لو أنزلنا هذا القران عَلي جَبل لَرأيته خاشعاً مُتصِدّعاً مِن خشية الله» حشر/21 و يا درباره امانت ميفرمايد: «اِنا عَرضنا الأمَانة علي السموات و الأرض والجِبال فأَبين أن يحملنَها وأشفقن منها» احزاب/72 ، در باره قيامت هم ميفرمايد: «ثَقلت في السموات و الأرض» اعراف/187 ؛ آسمانها آن قدرت را ندارند كه حقيقت قيامت را تحمل كنند. از اين رو وقتي قيامت تجلي كند، بساط نظام ما سوي الله دگرگون و برچيده ميشود: «وَالأرض جَمعياً قَبَضُتة يَوم القيمة و السَموات مطويات بيمينه» زمر/67 .
بنابر اين همان طور كه خداي سبحان وقتي به عنوان «هو الأول» تجلي كرد آسمانها و زمين چون نتوانستند تحمل كنند، اِباي اشفاقي كردند، زماني هم كه به عنوان «هو الآخر» تجلّي كند، چون براي آسمانها مقدور نيست آن را تحمل كنند، در هم پيچيده خواهند شد. تنها قلب مبارك انسان كامل است كه تجلي الهي را تحمل ميكند: «نزل به الروح الأمين* علي قلبك» شعراء/193-194.
غرض آنكه اسماي الهي هر كدام ظهور و بروز خاصي دارد، چنانكه بعضي باعث خوف، برخي باعث رجا و اميد و برخي ديگر باعث حبّ و حرّيت و مانند آن است.
رسول خدا(ص) چون مظهر اسم اعظم است، به همه اسماي حسناي خداي سبحان احاطه امكاني دارد و تا آن جا كه ممكن است يك مخلوق به اسماي الهي راه يابد، وي راه يافته است. از اين رو اسماي حاكمه در ميدأ پيدايش جهان و اسماي حاكمه بر معاد براي آن حضرت روشن است، منتها بحثها و بينشها و گرايشها مختلف است.
همان طور كه تحقق هدف، باعث كمال، و نبودن هدفْ موجب نقص و عاطل و باطل بودن وجود است، اگر سيره كسي بر اساس اعتقاد به معاد نباشد سودمند و آموزنده نبوده، باطل خواهد بود. بنابر اين سيره رسول خدا(ص) خصوصاً و سيره ائمه(ع) عموماً كه هماهنگ با كلّ نظام آفرينش به سمت معاد در حركت است: «الي الله تصير الأمور» شوري/53 آموزنده خواهد بود.
آيت الله جوادي آملي،تفسير موضوعي قرآن كريم ج 9 (سيرة رسول اكرم در قرآن)
www.payambarazam.ir
انسان از مبدئي نشأت گرفته كه سر انجام به همان مبدأ بر ميگردد؛ عود به آن مبدأ، همان معاد است.
توحيد با معاد هماهنگ است و معاد رجوع به همان مبدأ است، زيرا همان موجودي كه «هو الآخر» است، «هو الآوّل» هم ميباشد و همان موجودي كه «هو الأول» است، «هو الآخر» نيز ميباشد. گرچه اعتقاد به مبدأ از اعتقاد به معاد جدا نيست و قوّت و ضعف معرفت مبدأ در ميزان اعتقاد به معاد مؤثّر خواهد بود، ليكن تفكيك دو بحث براي آن است كه گاهي انسان خداي سبحان را به عنوان «هو الأول» مشاهده ميكند و گاهي به عنوان «هو الآخر» مييابد، از اين رو اسماي الهي هر كدام تجلّي خاصي خواهد داشت. بر اين اساس اگر خداي سبحان با اسم «هو الأوّل» ، «هو الظاهر» و «باسط» تجلي كند، بساط خلقت گسترده خواهد شد و اگر با اسم «هو الآخر» ، «هو الباطن» و «قابض» تجلي كند (در نفخ صور) بساط خلقت برچيده خواهد شد.
سرّ چنان تأثيري از تجلّي مزبور، آن است كه خداي سبحان از قيامت به عنوان روز سنگين ياد كرده، ميفرمايد: همان طور كه در قوس نزول، فيض سنگيني وجود دارد: «اِنا سَنُلقي عَليك قولاً ثقيلاً» مزّمّل/5 ، در قوس صعود هم يك روز سنگين مطرح است: «اِنَّ هؤلاء يُحِبّون العاجلة و يَذرون وراء هم يوماً ثقيلاً» انسان/27 . همان گونه كه در مورد حقيقت قرآن فرمود: «لو أنزلنا هذا القران عَلي جَبل لَرأيته خاشعاً مُتصِدّعاً مِن خشية الله» حشر/21 و يا درباره امانت ميفرمايد: «اِنا عَرضنا الأمَانة علي السموات و الأرض والجِبال فأَبين أن يحملنَها وأشفقن منها» احزاب/72 ، در باره قيامت هم ميفرمايد: «ثَقلت في السموات و الأرض» اعراف/187 ؛ آسمانها آن قدرت را ندارند كه حقيقت قيامت را تحمل كنند. از اين رو وقتي قيامت تجلي كند، بساط نظام ما سوي الله دگرگون و برچيده ميشود: «وَالأرض جَمعياً قَبَضُتة يَوم القيمة و السَموات مطويات بيمينه» زمر/67 .
بنابر اين همان طور كه خداي سبحان وقتي به عنوان «هو الأول» تجلي كرد آسمانها و زمين چون نتوانستند تحمل كنند، اِباي اشفاقي كردند، زماني هم كه به عنوان «هو الآخر» تجلّي كند، چون براي آسمانها مقدور نيست آن را تحمل كنند، در هم پيچيده خواهند شد. تنها قلب مبارك انسان كامل است كه تجلي الهي را تحمل ميكند: «نزل به الروح الأمين* علي قلبك» شعراء/193-194.
غرض آنكه اسماي الهي هر كدام ظهور و بروز خاصي دارد، چنانكه بعضي باعث خوف، برخي باعث رجا و اميد و برخي ديگر باعث حبّ و حرّيت و مانند آن است.
رسول خدا(ص) چون مظهر اسم اعظم است، به همه اسماي حسناي خداي سبحان احاطه امكاني دارد و تا آن جا كه ممكن است يك مخلوق به اسماي الهي راه يابد، وي راه يافته است. از اين رو اسماي حاكمه در ميدأ پيدايش جهان و اسماي حاكمه بر معاد براي آن حضرت روشن است، منتها بحثها و بينشها و گرايشها مختلف است.
همان طور كه تحقق هدف، باعث كمال، و نبودن هدفْ موجب نقص و عاطل و باطل بودن وجود است، اگر سيره كسي بر اساس اعتقاد به معاد نباشد سودمند و آموزنده نبوده، باطل خواهد بود. بنابر اين سيره رسول خدا(ص) خصوصاً و سيره ائمه(ع) عموماً كه هماهنگ با كلّ نظام آفرينش به سمت معاد در حركت است: «الي الله تصير الأمور» شوري/53 آموزنده خواهد بود.
آيت الله جوادي آملي،تفسير موضوعي قرآن كريم ج 9 (سيرة رسول اكرم در قرآن)
www.payambarazam.ir