پرسش :
فرق بین جهاد با تروریسم چیست؟ و چند نوع جهاد داریم؟
پاسخ :
قبل از هر نکتهای توجه نمایید که در روانشناسی اصلی وجود دارد به نام «اصل مجاورت» که در امور بسیاری و از جمله کلام و انحای دیگر تبلیغات مورد استفاده قرار میگیرد. چنان چه شاهدیم در تبلیغات تجاری جهان غرب، معمولاً بدن زن را مجاور یک کالا قرار میدهند تا آن کالا جاذبهی بیشتری داشته باشد!
این اصل در تبلیغات ضد اسلامی (به ویژه آن چه از غرب دیکته میشود) و متأسفانه حتی در محافل علمی داخل مانند دروس دانشگاهی یا نوشتارهای علمی و پژوهشی مطرح میگردد، بسیار مورد استفاده قرار میگیرد و به طور قطع تأثیرگذار خواهد بود. به عنوان مثال اگر بگویید:
- «اوباما نیز مانند رئیسجمهورهای گذشتهی آمریکا در جهان جنگافروزی میکند.» ناخودآگاه ذهن او را مجاور جرج بوش پدر، بوش پسر، کلینتون، ریگان و ... قرار میدهد. اما اگر همین معنا را با لفظ دیگری بگویید:
- «اوباما نیز مانند هیتلر، موسیلینی، چنگیز و ... در جهان جنگافروزی میکند.» اصل مجاورت، معنی و تصور دیگری را مترتب مینماید.
در مجاورت ممکن است که حق و باطل در کنار یکدیگر قرار بگیرند. مثل آن که آیهی قرآن، حدیث یا یک مطلب اعتقادی یا عرفانی را با موسیقی پخش میکنند تا در اثر این مجاورت، اثر مثبت آن کمرنگ و یا ضایع گردد.
امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند: «روزگار آن قدر مرا پایین آورد، پایین آورد و پایین آورد که میگویند: علی و معاویه!». دقت شود که نام مبارک علی (ع) هر کجا با نام معاویه مطرح گردد، به عنوان دو شخصیت یا دو جناح حق و باطل و مقابل یکدیگر است، اما در عین حال این دو اسم مجاور میشوند و این مجاورت تأثیر میگذارد و عظمت حق (هم چنان که ایشان فرمودند) کم رنگ یا ضایع میگردد.
سؤال در بارهی «تفاوت جهاد با تروریسم» نیز از همین قبیل سوء استفادههای تبلیغاتی و حربههای جنگ واژهها است. چرا که این دو واژه هیچ ربطی به هم ندارند. بلکه چنین مطرح میگردد تا واژهی مقدس «جهاد» مجاور «تروریسم» قرار بگیرد! حال پاسخ هر چه که باشد، این مجاورت اثر سوء خود را میگذارد.
جهاد، از ریشهی «جهد» به معنای تلاش است. پس هر گونه تلاشی و در هر راهی و به هر مقصد و مقصودی «جهاد» نامیده میشود و الزامی هم ندارد که حتماً اسلامی باشد. هر کس هر کاری که میکند، تلاش است. چه برای خدا کار کند و چه برای طاغوت. ولی آن جهاد و تلاشی نزد خداوند متعال مکرم بوده و سبب قرب و اجر الهی میگردد، که در راه خدا باشد. یعنی هدف، مقصود و مقصدش خدا باشد. لذا خداوند در اغلب آیاتی که به «جهاد» اشاره نموده است، به جهت مطلوب آن، یعنی «فی سبیلالله – در راه خدا» نیز اشاره نموده است. مانند:
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ في سَبيلِ اللَّهِ أُولئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ (الحجرات - 15)
مؤمنين تنها آنهايى هستند كه به خدا و رسولش ايمان آورده و ديگر شك به خود راه ندادند و با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد (تلاش) كردند. تنها اينان صادقاند.
و یا میفرماید:
وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنينَ (العنکبوت -69)
و كسانى كه در [راه] ما (برای اقامه دين ما – برای تقرب به ما) مجاهده (تلاش) مىكنند، ما به سوى راههاى خود هدايتشان مىكنيم و خدا همواره با نيكوكاران است.
با توجه به معنای واژهی «جهاد» مبین میگردد که این «جهاد یا تلاش» میتواند انواع متفاوتی داشته باشد. مانند: جهاد علمی – جهاد فرهنگی – جهاد اقتصادی – جهاد اداری و از جمله جهاد به شکل جنگ که با واژهی «قتال» از آن یاد میشود.
جنگ (قتال) نیز نوعی جهاد یا همان تلاش است. پس ممکن است در راه خدا باشد و یا در راه طاغوت. چنان چه میفرماید:
الَّذينَ آمَنُوا يُقاتِلُونَ في سَبيلِ اللَّهِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا يُقاتِلُونَ في سَبيلِ الطَّاغُوتِ فَقاتِلُوا أَوْلِياءَ الشَّيْطانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعيفاً (النساء - 76)
كسانى كه ايمان آوردهاند، در راه خدا پيكار مىكنند، و آنها كه كفر را پيشهی خود كردهاند در راه طاغوت مىجنگند، پس شما اى مؤمنان با ياران (والیان) شيطان پيكار كنيد، كه كيد شيطان هميشه ضعيف بوده است.
و نیز میفرماید: بین دو جنگ کننده، آن کسی محبوب است که برای او میجنگد:
إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذينَ يُقاتِلُونَ في سَبيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ (الصف - 4)
محققاً خدا دوست مىدارد كسانى را كه در راه او به صف كارزار مىايستند تو گويى بنيانى ساخته شده از قلعاند (بنیانی محکم و سخت هستند).
علما این قسم جهاد (جنگ) را به دو قسم تدافعی و تهاجمی تقسیم کردهاند که هر یک تعاریف، اصول و قواعد خود را دارد که در این معنا بین علمای سلف و معاصر نیز اختلاف نظری نیست. (برای آشنایی بیشتر توصیه میگردد کتاب «جهاد» استاد شهید، آیتالله مطهری (ره) را مطالعه نمایید).
اما به لحاظ تاکتیک نیز جنگ چه تدافعی و چه تهاجمی اقسامی دارد، مانند: جنگ گرم، جنگ سرد، جنگ نرم و ... . انواع حملات نظامی چه به شکل منظم باشد و چه نامنظم جنگ گرم است و انواع جنگهای اقتصادی در قالب رقابت، رانت یا تحریم یا هم چنین جنگهای دیپلماتیک و ...، در قالب جنگ سرد میگنجند و انواع جنگ روانی، جنگ تبلیغاتی، جنگ خبری، جنگ سایبری و ... که امروزه بسیار متداول است نیز «جنگ نرم» قلمداد میشوند.
اما، ترور (Terreur) که معنای آن در زبان فارسی «قتل سیاسی» متعارف شده است، یک واژه فرانسوی و به معنای «ایجاد وحشت» است. در سیاست اعمال وحشتآمیز و غیر قانونی و متعارف برای حذف و سرکوب مخالف را «ترور» و این فرهنگ را «تروریسم» میگویند. لذا تروریسم نیز انواعی دارد، مانند: تروریسم اقتصادی، تروریسم سیاسی یا تروریسم دولتی، [که دولتها برای حذف دولتهای دیگر یا دخالت و سلطه بر ملتها به صورت مستقیم یا غیر مستقیم انجام میدهند. مانند آن چه آمریکا به صورت مستقیم و غیر مستقیم (به واسطهی اسرائیل، طالبان، وابستگان بعث، گروهکهای محارب ایران و ...) در منطقه انجام میدهد]. لذا «ترور» میتواند به اشکالی چون: ترور شخصیت – ترور تن (قتل) – ترور سیاسی و ... به انجام رسد.
با توجه به معانی و توضیحات فوق، روشن شد که نام هر عملیاتی ترور نیست و در اسلام هیچگاه «ترور» انجام نمیپذیرد. این که مشاهده میشود در حالی که آمریکا و اذنابش از آدمرباییها، ترورهای کور، کشتار بیرحمانهی انسانهای بیگناه و حتی زنان و کودکان توسط اسرائیل یا نیروهای خودش، به نام «ترور» یاد نمیکند، اما عملیات یک فلسطینی که خاکش را اشغال کردهاند و محروم از آب و نان و غذا است، چه رسد به آواکس، هواپیما، بمب و ... و ناچار است برای جنگ و مقابله با دشمن، بمبی در خودرو حمل کرده و مثلاً به یک «نفربر» متجاوز اسرائیلی حمله کند را «ترور» میخواند، روش تبلیغاتی و همان ترور شخصیت است که برای فریب و ایجاد انحراف در اذهان عمومی صورت میپذیرد.
پس، عملیات شهید فهمیده (جوان 13 ساله) که برای دفاع از دین، انقلاب و کشورش چارهای نمیبیند به جز آن که به خود نارنجکی ببندد و به زیر تانک مهاجم برود، با آن که ظاهری انتحاری دارد ترور نیست، اما بمباران صبرا، شتیلا، غزه ... و کشتار زنان و کودکان بیگناه، با آن که ظاهری نظامی دارد، ترور قلمداد میگردد.
www.aviny.com
قبل از هر نکتهای توجه نمایید که در روانشناسی اصلی وجود دارد به نام «اصل مجاورت» که در امور بسیاری و از جمله کلام و انحای دیگر تبلیغات مورد استفاده قرار میگیرد. چنان چه شاهدیم در تبلیغات تجاری جهان غرب، معمولاً بدن زن را مجاور یک کالا قرار میدهند تا آن کالا جاذبهی بیشتری داشته باشد!
این اصل در تبلیغات ضد اسلامی (به ویژه آن چه از غرب دیکته میشود) و متأسفانه حتی در محافل علمی داخل مانند دروس دانشگاهی یا نوشتارهای علمی و پژوهشی مطرح میگردد، بسیار مورد استفاده قرار میگیرد و به طور قطع تأثیرگذار خواهد بود. به عنوان مثال اگر بگویید:
- «اوباما نیز مانند رئیسجمهورهای گذشتهی آمریکا در جهان جنگافروزی میکند.» ناخودآگاه ذهن او را مجاور جرج بوش پدر، بوش پسر، کلینتون، ریگان و ... قرار میدهد. اما اگر همین معنا را با لفظ دیگری بگویید:
- «اوباما نیز مانند هیتلر، موسیلینی، چنگیز و ... در جهان جنگافروزی میکند.» اصل مجاورت، معنی و تصور دیگری را مترتب مینماید.
در مجاورت ممکن است که حق و باطل در کنار یکدیگر قرار بگیرند. مثل آن که آیهی قرآن، حدیث یا یک مطلب اعتقادی یا عرفانی را با موسیقی پخش میکنند تا در اثر این مجاورت، اثر مثبت آن کمرنگ و یا ضایع گردد.
امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند: «روزگار آن قدر مرا پایین آورد، پایین آورد و پایین آورد که میگویند: علی و معاویه!». دقت شود که نام مبارک علی (ع) هر کجا با نام معاویه مطرح گردد، به عنوان دو شخصیت یا دو جناح حق و باطل و مقابل یکدیگر است، اما در عین حال این دو اسم مجاور میشوند و این مجاورت تأثیر میگذارد و عظمت حق (هم چنان که ایشان فرمودند) کم رنگ یا ضایع میگردد.
سؤال در بارهی «تفاوت جهاد با تروریسم» نیز از همین قبیل سوء استفادههای تبلیغاتی و حربههای جنگ واژهها است. چرا که این دو واژه هیچ ربطی به هم ندارند. بلکه چنین مطرح میگردد تا واژهی مقدس «جهاد» مجاور «تروریسم» قرار بگیرد! حال پاسخ هر چه که باشد، این مجاورت اثر سوء خود را میگذارد.
جهاد، از ریشهی «جهد» به معنای تلاش است. پس هر گونه تلاشی و در هر راهی و به هر مقصد و مقصودی «جهاد» نامیده میشود و الزامی هم ندارد که حتماً اسلامی باشد. هر کس هر کاری که میکند، تلاش است. چه برای خدا کار کند و چه برای طاغوت. ولی آن جهاد و تلاشی نزد خداوند متعال مکرم بوده و سبب قرب و اجر الهی میگردد، که در راه خدا باشد. یعنی هدف، مقصود و مقصدش خدا باشد. لذا خداوند در اغلب آیاتی که به «جهاد» اشاره نموده است، به جهت مطلوب آن، یعنی «فی سبیلالله – در راه خدا» نیز اشاره نموده است. مانند:
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ في سَبيلِ اللَّهِ أُولئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ (الحجرات - 15)
مؤمنين تنها آنهايى هستند كه به خدا و رسولش ايمان آورده و ديگر شك به خود راه ندادند و با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد (تلاش) كردند. تنها اينان صادقاند.
و یا میفرماید:
وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنينَ (العنکبوت -69)
و كسانى كه در [راه] ما (برای اقامه دين ما – برای تقرب به ما) مجاهده (تلاش) مىكنند، ما به سوى راههاى خود هدايتشان مىكنيم و خدا همواره با نيكوكاران است.
با توجه به معنای واژهی «جهاد» مبین میگردد که این «جهاد یا تلاش» میتواند انواع متفاوتی داشته باشد. مانند: جهاد علمی – جهاد فرهنگی – جهاد اقتصادی – جهاد اداری و از جمله جهاد به شکل جنگ که با واژهی «قتال» از آن یاد میشود.
جنگ (قتال) نیز نوعی جهاد یا همان تلاش است. پس ممکن است در راه خدا باشد و یا در راه طاغوت. چنان چه میفرماید:
الَّذينَ آمَنُوا يُقاتِلُونَ في سَبيلِ اللَّهِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا يُقاتِلُونَ في سَبيلِ الطَّاغُوتِ فَقاتِلُوا أَوْلِياءَ الشَّيْطانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعيفاً (النساء - 76)
كسانى كه ايمان آوردهاند، در راه خدا پيكار مىكنند، و آنها كه كفر را پيشهی خود كردهاند در راه طاغوت مىجنگند، پس شما اى مؤمنان با ياران (والیان) شيطان پيكار كنيد، كه كيد شيطان هميشه ضعيف بوده است.
و نیز میفرماید: بین دو جنگ کننده، آن کسی محبوب است که برای او میجنگد:
إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذينَ يُقاتِلُونَ في سَبيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ (الصف - 4)
محققاً خدا دوست مىدارد كسانى را كه در راه او به صف كارزار مىايستند تو گويى بنيانى ساخته شده از قلعاند (بنیانی محکم و سخت هستند).
علما این قسم جهاد (جنگ) را به دو قسم تدافعی و تهاجمی تقسیم کردهاند که هر یک تعاریف، اصول و قواعد خود را دارد که در این معنا بین علمای سلف و معاصر نیز اختلاف نظری نیست. (برای آشنایی بیشتر توصیه میگردد کتاب «جهاد» استاد شهید، آیتالله مطهری (ره) را مطالعه نمایید).
اما به لحاظ تاکتیک نیز جنگ چه تدافعی و چه تهاجمی اقسامی دارد، مانند: جنگ گرم، جنگ سرد، جنگ نرم و ... . انواع حملات نظامی چه به شکل منظم باشد و چه نامنظم جنگ گرم است و انواع جنگهای اقتصادی در قالب رقابت، رانت یا تحریم یا هم چنین جنگهای دیپلماتیک و ...، در قالب جنگ سرد میگنجند و انواع جنگ روانی، جنگ تبلیغاتی، جنگ خبری، جنگ سایبری و ... که امروزه بسیار متداول است نیز «جنگ نرم» قلمداد میشوند.
اما، ترور (Terreur) که معنای آن در زبان فارسی «قتل سیاسی» متعارف شده است، یک واژه فرانسوی و به معنای «ایجاد وحشت» است. در سیاست اعمال وحشتآمیز و غیر قانونی و متعارف برای حذف و سرکوب مخالف را «ترور» و این فرهنگ را «تروریسم» میگویند. لذا تروریسم نیز انواعی دارد، مانند: تروریسم اقتصادی، تروریسم سیاسی یا تروریسم دولتی، [که دولتها برای حذف دولتهای دیگر یا دخالت و سلطه بر ملتها به صورت مستقیم یا غیر مستقیم انجام میدهند. مانند آن چه آمریکا به صورت مستقیم و غیر مستقیم (به واسطهی اسرائیل، طالبان، وابستگان بعث، گروهکهای محارب ایران و ...) در منطقه انجام میدهد]. لذا «ترور» میتواند به اشکالی چون: ترور شخصیت – ترور تن (قتل) – ترور سیاسی و ... به انجام رسد.
با توجه به معانی و توضیحات فوق، روشن شد که نام هر عملیاتی ترور نیست و در اسلام هیچگاه «ترور» انجام نمیپذیرد. این که مشاهده میشود در حالی که آمریکا و اذنابش از آدمرباییها، ترورهای کور، کشتار بیرحمانهی انسانهای بیگناه و حتی زنان و کودکان توسط اسرائیل یا نیروهای خودش، به نام «ترور» یاد نمیکند، اما عملیات یک فلسطینی که خاکش را اشغال کردهاند و محروم از آب و نان و غذا است، چه رسد به آواکس، هواپیما، بمب و ... و ناچار است برای جنگ و مقابله با دشمن، بمبی در خودرو حمل کرده و مثلاً به یک «نفربر» متجاوز اسرائیلی حمله کند را «ترور» میخواند، روش تبلیغاتی و همان ترور شخصیت است که برای فریب و ایجاد انحراف در اذهان عمومی صورت میپذیرد.
پس، عملیات شهید فهمیده (جوان 13 ساله) که برای دفاع از دین، انقلاب و کشورش چارهای نمیبیند به جز آن که به خود نارنجکی ببندد و به زیر تانک مهاجم برود، با آن که ظاهری انتحاری دارد ترور نیست، اما بمباران صبرا، شتیلا، غزه ... و کشتار زنان و کودکان بیگناه، با آن که ظاهری نظامی دارد، ترور قلمداد میگردد.
www.aviny.com